سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

گام به سوی تشکیل “دولت موقت” با مکانیزمی دمکراتیک – سعید مقیسه ای

این نظریه که جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی عاری از رهبری است دقیق نیست. شاید بهتر باشد بگوئیم که این جنبش رهبری منطبق بر معیار های تا کنون شناخته شده و رایج ما،  یعنی رهبری با مرکزیت متمرکز ندارد. در این باره بسیاری به درستی گفته و نوشته اند که رهبری این جنبش: افقی، غیر متمرکز، شبکه ای و سیستمی (سایبرنتیکی) است.

با یک گوگل کردن ساده، می توانیم بیشتر با مقوله نوین مدیریت اجتماعی سیستمی یا «سایبرنتیکی» که برآمده از انقلاب چهارم صنعتی که در آن واقع هستیم، آشنا شویم. می توان تصور کرد که حداقل جوامع پیشرفته صنعتی دمکراتیک، در آینده ای نه چندان دور، در بستر انقلاب پنجم صنعتی، خود را با چنین پارادایم جدید مدیریتی اجتماعی، کم کم هماهنگ خواهند کرد.

می دانیم که انواع اشکال سازماندهی اجتماعات بشری، که همگی با تکیه به رهبری متمرکز بنا شده اند (احزاب فراگیر، اتحادیه ها، و …)  انعکاس اجتماعی نظم های اقتصادی و تولیدی زمانه خود بوده اند، یعنی معلول همان فرآیندهای تولیدی کلان و انبوه صنعتی، تجاری و خدماتی هستند که همگی با مدیریت مرکزی متمرکز فردی یا گروهی اداره می شوند. شاهد هستیم که صنایع، خدمات، تجارت به سرعت در حال تغییر پارادایمی از مدیریت متمرکز به مدیریت های غیر متمرکز، تمام اتوماتیک و سیستمی هستند.

تنها نزدیک به چهار ماه از آغاز جنبش انقلابی و خشونت پرهیز  زن، زندگی، آزادی می گذرد و به اصطلاح “هنوز باید استخوان بترکاند”. اما با این وجود، امروزه ایران، از شمال تا جنوب، تبدیل به یک کارخانه تولید رهبران جدید سیاسی شده است که در کف خیابان یا در زندان هستند. با کمی استعاره می توان گفت: که این کارخانه که نامش ایران است، بطور سیستمی، تمام اتوماتیک و با مدیریت غیر متمرکز در حال تولید رهبران سیاسی جدید است. 

جنبش زن، زندگی، آزادی بیش از همه، عمیقا و در نهایت خواهان استقرار دمکراسی است. خرد همگانی حاکم بر جنبش می داند که سرنگونی رژیم و حتی بر قراری یک حکومت غیر مذهبی یا کسب آزادی های فرهنگی، شبیه آنچه در حکومت قبلی موجود بوده است، به خودی خود مترادف با برقراری دمکراسی نخواهد بود. جنبش هرچند گذار از این رژیم را نیازمند حتمی فرآیند بر قراری دمکراسی می داند ولی فقط آن را مرحله ای مهم از آن قلمداد می کند و در این مسیردر حال تحکیم سازماندهی بهتر و بلوغ بیشتر خود می باشد.

تجربه بشری نشان داده است که هرگز از دل رهبری یک نیروی واحد سیاسی بزرگ و کاریزماتیک و قدرتمند دمکراسی متولد نشده است و حتی برعکس، این گونه رهبری ها زمینه ساز حکومت های اقتدارگرا و خودکامه دیگری بوده اند.

دمکراسی یعنی توان رهبری دوره ای اکثریتی متشکل از مجموع های متنوع و نسبتا کوچک نیروهای سیاسی موجود در جامعه که قادر میشوند برای تشکیل دولت به اجماع رسیده و معرف حداقل ۵۱ درصد کل جمعیت دارای حق‌ رای یک کشور باشند.

