دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

۷. شکوه خیزش جویند­گان شادی! پایان ماه عسل اتحاد با راست؟ – محمد قراگوزلو

پیگیری باقی مانده ی وظایف بورژوازی از لحاظ تاریخی به عهده ی طبقه ی کارگر (به عنوان آخرین سوژه ی انقلابی تاریخ) است. اگر بخواهیم به این وظایف در حوزه ی جغرافیایی ایران اشاره کنیم چند مولفه خصلت نما خواهد بود. از جمله: تکمیل روند مدرنیته که با مسئولیت تاریخی بورژوازی شروع شده و در برخی کشورها از قبیل ایران هنوز در بخش های فرهنگی به تکامل نرسیده است. رفع ستم ملی از موارد دیگر است. می خواهم نتیجه بگیرم نه سوسیالیست ها و نه طبقه ی کارگر نمی توانند زیر پرچم مندرس مطالبات “بورژوا دموکراتیک” در کنار بورژوازی بایستند و از منافع مشترک با این طبقه سخن بگویند

یک توئیت کار را تمام کرد. فقط یک توئیت ده بیست کلمه یی از جانب جناب رضا پهلوی. نه تحلیل های مستند ما از مباحثی همچون در خواست اعلام “منطقه پرواز ممنوع” بر فراز آسمان ایران، التماس از ناتو و امریکا برای تشدید تحریم ها، حمایت مستقیم از زلینسکی، حمله ی مکرر به روسیه و حمایت از بلوک ناتو در نبرد اوکراین (سخنرانی در راهپیمایی “عظیم” برلین) و نه حتا شرکت در “کنفرانس امنیتی هالیفاکس” و تکرار دستبوسی جاستین ترودو و نشست و برخاست با کارمند-خبرنگار VOA و مشاوره گرفتن از اروین کاتلر و “رویای” مکرر رژیم چنج ( ح. اسماعیلیون) و ملاقات های مکرر با وزرای خارجه ی امریکا و دیدار متملقانه و با تمنای تحریم از ماکرون و پیوند تشکیلاتی با لوپز (اپوزیسیون کنترایی مادورو) و گاسپاروف (اپوزیسیون اولترا راست روسیه) و نه آستان بوسی رضا پهلوی و غش کردن در آغوش “ملکه” (م. علی نژاد) و نه تطهیر ارتش “خوب” شاهنشاهی (علی کریمی) و نه عضویت فلان موتلف متوهم (ن. بنیادی) در اتاق فکر CFR و شورای روابط خارجی امریکا و نه البته هشدارهای مکرر ما و رفقای مان در ارزیابی اهداف راست برای “شازده خورکردن” جنبش اعتراضی مردم زحمتکش و نه حتا تاکید راست ها بر احیای “بازار آزاد” و کشیدن تسمه از گرده ی کارگران و قتل عام شبه سوهارتویی و پینوشه یی کمونیست های ایرانی از سوی فاشیست های فرشگردی و…..هیچکدام بخش وسیعی از چپ تبعیدی و غیر تبعیدی و متشکل و منفرد ایران را تکان نداد. چپ ما که از اکسیون های ده پانزده نفره در لندن و استکهلم و تورنتو و پاریس(شهرهای بزرگ و اصلی و در واقع تبعیدگاه ها) و تظاهرات “بی نتیجه” معلمان و بازنشستگان و کارگران پروژه یی نفت و غیره طرفی نبسته و خسته شده و حوصله اش سر رفته بود با شروع خیزش جاری ابتدا با تحرکات میلیتانسی کم سابقه در شهرهای کردستان و بلوچستان به شعار ناسیونالیستی “کردستان/ زاهدان- چشم و چراغ ایران” بالید و سپس با یک اکسیون پرجمعیت در تورنتو و متعاقباً “راهپیمایی شکوهمند و هشتاد هزار نفره برلین” به اوج لذت رسید. ماه عسل بی مانندی بود. اتحادی بی نظیر. غروب های دلگیر پائیز ۴۰۱ فراخوان های خیلی خیلی “رادیکالِ” صادره از طرفِ “جوانان محلات تهران” در رسانه ی اصلی خوشنویسی می شد و در کنار سایر فراخوان ها “گل می کاشت.” بی آنکه حتا بدون حدس و گمان و تحلیل بر فعالان سیاسی با تجربه و استخوان خرد کرده دانسته آید که “اتاق فکر” این فراخوان ها کجای پاریس و آمستردام و واشنگتن و تورنتو است! در داخل مردم معترض ساچمه می خوردند و در خارج  یکی پس از دیگری طرح و برنامه های رضا پهلوی و کل راست پوچ از آب در می آمد. با این حال یک “حادثه ی مهم” بسیار توهم برانگیز شد. راهپیمایی برلین!  شهری که درواقع می باید نماد پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم باشد اما نیست. و در مقابل علمدار فروپاشیِ سوسیالیسم اردوگاهی است و با گورباچف و کراوچوک و شوشکویچ و یلتسین و ریگان تداعی می شود. پرچم های سه رنگ “شیر و خورشید نشان این مرز پرگهر” در کنار پرچم دو رنگ باندراها و آزوفیست ها و رایت سکتورهای اوکراین و بیرق های دولت فاسد اقلیم کردستان با افتخار در کنار هم بالا و بالاتر می رفت. ناگهان چوپ های خوش تراش و بلندِ بلندِ بلند در اروپا و امریکا و کانادا نایاب شد! اوج این پرچم هواکنی برلین بود. “همه” می خواستند بر فراز دیگری دیده شوند! نوعی از اتحاد جدید. این “اتحاد رمز پیروزی” فقط یک چیز کم داشت: پیام مولوی عبدالحمید! تدارک تجمع هشتاد هزار نفر در شهر کلیدی برلین نمی توانست بدون موافقت دولت شولتز و ناتو و پشتیبانی مالی و لجستیکی و امنیتی تمام عیار بروکسل (مرکز تبهکاران اتحادیه  اروپا) شکل گرفته باشد. سخنران اصلی با طرح “رویاهای” خود آب پاکی را روی دست همه ریخت. در اجتماعی که قرار بود محور اصلی آن تحولات داخل ایران باشد بیشترین دفاع ممکن از دولت نئوفاشیست زلینسکی به عمل آمد. جناب اسماعیلیون کوشید سرنوشت مردم معترض ایران را – نه به مردم آواره ی اوکراین- بلکه به دولت باندراهای متحد رایش سوم پیوند زند. فی الحال بحث من پیرامون چیستی “نبرد اوکراین” و حقانیت یا بطالت فدراسیون روسیه نیست. صحبت پیرامون طرح “رویاهایی” عمیقاً ارتجاعی است که طراح آن می کوشد برای تحقق شان از “جامعه جهانی” و ناتو کمک بگیرد. معادل بی کم و کاست چنین مطالبه یی یعنی که ایران را افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و یمن کنید تا “ما” حامد کرزای و ایاد علاوی شویم! نه مگر کل”دستاوردهای” این “جامعه جهانی” و صدور “دموکراسی” و “حقوق بشر” و ساقط کردن دیکتاتورهایی چون نجیب الله و صدام و قذافی شخم زدن مدنیت این کشورها بوده است؟ اما عده یی گفتند “ایشالله گربه است!” عده یی دیگر گفتند” طرف سوگوار فاجعه ی سقوط هواپیما است و گناه دارد!” عده یی گفتند “دمش گرم! پوتین فلان فلان شده ی متحد جمهوری اسلامی و بشار اسد دیکتاتور را محکوم کرد و به دفاع از مقاومت ارتش شجاع اوکراین پرداخت!” عده یی دیگر هم گفتند “درست که صحبت های سخنران و پوشش با آب و تاب آن از سوی رسانه ی اصلی سلطنت طلبان برای جنبش مفید نبود اما الان وقت این حرف ها نیست و باید همه با هم متحد باشند!” چنین توجیهی برای نسل من چندان بیگانه نیست.  ماه-های منتهی به بهمن ۵۷ و به ویژه پس از راهپیمایی “وحدت تاسوعا و عاشورا” هرگاه که صحبت از چیستی جایگزین حکومت پهلوی به میان می آمد خیلی ها با قاطعیت در می آمدند که :”بحث بعد از مرگ شاه.” مفهوم فالانژی این عبارت چیزی نبود جز اینکه “خفه شوید و همه به خدمت در آئید.” روی دیگر سکه ی “همه با هم” انقلاب ضد سلطنتی در واقع همان “همه با من” بود. اکنون نیز همان داستان عیناً تکرار می شود. وقتی فرد یا جریانی خودش را به خواب زده باشد با اردنگی هم نمی شود بیدارش کرد چه رسد با اخطار فاجعه ی ملاقات در الیزه و هالیفاکس و ساخت و ساز اپوزیسیون ضدکمونیستی! نقد شفاف این اتحاد ارتجاعی و تحلیل تلاش های مذبوحانه ی معطوف به آلترناتیو سازی راست سگرمه های رضا پهلوی را تو هم برد. چنین بود که ایشان “متواضعانه” در قبال “تفرقه افکنی” ها “فرمودند”:

