سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

خودکشی سیاسی حامد اسماعیلیون – بهروز فراهانی

بهروز فراحانی

تا دیروز تصویری که از حامد اسماعیلیون در افکار عمومی اپوزیسیون، و ایرانیان بطور کلی، وجود داشت، تصویر یک پدر و شوهر داغ دیده ای بود که دادخواه همسر و فرزند از دست رفته اش در جنایت جنگی جمهوری اسلامی درحمله به هواپیمای مسافربری اوکراینی بود. کسی که مبارزه را با یک بلندگوی دستی شروع کرد و پیگیرانه و لاینقطع هر روز امر این دادخواهی و جستجوی حقیقت را با سرسختی وچشمانی اشک آلود، دنبال کرد. تصویر کسی خارج از سپهر سیاسی اپوزیسیون ایرانی. کسی که بدون هیچ چشمداشتی تنها و تنها در جستجوی حقیقت و مجازات کسانی بود که این جنایت بیرحمانه را مرتکب شده و از هرگونه پاسخگویی به دادخواهان طفره می رفتند.

از سازماندهی تظاهرات کوچک با تنی چند از همراهان تا تظاهرات هشتاد هزار نفره و  عظیم برلین، متشکل از انواع گوناگون گروه های اپوزیسیون ، که گروههایی از راست سلطنت طلب تا چپ انقلابی ، هر یک به دلیلی ، در آن حضور داشتند. یک قهرمان از نوع قهرمانان فیلم‌های آمریکائی و جنگ داوود علیه جالوت. نوعی رمانتیسم درین جدال “پدر و همسر داغدیده غیر سیاسی ” وجود داشت که سمپاتی همگانی را به خود جلب می کرد. موفقیت این تظاهرات ، کاری که هیچ گروه اپوزیسیون ، چه چپ و چه راست موفق به انجام آن و ایجاد چنین همدلی گسترده ای نشده بود، چشمهای بسیاری را خیره کرد و توفانی از آفرین با خود به همراه آورد. حتی سخنرانی پرو ناتو و ” جهان آزادی ” او در همان تظاهرات برلین، که به وضوح نمایانگر جایگاه تفکر او در بلوک غرب و به اصطلاح ” دمکراسی لیبرال ” ( تو بخوان اردوگاه سرمایه داری غرب به رهبری آمریکا در مقابل امپریالیسم نوظهور چینی و استبداد پوتین ) بود ،  در هنگامه تنوع اهتزاز انواع و اقسام پرچم های اپوزیسیون و حتی کشورهای دیگر ، طنین چندانی ، جز برای ناظران سیاسی ،  نداشت و نه تنها خدشه ای به حیثیت حامد وارد نکرد بلکه حتی یک موج هواداری جدید از او را به همراه آورد . از داخل و خارج از کشور ، فعالان سیاسی ، گاه صاحب نام و کهنه کار ، در تمجید او نامه پراکنی کردند و ” آمادگی ” خود را برای یاری رساندن به او و شرکت در سازماندهی تظاهرات آتی به فراخوان او ، اعلام کردند . حتی شرکت جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا ( این کشور جنگ طلبی که در تمام تجاوزات میلیتاریسم آمریکا ، بدون استثنا ، از ویتنام تا عراق و اوکراین ، نه تنها شرکت داشته بلکه در واقع ، به همراه بریتانیا، دست راست و چپ این تجاوزات را سازمان داده اند )  در تظاهرات تورونتو و عکس یادگاری گرفتن او با حامد نیز خدشه چندانی به ” جایگاه مستقل و بر فراز نحله های مختلف اپوزیسیون” او وارد نکرد.

اما امروز ، چنان صاعقه ای در آسمان آبی و بی ابر ، توئیت مشترک حامد با رضا پهلوی ، مسیح علی‌نژاد و چند سلبریتی نه چندان پراهمیت ، به کلی معادله را برهم زد ! به ناگاه ” شخصیت مستقل و فرا حزبی ” حامد اسماعیلیون جای خود را به یک مقام ” حامی و همکار ” نماینده خاندان پهلوی داد، چرا که کمتر کسی وزن برابری برای شش “توئیت نویس” مشترک قائل می‌شود و همه می‌دانند که ۵ تن دیگر جز ” حواری ” رضا پهلوی جایگاه سیاسی دیگری را نخواهند داشت. چرا که هیچکدام وزن سیاسی او را ندارند و قدرت‌های سرمایه داری جهانی، ارتجاع سرسپرده و امتحان پس داده ای  از نوع خاندان پهلوی را به این سادگی با ” تازه واردان ” ، هر چند سمپاتیک و ” خوش سیما” تعویض نخواهند کرد. البته این به معنای چک سفید دادن به رضا پهلوی هم نیست، بلکه بیشتر به چیدن تخم مرغ های مختلف به دور یک تخم غاز در یک سبد شباهت دارد.

