جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

بازهم قاسم سلیمانی – داریوش مجلسی

حالا که بحث و جدل درباره سلیمانی تا اندازه ای بخاموشی گرائیده بهتر میتوان جنبه های مثبت و منفی او را بر مبنای فکت های تاریخی، ژئو پلیتیکی منطقه، نقش دشمنان ایران در بیرون مرزها و اهداف تجزیه طلبانه ای که بطور جدی از سوی عربستان سعودی، رهبران دولتی آمریکا و دولت اسرائیل دنبال میشود را مورد تجزیه و تحلیل منطقی و نه احساسی قرار داد.

آنچه که مانع از یک نوشتار منطقی درباره سردار سلیمانی میگردد این واقعیت است که او را نمیتوان جدا از رژیم اسلامی ایران محسوب نمود بخصوص که او را نیز نمیتوان مبرا از جنایات رژیم ایران دانست و او هم – بخصوص در تظاهرات اخیر – دستش بخون هموطنان بیگناهمان آلوده است.

اگر هدفمان قضاوت درباره کلیت رژیم ایران و نقض فاحش حقوق بشر از سوی این رژیم باشد طبیعتا قضاوت درباره سردار سلیمانی نیز جدا از قضاوتمان درباره این رژیم و ماهیت آن نخواهد بود. ولی هدف من – هرچند مشکل – توجه بیطرفانه بسایر جنبه های بعضا مثبت او دربرابر قدرتهای کوچک و بزرگی میباشد که هدفشان بیش از اینکه ضربه زدن به رژیم ایران باشد متوجه موجودیت سرزمین ما بشکل فعلی میباشد.

این ضرب المثل که عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد، درباره بخشی از دستاورد های سلیمانی و مواضع رفسنجانی در سالهای آخر عمرش نیز صدق میکند. در نشستی که بدعوت عربستان سعودی از کشورهای عرب خلیج فارس چندی پیش برگزار گردید یکی از سیاستمداران آن کشور اعلام نمود، ” که ما از زمانی که ایران شیعه بوجود آمد هیچوقت مانند امروز به هدفمان که نابودی ایران است نزدیک نبوده ایم”. البته روشن نیست که منظورش ترور سلیمانی بوده یا سیاست کلی آمریکا که طبق رهنمودهای عربستان و اسرائیل قرارداد برجام را پاره کرد و حلقه تحریم ها را روز یروز طوری تنگتر میکند تا زندگی ملت بی گناهمان را به حد غیر قابل تحملی برساند تا منجر به اغتشاشات خیابانی گردد، رژیم هم مجددا معترضین نگون بخت را به گلوله ببندد. در این اغتشاشات خارج از کنترل، توان رژیم هم به علت تحریم های انجام شده مانند توان مردم، تضعیف شده وتجزیه طلبان از طیف های مختلف، به دستوراتی که از اربابانشان در نشستهای مختلف اخیر در ملاقات با پمپئو و شاهزادگان عرب دریافت کرده اند آخرین دشنه کاری را بر جسم نحیف کشورمان وارد نموده تا عربستان سعودی فریاد شادی سردهد که به هدفمان رسیدیم.

سلیمانی که یک دهاتی زاده بیسواد بود با استعداد ذاتی توانست به سرداری سپاه قدس برسد و همانند یک شطرنجباز ماهر حریفان بیگانه را در منطقه مات کند. او قادر شد نیروهای آمریکا در منطقه را تحت محاصره نیروهای ایرانی و متحدین قرار دهد. نقش او در شکست داعش غیرقابل انکار است. بعضی از صاحبنظران در همان زمان که سرو کله داعش در عراق پیدا شد هشدار دادند که داعش محصول اطاق فکر سلفی های عربستان سعودی است و هدف نهائی آنها ایران است. کورش زعیم در آن زمان حتی هشدار داد که بهتر است نیروهای ایرانی تا چند کیلومتر مرز عراق را پشت سر بگذارند و یک حاشیه امنیتی در حول مرز ایران و عراق بوجود آورند. رژیم ولی طوری سرگرم به یغما بردن سرمایه ملی ما بود که فهم و شعور درک اینگونه مسائل ژئوپولیتیک منطقه را نداشت. بزعم بعضی از صاحبنظران اغتشاشات سوریه که بخاطر مبارزه با دیکتاتوری اسد بوجود آمد بعدا مورد سوء استفاده شیخ های عربستان سعودی قرار گرفت چون میخواستند خود را از شر یک رژیم شیعه علوی که سکولار هم بود و با ایران هم روابط دوستانه داشت رها کنند. سوریه حلقه اول زنجیری بود که قرار بود به مناطق کردنشین، عراق و نهایتا ایران هم برسد. گزافه گوئی نیست اگر ادعا کنیم قاسم سلیمانی بهتر از سران رژیم از اهداف سلفی ها و اعراب مطلع شد و با قاطعیت هدف آنها را نقش بر آب کرد. البته این امکان هم وجود دارد که سلیمانی چون دارای دانش سیاسی نبود آگاهی از این نقشه های پشت پرده نداشته ولی شم نظامی او باو هشدار داد که باید هر چه زود تر شر این غائله را بکند و خوب هم موفق شد.

 سلیمانی قربانی یک ترور شد وترور را نسبت بهر کس و در هر کجا باید محکوم کرد. ترور مقدس وجود ندارد. به فیدل کاسترو پیشنهاد شده بود که باتیستا حاکم کوبا را با یک اقدام تروریستی از بین ببرند. فیدل کاسترو مخالفت کرد و گفت ترور در شان فرهنگ مبارزاتی ما نیست. صحنه مبارزات ما در میدان مبارزات چریکی است

     سلیمانی با مقوله هائی مانند دموکراسی و حقوق بشر بیگانه بود وحفظ رژیم و حفظ ایران برایش یکسان بود برعکس بعضی از مهره های رژیم که چندین بار تکرار کرده اند با رفتن آنها ایران هم خواهد رفت.

سازمان های کوچک و بزرگ (ولی عاری از نیروی) خارج کشور که ادعای سرنگونی و براندازی

و آلترناتیوبودن رژیم را دارند هر ضربه به رژیم از سوی آمریکا را همراه با تجلیل و تمجید  میکنند و چون پا در جامعه ایران ندارند ناچارا  هر ضربه آمریکا را قدمی در جهت موفقیت خودشان میدانند.

سرنگون کردن هواپیمای اوکرائینی همراه با تعداد زیادی قربانی بر خلاف انتظار رژیم جو جدیدی را باعث شده که حتی بعضی از اصولگرایان هشدار میدهند که وضع کنونی قابل ادامه نیست و باید نوعی باز شدن جو سیاسی و حتی آشتی ملی بوجود بیاید و با تغییر قانون اساسی و آزادی های بیشتر از سقوط کشورمان جلوگیری کنیم. اینکه رژیم ایران تا چه حد شعور و توانائی  درک جو جدید را داشته باشد متاسفانه جای سئوال بزرگی میباشد.

https://akhbar-rooz.com/?p=18965 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x