« هر کسی خواست نفاق افکنی بکند- یکی از قیافه من خوشش نمیاد، یکی از قیافه مسیح خوشش نمیاد….- باید بگوئیم این نفاق افکنی قابل قبول نیست. باید اتحاد را تشویق کنیم. تفرقه افکنی خیانت به خون مهساها است. باید با این رفتار خط کشی داشته باشیم و در برابرش قوی باشیم.» (همه ی تاکیدها از من است.)

 رضا پهلوی البته از خیانت به خون بهرام آرام و امیر پرویز پویان و صفایی فراهانی و احمدزاده و سعید محسن و صدها انسان مبارز دیگری که به دستور پدر تاجدارشان به خاک افتادند سخنی نمی گوید. هرگز نگفته است! حتا نسبت به خروش خون حسین فاطمی جانب زاهدی و نصیری و شعبان بی مخ را گرفته است! او که از “شورای ملی ایرانیان” و “ققنوس” و “فرشگرد” و “دولت در تبعید” و “تحریم های حداکثری” و ترامپ و بایدن خیری ندیده و طرح های “استراتژیک” اش یکی پس از دیگری به خنس خورده است؛ اخیراً تغییر ریل داده و با جماعت سلبریتی و فوتبالیست و خبرنگار صدای امریکا و سخنگوی “محبوب” خانواده های داغدار هواپیمای پرواز شماره ۷۵۲ بین المللی اوکراین جفت و جور شده است. در فراخوان-های جدید جناب پهلوی دیگر خبری از سلطنت طلبان و طالبان سرسخت پادشاهی نیست. خود او هم “شاهزاده مبارزی” است که نمی خواهد شاه شود! سلطنت طلبان مانده اند با این “پدیده” چه کنند! از سوی دیگر ستاره ی بخت آقای پهلوی روز به روز کم سوتر می شود. سلطنت طلبان “رادیکال” افول امکان احیای پادشاهی پهلوی سوم را به ضعف اتوریته ی “شاهزاده” نسبت می دهند و از او می خواهند که بر خلاف پدرش مانند پدر بزرگش “جنم” داشته باشد! با اینهمه نه مردم معترض خیزش اخیر در داخل کشور لبی به یاد “شادی روح رضا شاه” تر کرده اند و نه فالانژ بازی فرشگردی ها جواب داده است. “موفقیت” فراخوان راهپیمایی های تورنتو و برلین و پذیرفته شدن مبتکران آن از سوی بلینکن و ترودو و ماکرون حتا دوزاری یک آدم سیاسی با هوش متوسط همچون رضا پهلوی را نیز انداخته است. حالا آقای پهلوی استراتژی پاخورده ی سعید حجاریان را ارزان خریده و در صدد گرانفروشی به اپوزیسیون است. رمز پیروزی “انقلاب” های “جدید” جمع آوری کلکسیونی از سلبریتی ها است. به شهرت رونالدو و مسی و آنجلینا جولی دقت کنید. ببینید گل های کیلیان امباپه به آرژانتین در فینال جام جهانیِ  خونین و کارگرکش قطر چگونه زیر صندلی ماکرون بمب شادی منفجر می کند. علی کریمی در کشور خود چه کم از ژرژ وه آ و گری گاسپاروف دارد؟ بر مبنای همین فرضیه های از پیش اثبات شده است که سیاست جدید “شاهزاده” تدوین می-شود: اتحاد با افرادی “مشهور” که هم “به درد بخورتر” از شهریار آهی و نوریزاده هستند و هم در کاخ ها و هم در خیابان ها شنونده و گیرنده زیاد دارند! فراخوان “اتحاد” طبق توصیه ی “ملوکانه” باید “تفرقه افکنان” و کسانی که از “قیافه” ی ایشان و خانم علی نژاد “خوش شان نمیاد” را از میدان بیرون کند! اگر به جمع “متحدین” جدید خانم ها بنیادی و فراهانی هم اضافه می-شدند این مشکل آقای پهلوی نیز مرتفع می گردید. بالاخره وقتی شکوه مبارزه ی طبقاتی به ابتذال کشیده می-شود باید به فرمالیسم سطحی فروغلتید. زمانی نه چندان دور شاید دو سال پیش بود که جناب پهلوی در “صدا و سیمای الف. اینترنشنال” گفته بود: “اگر پدر من صدای وزوز کمونیست ها را خاموش می کرد این فاجعه اتفاق نمی افتاد.” (نقل قول مستقیم) منظور آقای پهلوی از “فاجعه” بی شک انقلاب ضد سلطنتی منجر به سقوط حکومت پدرشان بود. البته ایشان و ذوب شدگان در سلطنت که از مخالفان سرسخت انقلاب بهمن هستند هرگز به ما نگفته اند که اگر فروپاشی رژیم پدرشان ناشی از یک انقلاب توده یی نبود چرا شخص “اعلاحضرت همایونی” در تاریخ ۱۴ آبان ۵۷ با صدایی لرزان از “رادیو تلویزیون ملی ایران” به صراحت گفت: “متعهد می شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد…. من نیز صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.” البته علاوه بر تاخیر تاریخی در شنیدن صدای انقلاب مردم – که سنت همه ی مستبدان سیاسی است – شاه در آن لحظه ابزار سرکوبش را از دست داده بود و چاره یی نداشت جز اینکه انشای رضا قطبی را عیناً روخوانی کند. اینک نیز”متاسفانه” ساواک و پرویز ثابتی دم دست جناب رضا پهلوی نیستند تا دخل تک تک این “خرابکاران ضد اتحاد” را در “تپه های اوین” بیاورند. اما ترول ها تا دل تان بخواهد فله یی موجودند! یک راه سرکوب “منافقان” و تخریب فعالان و نویسندگان مقالات “وحدت شکنانه” و “تفرقه افکنانه” ارسال ایمیل های فحش و بد و بیراه و تهدید و نوشتن کامنت های تهمت آمیز و قیاس آنان با سردبیر روزنامه ی کیهان و افتراهای سخیف از سوی افراد “ناشناس” است. ناشناس یا ترول یا ارتش سایبری! نام و عنوانش چندان مهم نیست. مهم این است که روی مخالفانِ اتحادِ جلاد و قربانی کم شود. بیهوده نیست زمانی که نویسنده درگیر نقد اپوزیسیون راست و ابتذال این “اتحاد شوم” بود تا کلاه ۵۷ سر چپ نرود عده یی خوش خیال معترض بودند که چرا به سپاه گیر نمی دهید. رئیسی که بدتر از رفسنجانی و خاتمی و روحانی است چرا چسبیده اید به نقد پهلوی و مجاهد و اصلاح طلبان! این جماعت آخری که در “هسته سخت قدرت” کاره یی نیستند. و این ترم “هسته ی سخت قدرت” برای من چقدر آشنا است. هم سازندگانش و هم کاربران کله گنده اش! طفل معصوم بهزاد نبوی! هواداران دو آتشه اش برای من نامه نوشتند که طرف “رفیق” مصطفا شعاعیان بوده! عجب!! بابا خودش را هلاک می کند اما موفق به تعیین قرار با شعاعیان نمی شود بعد یک عده آدم بیکار – که خود را “چپ دموکرات” می نامند- بهزاد نبوی را به شعاعیان می چسبانند. همان شعاعیانی که با رفقایش در استادیوم امجدیه برای گل پرویز قلیچ به اسرائیل آبروی نداشته ی پهلوی را برد. باز هم خدا جد و آبادشان را بیامرزد که برایم ننوشتند “جناب نبوی و خسرو تهرانی و محسن سازگارا ( امنیتی-های دوران پیشا دهه ی شصت) سعید سلطانپور را از مراسم عروسی اش بیرون کشیدند تا برای شان شعر بخواند و اتفاقی دست شان رفت روی ماشه!”

