سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

“روسیه جنگ را باخته است”- مانتلی ریویو آنلاین، برگردان: علی اورنگ

نابودی زیرساخت های انرژی توسط موشک های تاکتیکی، به ویژه نیروگاه ها و نیروگاه های تابع، به وسیله نیروهای روسیه، در بدتر شدن وضعیت ارسال تجهیزات و نیازمندی های جبهه تاثیرات قابله ملاحظه ای دارد، از آنجا که مانع از انتقال آنها از مرزها می شود، و منجر به کند کردن حملات نیروهای اوکراینی و تضعیف سنگرهای دفاعی می شود. اگرچه تاثیرات منفی آن به میزان بیشتری در شرایط زندگی مردم عادی احساس شده است، و آنها را از تسهیلات برق و آب محروم کرده است

“روسیه جنگ را باخته است،” آنچه که رسانه های غربی به ما می گویند…و اگر ما فقط آنچه را که در غرب منتشر می شود و  “استراتژیست های” غربی در برنامه های تلویزیونی اشان به ما می گویند، باور کنیم، به نتایج ذیل می رسیم:

• با تسخیر خرسون توسط ارتش اوکراین و حملاتش در شمال دونباس روسیه جنگ را باخته است.

• تلفات ارتش روسیه  خیلی بالاست و روحیه اش تضعیف شده است، ژنرالهایش بی کفایت هستند و اگر اخراج و یا دستگیر نشده اند احتمالا در جبهه جنگ جان خودراازدست داده اند.

• ارتش روسیه عملا هیچ مهماتی برای ادامه جنگ ندارد و موشک هایش به خاطر پدافند هوایی عالی اوکراین قادر به رسیدن به اهدافشان نیستند. همچنین روسیه دیگر موشکی ندارد.

• ارتش اوکراین منطقه خرسون را دوباره به تصرف خودش درآورده است، و حملاتش در شمال دونباس، و مقاومت اش در جبهه دونتسک، وعده  یک پیروزی قاطع را می دهد که منجر به تسخیر مجدد سرزمین های الحاقی به روسیه، شامل کریمه، خواهد شد. • این پیروزی ها روسیه را مجبور به امضای قرارداد صلح خواهد کرد که منجر به محاکمه رئیس جمهوری روسیه ولادیمیر پوتین و پرداخت غرامت های جنگی به اوکراین  خواهد شد.

• در رابطه با مردم روسیه، آنها خواهان این جنگ نیستند و امیدوارند که یکی از سران اپوزیسیون،که بسیار لیبرال تر است و آمریکا و اروپا از او حمایت می کند، سریعا جانشین این رئیس جمهور شود.

• در مقابل این فاجعه، پوتین و ژنرال هایش متوسل به گلوله باران وحشیانه و بدون تبعیض مردم اوکراین شده اند، و آنها را از برق، آب و آذوقه محروم کرده اند. روسها اگر اوضاع وخیم تر شود استفاده ار سلاح های هسته ای را رد نمی کنند.

این تصویری است که به وسیله رسانه های اروپایی و آنگلو-آمریکایی انتشار داده شده است، اگرچه باید قبول کرد که آنگلو-آمریکایی ها به خاطر تحولات اخیر در جنگ تلاش هایی برای ارائه تحلیل های واقع بینانه تر کرده اند. تنبلی فکری بسیاری از کارشناسان اطلاعات مانع  درک بی طرفانه از وضعیت واقعی جنگ شده است. چرا که آنها خودشان را محدود به تکثیر گزارش های پروپاگاندای دولت زلنسکی کرده اند، و یا اینکه تسلیم نظریات عامه پسندی که سازمان های مدیریت رسانه بوجود آورده است، شده اند و یا زیر بار سانسورهایی که به وسیله مقامات رسمی و گروه های فشار تحمیل شده است، رفته اند.