اگر بپذیریم که قرار است نتیجه گذار از رژیم اسلامی، استقرار یک دمکراسی پایدار باشد بنابراین نمی تواند مسیر این گذار از طریق فرآیند های دمکراتیک و متکی بر مکانیزم های راهبرانه موجود در جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی و بل توجه به ویژگی های ملی نباشد.

با درک و قبول پارادایم مدیریتی و رهبری غیر متمرکز موجود جنبش و فقدان اتحاد بین تشکل های سیاسی اپوزیسیون ، شاید آنچه را که این جنبش انقلابی در این مرحله نیاز دارد:  یک “پلاتفرم هماهنگ کننده” است که بتواند با مضمون یک “کنسرسیوم سیاسی” تصمیمات و عملکرد این رهبران مستقل و پراکنده در جغرافیای بزرگ کشور و حتی در خارج از ایران را بطور دمکراتیک با استفاده از پارادایم دمکراسی مستقیم دیجیتالی (دمکراسی مشاورتی)، هماهنگ کند.

«کنسرسیوم سیاسی»

احتمالا آشنایی ما با مقوله «کنسرسیوم» عمدتا در زمینه های اقتصادی بوده و پیشنهاد استفاده از مکانیزم های حقوقی و اساسنامه ای آن در عرصه سیاسی تازگی داشته باشد.

بطور عام،  کنسرسیوم آن گونه تشکل استثنایی و عملگرایی است که از نیروهای مختلف و متنوع کوچک، متوسط و حتی رقیب شکل میگیرد که بدون در اشتراک گذاشتن سرمایه های مالی و اجتماعی و یا امکانات دیگر خود، بتوانند به اهدافی مشترک، مثبت و بزرگی در مبارزه با رقبای بسیار قوی دست یابند. اعضای کنسرسیوم می دانند که به تنهایی به دلیل نداشتن ابزار یا قدرت کافی قادر‌ به کسب آن اهداف بزرگ نخواهند شد.

ویژگی های کنسرسیوم سیاسی:

– تک تک اعضای آن کاملا هویت مستقل خود را حفظ می کنند.

– هیچ عضوی معرف رهبری آن نیست.

– هیچ عضوی، هر چند کوچک، در زیر پرچم و هژمونی دیگری نمی رود.

– همه اعضاء دارای حق و حقوق مساوی هستند.

– اعضاء دارای هیچ تعهد حقوقی نه به کنسرسیوم و نه در قبال هم هستند. نه برای عضویت نیازی به امضای قراردای هست و نه برای ترک کنسرسیوم نیاز به فسخ قراردادی می باشد.

– اعضاء نیاز و تعهدی به اشتراک گذاشتن هیچ اطلاعات درون و بیرون سازمانی خود در کنسرسیوم ندارند.

– تاریخ انقضای هر کنسرسیومی منطبق با زمان دستیابی به هدف یا اهداف تعیین شده و بعد از آن منحل میشود.

بنابراین و خلاصه اینکه در تشکلی کنسرسیومی صحبت از ذوب شدن یا رهبری واحد در میان نیست. کنسرسیوم یک ابزار هماهنگ کننده بین اعضای مستقل خود است که با پذیرش پاره ای مقررات ساده، عملگرایانه و با حقوق برابر، بدون هیچ تعهد حقوقی دست و پا گیر، برای رسیدن به هدفی واحد دور هم جمع می شوند. هر عضو کنسرسیوم، هر لحظه ای که بخواهد، بدون پس دادن حساب و کتابی و یا فسخ قراردادی می تواند کنسرسیوم را ترک کند.

در چنین مرحله ای از جنبش انقلابی کشورمان، با توجه به اینکه امکان اتحاد کلان بین نیروهای خواهان گذار از جمهوری اسلامی،  دمکراسی خواه و خشونت پرهیز، موجود نیست و در ضمن سرشت رهبری جنبش غیر متمرکز است،  یک کنسرسیوم سیاسی توسط یک پلاتفرم دیجیتالی ویژه خود قادر خواهد شد که بدون هیچ رهبری واحد یا هژمونی خاصی، نقش هماهنگ کننده ای بین رهبران سیاسی میدانی، جریانات سیاسی متشکل اپوزیسیون، سلیبریتی ها، جنبش های مدنی، قومی و… چه در داخل و چه در خارج از کشور، با حفظ استقلال و هویت سیاسی مستقلشان و با هر بینش سیاسی (راست، چپ، میانه) ایفا کند.

