۱۰ دی ماه سالروز تولد مبارز برجسته ی ضددیکتاتوری و رهبر سازمان چریک های فدایی خلق حمید اشرف است.
حمید اشرف طی ۶سال بارها محاصرهی چندلایه ساواک را شکست و زنده ماند، به طوری که کشتن او به دلمشغولی شاه سابق تبدیل شده بود. پرویز ثابتی (مسئول رکنِ سوم ساواک و رئیسِ ساواکِ تهران) نوشته است:
“پس از ضربههای مهلک ساواک به چریکهای فدایی خلق، بازداشت یا کشتن اشرف به مهمترین مسالهٔ ساواک تبدیل شده بود. شاه به شدت این موضوع را تعقیب میکرد. در اهمیت نقش حمید اشرف، هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته میشدند، شاه میپرسید با “حمید اشرف” چه کردید؟”
(در دامگه حادثه، خاطرات پرویز ثابتی، ص ۲۴۸)
در زمانهای که اسلامگرایان و حامیانِ خمینی با بودجههای حکومت پهلوی آزادانه سخنرانی میکردند، کتابهای تبلیغی اسلامی به انتشار میرسانند، از دست فرح پهلوی جوایز کتاب سال دریافت کرده و به دستبوسی عواملِ دربار میرفتند، نام حمید اشرف به کابوس شخص محمدرضا پهلوی و فرماندهان سازمان امنیت و الهام بخش مبارزان جوان و انقلابی و ضداستبدادی تبدیل شده بود.
ساواک سرانجام در روز ۸ تیر ۵۵ “خانه تیمی مهرآباد جنوبی” را از زمین و آسمان آماج رگبار قرار داد و حمید اشرف و نه تن دیگر از چریکها پس از چهار ساعت مقاومت جاودانه شدند.
مقاومت علیه استبداد و دیکتاتوری، زور و ستم همواره در یادها خواهد ماند.
ویدئوی بالا صدای حمید اشرف است که یکی از شعرهای انقلابی دهه ی پنجاه را می خواند.
زنده وجاوید باد یاد و خاطره همه شهدای خلق بویژه شهدای سازمان چریکهای فدایی خلق که یکی از شاخص ترین، باهوش ترین،فداکارترین ایشان شهید فدایی خلق رفیق حمید اشرف است یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
جواب بهزاد و بهروز:
“پرویز ثابتی در کتاب در دامگه حادثه میگوید:” هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته میشدند، شاه از ساواک می پرسید:”با حمید اشرف چه کردید؟!””
چطوره در اینترنت نام ” حمید اشرف ” را جستجو کنید و منتظر جواب از کامنت نویسان نباشید!
پاسخ من
این پاسخ من است، و نه پاسخ شما و همه دیگران.
هر انسانی، محصول شرایطی است که در آن زندگی می کند. توانائی ها و آگاهی ها و استعدادهائی دارد که، مجموعه دانش بشری تا آن هنگام، در اختیارش قرار داده است. آگاهی هر انسانی، مقید و مشروط به زمان و مکان است. زنده یاد حمید اشرف هم، محصول یک شرایط عینی ( یک دیکتاتوری سلطنتی ) و یک شرایط ذهنی ( مجموعه آگاهی ها و دانش و داده هائی که در آن زمان در دسترس بود ) بود.
زمانی که « چاپار خانه ها » کار می کردند، از شش ماه تا چند سال طول می کشید، تا پیام رسانان، نامه یک امپراطور یا سلطان را، با الاغ یا اسب یا شتر، به امپراطور یا سلطانی دیگر، در گوشه ای دیگر از دنیا برسانند. امروز شما و من و همگان، در کسری از ثانیه، پیام ها را بهم می رسانیم.
