جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

سپاه تروریست؟! – محمود دلخواسته

دیشب در جلسه ای از فعالین قدیمی سیاسی که بیش حدود ۴۰ سال است که کوشش در سرنگونی رژیم خیانت، جنایت و فساد دارند و هیچگاه از هدف دور نشده و در اوج غلبه گفتمان اصلاح طلبی، استبداد را اصلاح ناپذیر و تنها روش اصلاح را نبود کردن آن اعلام و اینگونه به حاشیه رانده شده و سانسور، شرکت داشتم،.  در ضمن گفتگوها «تویت گیت» دومی بدستمان رسید که ۵ نفر از سلبریتی ها، که تقریبا همه اشان قبلا از اصلاح طلبان بوده اند، خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستها شده اند.

اولین چیزی که در خاطرم آمد سخن آقای فرید انصاری بود که در رابطه با تویت اول اینها در بعد از سال نوی میلادی که نوشت:

«انقلاب، با سلبریتی ها به فرجام نمی رسد.»

بعد گفتگویی در این باره انجام شد که خلاصه نظرات مطرح شده در آنجا را در اینجا می آورم:

اول پاسخ خود به تویت دیشب را ذکر کردم:

« آقای اسماعیلیون خوشبختانه متوجه بازی خوردن خود شدند و وارد نشدند.  کاش از همان اول متوجه شده بودند که به بازی گرفته شده اند.»

دیگری گفت:

«اتحادیه اروپا بر اساس منافع خود تصمیم می گیرد و نه تبلیغات رسانه های وابسته.  اینکه این چند نفر تویت می کنند، سعی در فرصت طلبی دارند و اینکه اگر اتحایده چنین رایی را صادر کرد بگونید که ما به خاطر کوششهای تویتی! ما بود.»

دیگری گفت:

«از این پنج نفر، دو نفرشان فاقد درایت و سواد سیاسی لازم هستند و بر خلاف آقای اسماعیلیو هنوز نفهمیده اند که به بازی گرفته شده اند و بقیه آنها فرصت طلبهای بی وطن حرفه ای می باشند.»

دیگری گفت:

«سپاه پاسداران نیرویی ضد مردمی و سرکوبگر بوده است و می باشد.  ولی مخالف قرار دادن سپاه در لیست تروریستها هستم. از جمله به این دلیل که در فعالیت سیاسی که برای مردمسالاری در ایران آزاد و مستقل انجام می شود، اخلاق باید رعایت شود و اینگونه نمی شود که یک بام و دو هوا عمل کرد.  اگر قرار است که سپاه در لیست تروریستها قرار گیرد، همانطور که یانیس واروفاکیس وزیر سابق یونان و از نمایندگان اتحادیه اروپا گفت، ارتش اسرائیل و ارتش عربستان و ارتش آمریکا و سازمان سیا که بسیار بیشتر مرتکب جنایت شده اند هم باید در لیست تروریستها قرار بگیرند.  آنگاه عدالت رعایت خواهد شد.»

دیگری گفت:

«اگر فرماندهان سپاه و مسئولان سرکوب مردم را در لیست قرار بدهند من موافق هستم.  ولی با بدنه آن را در لیست قرار دادن من مخالف هستم.  این بدنه شامل صدها هزار نفر و با به حساب آوردن خانواده اشان میلیونها نفر می باشد.  ما چگونه بپذیریم که گفته شود که میلیونها ایرانی تروریست هستند؟»

دیگری گفت:

« من مخالف این نظر هستم و سپاه تروریست است چرا که اینگونه مردم را سرکوب کرده است.  پاسخ داده شد که در زبان حقوقی بین المللی، هر جنایتی و کشتاری، بطور اتوماتیک لقب تروریست را نمی گیرد.»