باری یک خط توئیت ده بیست کلمه یی “شاهزاده” دست خانم های محترم علی نژاد و عبادی و گلشیفته و بنیادی و آقایان به ترتیب قد و شهرت و فالوور علی کریمی و حامد اسماعیلیون را برای ساده لوحان سیاسی رو کرد. [ با پوزش از دوست قدیمی و عزیزم بهزاد فراهانی که با وجود تمام اختلافات سیاسی کماکان دوستش دارم. گلشیفته می تواند نماد و نماینده ی خلاق سینمای مدرن ایران باشد و از ابتذال سیاسی راست پرهیز کند.] حالا رفقا بیدار شده اند و علیه نامبرده گان حامی توئیت مورد نظر “مقاله”ی افشاگرانه پشت “مقاله” می نویسند. پنداری مثلاً آقای اسماعیلیون یا خانم عبادی دچار حواس پرتی شده و اشتباهی از اردوی راست سر در آورده اند و یا ناگهان خواب نما شده و به اعجاز رضا پهلوی مومن شده اند! به هر حال و لابد آمپریسم و پراگماتیسم هم برای خودش روشی است در تحلیل سیاسی! در این دوره زمانه کسی حال و حوصله ی فحش شنیدن برای نقد “برای بوسیدن به وقت رقصیدن” – یا برعکس- ندارد. کسی از خواندن نامه های توهین و تهدید و کامنت های تهمت خوشش نمی آید. چرا باید در کشوری که سال ها زیر تبلیغات طبقه ی بورژوازی حاکم – از رضا شاه تا کنون – افکار عمومی ضد روس ساخته است علیه زلینسکیِ “شجاع” و “ارتش قهرمان” او چیزی گفت! نه مگر روس ها از جمهوری اسلامی پهپاد گرفته اند و مشغول کشتار مردم بی گناه اوکراین هستند. حالا در این میانه دو سه تا هیمارس و جاولینگ و سی چهل میلیارد دلار ناقابل هم از سوی ناتو به نئوفاشیست های اوکراین هدیه شده است. چه اشکالی دارد؟ اصلاً این روسوفیل ها چرا نمی روند در مسکو یا بلاروس یا کره شمالی و کوبا و ونزوئلا زندگی کنند؟ چینی ها هم که با قرارداد ۲۵ ساله تمام ماهی های خلیج البته فارس را به یغما بردند و آخرش با بن سلمان ساختند! بفرما! کرونا را هم که چینی های “سوسک خور” – چیزی تو مایه-های “عرب سوسمار خور” – عمداً به جان مردم دنیا انداختند. آزمایشگاه های بیولوژیک ناتو در اوکراین هم کشکی بیش نبود! به ما چه لنین بعد از انقلاب اکتبر تمام بدهی های ایران را بخشید. ساعدی هم بیخود کرده گفته اولین خیابان آسفالت تبریز در زمان جعفر پیشه وری و حکومت کوتاه فرقه ی دموکرات ساخته شد. همه ی اونا استالینیست و مائوئیست بودند. از دم! این همان فرهنگ طبقه ی حاکم است! جایی که مجله ها ی “شهروند امروز” و “اندیشه پویا”یش برای تقی شهرام و بیژن جزنی و حمید اشرف پرونده ی تروریستی می سازند! جایی که ضد روس و چین بودن و برای برجام رقصیدن و بوسیدن فضیلت است! و از ظریف لوس “مصدق” ساختن ابهت است!

بعد از تحریر

به لحاظ نظری آخرین میخ بر تابوت”بورژوازی ملی و مترقی” با نقد رادیکال آن در جزوه ی معروف “اسطوره” کوبیده شد. پیش از آن “گروه اتحاد کمونیستی” در تاریخ آذر ۱۳۵۷ و در جزوه یی به نام “در تدارک انقلاب سوسیالیستی” بخش “اصول مرامی سازمان وحدت کمونیستی” صص: ۴ و ۵ / فاتحه ی ترقی خواهی بورژوازی را خوانده و پنبه ی آن را زده بود. در نوشته های صفایی فراهانی و احمدزاده و شهرام نیز می توان ردی از انقضای نقش انقلابی “بورژوازی ملی” دید. از نظر تاریخی نیز با وجود انکشاف سرمایه داری در تمام کشورهای جهان و رشد نیروهای مولد و شکل بندی نهایی دو طبقه ی اصلی جامعه (بورژوازی – پرولتاریا) و البته ظهور امپریالیسم داستان خرده تضادها به پایان رسیده است. مابه ازای تاریخی و نظری چنین فرجامی به این مفهوم است که پیگیری باقی مانده ی وظایف بورژوازی از لحاظ تاریخی به عهده ی طبقه ی کارگر (به عنوان آخرین سوژه ی انقلابی تاریخ) است. اگر بخواهیم به این وظایف در حوزه ی جغرافیایی ایران اشاره کنیم چند مولفه خصلت نما خواهد بود. از جمله: تکمیل روند مدرنیته که با مسئولیت تاریخی بورژوازی شروع شده و در برخی کشورها از قبیل ایران هنوز در بخش های فرهنگی به تکامل نرسیده است. رفع ستم ملی از موارد دیگر است. می خواهم نتیجه بگیرم نه سوسیالیست ها و نه طبقه ی کارگر نمی توانند زیر پرچم مندرس مطالبات “بورژوا دموکراتیک” در کنار بورژوازی بایستند و از منافع مشترک با این طبقه سخن بگویند. اتحاد با طیف های راست ساحت سیاسی ایران – از اصلاح طلبان و طالبانِ سلطنت و انواع  ناسیونالیست ها و خرده محفل هایی همچون “شورای مدیریت گذار” و “تصمیم” و “هواپیمای اوکراینی” و غیره – برای پرولتاریا یک سم کشنده است که در همان نخستین گام طبقه را سمت زوال و ابتذال و انحلال می برد. سوسیالیست ها نباید فریب پروپاگاند رسانه ی اصلی را بخورند و در تمکین به توصیه ی ارتجاعی امثال رضا پهلوی – که در متن یادداشت نقل شد- صرفاً برای افزایش کمیت در اکسیون ها زیر پرچم راست جمع شوند. نام این امتناع بر خلاف خیال خام جناب پهلوی “نفاق افکنی” نیست. انحلال طبقاتی است.