در زمان حیات زنده یاد حمید اشرف، تکنولوژی اکنون وجود نداشت، و سانسور هم مانع از دسترسی مبارزان به بسیاری از آثار لازم برای مطالعه می شد. خیلی از مبارزان آن دوره، با کاغذ و کارین، خیلی از آثار دست چندم را رونویسی کرده و در محافل فکری و مبارزاتی می چرخاندند. اما، امروزه با یک کلیک، می توان به همه دستاوردهای بشر، در همه زمینه ها، دسترسی داشت. مبارزانی مانند حمید اشرف هم، می خواستند کاری بکنند. امروز ما می توانیم منتقد شیوه مبارزه آنها باشیم. اما، نمیتوان در داوری، به « زمینه » ( Context ) دوران آنها بی اعتنا بود.
همه دانش و آگاهی های بشر، خود محصول « آزمایش و خطا » ( Trial and Error ) است. انقلابیون آن دوره هم، با محدودیت های دوران خود روبرو بودند، و بدون اشتباه و خطا نبودند. دیکته نانوشته، اشتباه ندارد. کسی که عمل می کند، اشتباه هم می کند. تنها کسی که اشتباه نمی کند، هموست که عمل نمی کند، و این نیز خود بزرگترین اشتباه است.
هنوز جوابی نگرفته اید؟؟؟
من هم علاقه مندم که جواب چیست؟؟
شاید قرار نبوده که کاری انجام شود…
یک نفر ممکنه لطف کنه و بنویسه که حمید اشرف چه کارهایی کرده؟ ممنون خوام شد.
حمید اشرف و دهها شورشی آرمانخواه شبیه او از درک این حقیقت غافل بودند که یک نظام مشروطه نیم بند ِمدعی سکولار لیبرالیسم به مراتب از یک نظام بنیاد گرای دین باور ِ آخرت گرا ، موثر تره تا شالوده های بهتری از رفاه و استانداردهای زندگی مدرن برای مردم فراهم کنه! …هم خودشون قربانی یک خیال موهوم شدند هم یک ملت به ….
آقا بهروز،
متاسفانه سوال مهم شما را بعلل زیادی نمی توانم جواب بدهم. نفس درج چنین مقاله ای در اخبار روز خود بسیار سوال برانگیز است.
اما، من از شما یک سوال دارم:
۱) یک ایده، یک جمله و یا یک کلمه زیبا و انسانی از جنبش “مش-روته” برای من بنویسید 🙏 (از رضا قلدر هیچی لازم ندارم)
۲) یک ایده، یک جمله و یا یک کلمه زیبا و انسانی از جنبش “نفت بیا رو سفره” برای من بنویسید 🙏 (از زبان شعبان بی مخ و ممد کودتا چی هیچی لازم ندارم)
۳) از جنبش های پس از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، از همه شون، لطفا یک ایده انسانی، یک جمله و یا یک کلمه که در قلب انسانها باقی مانده باشد برایم بنویسید. از شاملو، آخوند مرثیه سرا و و و هیچی لازم ندارم.
۴) از انقلاب ملیونی “خلق قهرمان ایران” در سال ۵۷ لطفا یک ایده انسانی، یک جمله و یا یک کلمه که در قلب انسانها باقی مانده باشد برایم بنویسید.
من نیازی به شعر سعید سلطانپور در مورد “ایران، تویی؟ این تویی؟ خاک بر سرت، تو یه زمانی دنیا رو خورده بودی و به هرکجا که می خواستی لشکرکشی می کردی. *شیر* خفته به بیشه آسیا، برخیز و دوباره مثل کوروش جهان را بگ…”
من نیازی به هیچکدام از مقالات هیچکدام از بزرگترین رهبران مارکسیست هیچکدام از انقلابی ترین سازمان های فوق انقلابی چپ ندارم…
یک جمله، فقط یک جمله برای من بنویسید که بتوان از آن انسانیت، زیبایی و زندگی را ببویم.
حمید اشرف پیشکش!
لطفا به من نگویید که زمان حال را نمی توان با دوره “مش-روته” مقایسه کرد و نیازی هم به شعارهای هیجانی، ولی تهی، چون “ای جلاد، ننگت باد” ندارم.
یک جمله، یک ایده، که هویت خود را از ضدیت با ارتجاع نگرفته باشد.