دیگری گفت:

«اگر اتحادیه اروپا هم چنین تصمیمی بگیرد پیش در آمد حمله نظامی بوطن و روش بعث زدایی را که آمریکا بعد از اشغال آمریکا پیش گرفت خواهد بود.  اضافه کرد که برنامه بعث زدایی که هم ارتش عراق را از بین برد و هم در تمامی نهادهای اداری و آکادمیک اگر فردی و استادی و دانشجویی کوچکترین اشاره ای به صدام کرده بود اخراج شد و اینگونه ارتش ویران و نخبه ها و متخصصان اخراج و بلایی بر سر عراق آورد که داعش از ان سر در آورد و می بینم که هنوز این کشور سر بلند نکرده است.»

دیگری گفت

 «که رسانه های وابسته از خشم شدید مردم بر علیه سپاه سرکوبگر سوء استفاده می کنند و «فکر جمعی جبار» ایجاد می کنند تا بسیاری بدون در نظر گرفتن تبعات مخرب آن برای وطن، سوت بزنند و هورا بکشند.  این درست همان کاری بود که با تیم ملی فوتبال کردند که با بی بصیرتی کامل، بازی رژیم را خوردند و تیم ملی را انداختند توی بغل رژیم و اینگونه دست رژیم را از زیر پتک به خیابان ریختن دهها میلیون نفر و شعار بر ضد رژیم، بیرون آوردند و نجاتش دادند.»

دیگری گفت

« وقتی که ترامپ، سپاه پاسداران را در لیست تروریستها قرار داد، یکی از اقوام دور آنها که چند ماهی از دوران خدمت وظیفه اش را در سپاه گذرانده بود و خواسته بود برای ادامه تحصیل به آمریکا برود، به همین علت ویزا نداده و او را تروریست خواندند.  این بلایی که بر سر میلیونها نفر ایرانی خواهد آمد.»

دیگری گفت

«و در تایید آن، با خنده، اضافه کرد که یکی از اقوام آنها در ایران هم طرفدار رژیم است و سعی کرده نظر او را بر گرداند.  بعد گفت که او را انسانی ساده و دگم و عقب مانده یافته ام و سعی در جذب او را دارم، ولی این آدم تروریست نیست و بسیاری از اینگونه آدمها در سپاه وجود دارند و با سپاه را در لیست تروریستها قرار دادن، امکان جذب آنها از بین می رود.»

دیگری گفت


« که هیچ جنبش انقلابی بدون جذب نیروهای مسلح و یا بیطرف کردن آنها پیروز نشده است و یکی از اصلی ترین روشهای ما برای سرنگونی مافیای خیانت، جنایت و فساد باید تمرکر بر بدنه نیروهای سرکوب باشد و از طریق روشنگری آنها را آگاه کرد.  این همان روشی بود که بطور خود جوش در انقلاب بهمن بکار بردیم و به همین علت تعداد کشته شدگان بسیار کمتر از آنی بود که می توانست بشود.  مثالی از پادگان خود زد که هر روز حدود ۱۰۰ نظامی برای سرکوب به اصفهان فرستاده می شد، ولی فقط دو نفر از آنها به مردم شلیک می کردند و این در حالی بود که همه دستور شلیک داشتند، ولی تیرها را یا هوایی  یا در آسفالت می زدند.»

دیگری گفت

«که سپاه پاسداران را به پیشنهاد دکتر یزدی، و با وجود مخالفت بنی صدر، دولت موقت ایجاد کرد.  این سپاه گروه های ترور دارد و دست به ترور زده است و فرماندهانی که ترورها را سازماندهی کرده اند.  ولی نمی شود آن را بسط داد و صدها هزار سپاهی را تروریست خواند.»

دیگری گفت

«رسیدگی به جنایات سپاه کار ملت است و نه کار دولتهای خارجی که خود در ترور دست داشته و در حملات به افغانستان و عراق دست داشته اند و همین اخیرا پرنس هاری انگستان گفت که شخصا در افغانستان ۲۵ افغان را به قتل رسانده است و خود مفصل بخوان از این مجمل.»

دیگری گفت

«آیا آمریکا اجازه می دهد که ایران، سازمان سیا را سازمانی تروریستی بخواند و این در حالیست که این سازمان بیشمار عملیات تروریستی در خارج از آمریکا انجام داده است؟ و اضافه کرد که البته که نه، ما نیز نباید اجازه دخالت قدرتهای خارجی را در امور ایران بدهیم.»