حامد اسماعیلیون دیگر نمی‌تواند خود را در جامه ” پدر و همسر داغدیده ” و ” فرا حزبی ” دادخواه مستقل بپوشاند . تاس ها ریخته شده و کارت ها باز شده اند.

او ، در بهترین حالت ، دیگر مهره ای در ردیف  مسیح علی نژاد و امثالهم بیش نیست. بگو دوستت کیست تا بگویم کیستی؟!

توئیت مشترک حامد اسماعیلیون ناقوس مرگ “سازمانده بی طرف ” تظاهرات داغداران هواپیمای سرنگون شده اوکراینی را به صدا درآورده است. او شاید بی آنکه بداند عملا دست به یک خودکشی سیاسی زده است. آیا حامد امروزی می‌تواند فراخوانی چون تظاهرات برلین را دوباره عرضه کرده و آن طیف متنوع را گرد خود بیاورد ؟ هرگز ! آن حامد اسماعیلیون با توئیت مشترک دود شد و به هوا رفت ! رومانتیسم پدر و همسر  داغ دیده در زمین داغ رئال پلتیک  به یک ” همگامی با شاهزاده” بدل شد و از جهان سیاست رخت بربست.

https://akhbar-rooz.com/?p=188173 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

27 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سینا
سینا
4 ماه قبل

حتی اگر با کلیات مطالب شما موافق باشم از این جمله تحقیر آمیز و خود خدا بین نمی توانم بگذرم :” …اما امروز ، چنان صاعقه ای در آسمان آبی و بی ابر ، توئیت مشترک حامد با رضا پهلوی ، مسیح علی‌نژاد و چند سلبریتی نه چندان پراهمیت ، به کلی معادله را برهم زد ! ….” حضرتعالی از کدام عرش پر اهمیت و مهم فرو افتاده اید که درباره دیگران چنین جو زده قضاوت می کنید؟

آرمان
آرمان
1 سال قبل

حامد اسماعیلیون در مصاحبه تلویزیونی خودش به صراحت گفت که او دستدار یک نظام جمهوری می باشد. او همچنین بارها گفت که به رضا پهلوی احترام دارد. تنها موردی که مشخص نشد این است که چطور یک جمهوری خواه به رضا پهلوی می تواند احترام بگذارد وقتی او در مقابل نظام جمهوری می باشد. اصلا چه دلیلی برای احترام به او وجود دارد؟ اگر بیش از چهار دهه مفت خوری جای احترام دارد پس تعداد زیادی ار ایادی این رژیم جهنمی نیز قابل احترامند!

حسن نکونام
حسن نکونام
1 سال قبل

سخنی صادقانه با آقای فراحانی گرامی، و با درود!

رهرو آن نیست، که گه تند و گه آهسته رود / رهرو آنست، که آهسته و پیوسته رود

پوزش از اینکه « فراحانی » را « فراهانی » نوشتم. نوشته ها و مصاحبه های شما را دنبال می کنم. خوشحالم که سوسیالیستی جدی در کنار دیگر سوسیالیست ها دارم. اما، می خواهم شبهه ای را برای خودم مرنفع کنم. گاهی اوقات حس می کنم که شما، تحول در پیش را در جامعه ایران « سوسیالیستی » ارزیابی می کنی. پس از متلاشی شدن اردوگاهی که به شما و من و دیگران، به نام « سوسیالیست » فروختند، می بایستی درسی تاریخی گرفته باشیم، تا آزموده را دوباره نیازمائیم. یکی از این درس ها، اینست که، بدون گذر از دمکراسی، نمی توان زمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گذر به سوسیالیسم را فراهم آورد. جامعه ایران بیش از یک سده است که برای رسیدن به آزادی خون داده است. در این مسیر استبدادها و دیکتاتوری های خونریزی را تجربه کرده است. نوع امروزین این استبداد و دیکتاتوری، جلو جشمانمان جریان دارد، و یک حکومت دین سالار خونریز به قتل عام مشغول است. تحول در پیش در جامعه ایران ، خصلتی دموکراتیک دارد، تا بتوان زمینه های نامبرده در بالا را، برای گذر به سوسیالیسم فراهم کرد. تا آنجا که به کمونیسم، بعنوان یک آرمان ایده آل ما کمونیست ها مربوط می شود، از تجارب شکست خورده در روسیه و چین و آلبانی، و نسخ تقلیدی آنها در جاهای دیگر، به یک نقد جدی از تفکر « بلانکیستی / ماکیاولیستی » لنین، که آبشخور نظری سه کشور نامبرده بوده است، نیازمندیم. کمونیسم سده بیست و یکم، فقط با مرزبندی با، ونقد جدی با تفکر لنین، می تواند منبع قابل اتکاه نظری را برای مادیت بخشی به عدالت و آزادی و رهائی انسان و رفع استثمار انسان بوسیله انسان، فراهم کند.
تندرستی و شادکامیتان آرزوست.