نکته ی دیگر اینکه اختلاف ما با جناب پهلوی و دوستان و دشمنان شان – که ذیل نوشته های من “هل من مبارز” می طلبند- مطلقاً و اکیداً و برخلاف ادعای خودشان ربطی به خوش آمدن یا نیامدن از “قیافه” ی جناب شان و خانم علی نژاد و غیره ندارد. لطفاً مبارزه ی سیاسی را با اینگونه مباحث سخیف به گند نکشید. این بحث را با نقد و تحلیل “جمهوری سوم” و دولت رئیسی ادامه خواهیم داد

https://akhbar-rooz.com/?p=188318 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
39 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناصر کمانکر
ناصر کمانکر
1 سال قبل

اگرچه رفیق عزیز ما به طراحان اصلی سپری شدن دوران “بورژوازی ملی” اشاره کرده است و البته از اسم سلطانزاده احتمالن سهون گذشته است اما به جرئت میتوان گفت که جزوه ” اسطوره بورژوازی ملی مترقی” نوشته منصور حکمت با مشاوره ایرج آذرین یک کپی حرفه ای از روی دست احمدزاده و صفائی فراهانی بود و بازنویسی همان برنامه مشهور وحدت کمونیستی به شمار می رفت. خواننده منکر این مدعا اگر یک بار حتی به سرعت برنامه موسوم به “تدارک انقلاب کمونیستی” وحدت کمونیستی را بخواند تا ته خط خواهد رفت. در ضمن عنوان ” تدارک انقلاب کمونیستی” با عنوان جعلی محفلی جدید به همین نام که لیدرشان مرید منصور حکمت بود اشتباه نشود.
ناصر کمانگر

رضا سعداوی
رضا سعداوی
1 سال قبل

مدت زمان ویدئو: ۴ ثانیه
تعداد نفراتی که شعار می‌دهند: ۱ نفر.
وقتی چنین شعارِ سوپرفاشیستی و نفرت‌انگیزی، توسط رسانه‌ای با ده‌ها میلیون مخاطب وایرال می‌شود، دو حالت مفروض است و یک نتیجه:

۱. این رسانه برای جبرانِ شکست و بی‌آبرویی خاندان پهلوی در جریان خیزش انقلابی، نیرو استخدام می‌کند و شعار سفارش می‌دهد.

۲. این رسانه در هماهنگی با بخشی از بدنه‌ی امنیتی جمهوری اسلامی، برای به حاشیه راندنِ صداهای مترقی و نیز ایجاد تفرقه بین اتنیک‌های متحد‌شده علیه استبداد، عمل می‌کند.

در نتیجه مروجانِ “تفرقه‌افکنی نکنید”، خود مهم‌ترین بانیانِ تفرقه و ارسال پاسِ گل به جمهوری اسلامی هستند به این امید که با اضمحلال توان سرکوب حاکمیت و بروز شکاف در بدنه‌ی قدرت، با بخشی از سپاه پاسداران ببندند، انقلاب را سر ببرند و قدرت را جابه‌‌جا کنند.

به طور ویژه از شما که حتی زیر بی‌ربط‌ترین پست‌ها، ما و رفقای هم‌سو را به تفرقه‌افکنی متهم کرده‌اید سوال می‌کنیم:
کدام جریان سیاسی، کدام رسانه‌ها و کدام سلبریتی‌‌ها طی این چهار ماه بیش از سلطنت‌طلبان خاک به چشم مبارزات پاشیده‌اند؟ چه کسانی به نام “جوانان محلات” با صدور ده‌ها فراخوان فیک و مطلقا بی‌‌پایه از طریق حساب‌های کارمندان ایران اینترنشنال، اعتماد عمومی کلان‌شهرها را نسبت به فراخوان تخریب کردند؟ چه کسانی با تمام قوا علیه شعار مترقی #زن زندگی آزادی فعالیت کردند؟ چه کسانی مانند جمهوری اسلامی جسددزدی کرده و روی پیکرِ گرمِ اعدامیان سندِ منگوله‌دارِ “مالِ ماس” کوبیدند؟ چه کسانی شعارهای سکسیستی‌ و عرب‌ستیزانه را ترویج کردند؟ چه کسانی هر منتقدِ خیرخواهی از جمله زندانی سیاسی و انقلابی کف خیابان را سایبری نامیدند؟

یا پهلوی یا اجنبی؟ جدی؟
یعنی بلوچستان و کردستان که ۱۲۰ سال مبارزه کرده‌اند و همواره علیه شاه و شیخِ شعار داده‌اند، “بیگانه” هستند؟

بزرگوارانِ خیلی زیاد دل‌نگرانِ اتحاد و “الان وقتش نیست”، به زیرِ صفحه‌ی ما نگاه کنید و به قدرت تبلیغاتی رسانه‌ی منحطِ ایران اینترنشنال. بعد ببینید چه کسی دارد با بودجه‌ی سعودی و خط سیاسی مورد پسندِ سپاه پاسداران، به اتحاد مردم مبارز (نه چهار تا توئیت مشترک سکنه‌ی آمریکا) لگد می‌زند.

با اطمینان خاطر می‌گوئیم که گفتار فاشیستیِ سلطنت‌طلبی، مهم‌ترین عامل تفرقه و تزریق یأس است و اگر عزمی جدی علیه این جریان شکل نگیرد جمهوری اسلامی، روی خونِ شهدای خیزش، خود را بازسازی خواهد کرد.

منبع: کانال تلگرامی صدای ماهی سیاه

رضا سعداوی
رضا سعداوی
1 سال قبل

دوست گرامی جناب محسن با سلام
نه نویسنده این مقاله دکتر قراگوزلو و نه هیچ تحلیلگر دیگری مگر اینکه در اینترنشنال کار کند برای اثبات مدعای تحلیل خود دسترسی به مدرک و فیش و چک و صورتجلسه ندارد و فقط از روی یک روش یا متد و عقلانیت سیاسی میتواند قضاوت کند.
از این گذشته شما اگر توانستید در محل اقامت خود ( مثلن پاریس یا تیرانا یا تورنتو یا ….) یک تظاهرات هزار نفره تدارک ببینید که پول و امکانات ویژه در اختیارتان نباشد جایزه دارید. در برلین آنهمه اوکراینی با پرچم های اوکراین چکار میکردند؟ نکند معتقدید که مسیرشان به آنجا خورده بود! شوخی نکنید دوست گرامی.
موفق باشید

محسن
محسن
1 سال قبل
پاسخ به  رضا سعداوی

در این تظاهرات هیچگونه تدارکات هزینه بری وجود نداشت. بجز دوسه بلندگو. تمام پلاکادرها و عکسها را هم هرکسی با هزینه ی شخصی تهیه کرده بود. شما بفرمایید که چه هزینه هایی وجود داشته که ناتو بر عهده گرفته. و در ضمن اگر هزینه ها را گفتید دلیلتان را هم برای اینکه ناتو تامین کرده بفرمایید.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

ادامه,

“شبِ تاریک و 
بیمِ موج و 
گردابی چنین هایل,

کجا دانند حالِ ما 
سبکبارانِ ساحل‌ها”.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

این کامنت احتمالا مستقیما ربطی به مطلب ندارد ولی بی ربط هم نیست.
زمانی مولوی گفته بود “چشم باز و گوش باز و این ذکا, خیره ام در چشم بندی خدا”. امروز باید گفت ” خیره ام در چشم بندی تبلیغات”.

آیا کسی نام McKinsey & Company را شنیده است؟ 
ویکیپدیای فارسی چند خط بی معنی در این باره مینویسد ولی ویکیپدیای انگلیسی و این مقاله در کانتر پانچ پرده از این معما بر میدارد که چگونه این موسسه تبلیغاتی بدون سر و صدا به جنایت خود در دنیا ادامه میدهد و به جنایتکاران کمک میکند و در این “جهان آزاد” کسی نیست که بگوید”عمو خرت به چند؟”.

– افتضاح Enron
– بحران مالی ۲۰۰۹ – ۲۰۰۸
– حمایت از رژیم های دیکتاتوری عربستان سعودی, ترکیه, شرکت های روسی و چینی و اکراینی 
– افتضاح فساد آفریقای جنوبی 
– افتضاح فساد ریاست جمهوری فرانسه 
– همکاری با شرکت های نفتی و اسلحه سازی روسیه  
– اپیدمی مواد افیونی و OxyContin
و با درآمد ۱۵ میلیارد دلار در سال به قول معروف “روی سبیل شاه نقاره میزند”.
از اینگونه وقایع روزانه ده ها مورد در جهان رخ میدهد و 
و ما برای چند روزی به تویتر ۶ – ۵ نفر “سبکباران ساحل ها ” سرگرم شده ایم.

https://www.counterpunch.org/2023/01/09/mckinseys-addiction-corporations/

https://en.wikipedia.org/wiki/McKinsey_%26_Company#Controversies

محسن
محسن
1 سال قبل

آقای قراگورلو،
۱- از کجا میگویید که راهپیمایی برلبن پشتیبانی لجستگی ناتو و بروکسل را داشته؟
۲- حامد اسمعیلیون در برخوردی با رصا پهلوی(که نمیدانست قرار است رخ دهد) حاضر نشد با او صحبت کند، چگونه میگویید با خانواده های هواپیمای اکرایین جفت و جور شده؟

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل

بسیاری از ایرانیانی که در حال حاضر در اردوی راست- و بقول آقای دکتر اردوی الیزه و هالیفاکس -گام بر میدارند یا ایرانیان داخل کشور که در آرزوی وضعیت رژیم سابق به سر میبرند،اگر به جای ج ا یک حکومت نرمال-فارغ از موضع طبقاتی-بر این کشور حکومت میکرد هرگز نه به آغوش رژیم سابق و غرب میشتافتند و نه اصولا از ایران خارج میشدند.در واقع آقای دکتر راجع به جلد های اول دوم کتاب ج ا چیزی نمیگوید و داستان را از جلد سومش تعریف میکند و به این ترتیب و بسیار ماهرانه جای جلاد و قربانیانش را عوض میکند.