دیگری گفت:

«در ادامه گفت که در زمان رفسنجانی، آمریکا بر سر گروگانهای آمریکایی با رفسنجانی معامله کرد و این در حالی بود که می دانست که سپاه در گروگانگیری دست داشته است.  چرا اینکار را کرد و سپاه را سازمان تروریستی معرفی نکرد؟ چون منافعش اینگونه اقتضا می کرد.»

دیگری گفت

«که آنها که کوشش می کنند تا سپاه در لیست تروریستی قرار گیرد، در واقع طرفدار حمله نظامی بوطن می باشند ولی جرئت صریحا گفتن آن را ندارند.  اگر نداشتند به کنفرانس هالیفاکس در حضور افسران نظامی ناتو نمی رفتند.»

در آخر کار دوباره باز می گردم به سخن آقای آقای فرید انصاری که گفتند:

«انقلاب، با سلبریتی ها به فرجام نمی رسد.»

و به آن اضافه کنم که بخصوص زمانی که این سلبریتی ها یا فاقد حداقل درایت سیاسی لازم می باشند و یا بیوطنانی که کوشش دارند تا چلبی ها و حمید کارزای های ایران باشند و این بی درایت ها را بکار گرفته اند برای باز سازی استبداد در شکل «پهلوی سوم».  به اینها باید مثل آروزی شتر و پنبه دانه را یاد آور شد.  اینها در واقع از موانع اصلی اوج گرفتن جنبش می باشند.

هشدار به هموطنان و اینکه واکنش سونامی تبلیغاتی رسانه ها و سلبریتی های وابسته و یا فاقد بصیرت لازم سیاسی نشده و اجازه ندهند تا بی وطن ها و اشک تمساح ریختن هایشان سبب شود که قدرتهای خارجی را که جز بر اساس منافع خود عمل نمی کنند و هر وقت که باید بین منافع خود و حقوق انسان یکی را انتخاب کنند، همیشه و حتی بدون یک استثناء منافع خود را انتخاب کرده اند در امور وطن ما دخالت کنند.

ایرانیان! نگاهی کوتاه به تاریخ وطن خود و دیگر کشورها بیاندازید.  هیچگاه هیچ قدرت خارجی دلش بیشتر از شما برای وطن شما نسوخته است و اینکه این تنها و تنها ما هستیم که مسئولیت سرنگونی استبداد تبهکار حاکم و جایگزینی آن با جمهوری شهروندان ایران را بر عهده داریم.  فقط نگاه کنید که جنبش ۴۰۱ که با وجودی که هنوز گسترش لازم را پیدا نکرده و حال در مرحله «جزر» و «تامل» و «تعقل» بسر می برد، چگونه تابوهایی را که استبداد در طول دهها سال ساخته بود به یکباره ویران کرد و زلزله ای در درون رژیم ایجاد.

از تاریخ اسطوره ای خود بیاموزیم.  فردوسی به ما آموزد زمانی که جمشید از پادشاهی عادل به پادشاهی ستمگر تبدیل شد، ایرانیان برای رهایی از او رو به قدرت خارجی آورده و از ضحاک پادشاه یمن یاری جسته و او را به ایران دعوت کردند.  سپاه جرار ضحاک، جمشید را سرنگون کرد، ولی جای او را در ستمگری گرفت و از او چنان پیشی گرفت تا به کار از بین بردن استعداهای ایران (خوردن مغز جوانان) مشغول شد تا کار به قیام کاوه آهنگر و درفش کاویانی او رسید.  بی علت نیست که فردوسی را نه شاعر که حکیم خوانده اند. حکیم دینداری  که هزار سال قبل، از جمله، با درس گرفتن از تجربه ساسانیان، هشدار داده بود که دین را با دولت در نیامیزید و اگر آمیختید، جز فساد از آن بر نخواهد خواست.  آن درس را فراموش کردیم و شد آنچه که شد.  حال از آن فراموشی درس گرفته و این درس فردوسی را آمیزه گوش کنیم و فقط و فقط به توانایی های خود تکیه کرده و افکار عمومی جهان.  داستان برزگر و بلدرچین از جمله درسهایی است که فردوسی وارد وجدان تاریخی ایران کرده بود. آنرا بکار گیریم.

https://akhbar-rooz.com/?p=189664 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
1 سال قبل

“ایرانیان! ………..از تاریخ اسطوره ای خود بیاموزیم……….. دین را با دولت در نیامیزید و اگر آمیختید، جز فساد از آن بر نخواهد خواست. “, از آیت الله زاده بنی صدر پیروی کنید که تا آخرین روز “انقلاب اسلامی!” منتشر میکرد!