برای شروع، روسیه نه این جنگ را می تواند ببازد و نه سرزمین هایی را که از طریق رفراندوم به فدراسیون روسیه ملحق شده اند را می تواند از دست بدهد. اولا، در مواجه با عزم جهان آنگلو-آمریکایی که در پی از بین بردن موجودیت روسیه ای است که با تسلط هژمونیک آنها مخالف بوده و متعهد به جهانی چند قطبی است که در آن همزیستی وجود دارد، برای روسیه مسئله بقای آن مطرح است. ثانیا، جامعه روسیه، و مردمی که اخیرا به روسیه پیوسته اند، و به ویژه مردم منطقه دونباس که جنگ هشت ساله را تحمل کردند، هرگز جدایی از روسیه را قبول نخواهند کرد.

در رابطه با وضعیت میدانی، اگر ما به اطلاعات ارائه شده از  سیر رویدادها به وسیله کارشناسان و تحلیلگران بی طرف نظامی و حتی نظامیانی که به منافع اوکراین پایبند هستند، توجه کنیم، از زمان انتصاب ژنرال سورویکین فرمانده کل قوای روسیه در جنگ  اوکراین، شرایط شدیدا عوض شده است. انتصاب او به منزله این است که یک فرماندهی مرکزی بقیه ژنرال ها را که پیش از این عملیات هر منطقه ای را به تنهایی و بدون هماهنگی با دیگران مدیریت می کردند، کنترل می کند. بعد از ۹ ماه جنگ فرسایشی، ژنرال سوروکین نیروهایی که به عملیات اختصاص داده شده اند را دوباره سازمان داده است، آنها را جابجا کرده و نیازمندی های جبهه جنگ را تقویت کرده است. تقویت توپخانه و خودروهای زرهی، و الحاق پهپادهای رصدی و مخرب از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

از دیدگاه تاکتیکی، همانطور که سوروکین هم گفت، روسیه وقتی که امکانات دیگری برای پیروزی در این جنگ را در اختیار دارد، احتیاجی به در معرض خطر قرار دادن سربازهایش ندارد. روسیه به خاطر وضعیت دموگرافی اش قادر به فرستادن صدها هزار سرباز به جبهه جنگ نیست، یعنی همان کاری را که شوروی با بسیج صدها هزار نفری در جنگ جهانی دوم انجام داد و با موفقیت همراه بود. استفاده از موشک های تاکتیکی، که تاسیسات نظامی و اخیرا زیرساخت های راهبردی را هدف قرار داده است و با توجه به تایید مقامات اوکراینی اثر بخشی آنها غیر قابل انکار بوده است، تغییرات جدی در فرایند این جنگ به وجود آورده است.

عقب نشینی روسیه از خرسون، که بعضی از رسانه ها آن را به عنوان شکست قلمداد کرده اند، در واقع یک عقب نشینی تاکتیکی بود برای جلوگیری از در معرض خطر قرار دادن نیروهای نظامی که در حال محاصره شدن بودند، و برای دفاع موثر تر آنها بود. به افکار عمومی اینطور القا شده است که اوکراینی ها  روس ها را شکست داده اند و به منزله آن است که آنها عملا جنگ را برده اند. واقعیت این است که روس ها برای تجدید قوا و سازماندهی موقتا برخی از سرزمین ها را واگذار کرده اند. آنها شهر خرسون را ترک کردند و آن شهر تبدیل به شهری متروک و بدون برق یا آب شده است و با جمعیتی بسیار کم که نیروهای اوکراینی باید برای آنها غذا فراهم کنند. همزمان، آنها در یک عملیات موفقیت آمیز به آن سوی رودخانه دنیپر حرکت کرده اند، و رودخانه تبدیل به یک خط دفاعی طبیعی که عبور از آن بسیار مشکل است، شده است، چرا که که عرض رودخانه در حال حاضر حدود دو کیلومتر می باشد.

