شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

گفت وگو با یرواند آبراهامیان درباره کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا»

رویداد ۱۹۵۳ راه را برای رویــداد ۱۹۷۹ هموار کرد. علاوه بر این، کودتا ســبک و ســیاقی پارانویید (توهم توطئه) را که در قــرن قبل از آن رایج بــود، تقویت کرد. این ســبک پارانویید بازیگران اصلی سیاســت در صحنه ایران را صرفاً عروسک های خیمه شب بازی می دید که توسط قدرت های خارجی به حرکت درمی آیند و کنترل می شــوند. مشــکل این ســبک این اســت که تمام موقعیت ها را منطبــق بر چنین ادراکی تشــخیص می دهد، حال آنکه هــر ماجرایی و هر دوره تاریخی باید به صورت جداگانه و مجزا مورد مطالعه قرار گیرد

کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیســم تا کودتا» که قرار بود دو ســال پیش به کتاب فروشی ها راه یابد، به تازگی منتشر شده اســت. این کتاب بر اساس انتشار یا افشای اســنادی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳که در سال ۱۳۹۶ از سوی آمریکا منتشر شــده، به نگارش درآمده است. البته پیش از این کتاب، دکتر فخرالدین عظیمی، اســتاد «دانشگاه کنه تیکت» آمریکا و نویسنده کتاب «تأملی در نگرش سیاســی مصدق»، در فاصله ای کوتاه از انتشــار این اسناد، مقاله مفصلی درباره این اســناد در مجله «نگاه نو» نوشــته اســت. بررسی تطبیقی بین کتاب «بحران نفت در ایران» نوشــته یرواند آبراهامیان و مقاله «پرســه ای در نگارخانه تاریخ» نوشته فخرالدین عظیمی برای علاقه مندان به تاریخ خالی از لطف و فایده نخواهد بود. فخرالدین عظیمی در مقدمه مقاله خود به ســیر انتشار اسناد از ســوی آمریکایی ها اشاره کرده و نوشته است: «در شصت سالگی کودتای ۲۸ مرداد جســتاری منتشــر کردم که دربردارنده نکته های اصلی دریافت ها و دانســته هایم دربــاره آن رویداد تا آن هنگام بود. درآن نوشــته از اســنادی که تا آن زمان دیده بودم – از جمله آنچه در ســال ۲۰۰۰ منتشــر شــد- بهره بردم. دیگر چندان امیدوار نبودم که اســناد مهمی در این زمینه در دسترس قرار گیرد. سال ها سخن از این بود که بخش های زیادی از ســندهای آمریکایی مربوط به کودتا، در ســال ۱۹۶۲ نابود شده اســت. اما در سال ۲۰۱۴ اسناد بیشتری در دســترس قرار گرفت، و در خرداد امســال (۱۳۹۶/۲۰۱۷ (نیز اسناد مهم و کامل تری منتشر شــد. این اسناد گامی در تکمیل جلد دهم اســناد وزارت امور خارجه آمریکا درباره امور ایران در ســال های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ است که در سال ۱۹۸۹ منتشــر شد و همان سال ها را در برمی گیرد. مجموعه هزار صفحه ای تازه گزیده ای از اسناد سری گوناگون دستگاه های سیاسی، دیپلماتیک و اطلاعاتی موجود مرتبط با آن سال ها است و اهمیت آن در این است که سندهای دست اول فراوانی از ســازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی. آی. ای) در آن گنجانیده شــده که جزئیات تازه ای درباره زمینه و چند و چون کودتا به دست ِ می دهد. این اسناد دریافت کلی پژوهشگرانی را که در بایگانی ها، و سندهای پیشین آمریــکا و بریتانیا، کاوش کرده اند، اســتوارتر می کند و جزئیــات فراوانی را، به ویژه درباره نقش و تلاش های سیا، روشن می سازد. به تصریح خود این اسناد، بسیاری از بخش های حساس این سندها و نام ها و جزئیات افراد و عملیات، همچنان پوشیده مانده است. بارها، به ویژه در گزارش های اطلاعاتی و عملیاتی، اشاره شده است که این بخش ها، صفحه ها، ســطرها، جمله ها یا نام ها از طبقه بندی خارج نشده است. ِ این برای پژوهشگران تاریخ آن روزگار دل آزار و دلسردکننده است ولی همین اندازه هم که منتشر شــده، در کنار اسناد دیگری که به آن ها اشــاره شد، روشنگر بسیاری از نکته ها اســت».