محمود دلخواسته
محمود دلخواسته
1 سال قبل

انجمن بحث دانشگاه کمبریج، بحثی را با عنوان:

«دخالت کشورهای غربی کاری مثبت است.» انجام و از پیتر هیچنز، یکی از معتبر ترین متفکران و ژورنالیستهای دست راستی انگلستان، که در بیش از ۵۰ کشورهای جنگ زده و… زندگی و گزارش تهیه کرده دعوت کرده بود تا نظر خود راجع به این موضوع را مستدل بیان کند. هیچنز با وجود دست راستی بودن ، بسیار مستند این نظر را نقد می کند. اگر این فیلم را پریروز دیده بودم، از آن به عنوان یک رفرنس در مقاله دیروزم استفاده می کردم.

چند نکته مهمی که هیچنز بحث کرد:

–         دروغ نگوییم، دخالتهای ما (غرب) هیچگاه انسان دوستانه نبوده است و هر وقت دخالت را با توجیه انسان دوستانه پوشانده ایم، دلایل دیگری در پشت آن بوده و منافعی که نخواستیم دیگران آن را ببینند.

–         می گویند که اگر در رواندا دخالت انسان دوستانه کرده بودیم جلوی آن کشتار فجیع را می گرفتیم. پاسخ می دهد که: بله، چرا دخالت انسان دوستانه نکردیم؟ آیا پاسخ این نیست، که دخالت انسان دوستانه بهانه ای بیش نیست و ما فقط برای منافعمان است که دخالت می کنیم و به آن پوشش انسان دوستانه می دهیم و وقتی دخالت کردن نفعی برای ما ندارد دخالت نمی کنیم ( و اجازه می دهیم در رواندا آن کشتار فجیع بشود.)

–         می گوید که ما در ایران دخالت کردیم و کودتا و مصدق را سرنگون کردیم و هنوز (نه فقط ایران) که جهان دارد از نتایج آن رنج می برد.

–         می گوید که دخالت نظامی ما در سومالی و عراق، فاجعه یا عظیم در این کشورها ایجاد کرد. به افغانستان لشکر کشیدیم تا طالبان را بر انداخته و دموکراسی بر قرار کنیم و بعد از فجایع بسیار دوباره کشور را تحویل طالبان دادیم. طالبانی  را که خود ما (اشاره به برژینسکی می کند) ایجاد کرده بودیم.

پاسخی زیبا به دو نفر که از دخالت نظامی دفاع می کردند می دهد که تحسین همه را بر می انگیزد. یاد یکی از افسران سابق ارتش آمریکا افتادم که گفته بود که موثر ترین کار برای جلو گیری از دخالت های نظامی دائمی کشورمان در دیگر کشورها این است که هر گاه کنگره رای به حمله نظامی به کشوری داد، فرزندان نمایندگانی که رای به حمله نظامی داده اند از اول کسانی باشند که به جنگ فرستاده شوند. می گفت که اگر اینگونه شود باید مطمئن بود که دیگر آمریما در هیچ کشور دیگری دست به جنگ نخواهد زد.