خسرو شکیبا
خسرو شکیبا
1 سال قبل
پاسخ به  یحیی انوری

اگر «یک حکومت نرمال» داشتیم اصلا در سال ۵۷ انقلاب نمیشد .
مردم «بیکار» نبودند ، «بی مسکن» نبودند «بی زمین » و «حاشیه نشین » نبودند که تظاهزات میلیونی پایه های حکومت را لرزاند تا تحولی ضورت بگیرد.
ولی اگر صاحیان سرمایه زرنگ تر بودند و حکومت دلخواه اسلامی را ساپورت کردند. در «حکومت نرمال» پادشاهی تردید نیست.
در این بار خیلی ها گفته و نوشته اند . بخصوص صاحب منصبان آن «حکومت نرمال » .

تاریخ تکرار نمی شود. حتی اگر بعضی ها می ترسند صاحبان سرمایه از راه دیگری وارد خواهند شد.
جنبش های واقعا موجود ایران چنین سناریوئی را تائید نمی کند و دکتر قراگوزلو هم نظر خود را دارد .
اختلاف طبقاتی به این شدت و حدت در تاریخ معاصر وجود نداشته ست. جوانان که اکثریت جامعه می باشند کار می خواهند و کرامت انسانی وخیزش «زن ، زندگی، آزادی » نیز در همان راستا ست.

محسن
محسن
1 سال قبل
پاسخ به  خسرو شکیبا

آقای شکیبا، ایران در سال ۵۶ سه میلیون حاشیه نشین داشت(حدود ده درصد جمعیت!). معتاد و تن فروش هم قابل توجه بود. همین حاشیه نشینان بودند که به لحاظ ناشتن هویت طبقاتی، میتوانستند زیر پرچم آنکه به نظر شان قوی تر بود بروند. آخوندها که از زمان نواب صفوی،(به گفته ی عراقی) سابقه ی آشنایی با این قشر را داشتند ، از آنها به خوبی در جهت پیشبرد اهدافشان استفاده کردند.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

وقتی صحبت از “شخم زدن مدنیت” در عراق و لیبی است ان کشور ها خود روشنفکر دارند و نیازی هم به دایه مهربان تر از مادر ایرانی ندارند. نگاهی به تلاشی و فروپاشی فرهنگی، سیاسی، و اجتمایی ایران تحت سیطره ملا های متحجر و خونریز بیاندازید شاید بفهمید چرا ایرانیان به دنبال ان رویاها که شما آنرا عمیقا ارتجاعی زیست میکنند. ان رویا ها همان چیزی است که شما آنرا جویندگان شادی مینامید. شماتت کسی مثل رضا پهلوی بی بخت و آینده به خاطر “رفقا” بهرام آرام و صفایی فراهانی فقط ابتذال است.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

آقای مهرداد زمانی که صحبت از وضعیت عراق و لیبی می شود، به منظور این است که وضعیت این ۲ کشور را به عنوان آینه عبرت برای ایران خودمان بدانیم .
در آمریکا و اروپا بسیاری از روشنفکران، حتی نظامی ها با سیاست های ناتو مخالفت می کنند.

شما می گوئید که آقای قره گوزلو دایه مهربان تر از مادر برای عراق و لیبی شده است.
در صورتی که این شما هستید که همیشه در نقش دایه مهربان تر از مادر برای آمریکا کامنت می نویسید.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

آقای هرمز،

من هم مثل شما میدانم امریکا و اروپا روشنفکر ضد ناتو دارد، پس به این ترتیب نیازی به چپی که در باتلاق هواداری از ارتجاع مذهبی مقصر بوده و هست ندارد. در ضمن در کامنت بالا حرفی از امریکا نزدم.

محبوبه توسلیان
محبوبه توسلیان
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

چیزی که من نفهمیدم این است که آقایان محترم مهرداد و امیر ایرانی که بی کم و کاست و همیشه مطلقن با مقالات به قول این جنابان “تکراری” مخالفت سرسختانه و توام با عناد میورزند مگر وقت زیادی دارند که یک پای ثابت کامنت نویسی زیر این نوشته ها هستن. کامنت هائی بدون ارتباط با مقاله. طرف در آمده و میگه مگر رضا پهلوی بهرام آرام و حمید اشرف را می شناخته؟ عجب! ملت را گیر آورده اید آقا جان! مگر رضا پهلوی یک فرد یا شخص است! مگر اختلاف ما با شخص رضا پهلوی است؟ بهتر نیست به کارهای دیگر برسید؟ پیشنهاد:
اگر در ایران تشریف دارید که احتمالن بعید است میتوانید با توجه به علنی بودن دکتر خصومت های شخصی یا نیمه خصوصی را در جای دیگری مثلن در خیابان حل کنید.
اما اگر در خارج از کشور تشریف دارین میتوانید با استفاده از امنیت دوستان تدارک دهنده راهپیمایی برلین و امثال آقای ترودو و دوست فابریک شان اسماعیلیون عزیزتان بردارین و با نام اصلی تان نوشته های ارتجاعی!! دکتر را نقد کنید. احتمالن اخبار روز این امکان را برای نشر آثار درخشان و انقلابی شما خواهد داد.
در ضمن جهت اطلاع من در شیراز زندگی می کنم.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

خانم محترم شجاع از شیراز در دنیای جدید اطلاع رسانی شرایط بگونه ای شده است که هرکس که متنی ارائه می دهد باید این را بداند مطالبش زیر تیغ نقادی خواهد رفت. تمام شد و رفت!؟ اما
ممکن است هوادران متن ها پر از پرت و پلا گویی، نقادی و یا نظر انتقادی ملایم دیگران را نقادی ندانند و یا نظر های دیگران را نسبت به متن نپذیرند، این شیفتگی هوادران به متن های این چنینی و شیفتگی نسبت به نگارنده متن پرت پلا گو به خودشان مربوط است هر چقدر می خواهند برای نویسنده متن های مورد علاقه اشان به به و چه چه بگویند و.‌..
اما
هیچ کس وقت اضافه ندارد که کاری اضافه انجام دهد. این را شما باید متوجه شده باشی
هرکس که اهل مطالعه شود جستجوگر مطالب جدید است با خواندن کتابی و یا مطالبی جدید به این نتیجه می رسد که این کتاب و یا مطلب ارزش خواندن داشته و ارزش توجه داشته است یا خیر فقط یک حرافی و یا پرت و پلا گویی بیش نبوده که یک فرد متوهم کاغذ های بی زبان را سیاه کرده و یا با زدن بر سر دکمه کیبرد پدرصاحب کیبورد را در آورده است .
اما شما خانم شجاع باید بدانید هر کس نظر خود را داراست و تو می توانی زیر نظر آن فرد نظر انتقادیت را نسب به مطلبش ارائه دهی:
این روش که نام هایی را ردیف می کنی
مثل پهلوان پنبه های محلات فکر می کنی باید لت کوبشان کنید از آن روش های کمیکی است که گاهی در این مکان های نظر دهی بعضی مثل شما از خودشان بروز می دهد.