شرق در ادامه ی این مقدمه نوشت: یرواند آبراهامیان را بیش از همه با کتاب «ایران بین دو انقلاب» می شناســند، کتابی که پس از انتشــارش مورد توجه تاریخ نگاران و علاقه مندان به تاریخ قرار گرفت و نویســنده اش را به چهره شناخته شــده ای در میان ایرانیان بدل کرد. آبراهامیان، تاریخ نگاری روشــمند است و به ندرت علائق سیاسی او در آثارش دیده می شود. اگرچه روایت های او از تاریخ به لحاظ علمی قابل اعتنا و اعتبار است، اما از جذابیت های ویژه ای در روایت برخوردار است که خواننده ایرانی را به خواندن آثارش ترغیب می کند. آبراهامیان با اینکه یک شخصیت طراز اول دانشگاهی است. اما بارزترین ویژگی اش تواضع او است، تواضعی توأم با مهربانی، همان خصیصه ای ِ که در فضای آثارش نیز به وضوح دیده می شــود. به مناسبت ترجمه کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیســم تا کودتا» نوشــته یرواند آبراهامیان با این پژوهشگر و تاریخ نگار مطرح، گفت وگویی انجام داده ایم که ترجمه آن را ســامان صفرزائی به عهده داشته است.

***

به نظر شــما چرا وقایع ملی شــدن صنعت نفت، دولت دکتــر محمد مصدق و ماجرای کودتای ۲۸ مرداد با اینکه بســیار درباره آن گفته و نوشته شده است، هنوز در تاریخ سیاسی ما جذابیت دارد؟
بنابر دو دلیــل دولت مصدق، به ویژه ماجرای کودتا، کماکان توجه بســیاری به خــود جلب می کند. اول اینکــه کودتا اثر عمیقی بر تاریخ ایــران و همچنین تاریخ روابــط ایران و ایالات متحده داشــته اســت. دلیل دوم آنکه روایت های رســمی از ً کودتا، هــم در ایالات متحده و هم در ایران، مدعی بودنــد که اصلا کودتایی در کار نبوده و آنچه رخ داده «قیام مردم شاه دوســت» علیه مصدق بوده است. این دست تاریخ نگاری های» رســمی چنان از واقعیت به دور بودند که تاریخ نگاران چاره ای نداشــتند جز آنکه به واســطه تجزیه و تحلیل صادقانه تری با وقایع رویارو شوند – خاصه زمانی که منابع موثقی در دسترس قرار می گیرد. هرچه نباشد، کارکرد اصلی تاریخ نگاران یافتن حقیقت درباره گذشته و به چالش کشیدن روایت نادرست است، به ویژه زمانی که بر این روایت ها مهر رسمی نقش بسته است.