https://www.youtube.com/watch?v=Uc2xNeCaOWo

محسن کوشا
محسن کوشا
1 سال قبل

آقای دلخواسته
در مورد دخالت نظامی ناتو و قدرتهای جهان انتقادها و طرفداری های زیادی شده ست.
در آرشیو اخبار روز در یکی از این بحث بعداز حمله نظامی به عراق موجود ست که یک ایرانی «هوس» کرد حمله نظامی به ایران را \ارزو کند.و سیل انتقاد روانه ی او شد و در یکی از انتقاد ها بیش از ۲۲۰ کامنت طولانی رد و بدل شد.. بعدا دیگر در مورد «کمک های بشر دوستانه» امپریالیم نوشت که بازهم سر و صد کرد.در ۲۰۱۱ علی میر فطروس نوشت «چرا ازحمله نظامی به ایران دفاع می کنم» که بازهم موجی از انتقادات نثار او شد . در صمن دکترای افتخاری که قبلا بخاطر تحقیقی گرفته بود را از او پس گرفتند و این مقاله را از سایت شخصی خود برداشت.
پس همه می گویند که این کار ها عیب ست . اما من می خواهیم موضوع را به مسیری که بنظرم درست ست ببرم.

تلاش مذبوحانه نیروهای مذهبی آزار دهنده و تحریک آمیز ست.
در تمام دوران بعداز جنگ جهانی دوم و تمام فجایع آن ، اتفاقی شوم دیگری در جهان شکل گرفت که به جنگ سرد معروف شد.
دو بلوک متحاصم غرب و شرق هر یک به نوعی سعی میکردند که کشور های بیشتری را به اشکال مختلف متمدنانه یا با زور به سمت خود بکشانند.
در کشور های وابسته به بلوک غرب مثل حکومت گذشته در ایران؛
از یک طرف باید مواظب بلوک شرق باشند که در کشور ما رخنه نکند.
وگرنه همان اتفاقاتی می افتاد که در افغانستان ، عراق ، سوریه ، مصر ، لیبی ، فلسطین ، یمن و…صورت گرفت..
از طرف دیگر با نیروهای مذهبی و مرتجع با امکانات سنّتی مسجد و اماکن «مقدس» مماشات می کردند که مانع رشد نیروهای ملی ، چپ و طرفدار بلوک شرق گردند.
تنطیم سیاست معقول و متعادل از هر حکومتی بر نمی آمد و دیدیم که نیروهای اخوان المسلمین چند بار مصر را به بحران های سیاسی و تغییر رژیم وادار کرد.
سرکوب این قبیل نیروها همیشه برای مسلمانان به عنوان «حقانیت» قلمداد شده و بر دیگر ملت ها نیز تاثیر مخرب داشته ست.
در ایران خودمان از صدر مشروطه با روحانیون مرتجع و مشروعه خواه روبرو بودیم و باوجود اعدام شیخ فضل الله نوری و تمام تاثیرات مثبت بعداز جنگ جهانی اول در منطقه و ایران ، محدودیت های زمان رضاشاه اصولی و بنیادی نبود و این نیروهای مرتجع مطابق عادت های مذهبی و تاریخی خود زیر زیرکی تیشه به رشه ی بنیاد های اجتماعی میزدند که آثار آن را در ترکیه هم می بینیم .
بعداز اشغال متفقین و روی کار آمدن محمد رضا شاه دوباره رشد و توسعه واپسگرایان را دیدیم که با ترورهای فدائیان اسلام و آیت الله کاشانی تبعیدی قدرت نمائی نمودند. یارو کاشانی فاشیست رئیس مجلس ایران شد که بعدا به کودتای نظامی ۲۸ مزداد ۳۲ پیوست. گربه ی مرتضی علی
بدبختانه ، سیاست های افراطی و وابسته حکومت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ موجب عرض اندام خمینی و بازرگان در سال ۱۳۴۱ گردید که آغاز ِپایان حکومت پادشاهی و ظهور حکومت اسلامی در ایران شد.
واقعیت این ست که حکومت گذشته و حامیان داخلی و خارجی آن نتوانستند در مورد نیروهای مختلف سیاسی موجود در آن زمان که بسیار ساده از چند جریان ملی ، مذهبی و چپ و قومی تشکیل شده بود بر خوردی مناسب و رایج در تمام کشور های پارلمانی جهان اتجاذ کنند. با توسل به سرکوب و زور فقط از رشد تنویر افکار عمومی و جامعه ی باز جلوگیری کردند که در نهایت بنفع تاریک اندیشان و واپسگران معمم و مکلاء شد.
در بحران ۵۷ همین مرتجعین مکلاء ( بنی صدر ، یزدی ،قطب زاده) در پاریس
در پروژه «رژیم چنج» که از ۱۳۵۵ با سخنرانی های انتخاباتی جیمی کارتر با اشاره به رعایت حقوق بشر در ایران ، شیلی و نیکاراگوئه رسانه ای شد نشان دادند که برای رسیدن به قدرت دست به هر ترفندی می زنند.
کیست که نداند آن فاجعه چه لطمات جبران ناپذیری به زیر ساخت های اجتماعی ایران زد.
حالا هر کدام از آن بیق ها چگونه توسط همان خمینی کنار گذاشته شدند دردی را دوا نمی کند.
آنها بنیان گزار جنایتکار ترین حکومت مذهبی در ایران بودند
نقش هر یک از بازیگران آن فاجعه تاریخی از چشم محققان نمی تواند پنهان ماند فقط فرصت طلبان داخلی و خارجی تلاش می کنند تا غباری تاریک بر آن واقعیت ها سایه اندازد که بتوانند بار دیگر به قدرت برسند.
با تاکتیک من نبودم کی بود کی بود قیافه ی حق به جانب بگیرند. شرم نمی کنند !
امروز نقش تمامیت نیروهای مختلف مذهبی در سال ۵۷ بهیچ عنوان قابل تحریف
نیست و در شرائطی که تمامیت حکومت بنیادگرای برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست .
تلاش مذبوحانه نیروهای مذهبی آزار دهنده و تحریک آمیز ست.
قدرتهای بزرگ همانطور که همیشه هر وقت صلاح خود دیدند در ایران دخالت کردند بدون توجه به این توجیهات و مقایسه ها در هر کجا که منافعشان ایجاب کند وارد عمل می شوند ولی رشد سرطانی واپسگرائی نه تنها دیگر مصرف دوران جنگ سرد را ندارد حتی بدرد جنگ های نیابتی در سوریه، عراق ، لیبی ، یمن و..نیز نمی خورد.
ولی در روی میز تصمیم گیران پنتاگون چه چیزی اولویت دارد من اصلا نمی دانم .
آیا شما می دانید؟