حسن نکونام
حسن نکونام
1 سال قبل

طوفان در فنجان

نقد هر حرکت و نظر و دیدگاه و رویدادی، حق هر انساننی است که حرفی برای گفتن دارد، و برای رقم زدن سرنوشت یک جامعه، نظر و دیگاه خود را به اشتراک می گذارد. آقای فراهانی هم، نظر خود را بطور مستند و مستدل و منطقی بیان کرده است. اما، برخی چنان وانمود می کنند که، گویا « حکومت هنرپیشه ها و فوتبالیست ها » در شرف تشکیل است، و همگان هم صف کشیده اند، تا کلاهی از این نمد برای خود بدوزند. بنظر می رسد که، شکل گیری آن « توئیت » دو خطی، نتیجه « شیطنت » یکی از این ۶ نفر بوده باشد، و یکی از همین ها ( کدامشون؟ حامد اسماعیلیون نمی توانست باشد ) این توئیت را برای بقیه فرستاده، و بقیه هم ذوق زده و دستپاچه، در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته، و به آن پاسخ دادند. دنیای « مجازی » را نمی توان بجای دنیای « واقعی » گذاشت و به عالم خواب و خیال و حدس و گمان متوسل شد، و دنیائی بر رویا بنانهاد، و در « فنجان طوفان بپا کرد ».

تا آنجا که به آقای حامد اسماعیلیون مربوط می شود، تا کنون نکات زیر در مورد ایشان دانسته است :

اول / ایشان دندانپزشک و نویسنده است. همسر و فرزندش را در جنایت عمدی شلیک دو موشک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافر بری، از دست داده است، و غم و دردی سنگین بر جسم و روان او فرود آمده است. اما، او انسان با هوش و خردمتدی است. از غم و رنج خسران، انگیزه ای ساخته است، برای رهیابی به حقیقت. او بخوبی توانست، جنایت حکومت در داغدار کردن خود و دیگر بازماندگان فاجعه سقوط دادن هواپیما را ، به جنبش « زن زندگی آزادی » جاری در کشور ما، تلفیق داده، و بدون تعارف بگویم که، به موتور تحرک ایرانی های خارج کشور تبدیل شود. هر انسان منصفی نمی تواند این را انکار کند. تکیه کلام هماره او این است که : « سوگواری نکنید، سازماندهی کنید! ».

دوم / اسماعیلیون در گفتگو با ژیار گل از بی بی سی بخش فلرسی، به صراحت به « جمهوری خواه » و « آته ئیست » بودن خود اقرار کرده است. او انسان صادقی است. در پاسخ به این پرسش که چرا برای درون ایران فراخوان تظاهرات یا تجمع نمی دهد؟ به صراحت معذوریت « اخلاقی » خود را بیان می کند. او می گوید « من ، از بیرون گود نمی توانم بگویم : لنگش کن! ». من نمی توانم مسئولیت ریختن خون انسان ها را بعهده بگیرم. اگر بخواهم چنین کاری را بکنم، بایستی در خود کشور و در معرض خطرات آن باشم. حرفش زا صاذقانه می زند.