این عقب نشینی به قدری موفقیت آمیز بود که علیرغم آنکه سوروکین از پیش آن را اعلام کرده بود، و از یک فرمانده نظامی تعجب آور است، نیروهای اوکراینی آن را باور نکردند و ورودشان به شهر را به تاخیر انداختند تا اینکه مطمئن شوند که روس ها واقعا آنجا را تخلیه کرده اند، چون معتقد بودند که این حرکت یک تله بود. عقب نشینی روسیه به طور منظم و بدون تلفات و از دست دادن تجهیزات صورت گرفت، علیرغم اینکه ۲۰۰۰۰ نیروی نظامی جابجا شدند. قبل از آن، ۱۵۰۰۰۰ نفر از غیرنظامیان از خرسون به آن طرف رودخانه منتقل شده بودند. آنها حتی بقایای بنیانگذار شهر و شخصیت افسانه ای در تاریخ روسیه، مارشال پوتمکین، را با خود بردند، چرا که به نیروهای اوکراینی اجازه هتک حرمت به بقایای او ندهند. دلیل روشن این موضوع این است  که  بعد از عقب نشینی تصاویری از تلفات و تجهیزات نابود شده ندیده ایم، با توجه به اینکه پروپاگاندای رسانه های اوکراین در شروع جنگ و در برخورد با نیروهای روسیه در اوج خود بودند. برعکس در خرسون ما شاهد یک شهر متروک هستیم که مردمش به سختی زندگی می کنند و اعلام شده است که به خاطر عدم امکان عرضه آذوقه و دیگر امکانات تخلیه خواهد، و در حالیکه نیروهای سرکوب درگیر دستگیری همدستان روسیه هستند. در تاریخ جنگ هایشان، روس ها در عقب نشینی های موفقیت آمیز استراتژیک از تجارب طولانی برخوردار هستند.

روسیه با استقرار نیروهایش در آن سوی رودخانه، وجود رودخانه به شکل مانع طبیعی و مشکل عبور از رودخانه زیر آتش توپخانه، از مزیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بطوریکه بخشی از نیروهایش را از این جبهه به جبهه دونباس برای تقویت آن منتقل کرده است. در جبهه دونباس، نیروهای روسیه در یک حمله ای بزرگ در حال پیشرفت هستند، و علیرغم مشکلات دستیابی به خطوط دفاعی اوکراین که بیش از  ۸ سال روی آنها کار شده است و نیروهای اوکراینی با شهامت و سرسختی از آن دفاع می کنند.

فرمان بسیج نیروهای ذخیره در ماه سپتامبر و ثبت نام داوطلبان به منزله پیوستن ۳۱۸۰۰۰ سرباز و فرماندهان به جبهه جنگ می باشد. برخلاف نیروهای اوکراینی، که قبلا ۷ یا ۸ بار با آموزش بسیار محدود بسیج شده اند، نیروهای روسیه زیر نظر نیروهایی که تجربه جنگی دارند بطور  فشرده آموزش می بینند، بعد از تکمیل دوره آموزشی و مشخص شدن قابلیت عملیاتی اشان به جبهه جنگ ملحق می شوند. تا امروز، حدود ۸۰۰۰۰ نفر از آنها به جبهه جنگ اعزام شده اند و به در واحد های موجود ادغام شده اند. بقیه آنها تا اواسط دسامبر به خطوط اول جبهه اعزام خواهند شد. این کار با شتاب صورت نگرفته است، و برای پرهیز از تلفات و تقویت اثر بخشی شان آموزش آنها از اولویت برخوردار بوده است.        