محبوبه توسلیان
محبوبه توسلیان
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

آقای مهرداد نخست لطف کنید و بفرمائید چرا نام رفقای زنده یاد بهرام آرام و صفائی فراهانی را در گیومه گذاشته ای! این یعنی دو رفیق نامبرده که نماد سرسخت مبارزه چریکی علیه سلطنت هستند از نظر جنابتان رفیق نیستند. همین شاهکار شما به اندازه کافی افشاگر کامنت دست راستی شما هست.
اما جهت اطلاع جنابتان باید بگویم کمونیست ها سرزمین و کشور و پرچم ندارند و انترناسیونالیست هستند و دلشان برای مردم لیبی و سوریه و عراق و یمن و فلسطین به همان تندی می زند که برای کارگران ایران.
امیدوارم روشن شده باشد. دفاع از امپریالیسم آمریکا و ناتو آنهم در یک سایت چپ خیلی بیمزه است.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

حتی یک کلمه از امریکا و ناتو در کامنت من نیست چه رسد به دفاع و شما از هول حلیم در تله افتادید!! این خود نشانه زندگی وهم گونه شماست به شمول مبارزه خیالی با آسیاب بادی ناتو. در ضمن دلیل گیومه به خاطر تاکید بر فاکت ایشان بود. ابتذال به جایی رسیده که کسی مثل ایشان و در مقام ایشان انتظار عذر خواهی رضا پهلوی به خاطر ان رفقا را دارد. رضا پهلوی احتمالا نام های جزنی و اشرف را میداند، ولی ذکر بهرام آرام از ان حرف هاست!! به همین زندگی انترناسیونالیستی ادامه دهید و ایرانیان را از خود بیگانه کنید.

بهرنگ
بهرنگ
1 سال قبل

همیشه از نوع نوشتن آقای قره گوزلو لذت برده ام. ایشان بسیار ساده و با صراحت می نویسد. نوع نوشتنی که برای درک مضمونش لازم نیست خواننده ی مطلب، به تعبیر و تفسیر یا حدس و گمان متوسل شود.
در این نوشته هم ایشان روی موضوعی خاص و در زمانی خاص انگشت گذاشته که به درستی مناسب ترین زمان پرداختن به آن است.
افشای جریانات راست غیر حاکم برای سوء استفاده از پتانسیل جنبشی که ذات مطالباتی را که با خودش حمل می کند، به صورتهای عیان و ضمنی، در برگیرنده ی مفاهیم سکولاریسم، دموکراسی و عدالت اجتماعی است.دور از انتظار نیست که این گروه های مدافع منافع اقلیتی منفعت طلب با تهی کردن چنین مفاهیمی از معنی واقعیشان، با وارونه نمایی خاک در چشم مردم بپاشند و زیر پوشش شعار “همه با هم” نیت فریبکارانه ی خود را که “همه با من” است، به کرسی بنشانند تا به هدفشان که تسخیر قدرت به هرقیمتی است دست پیدا کنند. انصافا نویسنده به خوبی توانسته مشت این جماعت را باز کند و محتویاتش را به مخاطب نشان دهد.
ولی با این همه، سوألی که پیش می آید این است .جایی که آقای قره گوزلو بخشی از چپ را تحت عنوان “چپ دموکرات” متهم می کند که به این ترفند راست غیر حاکم را به هر دلیلی بی توجهی نشان می دهد و دانسته یا نادانسته به زیر پوشش درمی آید، دقیقا مشخص نمی کند که منظورش کدام چپ دموکراتی است که چنین می کند؟
آیا منظورش این است که هر فرد یا حزبی که مدعی چپ دموکرات بودن باشد،باید در مظان چنین اتهامی قراربگیرد؟
ولی با کمی دقت در مواضع برخی از افراد و گروههایی که خود را چپ دموکرات می نامند، صحت چنین ادعایی رد می شود و این اتهام زنی فله ای علاوه بر این که به دور از انصاف است، شایسته ی نویسنده ی این مقاله هم نیست.

محبوبه توسلیان
محبوبه توسلیان
1 سال قبل

به نظر من در شرایط کنونی که راست خارج از کشور از هر نظر دست بالا دارد و طبقه کارگر هنوز وارد میدان مبارزه نشده نوشتن ده ها و صدها مقاله مانند مجموعه مقالات دکتر باز هم کم است. تا تکان بخورید جنبش ما را مانند سال ۵۷ که در عرض شش ماه ملاخور کردند اکنون هزار جور دیگر بالا میکشند. همانها که یک خبرنگار دست سوم پارلمانی روزنامه اعتماد را ( خانم علینزاد) در عرض دو سال از چهارشنبه های سفید به کاخ الیزه و ملاقات با مکرون بردند و همانها که برخلاف پندار خام و کودکانه اقای بهروز فراهانی دست اسماعیلیون را در دستان بچه شاه گذاشتند خیلی ماهرتر از قطب زاده و یزدی و بنی صدر میتوانند بر اسب لخت جنبش زین بگذارند. امید که این نوشته ها و کامنت ها روزی به عنوان سند به صورت کسانی کوبیده شود که نقد راست نئوفاشیست نوچه جاستین ترودو و طرفدار فروپاشی دیوار برلین را به کیهان تهران نسبت میدهند.
موفق باشید

نیک
نیک
1 سال قبل

خوب جناب دکتر شما که اعتراض و اتحاد هیچ بنی بشری را چنانکه زیر پرچم طبقه کارگران نباشد بر نمیتابید و چه بسا محکوم هم میکنید لطف بفرمائید بگویید که مای خورده بورژوا / طبقه متوسط تا چه زمانی باید منتظر بمانیم تا این پرولتاریا که در اتحاد با کارگران جهان هنگام سلاخی چپ در زندان های رژیم صدای اعتراضش در نیامد و اینبار هم هنگام سلاخی مای خورده بورژوا تکانی نخورده عنایت فرموده رهبری انقلاب را بدست گرفته و حکومت شورایی نیست در جهان شما را برایمان به ارمغان آورد؟ 

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  نیک

خرده بورژوازی گرامی :
چندین دهه بخصوص در این سالهای اخیر؛ کارگران و بازنشسته های کارگری و…. در سراسر کشوراز جمله اصفهان؛ آذراب و هپکو اراک ؛ فولاد اهواز؛ نیشکر هفت تپه ؛ پتروشیمیها و نفت کشور خواستهای صنفی سیاسی داشته و در زندانها هستند . شما کجا بودی . تا دیر نشده بجنب. در زندانها هم ۴ دهه قبل کم نبودند ( به اسامی کارگران اعدامی در سایت سازمانهای سیاسی چپ مراجعه کنید )  

نیک
نیک
1 سال قبل
پاسخ به  کهنسال

جناب کهنسال مگر بنده منکر دستگیری و شکنجه و اعدام کارگران شدم؟ بگذریم که در ۴۰ سال اخیر تعداد کشته شدگان طبقه متوسط بسیار بیشتر از کارگران بوده است. بله, هنگامی که کارگران برای خواسته های صنفی خود مبارزه میکنند زندان هم میفتند اما تا زمانی که از خواست های بحق طبقه متوسط و خورده بورژوازی حمایت نکنند نخواهند توانست رهبری آنان را کسب کنند. طبقه کارگری که پس از ۴۰ سال تحقیر و توهین به زنان این سرزمین از بزرگترین خیزش آنان تمام قد حمایت نکند, نه میتواند رهبری انقلاب را کسب کند و نه میتواند توقع حمایت طبقه متوسط و بخصوص زنان را در موقع نیاز خود داشته باشد.  