در بیشــتر آثار تاریخی که تا کنون منتشر شده است، بریتانیا بیشتر از آمریکا متهم به کودتا اســت و تاریخ نگاران به آمریکا نقش خیرخــواه فریب خورده داده اند. اما در کتاب «بحران نفت در ایران» روی دیگر چهره آمریکا آشــکار می شــود. این نوع برداشت در سیاست داخلی ما چه اثراتی داشته است؟
در طول بحران نفتی ما بین ســال های ۱۹۵۱-۱۹۵۳ در ایــران این انگاره غلط وجود داشــت که بریتانیا و ایالات متحده رقبای سرســختی هستند و تهدید اصلی علیه کشــور از جانب بریتانیا اســت. اگرچه اسناد، چه اســناد بریتانیا و چه اسناد ایالات متحده، نشــان می دهد با وجود آنکه دیپلمات هــای بریتانیا گهگاه در باب ِ قدرت در حال گسترش ایالات متحده در جهان ابراز نارضایتی می کردند، اما به قدر کافی واقع گرا بودند تا به این واقعیت پی ببرند که نفوذ خودشــان بر بنیان اتحاد قدرتمند با ایالات متحده اســتوار اســت و آنها اینک شــریک کوچک تر به حساب می آینــد. این واقعیت در جریان جنگ جهانی دوم آشــکار شــده بود و در اواخر ِ دهــه ۱۹۴۰ ،زمانی که امپراتــوری روبه زوال بریتانیا ناچــار دروازه های خود را به ً روی تجارت به آمریکا گشــود، آشکارتر هم شــد. احتمالا ًمصدق این دیدگاه را هم در ســر داشــت که منافع آمریکا با منافع بریتانیا متفاوت اســت. اما احتمالا این هم تحلیل درســتی اســت که او در دو ماه پایانی دولتش به این نتیجه رسیده بود که نمی توانــد به اختلافات بریتانیا و ایالات متحده تکیه کند و به دنبال یک سیاســت خارجی بی طرف تر بود.

در این کتاب به نظر می رســد که پررنگ ساختن نقش حزب توده برای انجام کودتا از ســوی سیا برنامه ریزی شــده است؛ انگار نوعی توده هراســی برای رؤســای جمهور آمریکا و توجیه اجتناب ناپذیر بودن کودتا. همین طرز تفکر را برخی تاریخ نگاران داخلی خواســته یا ناخواسته ادامه دادند. به نظر شــما این نگاه در مورد حزب توده چقدر می تواند درست باشد؟
کل ماجــرای حزب تــوده در کودتــا همان چیزی اســت که انگلیسی ها به آن «شاه ماهی قرمز» می گویند (منظور ردگم کنی و پی نخود سیاه فرستادن است) – انحراف آسان از مسئله اصلی. مســئله اصلی بحران این بود که چه کســی کنترل صنعت نفت ایران را در دســت می گیرد، اما سیاســتمداران غربی و همچنین تاریخ نگاران جریــان اصلی، تمایلی ندارند اذعان کنند که عوامل اقتصادی نقش مهمی در سیاســت خارجی کشورهایشان داشته است. دیپلمات های آمریکایی اعلام می کنند سایر کشورها ممکن اســت به دنبال منافع اقتصادی باشند، اما منکر آن هستند که خودشان دنبال چنین منافعی هســتند. اگر برادران دالس می خواســتند مادربزرگ خــود را زیر اتوبوس بیندازند هم استدلاشــان این بود که این کار برای نجــات ملت (آمریکا) از «خطر سرخ» ضرورت دارد. از این رو مقامات واشنگتن و لندن مدعی بودند که می خواهند ایران را از کمونیســم نجــات دهند، هرچند کــه گزارش های خودشــان از تهران، ازجمله گزارش های ســی آی اِی، حاکی از آن اســت که هیچ تهدید جدی از جانب حزب توده در کار نبوده اســت. سیاســتمداران در ایران نیز بــا خیال راحت از توده به عنوان «شــاه ماهی قرمز» استفاده می کردند. آنها می خواستند مصدق را در دیگر موضوعات تضعیف کنند – سکولاریســم، حقوق زنان، اصلاحات انتخاباتی، انتصاب وزیــران- اما به جای آن دولت را به خاطر تحمل حزب توده مقصر جلوه می دادند. حقیقت این اســت که فارغ از اینکه دولت چه سیاستی در قبال توده اتخاذ می کرد، کودتا عملیاتی می شد.