سوم / با ئوتیت بازی نمی توان انقلاب کرد. توئیت کنندگان هم خود چنین ادعائی ندارند. نام یک ذوق زدگی زود گذر را نمی توان « ائتلاف » نهاد. هر گونه ائتلافی، از جمله ائتلاف سیاسی، کار جریان های سیاسی ریشه دار، با سابقه و پایگاه وسیع اجتماعی در بین طبقات، قشور و لایه های مختلف اجتماعی در درون جامعه، امکان پذیر است. ما، در مبارزه با هیولای خونریز حاکم بر جامعه ، بایستی صف خود را قوی کنیم، قوی تر از ماشین سرکوب حکومت اسلامی. یهمین دلیل، بایستی راهبرد « انضمامی » ( Inclusive ) را پیش بگیریم ، وبه هر انسان مترقی و صاذقی که، در رسیدن به یک جامعه انسانی مبارزه می کند، خوش آمد بگوئیم . یگی از این انسان ها حامد ایماعیلیون است.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل

رهبران و بزرگان چپ در دهه های ۴۰ و ۵۰ توسط پدر رضا پهلوی و ساواک تیرباران شدند یا در دخمه های شاه فرسودند. هنگامیکه کتابهای صمد بهرنگی ممنوعه بود علی شریعتی در اوایل دهه ۵۰ در حسینیه ارشاد تهران جوانان را به اسلام و مذهب دعوت مینمود. ۱۵۰۰ مدرسه اسلامی : کمال؛ علوی؛ مفید و…..در زمان شاه تاسیس شد. بهشتی ها؛ رجایی ها و با هنرها و…. محصولات همان مدارس بودند.
شاه به عیادت آیت الله بروجردی رفته و او را مرجع تقلید خود میدانست . از زائران خاص مشهد و مکه و کربلا بود. البته نه پیاده به رسم حکومت اسلامی امروزه  
 ترس از چپ قبل و بعد از انقلاب ؛ روحانیون را صاحب کرسی و منبر کرده است .
 “مرگ بر کمونیست؛ که میگه خدا نیست” شعار اراذل و اوباشی بود که میتینگ سازمانهای سیاسی چپ را به خاک و خون کشیدند .
رهبران و بزرگان چپ و هواداران انبوه چپ و آنان که از زندانهای شاه جان سالم بدر بردند؛ در دهه ۶۰ توسط حکومت خونخوار اسلامی در سراسر کشور قتل عام شدند.
تمام دولتهای غربی و همچنین روسیه و چین که سرمایه داری بوده و ژست چپ گرفته و می گیرند همگی خفه بودند .
به همین دلیل اکنون راست در سراسر جهان بر خون و رزم مردم آن دیار کهن جولان داده؛ “اشک ” میریزد و گیسو “میدرد” .
این جنایتها میدان را برای کسانی که دوست دارند تاریخ را به میل خود تفسیر و تحریف کنند جایی باقی نمی گذارد.
نسل جوان در داخل و خارج از کشور را باید از این موضوع و جنایات آگاه نمود .
آیا شازده و دریبل زن ماهر ما ؛ میهمان الیزه و گلی و نازنین و حامد داغدار و…… این جنایت هایی را که توسط شاه و شیخ بر چپ ایران رفته محکوم میکنند؟ آیا حاضرند بعد از چند دهه برای آنان مراسم یادبودی برگزار کرده و شمعی بیافروزند؟ بازماندگان چپ هرچند کمتر شده اند اما هنوز زنده اند. به قول آن مبارزمشهورآمریکای جنوبی خطاب به شکنجه گرانش : “بیشرفها ما اشتباهات فراوان داشتیم ؛ اما حق با ما بود”.
در برنامه های رسانه میلیاردرسعودی هنگامیکه صحبت از شورا و کارگر و غیره میشود؛ چماقداران شازده (فرشگرد و…) به خشم می آیند. جنبش و انقلاب مردم ایران چه دوست بدارید یا خیر ماهیت چپ دارد : فریاد برای کار؛ نان و خانه است و هزار البته برای آزادی! به شعارها توجه کنید :

نه نون داریم نه خونه حجاب شده بهونه 
فقر؛ ستم ؛ گرونی؛ میریم تا سرنگونی 
سقف؛ کتاب و گندم ؛ قدرت بدست مردم و
از کردستان تا جلفا ؛ قدرت بدست شورا .
…………………..
روح رضا شاه و پدر و پسر در مبارزات و انقلاب نوین مردم ایران جایی ندارد .
به امید پیروزی و بهروزی  

نیک
نیک
1 سال قبل

جناب فراهانی بجای خرده گیری از آقای اسماعیلیون که هرگز ادعای سلطنت طلبی نکرده بفرمایید اگر در سال ۵۷ چپ در زندان و روحانیت آزادانه توانست انقلاب را مال خود کند آیا اینبار هم میتوانید همان بهانه را برای مال خود کردن سلطنت طلبان بخورد خود و ملت بدهید؟ چرا پس از ۴۰ سال چپ معتبری در عرصه سیاست ایران بهتر از راستی چون رضا پهلوی ندرخشیده که اسماعیلیون ها و دهه هشتادی ها به آن پناه برند؟ 