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  نیک

دوست عزیز؛ کارگران بصورت فردی همیشه حامی من و شما بوده اند. عیب و ایراد مهم آن بوده که تشکیلات و رهبری درستی نبوده که هدایت شوند و تمام دردها از اینجا آغاز میشود؛ آنها حتی از داشتن سندیکا و اتحادیه های خود نیز محرومند. حکومت جنایت پیشه؛ یک نظام عا دی نیست. اگردقت کنید شعا ر مترقی و پیشرو : زن زندگی آزادی در داخل کشورجای خود را به شعا رهایی بسیار مترقی تر میدهد:
نه نون داریم نه خونه حجاب شده بهونه 
فقر؛ ستم ؛ گرونی؛ میریم تا سرنگونی 
سقف؛ کتاب و گندم ؛ قدرت بدست مردم و
از کردستان تا جلفا ؛ قدرت بدست شورا و
اخیرا در زاهدان :
نه سلطنت – نه رهبری؛ آزادی برا بری 
درست میفرمایید که حکومت شورایی در جهان نیست. اگر بود که شازده ؛ گلشیفته و دریبل زن کتاب نخوانده؛ دندانپزشک داغدیده ی سردرگم ومتوهم و….برای لشکر کشی و فتح ایران برنامه ریزی نمیکردند.  
چپ را تنها نگذاریم. سابقه مبارزاتی یک کارگر به تنهایی در ایران برعلیه دیکتاتوری از سابقه “مبارزه” مجموعه پرچم به دستان ورهبران میلیاردر و میلیونرشان درخارج بیشتر است. 
در پایان : از نظر کمی کارگران صنعتی در ایران بسیار کمتر از قشر متوسط بوده ا ند. بنا برین مقایسه کمی این دو قشر و طبقه صحیح به نظر نمیرسد.
سلامت باشید

زاکانی ری شهری
زاکانی ری شهری
1 سال قبل

“… و مشغول کشتار مردم بی گناه اوکراین هستند. حالا در این میانه دو سه تا هیمارس و جاولینگ و سی چهل میلیارد دلار ناقابل هم از سوی ناتو به نئوفاشیست های اوکراین هدیه شده است. چه اشکالی دارد؟ اصلاً این روسوفیل ها چرا نمی روند در مسکو یا بلاروس یا کره شمالی و کوبا و ونزوئلا زندگی کنند؟ چینی ها هم که با قرارداد ۲۵ ساله تمام ماهی های خلیج البته فارس را به یغما بردند و آخرش با بن سلمان ساختند! بفرما! کرونا را هم که چینی های “سوسک خور” – چیزی تو مایه-های “عرب سوسمار خور” – عمداً به جان مردم دنیا انداختند. آزمایشگاه های بیولوژیک ناتو در اوکراین هم کشکی بیش نبود! به ما چه لنین بعد از انقلاب اکتبر تمام بدهی های ایران را بخشید.”.. با سپاس و دستمریزاد،
حرف دل ما بود ! به امید پیروزی و آرزوی سلامتی و بهروزی.

” عشوه کرد اهل عشق را پویا
بلبل از عشق گل شده گویا .”

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

با توجه به نوشتار های هم میهن قراگوزلو که بخشی از نوشتارهایش تکراری است چند پرسش مطرح می شود:
۱-آیا ایشان با نظام حاکم مشکل دارد و خواهان سرنگونی آنست فقط نگران ظهور فرصت طلبان اجتماعی است که ممکنه خود را وارث حرکات اعتراضی بدانند و سوار برکار شوند؟
۲- چرا ایشان هنوز ساز جهان دو قطبی را می نوازد و بگونه ای خود را وکیل مدافع آن دوران نشان می دهد؟
۳- چرا ایشان دنبال القای جهان دو قطبی در شرایط فعلی است و کشورهایی را وارث های آن جهان دو قطبی در گذشته می پندارد؟
پاسخ دادن به پرسش ها طولانی است و از حوصله این مکان ها خارج است
اما در مورد هر پرسش می توان نکته ای مختصر آورد.
در مورد پرسش یک می توان گفت :
در رابطه با بر خورد با دیگرانی که با باند حاکم زاویه پیدا کردند روش آقای قرا گوزلو مشکوک به دفاع از باند حاکم است و بکونه ای روشش به باند شریعتمداری کیهانی نزدیک است.
در مورد پرسش ۲ می توان گفت: ایشان در رابطه با حرکت اعتراضی که بصورت یک تجمع در المان شکل گرفته بود به یک مشابهت سازی با جنگ دوم جهانی دست زده است ایشان این موضوع را در مورد جنگ دوم جهانی را چنین می داند تمام جنگ بخاطر بازی و خواسته یک فرد سرمایه دارانجام گرفت؛ سرمایه دار برای رونق و پیشبرد اهدافش نیاز به نیروی کار ارزان و مواد اولیه ارزان و بازار خرید داشته که هیتلر این نیاز این سرمایه دار را می خواست برآورده کند که بعد از جنگ آن سرمایه دار محاکمه اش به حکمی خیلی معمولی منجر شد و…
این مشابهت سازی توسط قراگوزلو، القا دفاع از حاکمیت فعلی را پررنگ می کند که رفتار قراگوزلو دیگز دفاع از حاکمیت فعلی است.
در مورد پرسش سوم می توان گفت:
جهان دو قطبی گذشته است دیگر وارثی ندارد آن کشور هایی که زمانی یکی از شرقیان در مقابل غربیان تعریف می شدند دیگر سخنی از آن شرق نمی گویند بل خود در پی جذب سرمایه برای بازسای جامعه اشان هستند و بعضی از آنها به موفقیتی رسیدند و توانستند سطح زندگی شهروندانشان را ارتقا دهند
چین و ویتنام و چند تای دیگر، دیگر وارث شرق قبلی نیستند بل دارند خود را یک بازیگر سرمایه معرفی می کنند.
روسیه فعلی دیگر کاری به بازی شرق گذشته ندارد بل با روش های تجاوزکارانه دنبال اینست بقای خود را تضمین کند و….

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

آقای امیر ایرانی سئوالی که برای من ایجاد شد این است که چرا شما روش آقای قراگوزلو را نزدیک به کیهان شریعتمداری معرفی می کنید؟

وقتی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم، نباید شیوه برخوردمان با شیوه برخورد جمهوری اسلامی متفاوت باشد؟

لحن کارگزاران جمهوری اسلامی همراه با هتاکی است.
مخالفان جمهوری اسلامی قاعدتا نباید هتاکی و توهین بکنند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

در پای یکی از نوشتارهای آقای قراگوزلو اشاره ای به روش برهان خلف در مورد مسائل اجتماعی کردم که در آنجا می شد فهمید چرا روش ایشان نزدیک به روش ازغدی پور یا شریعتمداری است در روش آقای قراگوزلو
که خود را کنونیست از نوع خاصش می داند
به همه حمله می شود به گمان خودش وقتی همه ناک اوت شدند ذهن بسمت درست بودن کمونیست ایشان می رود
البته آن نظر منتشر نشد.
هموطن پرسشی مطرح کردی
بلی همه باید ذهنیت عبور از این نظام با روش درست را در پی بگیریم
موضوع اصلی اینست روش آقا قراگوزلو
در خدمت حذف نظام نیست
بل با روشش در پی جزیری بنام طبقه کارگر خاص است جدا از سایر مردم مبارز کشور
که این روش ایشان پرسش هایی را می آفریند
آیا ایشان با اینکارشان در زمین استبداد حاکم بازی می کند آنهم با ادبیاتی که این ادبیات او را ضد نظام نشان دهد.
شاد و تندرست باشید

احمد صبوزی‌ جهرمی
احمد صبوزی‌ جهرمی
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

هم میهن
ای کاش با نوشته های رفیق قره گوزلو آشنا می بودید و کاش با ادبیات جنبش کارگری هم تا اندازه‌ای آشنایی می داشتید. جنبش کمونیستی یک جنبش جهانی است برای رشد احتیاج به تنفس کشیدن است. قره گوزلو آشنایی کامل با نظام های سرمایه داری چین و روسیه دارد اما آرزو دارد که حداقل ما دنیایی چند قطبی می داشتیم تا سرمایه داری غرب که ادامه کلونیالیسم است و کنترل اطلاعات را در قبضه دارد تا حدودی محدود تر می شد.
ایا گفتن اینکه رهبری خارج از کشور جنبش فعلی بطور عمده بتوسط راست بورژوازی بکمک تلویزیون ها و مدیای رنگارنگ حرفیه ای و وابسته دارد ربوده می شود نامش دفاع از رژیم اسلامی است. اصولا آیا هم میهن شما با آزادی بیان میانه ای داری؟ شما که بسرعت دارید ماشین تفتیش عقاید جدیدی را سازمان می دهید!. آیا می دانید که قره گوزلو کمونیست است و مثل شما نمی اندیشد. می توان نه با تو موافق بود و نه با رژیم بورژوایی اسلامی.چون در دنیای دوگانه تو تویی و مخالف تو بنابراین قره گوزلو بزعم تو در سمت دیگر قرار می گیرد.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