کنسرسیوم سیاسی علاوه بر نقش هماهنگ کننده قادر خواهد شد که به نظرات سیاسی، پروسه شکل گیری عملکردها، اتحادها و توافق ها در آینده سرعت و شفافیت بخشیده و در ضمن نقش کمکی (کاتالیزاتور) را برای ایجاد همدلی ها ایفا کند.

یک جامعه عرفی، آزاد و دمکراتیک به مانند حکومت های پوپولیستی عملکرد های خود را بر حول شخصیت های کاریزماتیک تنظیم نمی کند و بنابراین در آینده ای نه چندان دور احتمالا شاهد این خواهیم بود  که احزاب جدیدی شکل بگیرند. رهبران شناخته شده و ناشناخته امروز، در زندان ها، در خیابان ها، سلیبریتی ها، رهبران مدنی، رهبران کارگری و دیگر اصناف و مبارزین مقیم خارج از کشور و  … می توانند نقش محوری در شکل گیری احزاب فراگیر احتمالی آتی ایفا کنند.  کنسرسیوم سیاسی نه تنها کمک به سرعت بخشیدن به این فرآیند خواهد کرد و بلکه به پروسه شکل گیری احزاب و یا سازمان های سیاسی آینده شفافیت خواهد بخشید. “شفافیت” نیاز اولیه روحی مردم برای حمایت گسترده تر از این جنبش انقلابی است و مشکل در صورت نبود یا ضعف آن، آنچنان که برای پیروزی نهایی مورد نیاز است، پا به میدان بگذارند.

برای معماری و مهندسی پلاتفرم کنسرسیوم سیاسی می توان به تجربه های پلاتفرم های جنبش ها و احزاب دیجیتالی موجود در کشورهای فرانسه، ایتالیا، اسکاندیناوی، اسپانیا و … رجوع کرده و از آن ها ایده گرفت. این گونه پلاتفرم ها بصورت “منبع باز” عمل کرده و بسادگی باز کردن یک حساب کاربری در شبکه های اجتماعی، امکان عضویت تمامی مبارزین داخل و خارج از کشور را مهیا می کنند. هر تصمیم مشترکی بر مبنای اصول  دمکراسی مستقیم (مشاورتی) با مکانیزم های دیجیتالی به رفراندم گذاشته می شوند.

این اعضای حقیقی و یا حقوقی هیچ نیازی ندارند که لزوما با همدیگر تماس مستقیم، نشست و یا اتحادی داشته باشند.  پلاتفرم امکان دسترسی به نظرات و تحلیل های سیاسی همه اعضاء را مهیا می کند و قادر خواهد بود بدون جلسات مشترک، (در صورت نبود  تمایل به برگزاری جلسات مشترک) بحث ها و تصمیمات عملگرایانه مشترکی را در مسیر اهداف مشترک هماهنگ کند.

سه هدف اصلی و کلان کنسرسیوم سیاسی 

۱- هماهنگی تصمیمات و عملکردهای رهبری های غیر متمرکز موجود در داخل و خارج از کشور در راستای گذار از جمهوری اسلامی

۲- جمع آوری و  تنظیم لیست پیشنهادی کاندیداتورهای دولت موقت از طرف تک تک اعضای کنسرسیوم و همچنین نظرات و پیشنهادات رسیده از خارج از کنسرسیوم

۳- برگزاری انتخابات آزاد سراسری، با استفاده از تکنولوژی بلاکچین،  برای مشخص کردن وزرای منتخب دولت موقت

کنسرسیوم سیاسی قادر خواهد شد تصویری از آن دمکراسی را که ایران آرزومند آن است را پیشاپیش به مردم تقدیم کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=188641 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
1 سال قبل

مقاله ای بجا و قابل تامل ، نظری و امکان پذیر ، گر چه باید هنوز استخوان بترکاند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x