به نظر شــما آیا محمد مصدق برداشت درستی از سیاست های جهانی و روابط کشورها با یکدیگر داشت؟
مصدق حتــی پیش از ابــداع اصطلاحاتی همچون جهان ســوم، جنبش عدم متعهدها، و کشــورهای تازه اســتقالل یافته، در قامت یکی از نخستین رهبران ملی ظاهر شد که حامی چنین سیاســت هایی بود. او اصطلاح «تعادل منفی» را به کار می بــرد – به معنای عدم رجحان سیاســی، اقتصادی و نظامی بــه یک طرف. اگر دولت او جان سالم به درمی برد او یک چنین سیاست خارجی در پیش می گرفت.

دولت بریتانیا باور داشت با پذیرش ملی شدن نفت، منافع بریتانیا در خاورمیانه و دیگر کشــورها به خطر خواهد افتاد. انقلاب ایران نیز ثابت کرد که ایران به نوعی وجدان بیدار خاورمیانه است. شما تا چه حد به این تعبیر باور دارید؟
ِ در یــک تحلیل ِ نهایی کارزار ایران برای ملی ســازی صنعت نفت یک شکســت بــود. درواقع صنعــت نفت در جریــان موافقت نامــه کنسرســیوم ۱۹۵۴ غیرملی خصوصی ســازی مجدد) شــد و تا زمان پایان این امتیاز در سال ۱۹۷۸ که برحسب تصادف هم زمان با انقلاب شــد، ادامه پیدا کرد. شــاه در اوپــک طوری خودنمایی می کــرد که گویی او اداره کننده صنعت نفت اســت، اما درواقع شــرکت ملی نفت ایران فقط یک شــرکت روی کاغذ بود و کنترل واقعی صنایــع نفت ایران در اختیار شــرکت های غربی بود. دولت های غربی تا دهه ها پس از کودتا از الگوی ایران برای ارعاب کشــورهایی اســتفاده می کردند که وسوسه ملی شــدن نفت در سر داشتند. مجموعــه ملی ســازی هایی که در اواخر دهــه ۱۹۶۰ و اوایل دهــه ۱۹۷۰ به وقوع پیوســت، دخل چندانی به مسائل ایران در ســال های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ نداشت، بلکه بســیار مرتبط با سیاســت های داخلی در کشــورهای عربی، جنگ اعراب و اسرائیل و درنتیجــه تحریم نفت و بــازار بین المللی نفت بــود. تا ســال ۱۹۷۳ تقریباً تمام کشــورهای خاورمیانه – ازقضا به جز استثنای قابل توجه ایران- دارای صنعت نفت ملی بودند. همچنین باید به خاطر داشــته باشــیم زمانی که در سال ۱۹۷۹ انقلاب
در ایران به پیروزی رســید، این انتظار عمومی، هم بیم و هم امید، وجود داشــت که انقلاب ایران همچون شــعله آتش در تمام جهان، جهان اسلام جای خود، پخش خواهد شد. انتظار می رفت که همچون انقلاب ۱۹۱۷ به یک انقلاب بین المللی بدل شــود. هرچند انقالب ۱۹۷۹ جرقه انقلاب های کمی را زد. ســال ها بعد زمانی که قیام عرب ها آغاز شد انعکاس خفیفی از انقلاب ایران داشتند. دلایل را باید در درون هر کشور جست چرا که هر یک تاریخ خود را دارند.