هم میهن
در پاسخ به هم میهن دیگری نکاتی در مورد روش آقا قراگوزلو آوردم
در اینجا باید بگویم من با هر نوع الترناتیو سازی که در خارج ساخته می شود مخالفم که در این مورد هم نظر با آقا قراگوز هستم اما نه با این اتهام که دیگران سرمایه دارند و بورژوا هستند و مستحق نابودی هستند بل روش آن الترناتیو پنداران خارج نشین را فرصت طلبی و یا مامورانه می دانم.
اینکه گفته ای ای کاش با ادبیات کارگری آشنا می بودم و…
اگر چه مانند دیگران ادعای آشنایی ندارم اما با میزانی که به فهم مسائل کمک می کند به مسائل کارگری آشنا هستم و آرزویم تحقق شرایطی است که هر ایرانی بتواند بدون برده شدن زندگی در خور توانایی هایش پیدا کند.
بلی می دانم ایشان و بسیارانی از افراد یک جامعه ذهنیت کمونیست بودن را دارند و آرمانشان هم تحقق یک جامعه کمونیستی دارد و باید گفت
در یک جامعه تکثر پذیر و آزاد هر کس می تواند ایده و آرمانش را داشته باشد و تبلیغ کند
اما در شرایطی که جامعه درگیر یک نظام مستبد و ضد منافع ایرانیان است
کسی جزیزه مبارزاتی بنام تحقق جامعه کمونیستی را ساز کند این روش این کمونیست خواهان پرسش برانگیز می شود
شاد و تندرست باشید

بهمن خیرخواه
بهمن خیرخواه
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

جناب ایرانی، یهترنیست از میان مطالب این مقاله یا هر مقاله ای ، گزاره/ گزاره هائی از نوشته را به عنوان نقل قول ارائه کنیم و در مورد ابهامات و انتقادات …مربوط به آن بحث و گفتگو کنیم.
من نتوانستم بین کامنت شما و مقاله ی آقای قراگوزلو ارتباط بر قرارکنم .
شما راجع به کی و چی نوشتید؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

هم میهن
وقتی یک تقسیم بندی در سه سطح را مطرح کردم این تقسیم بندی برگرفته از مطالبی است که آقا قراگوزلو در نوشتارهای گاهن تکراریش بیان داشته است
متوجه نیستم چرا شما نمی توانید ارتباط بین مطالب برقرار کنید
شاید هواداری از آقا قراگوزلو باعث شده که انتقاد ها را نپذیرید و یا متوجه نشوید
شاد و تندرست باشی

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

اقای ایرانی شما چرا به عوض اینکه نگاهی انتقادی به خود داشته باشید ، دیگران را کند ذهن قلمداد می کنید؟

شما اقای بهمن را در حدی پائین می آورید که به او می گوئید که به دلیل هواداری ، قدرت درک خود را از دست داده است.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

شما از کجا می دانید که من نسبت به رفتار خودم بازنگری و بررسی ندارم؟
حال که شما خود را و کیل آقای بهمن پنداشتی یاد آوری می کنم در نظرم در پاسخ به آقای بهمن شرح دادم نظرم را بر اساس مطالب و نوشتار های آقای قراگوزلو ارائه دادم اینکه آقا بهمن متوجه رابطه نظر من با نوشتار های آقا قراگوزلو نمی شود شاید
بخاطر ….. باشد

احمد صبوزی‌ جهرمی
احمد صبوزی‌ جهرمی
1 سال قبل

دوست‌عزیز‌بسیار‌مشتاقم‌ نظرتان را‌ در مورد ترکیب طبقاتی جنبش فعلی بدانم.‌در عین حال جای خالی یک سخنگو برای چپ را خالی می بینم نظرتان زا در مورد انتخاب پرویز قلیچ خانی بعنوان سخنگوی چپ که بیانگوی‌نظرات متوسط چپ منفرد باشد را چگونه ارزیابی می کنید؟

رضا عادلخانی
رضا عادلخانی
1 سال قبل

دوست عزیر ، یکی از خصوصیات برجسته ی آقای قراگوزلو گرامی داشت مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی در جهان و ایران ست که من هیچوقت از تنوع نامها و جریانها که در نوشته های ایشان دیده ام که مربوط به گذشته یا حال بوده ست تعجب نکرده ام …تراب حق شناس ، تقی شهرام ، حمید اشرف ، شعاعیان …….
از این ها ما نمی توانیم نتیجه بگیریم که دکتر قراگوزلو که به طیف های مختلف سیاسی ارج گذاشته خودش امورز به کدام جریان فکری نزدیک ست.
در ضمن پرویز قلیچ خانی شناسنامه و جایگاه فرهنگی و سیاسی روشنی دارد.
شاید بتواند ابتدا از جانب حزب چپ (فدائیان خلق ) و اتحاد فدائیان خلق بعنوان به عنوان سخنگو مطرح شود بستگی به خود قلیچ دارد . تا بعدا از جانب تمام جریانات «سخنگوی چپ» گردد .
بیشتر بنویسید

نرگس الف
نرگس الف
1 سال قبل

درود بر شما
با مباحث مقاله جناب قراگوزلو و لزوم مرزبندی با تمام گروه های راست و بورژوایی کاملن موافقم.
به نظر من با وجود اهمیت شعار ” مرگ بر دیکتاتور” این شعار هنوز سلبی است و جنبه اثباتی ندارد و مانند شعار ” مرگ بر شاه” به ما نمی گوید که بعد از سقوط جمهوری اسلامی کدام شیوه اقتصادی سیاسی جایگزین خواهد شد.
در ضمن چرا پوشش این مقاله برخلاف روش های مرسوم اخبار روز یکدفعه از وسط بخش سیاسی سر در آورد؟
این کار باعث میشود مقاله دیده نشود و کمتر خوانده شود.

رضا س
رضا س
1 سال قبل

اول اینکه خطاب به دوست محترم ادمین سایت اخبار روز: دیروز و دیشب مقاله دکتر در میان دو مطلب بهزاد ونسرین ستوده نبود ناگهان چگونه این اتفاق افتاد؟ شاید هم از اختلال اینترنت ایران باشد؟
ممنون میشوم اگر گاهی اوقات توضیح دهید.
رضا از آمل

کیا
کیا
1 سال قبل

جناب دکتر!
آنچه نوشته اید گذشته است و افراد چپ و کمونیست قدیمی و جدید از آن مطلع هستند . ، متاسفانه نتیجه” چه باید کرد” از آن حاصل نمیشود.
از نظر من با لحنی که می نویسید نتیجه معکوس در خواننده ایجاد میشود ولی با بیصبری و شعف منتظر نقد وتحلیل ” جمهوری سوم” شما هستم.

آرش ادیبان
آرش ادیبان
1 سال قبل

با درود
کسی که تو خانه ی شیشه ای نشسته که به دیگران سنگ پرتاب نمی کنه.
شما که به گفته خودتون تظاهرات مردم در جلوی سفارت اوکرایین برای محکوم کردن تجاوز روسیه را ” یک مشت ارازل و اوباش ” لقب می دید, و وقتی از شما در رابطه با کشته شدن مردم اکرایین سوال میشه شما جواب میدید که ” یک مشت مو بلوند هم بمیرن جنگه دیگه” و…………….. .*
دوست عزیز از قدیم گفتن یک سوزن به خودت بزن بعد یک جوالدوز به دیگران.
با آرزوی سلامتی
و پیروزی جنبش زن , زندگی, آزادی

* کفتگوی آقای قراگوزلو با آقای آرش کمانگر در تلویزیون برابری

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


39
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x