peerooz
peerooz
1 سال قبل

خب, که چه؟ این گنده گویی ها چه ربطی به شقیقه دارد؟ تمام عمر از “انقلاب اسلامی!” پشتیبانی کنیم و به انقلاب اسلامی ها سابق حمله؟ چون غائله ۵۷ را باخته ایم؟

کیا
کیا
1 سال قبل

ا. سپاه را از زیر ” تروریستی خواندن ” به شکل‌ها واز زبانهای متفاوتی سعی کردید رهایی دهید.
۲.تکیه بر” قدرت خویش” که متاسفانه تا کنون نتیجه نداده است را تکرار کرده اید.
۳. به مثال هایی پناه می برید که بیشتر داستان هستند و در جهان خارجی موجود نیستند مگر سمبلی ” داستان ضحاک”.

نه اینکه مقاله عاری از واقعیت هایی نیست بلکه بیشتر گمراه کننده است.

توریستی شناختن سپاه از طرف جهانیان فشاری است مثبت ، بدنه سپاه زودتر می‌تواند تصمیم به جدایی بگیرد و در جهت قیام است.

حکومت اسلامی نه تنها علیه مردم ایران عمل می‌کند بلکه با صدور انقلابش به همسایه ها و جهان هم تجاوز می کند و چه ما بخواهیم و چه نخواهیم دیگران هم وارد بازی شده اند.
فقط با یک همبستگی فشرده ملی و هوشمند می‌توان این جنبش را به نفع ملی پیش برد.

حمید
حمید
1 سال قبل

اقای دلخواسته ایا شما از طرفداران سپاه پاسداران هستید (احتمالا هستید زیرا بنی صدر هم سپاه را تایید میکرد) که اینگونه از توییت چند ایرانی و درخواست نروریستی خواندن سپاه بر اشفته اید؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x