تاریخ نگاران همواره تأکید می کنند که تعطیلی مجلس هفدهم اشتباه مصدق بوده اســت، اما در کتاب «بحران نفت در ایران»
خواننده درمی یابد تعطیلی مجلس اجتناب ناپذیر بوده است؟ آیا این برداشت درست است؟

اســتراتژی دولت ترومن که از طریق هندرســون، سفیر آمریکا ِ در تهران، اجرا می شــد کنارگذاشتن مصدق از طریق مجلس بود،
چرا که در آن زمان شــاه با کودتا مخالف بود و اصرار داشــت که جایگزینی مصدق می بایســت با ابزار سیاســی انجام شود. زمانی
که با وقوع جریانات ســی تیر و شکســت قوام این اســتراتژی ناکام ماند، استراتژی ایالات متحده و بریتانیا به این سمت رفت که مجلس را مانعی بر سر راه دولت قرار دهد تا آن را از نفس بیندازد و هم زمان برای کودتا برنامه ریزی شود. نمی دانم افراد وقتی از انحلال مجلس حرف می زنند منظورشان از «اشتباه» چیست. منظورشان این اســت اگر مجلس تعطیل نمی شد کودتا رخ نمی داد؟ طرح کودتا پیش از تعطیلی مجلس تهیه شــده بود. آیا منظورشان این است که مصدق هنجار دموکراتیک را زیر پا می گذاشــت؟ اما آخر اکثر قانون اساســی ها به دولت ها اجازه رفراندوم و انحلال زودهنگام مجلس را تا زمان انتخابات جدید می دهد. البته، آنهایی که بیش از همه به مفهوم رفراندوم اعتراض می کردند، در سال های بعدی هر موقع امکانش بود به رفراندوم متوسل می شدند.

اثرات سیاسی و اجتماعی پســا کودتای ۲۸ مرداد و آسیب هایی را که به ذهن و زبان ایرانیان زده است، چگونه ارزیابی می کنید؟
هر کشــوری دارای تعدادی «رویــداد تعیین کننده» بوده اســت که به فرهنگ، ادراک و تاریخ آتی آن کشــور سروشکل می بخشــد. برای ایران، رویداد سال ۱۹۵۳، همچون رویداد ســال ۱۹۰۵ و ۱۹۷۹، رویدادی برجسته از این نوع بود. رویداد سال
۱۹۵۳، نه تنها حکومت مردمی را ســرنگون کرد بلکه همچنین مشــروعیت شاه و حتی مشروعیت مشــروطه را از بین برد و بحران مشروعیت عمیقی به بار آورد که ِ این بحران مشــروعیت در ایران ســال ها بعد توسط شــخصیت «کاریزماتیک» خمینی پر شــد. به بیان دیگر، رویداد ۱۹۵۳ راه را برای رویــداد ۱۹۷۹ هموار کرد. علاوه بر این، کودتا ســبک و ســیاقی پارانویید (توهم توطئه) را که در قــرن قبل از آن رایج بــود، تقویت کرد. این ســبک پارانویید بازیگران اصلی سیاســت در صحنه ایران را صرفاً عروسک های خیمه شب بازی می دید که توسط قدرت های خارجی به حرکت درمی آیند و کنترل می شــوند. مشــکل این ســبک این اســت که تمام موقعیت ها را منطبــق بر چنین ادراکی تشــخیص می دهد، حال آنکه هــر ماجرایی و هر دوره تاریخی باید به صورت جداگانه و مجزا مورد مطالعه قرار گیرد. سیاست واقع گرایانه می بایست مبتنی بر واقعیت موجود باشد و نه ادراکاتی که برگرفته از گذشته است. هنوز عده ای این تصور نادرست را دارند که از آنجا که ایالات متحده و بریتانیا قادر به انجام کودتای ۱۹۵۳ بودند، می توانستند در سال ۱۹۸۰-۱۹۷۹ و چه بسا همین امروز و در آینده هم چنین کنند. گذشــته بر زمان حال سنگینی می کند، اما زمان حال باید ِمراقب باشد قربانی گذشته نشود. زمان حال باید از سیاستمدارانی که به جعبه ابزار تاریخ متوسل می شوند بر حذر باشد.

https://akhbar-rooz.com/?p=189595 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل

دست مترجم درد نکند.
نثر خیلی خوبی بود.روان و قابل فهم

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x