Kourosh
Kourosh
1 سال قبل

اگر آقای حامد اسماعیلیون پای یک بیانیه ی باب میل ایشان ، بیانیه ی چپ گرا، را امضاء میکرد، او را به عرش اعلی میبردند…ولی حالا اسمش شده خود کشی سیاسی.
آقای حامد اسماعیلیون یک انسان مسولیت پذیر، شریف و آزاده میباشد که یک تنه، تن رژیم جنایتکار اسلامی را به لرزه در آورده است. لطفا به او و تصمیم و نظر او احترام بگذارید. چنین نقدهای یک طرفه ای، آب در اسیاب جمهوری اسلامی جنایتکار ریختن است.
پیش به سوی اتحاد همه ی ایرانیان ، از کورد و لر و بلوچ و ترکمن و فارس و اذری و عرب و …..و احزاب و گروه ها و سازمان های سیاسی، از چپ و راست و جمهوری خواه و پادشاهی خواه و…!
انتخاب نوع سیستم حکومتی ایران ازاد باید در یک رفراندوم ، با نظارت سازمان ملل صورت پذیرد. و همه باید نتیجه ی آنرا بپذیریم و به برنده ی انتخابات تبریک بگوییم.

اگر با هم یکی نشیم، یکی یکی کشته میشیم.

اتحاد رمز پیروزی است.

تورج آرامش
تورج آرامش
1 سال قبل
پاسخ به  Kourosh

چرا شما اعتماد به نفس ندارید؟
از کجا معلومه که راه های دیگری به غیر از «رفراندوم » برای گذار از خلافت اسلامی به حکومتی مردمی وجود ندارد که شما این را مطرح می کنید؟
اما در مورد اعتماد به نفس!!!
شما پای نظارت سازمان ملل را پیش کشید.
در کجا و کی سازمان ملل در چینن اموری دخالت کرده ست؟
آیا مردم ایران نمی توانند این حکومت را وادار به انتخابات آزاد کنند؟
نکند شما هم در فکر سناریو هائی مثل یوگسلاوی ، لیبی ، عراق ، افغانستان و… می باشید؟
مگر سازمان ملل به وضع و بحران سوریه رسیدگی کرده که در آنجا جنگ های نیابتی وجود دارد؟
مگرجرج ذبلیو بوش به سازمان ملل توجه کرد؟
مگر ناتو به سازمان ملل توجه می کند؟
هیچ رابط های بین نقد من نوعی به جنابعالی و دیگر مخالفان حکومت ملایان و حمایت از جمهوری اسلامی وجود دارد؟
در تمام راه پیمائی های پیش از انقلاب هم نیروهای مذهبی همین را بما می گفتند: بحث نکنید کودتا میشه!!!
جنبش های واقعا موجود درایران و امروز «زن ، زندگی ، آزادی » نیروی اصلی عقب راندن ارتجاع حاکم در ایران ست و هر سال عمیقتر و رادیکال تر شده ست ولی در خارج از کشور دنیای دیگری ست!!!

بدیهی ست که تمام نیروهای خارج از کشور که از جنبش داخل ایران حمایت می کنند و بفکر عوض کردن شعارها و خواست های بحق مردم داخل ایران نیستند متهم به «آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزند» میشوند. که درست نیست.

ساروی
ساروی
1 سال قبل

چپ متوهم که فکر میکرد در کنار اسماعیلیون میتواند خودی نشان دهد ناگهان بعد از توئیت مشترک حامد اسماعیلیون تمام آرزوها و آمالش از بین رفت بازهم در غربت چهل و چندسالی اش تنها ماند. همانطور که در ۵۷ دودستی با شعارها و نظرات مششعانه جنبش را در اختیار آخوندا قرار دادند امروز هم با یک سری از تئوریِهای عقب مانده از خودکشی حامد اسماعیلیون صحبت میکنند. جالبه اینجاست این چپ متوهم در ۴۳ سال گذشته هیچ برنامه ای نداشته و نتوانسته حتی هسته اولیه خود را حفظ کند امروز ناگهان کاسه داغ تر از آش شده و صحبت از سرمایه داران جهانی و به کی چراغ خواهند داد و کی را قبول ندارند می پردازد. یک سری بحث‌های کلیشه ای که بدرد اتاق‌های دربسته میخورد. این حرف‌ها را به بچه های کف خیابان بگویید و ببینید کس گوشش به این حرفهاست