در ضمن، در جبهه های دیگر، یعنی دونتسک و لوگانسک، نیروهای روسی به آرامی در حال پیشرفت هستند، برای پرهیز از در معرض خطر قرار  دادن غیرضروری  نفرات و تجهیزات، وقتی که حمله و یا عقب نشینی می کنند از آتش توپخانه استفاده می کنند. پهپادهای دیده بانی برای ردیابی نیروهای دشمن بطور وسیعی و با نتایج عالی بکار گرفته شده است، چون این کمک به دقت و تاثیر پذیری توپخانه می کند. عدم وجود نیروی هوایی اوکراین به خاطر از کار افتادن آن در شروع جنگ و موثر نبودن ضد هوایی هایش، علیرغم دریافت تجهیزات جدید از غرب، نیروی هوایی روسیه عملا کنترل هوایی اوکراین را در اختیار دارد و در حمایت از نیروهایش بیشتر و بیشتر دخالت می کند. اگر چه تجهیزاتی که از غرب در اختیار اوکراین گذاشته می شود همیشه پیشرفته ترینشان نیست‌، اما در هر صورت پیچیدگی تکنولوژیکی برخی از آنها احتیاج به کاربران متخصص دارد، به همین دلیل است که روس ها به درگیری نیروهای ناتو که پنهانی آن تجهیزات را مدیریت می کنند مشکوک هستند.

انتظار می رود که روس ها وقتی که وضعیت هوا مناسب باشد یعنی وقتی که زمین منجمد شود، در حال حاضر به خاطر  باران عملی نیست، دست به یک حمله بزرگ بزنند. کار اوکراینی ها بسیار مشکل است، چون بخش بزرگی از تجهیزاتشان از دوران شوروی سابق که در جنگ فعلی نابود شده است را متحدین شان از کشورهای بالکان با خودروها تامین می کنند، برخلاف تجهیزات روسیه که عمدتا از طریق خطوط راه آهن تامین می شود. تمرکز روسیه در پس گرفتن همه سرزمین های دونباس بدون تردید اولویت دارد، شاید، نیروهای روسیه از شمال از کنار سمت راست رودخانه دنیپر به طرف جنوب برای پس گرفتن مناطق زاپروژیا و خررسون حرکت خواهند کرد. کسی نمی داند که آیا آنها به اودسا خواهند رفت یا نه. تعویق طولانی حمله بزرگ هم برای روس ها می تواند خطرناک باشد چرا که این فرصت را به ارتش اوکراین می دهد که خود را آماده کرده و نیروهای نیروهای ذخیره اش را آموزش دهد.       

از طرف دیگر، نابودی زیرساخت های انرژی توسط موشک های تاکتیکی، به ویژه نیروگاه ها و نیروگاه های تابع، به وسیله نیروهای روسیه، در بدتر شدن وضعیت ارسال تجهیزات و نیازمندی های جبهه تاثیرات قابله ملاحظه ای دارد، از آنجا که مانع از انتقال آنها از مرزها می شود، و منجر به کند کردن حملات نیروهای اوکراینی و تضعیف سنگرهای دفاعی می شود. اگرچه تاثیرات منفی آن به میزان بیشتری در شرایط زندگی مردم عادی احساس شده است، و آنها را از تسهیلات برق و آب محروم کرده است، اما با توجه به افزایش کمک های نظامی ناتو به ارتش اوکراین، مقامات نظامی روسیه از مدتها پیش درخواست تخریب این زیرساخت ها را کرده بودند.

اما در رابطه با تلفات، شمار کشته شدگان ارتش اوکراین تکان دهنده است. به گفته مقامات رسمی آمریکایی، حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر نظامی جان خود را از دست داده اند، که باید به آن نسبت سه نفر زخمی برای هر نفری که کشته شده است را اضافه کرد. یعنی اینکه، در جبهه های گوناگون، کشته شدگان و زخمی ها روزانه به ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر می رسد. تلفات روسیه حدود ۴۸۰۰۰ زخمی و ۱۶۰۰۰ کشته می باشد، که ۸۰۰۰ نفر آنها متعلق به ارتش روسیه و بقیه به واحدهای منطقه دونباس و نیروهای ویژه، شامل نیروهای چچنی و گروه واگنر، می باشد. باید به خاطر داشته باشیم که بار اصلی جنگ تابحال به دوش واحد های مربوطه مناطق گوناگون دونباس و نیروهای ویژه بوده است. در بدو امر، ارتش روسیه جنگ را با ۱۲۵۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰۰ نظامی شروع کرد، که به آن تعداد حدود ۶۰۰۰۰ نظامی دیگر از سرزمین های دونباس و نیروهای ویژه چچنی و گروه واگنر (۱۰۰۰۰ نظامی از هرکدام) اضافه شد. بر طبق داده های سازمان ملل، بیش از  ۱۰۰۰۰ نفر غیر نظامی در طول ۸ ماه جنگ از دو طرف کشته شده اند.