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  ساروی

خدارا شکر که برای هالوی کودنی مانند من, مترجمی وجود دارد که به من حالی کند که افراد “توئیت مشترک حامد اسماعیلیون” منجمله “Teenager” های قدیم, رضا پهلوی و “معصومه سابق” و نازنین آلمانی-آمریکائی و کریمی و لابد کامنت نویس و دیگران همه “بچه های کف خیابان” میباشند که “چهل و چندسالی در غربت ” نبوده و از روز اول تا کنون به همین کار مشغول بوده اند.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  ساروی

یاسمین پهلوی “ملکه ” در مصاحبه ای “فرمودند” : مارکس و لنین که مردند ؛ باید برویم سراغ آنهایی که هنوز زنده اند ( به قول شما چپ متوهم).
آخر فیلم پاپیون هنگامیکه استیو مک کوئین بالاخره از زندان فرار کرد در میان آبهای خروشان به زندانبانها فریاد زد . بیشرفها ما هنوز زنده ایم . 
جهت اطلا ع جناح راست و پیروان آن از هرنوع آشکا رو “شرمگین” آن باید گفت : تا زمانیکه سرمایه دا ری و۱% ها در جهان حاکمند چپ و میلیاردها انسان زحمتکش نیز وجود خواهند دشت .

ساروی
ساروی
1 سال قبل
پاسخ به  کهنسال

مثل اینکه فیلم سینمایی زیاد نگاه میکنید یا به داستان‌های خانم پهلوی زیاد گوش میکنید. متاسفانه چپ ها وطنی فقط به بحث های کلیشه ای میپردازند برای یکبار هم که شده یک برنامه ارائه دهید. از حامد اسماعیلیون رهبر نسازید. او نه میخواهد و نه توانایش را دارد. از توئیت مشترک رضا پهلوی و اسماعیلیون و دیگران تبخال نزنید هیچ اتفاقی نیافتاده، این هم مانند چیزای دیگر پس از چند روز به فراموش سپرده میشود. بجای نشستن در اتاق در بسته و بحث‌های بی اثر کلیشه ای به مبارزات کف خیابان ایران توجه کنید برنامه ارائه دهید چیزی که در این چهل و چندسال چپ فاقد آن بوده است. بحث های کلی مارکس دیگر درد ما را دوا نمیکند. در خاتمه گفتید تا زمانی که سرمایه داری وجود دارد زحمتکشان و چپ وجود خواهد داشت. بودن چپ بی برنامه و داستان نویس به چه درد زحمتکشان میخورد. یکمقدار با خودمون صادق باشیم چهل و چند سال را ول کنید در ۳۰ سال گذشته بازده این جریان چپ که شما صحبت آن را میکنید غیر از چند مقاله و چند اکسیون مشترک با دیگر گروه ها بود؟

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  ساروی

نمیدانستم برای تماشای فیلم و گوش کردن داستان باید با یک “چپ”؟ غیروطنی هماهنگ کنم .
چپ ایده ال شما کجایی است؟ حداقل برای بچه های کف خیابانهای آمل تعریف کن ( نه ساری و بقیه شهرهای مازندران ) که  در ۶۱-۶۰ ادامه دهندگان راه شاه (خمینی و پیروانش) چگونه چپهای وطنی را درآن شهرکشتار کردند که تو و امثال تو حالا جولان داده و برا ی آنان شمشیر را از رو ببندید و از آنان برنامه بخواهید. اگر راهشان اشتباه بود که بود برای هم ولایتی ها از فداکاریها و صداقتشان بگو شاید نسل جدید راه آنان را بدون اشتباه ادامه دهند .

ساروی
ساروی
1 سال قبل
پاسخ به  کهنسال

نمیدانم پاسخ شما را چگونه بدهم. نمیدانم آمل و ساری ‌و دیگر شهرهای مازندران وارد این بحث‌شده. یا کم حافظه ای یا اطلاعاتت ناچیز است فقط محض اطلاعت بگویم اکثر رهبران چریکهای فدایی خلق از ساری و بابل بودند. مفتاحی ها و حرمتی پور و بسیاری از دیگران. نکنه از طرفدران فرخ نگهدار و کشتگر هستی. بهر حال این ربطی به بحث‌ها ندارد. مازندران همیشه پرچمش بالا است. من که بز اخوش نیستم. امروز باید برنامه داشته باشی. اپوزیسون به جای حرف و انتقاد به دیگران باید برنامه داشته باشد. چرا اطراف جریانات چپ این روزا کسی نیست نه به خاطر اینست که آنها بد هستند و یا فداکاری نکردند به خاطر این است که برنامه ای وجود ندارد و متاسفانه بقیه هم ندارند. به جای تبخال زدن اطرافت را نگاه کن. اول یک سوزن به خودت بزن بعد میتونی یک جوالدوز به دیگران بزنی. دیگه دوران شعار و پلمیک گذشته، وقت وقت عمل است. ایران فردا متعلق به همه است نمیشود آنها را حذف کرد باید با هم کار کرد با حفظ پرنسیبها و معتقدات.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  ساروی