احتمالا به زودی ما شاهد تحول در موقعیت جنگ (میدانی و  سیاسی) خواهیم بود، اگرچه رسانه ها و مجریان رادیو تلویزیونی که حرفه اشان به مرکز فرماندهی بروکسل یا ناتو وصل است به ما می گویند که ارتش اوکراین در این جنگ پیروز خواهد شد و روسیه را مجبور خواهند کرد که سرزمین های الحاقی را پس بدهد. مقامات رسمی آمریکایی پیش از این به زلنسکی پیشنهاد کرده اند که مذاکره با روسیه را مورد نظر قرار دهد، و ما می دانیم تصمیم گیرنده اصلی برای اوکراین کسی است که اوکراین را مسلح کرده است، و دولت های آمریکایی هرگز سوابق درخشانی در زمینه وفاداری به سران دیگر کشورها نداشته اند. بلکه، آنها همیشه به دفاع از منافع خود پایبند هستند.

این مقاله برگردانی است از مانتلی ریویو آنلاینMRonline:

https://akhbar-rooz.com/?p=184727 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نیک
نیک
1 سال قبل

هیات تحریریه محترم اخبار روز باتشکر, چنانکه امکان پذیر است متن اصلاح شده زیر را به جای متن قبلی جایگزین فرمایید. 
اینکه جنگ چکونه پایان گیرد و چه کشوری بیش از دیگری خسارت ببیند موضوع بحث من نیست. آنچه در تاریخ و خاطره نسل ها باقی خواهد ماند تجاوز یک قدرت است به کشوری ضعیف به هر بهانه ای و ریختن بمب بر خانه و کاشانه, مدرسه و بیمارستان و بر سر مردمان, کودکان و سالخوردگان در سکوت بخشی و تائید بخش دیگری مدعی صلح و سوسیالیسم. جنگ ها همیشه عللی دارند و در بسیاری موارد منطقی و درست نیز به نظر میرسند, اما شیوه جنگ و درجه وحشیگری و کشتار مردم عادی است که ماهیت جنگ افروزان را نشان داده, توجیهات چرایی حمله و تجاوز را نقش بر آب میکند همچنان که در ویتنام شاهدش بودیم. میگویند مغول ها پس از نابود کردن امپراتوری چین در آن زمان در حالی که بزرگترین قدرت شرق آسیا شده بودند به خوارزم شاه نوشتند که ما ابرقدرت شرق و شما ابرقدت غرب آسیااید چه نکوست باهم مراوده و تجارت داشته باشیم ( نقل به مضمون) چنگیز قبل از گرفتن پاسخ به این پیشنهاد کاروانی بزرگ با غنائمی از چین به ایران روانه کرد. هنگامی که کاروان به خراسان امروزی رسید والی جاهل آن دیار با حمله به کاروان اجانب, کشت هرآنکه توانست و غنیمت گرفت هر آنچه کاروان داشت. هنگامی که خبر به چنگیز رسید بسیار غران و خشمگین شد اما برای پرهیز از جنگی که برد در آن مسلم نبود برای پرهیز از یک فاجعه راهی پیش پای خوارزم شاه گذاشت. او آن جنایت را از گرده پادشاه جدا و تقصیر را بر گردن والی خراسان نهاد که بدون اجازه و اطلاع پادشاه خودسرانه مرتکب شده. او خواستار تحویل والی خراسان شد تا به جرم آن جنایت اعدامش کند. پاسخ خوارزم شاه فرستادن سر بریده قاصد چنگیز برایش بود. اگر حمله مغول با معیار های آن زمان قبل توجیه بود اما آیا شدت و شقاوت بکار برده شده از طرف مغول ها متناسب با جنایت طرف ایرانی بود؟ آیا حمله اعراب بنام اسلام به ایران نه بخاطر سرنگونی حکومت که آنچه با ملتی بی رحمانه کردند تخم نفاق را برای قرن ها بین ایرانیان و اعراب دامن نزد؟ کسانی که عمق جنایات پوتین در اوکراین را نمیبینند و خود را سوسیالیست قلمداد میکنند باید بدانند که هنگامیکه انسانیت را از سوسیالیسم جدا کردید در بهترین حالت چیزی جز استالین و پولپوت نیستید و دشمنی و تنفری ابدی بین انسانهای دو سرزمین آفریده اید.    