ساروی = اهل ساری مرکز استان مازندران

آرش ادیبان
آرش ادیبان
1 سال قبل

با درود
انتقاد لازمه پیشرفت و هر حرکتی می باشد .
و نباید از انتقاد ترسید و باید از آن استقبال کرد, ولی بعضی از رفقا کارشون شده فقط انتقاد و پند دادن مثل پدر بزرگها و مادر بزرگها که ما دوست داریم پای صحبتاشون بنشینیم و لذت ببریم و پند بگیریم و هیچ انتظاری از آنها نداریم که در عمل و در میدان مبارزه بطور یک فعال و رزمنده شرکت کنند چون آنها در سن بازنشتگی به سر می برند باید از زندگی لذت ببرند و حقشون هم هست و باید مورد احترام قرار بگیرند چون سالیان زیاد در بطن مبارزه بوده اند .
فقط باید به این نسل جدید که جنبش زن , زندگی ,آزادی را آفریده اطمینان داشت
با آرزوی سلامتی و پیروزی.
بخاطر دوست گرامی آرش من از این به بعد به اسم آرش ادیبان کامنت می گذارم

آذرخش
آذرخش
1 سال قبل

جناب فراهانی

با چند خط ساده ولی پر محتوا،مسئله را خوب شکافتید.
هنوز خیل عظیمی که تصمیم نهایی را می گیرند وارد میدان نشدند.حمایت از ۱۸ دی بسیار هوشمندانه بود.
شتاب در ائتلاف دموکراسی خواهان و جمهوری خواهان هوشمندانه تر است . آن طرف ژست قدرت مندی میگیرد ولی این طرف که قدرتمند تر است نه اجماعی دارد ونه کنترل اوضاع را به دست می گیرد.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

 چون از نظر شما حامد “خود کشی” کرده و شما را از دست داده دلیل بر عدم جذب بسیاری دیگر از ایرانیان توسط او و علینژاد ها نیست. مشکل اینجاست که شما هنوز از خود محور پنداری دست بردار نیستید. نه اهل فراخوان دادن هستید و نه کسی گوش شنوا به شما دارد، درست مثل رضا پهلوی! او و هوادارن قلابیش هم فقط چوب لای چرخ میگذراند.

در سال های آتی امثال حامد ها و مسیح ها زیاد خواهند آمد. حالا که در گوشه هستید حد اقل به ان عادت کنید.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

آقای مهرداد با عرض پوزش از شما، یاد عبارت کاتولیک تر از پاپ افتادم.
خانم مسیح علی نژاد به شدت به آقای رضا پهلوی سمپاتی دارند.
اما شما در برابر آقای رضا پهلوی موضع دارید.
ارزیابی شما این است که هیچکس به رضا پهلوی گوش شنوا ندارد.
در درجه اول این خانم مسیح نژاد بود که باید به چنین نتیجه ای می رسید و با آقای پهلوی پیام تبریک مشترک انتشار نمی داد.
همه مثل شما فکر نمی کنند.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

جناب همتی،

چند مطلب:
اشتباه شما در شبیه سازی افراطی است. منظور ازنبود گوش شنوا به نویسنده مقاله فوق و همفکران و هم نسلان چپ ایشان است. این به وضوح در کامنت من مشخس است. بر عکس و اتفاقا معتقدم بسیاری به پهلوی گوش فرا دارند و مقصر اصلی ان نیز چپ خشک مقدس امثال نویسنده فوق است که با استمرار پهلوی ستیزی خود را بین مردم بی اعتبار کردند.
من با پهلوی موضع دارم ولی به علینژاد به خاطر پیام تبریک ایراد نمیگیرم. بر اساس گفته خودتان همه یک جور فکر نمیکنند.بین علینژاد و شهرام همایون ها تفاوت است. هنوز میگویم فعلا رضا پهلوی از دادن فراخوان به دلیل ترس از بی آبرویی اجتناب میکند.
مسول اصلی این قحطی اپوزیسیون و پناه بردن مردم به پهلوی ها و غیره نبود عنصر سوسیال دموکراتیک در جامه ایرانی است. کمبودی که با پایان نسل چپ قدیم هرگز پادیاار نخواهد شد. یا فراخوان خود را بدهید، که البته پرنده پر نخواهد زا، یا چوب لای چرخ نگذارد.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

آقای مهرداد واقعا از نوشته شما تعجب می کنم.اولین کامنت شما را یک بار دیگر خواندم .