Azad
Azad
1 سال قبل
پاسخ به  نیک

۶۰۰۰۰ نیرو اضافه شد
که کلمه شد از قلم افتاد
لطفاً اصلاح کنید

پرویز
پرویز
1 سال قبل

ضمن سلام. نویسنده‌ی مطلب مانتلی ریویو نیست بلکه مطلبی است که در سایت MRONLINٍE (وابسته به مانتلی ریویو) بازنشر شده است. و در انتهای مطلب مانند اغلب مطالبی که در این سایت درج می‌شود جمله‌ی زیر قید شده است. بنابراین انتشار مقاله با عنوان مانتلی ریویو به گمانم درست نباشد. تشکر از زحمات

Monthly Review does not necessarily adhere to all of the views conveyed in articles republished at MR Online. Our goal is to share a variety of left perspectives that we think our readers will find interesting or useful. —Eds.

Azad
Azad
1 سال قبل
پاسخ به  پرویز

جناب پرویز حتماّ همینطور است

ازمتن بخوانیم:
…. در بدو جنگ ارتش روسیه جنگ را با ۱۲۵۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰۰ نظامی شروع کرد که به تعداد آن ۶۰۰۰۰ هزار نظامی دیگر از
سرزمینهای دونباس
نیرویهای ویژه چچنی
و گروه واگنر

(۱۰۰۰۰ هزار نظامی از هر کدام)
پایان متن

سه گروه فوق ضربدر ۱۰۰۰۰ هزار می شود ۳۰۰۰۰ نیرو

۳۰۰۰۰ هزار نیرو کم داریم

یا یک نیرویی مخفی بوده !! ونامش نمی بایست نوشته می شد

یا از قلم افتاده!!!
ویا……
جناب اورنگ از این نشریه موضوع دیگری نیست که ترجمه کنید

که ارزش خواندان داشته باشد و سفارشی !نباشد؟؟

علی اورنگ
علی اورنگ
1 سال قبل
پاسخ به  Azad

در رابطه با ۱۰۰۰۰ نفر از هرکدام اگر مقاله را بدقت خوانده باشید : منطقه دونباس شامل چندین سرزمین و واحدهای نظامی محلی است و ۱۰۰۰۰ نظامی از هرکدام اشاره ای است به آن سرزمین ها و واحدهای نظامی و نیروهای روسی چچنی و واگنر.

در رابطه با کامنت دیگرتان، این مقاله قصدش ارائه روایتی است که با روایت غالب در رسانه های غربی در تضاد است و به نظر من با توجه به اهمیت موضوع باید آن روایت را هم انتشار داد. متاسفم که متن این مقاله شما راضی نکرد. ایکاش مطلب کوتاهی در مورد نظر انتقادی اتان به متن مقاله می نوشتید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x