شما خطاب به نویسنده نوشته بودید: نه کسی گوش شنوا به شما دارد، درست مثل رضا پهلوی! او و هوادارن قلابیش هم فقط چوب لای چرخ میگذراند.

من شبیه سازی افراطی کردم یا شما؟

کامنت دوم شما ،مرا به یاد مواضع اقای ایرج مصداقی انداخت.
.آدم بالاخره نمی فهمد که بیشتر با اقای پهلوی مخالف است یا موافق.
یعنی کدام وجه، عمده است.

آقای مصداقی در ابتدا از اقای پهلوی حمایت می کرد.به طور غیر مستقیم به آقای پهلوی پیشنهاد می داد که ایشان را به عنوان مشاور بپذیرد.
اما گویا خبری نشد.

به همین دلیل ، به مرور زمان لحن اقای مصداقی تند شد نسبت به آقای پهلوی.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

آقای هرمز،

اگر درست تر بخوانید گفتم که پهلوی هوادار دارد ولی قادر به فراخوان نیست چون سلطنتی ها اصولا بی استخوان و قلابی هستند. نیروی محرکه تاریخ در ایران بازگشت سلطنت را یاری نمیکند و متقابلا هوادارنش هم قابلیت کیفی و کمی تغیر در تحولات را ندارند. اما چون فقط من طرفدار پهلوی نیستم حاضر نیستم کتمان کنم که او هوادار دارد. اما این هواداران نه متعدد هستند نه پیگیر و نه قابل به درک تحولات تاریخی و سیاسی. 

همانگونه که گفتم، چپ های متوهم از جمله نویسنده محترم این بلاگ نسلی رو به اتمام هستند که مانند بعضی از سلطنت طلبان چون شهرام همایون و غیره چوب لای چرخ میگذراند چون خود قادر به جمعاوری نیرو نیستند. اگر رضا پهلوی در آینده قادر به فراخوان و نیرو افزایی شود به دلیل فقدان آلترناتیو دموکراتیک در ایران است. استمرار حکومت خونریز خامنه ای هم میتواند اپوزیسیون رادیکال و برانداز را پر و بال دهد و هم حمایت از دخالت خارجی. به نظر من مسول این فقدان دموکراتیک چپ های سنتی و کمونیست های قدیمی از جمله مقاله فوق که با آبونمان مادام العمر به مرام منسوخ امکان رشد چپ مدرن را در ایران برای همیشه از بین بردند.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

از هول حلیم؟
“مسول اصلی این قحطی اپوزیسیون و پناه بردن مردم به پهلوی ها و غیره نبود عنصر سوسیال دموکراتیک در جامه ایرانی است[واقعا؟!!!]. کمبودی که با پایان نسل چپ قدیم هرگز “پادیاار؟” نخواهد شد. یا فراخوان خود را “بدهید”؟، که البته “پرنده پر نخواهد زا،؟” یا چوب لای چرخ “نگذارد”؟”.
خداوند خودش شفا دهد.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

ادامه,
البته نباید ایراد هم گرفت, وقتی که “فراهانی” در مقاله, “فراحانی” در پای تصویر میشود. “ادب از کی آموختی؟…..”  

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

ادامه,
“مسول اصلی این قحطی اپوزیسیون و پناه بردن مردم به پهلوی ها و غیره نبود عنصر سوسیال دموکراتیک در “جامه” ایرانی است”. [واقعا؟!!!], شبیه “جامه” آمریکائی سوسیال دمکراتیک؟.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل

آفای فراهانی گرامی تلویزیون ایران اینترنشنال در تظاهرات برلین حضور فعال داشت .همان زمان باید این سئوال برایمان مطرح می شد که به چه دلیل ایران اینترنشنال از یک ” شخصیت مستقل و فرا حزبی ” با این شدت و حدت حمایت می کند.در آن زمان بسیار خوشحال بودیم از جمع شدن هموطنانمان به طور گسترده و همزمان در یک تظاهرات و به برخی نکته ها توجه نمی کردیم.

ارش
ارش
1 سال قبل

این نوشته جای تفکر دارد. و نکاتی تازه

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


27
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x