ای کاش میتوانستم
ــ یک لحظه میتوانستم ای کاش ــ
بر شانههای خود بنشانم
این خلقِ بیشمار را،
گردِ حبابِ خاک بگردانم
تا با دو چشمِ خویش ببینند که خورشیدِشان کجاست
و باورم کنند.
با چشم ها_احمد شاملو
قرن ها سلطه توحش ، جنایت و خودکامگی بر جان و وجودمان پنجه می کشد ، قرن ها خورشید آزادی در بند سیاهی اسیر است . اما زمانه پرستم هرگز مانع از آن نشد تا ایمان راستین مان به ارزش های انسانی از بین برود ، رشادت طلبی فرزندان خلق امروز گواهی می دهد که هرگز به سلطه جباران ” آری ” نگفتیم و همواره به رسالت خویش پایبند بودیم .
اکنون که مبارزات قهرمانانه خلق ایران فصل نوینی در تاریخ مبارزات انقلابی ایران (از مشروطه تا کنون ) را رقم زده است ، بسیاری با شور و امید فراوان سرود آزادی را بانگ افراشتند و شادمان از دلاوری های کنونی پایان خودکامگی را فریاد می کنند .
این آرزوی دیرین ماست اما افسوس که آن دیو صفتان به ظاهر آزادیخواه ، تمام سعی خود را می کنند تا تمامی دستاورد های مبارزات خلق را به بی شرمانه ترین شکل ممکن مصادره کنند ؛ همگان به شادی از دل فریاد برکشیدند که رژیم جمهوری اسلامی و اساس استبداد را به گور خواهیم سپرد ، در مورد حکومت جمهوری اسلامی هیچ شکی نیست ، اما اساس استبداد بحثی کاملا جداست ، ساختار استبدادی بر یک سنت دیرینه مبتنی است ؛ سنتی ارتجاعی که از گذشته تا امروز ؛ از سنگ و چوپ برای خود ارباب می تراشد و حاضر نیست با تمکین و تمرین مدارا به نبرد علیه استبداد برخیزد .
پیداست که آن استبداد طلبان هیچگونه صداقتی ندارند و فضیلت شان همچون حاکمان ستم کنونی بر تزویر و ریا بنا شده است ، اکنون زمانی ست که باید گوش به زنگ بود و با حساسیت توام با آگاهی به سوی جلو گام برداشت ، اکنون عربده ابلهان شازده ای را علم می کند ، شازده ای که خاندانش در جنایت دست کمی از رژیم فعلی ندارد .
سالها کوشش نمودند تا از طریق ابر رسانه های امپریالیستی به تطهیر اعمال خود بپردازند ، خاک در چشم مردم بپاشند و حقایق را تاریخی را به شکلی وارونه جلوه دهند که دوران سلطنت ، دوران شکوه و عظمت ایران بود و این مردم نمک خورده و نمکدان شکسته لیاقت آن شاه وطن پرست را نداشتند ، شاهی که مخالفان خود را قتل عام نکرد . (۱) شگفتا ! که مدعیان آزادیخواهی چنین سخن می گویند ، دیگر جای شکی باقی نمی ماند اگر این استبداد طلبان مرتجع ذره ای صداقت داشتند ، مطالبه آزادی بیان و دموکراتیسم پیگیر و پایدار را به آینده یا به عبارتی کار امروز را به فردا واگذار نمی کردند ، چرا که خوب می دانند آزادی بیان حقیقت را آشکار می کند و نشان می دهد که رژیم سلطنت همچون رژیم ولایت فقیه زیباترین فرزندان آفتاب و باد را در تپه های اوین ، در میدان تیر چیتگر و زیر شکنجه های وحشیانه به شهادت رساند و نام سرخ شهیدانی همچون (فرخی ، عشقی ، ارانی ، وارطان ، کیوان ، پویان ، گلسرخی ، دانشیان ، جزنی ، حنیف نژاد ، اشرف ، احمدزاده) در کنار نام سرخی شهیدانی چون (سلطانپور ، نوریان ، پاکنژاد ، مختاری ، پوینده ، بهشتی ، آبتین ، خدانور ، افکاری ، ژینا ، سارینا ، کرمی ، شکاری ، رهنورد ، حسینی) قرار می گیرد ، همان شقایق هایی که در دو رژیم سلطنت و دیانت به شهادت رسیدند ، همان قهرمانان پاکباز و از جان گذشته که هر دو حکومت با الفاظی چون ( تروریست ، خائن ، محارب و منافق) آن در خون تپیدگان را دشنام می گوید .
آن استبداد طلبان دیو صفت با کمک شبه هنرمندان بی مایه که تا دیروز زیر سایه حکومت جمهوری اسلامی جیب هایشان را پر پول می کردند و هرگز وجود سانسور و اختناق را احساس نکردند ، امروز در پیشگاه همایونی دم تکان می دهند چه کسانی هستند که برای مردمی که دلیرانه به تاریکی شب تاخته اند درست و نادرست تعیین کنند ؟
مگر غیر از آن نیست که حضور ننگین شان دستاورد ها و شعار های مترقی جنبش را به محاق برد و ارتجاعی ترین شعار ها را به آن حقنه کرد .
آیا یکبار شده است که آن به ظاهر آزادیخواهان از ضرورت توسعه فرهنگی و پیکار علیه ساخت استبدادی دیرینه سخن گفته و یا قلم بزنند ؟ یا خود همچون حکومت مروج فرهنگ استبدادی بوده اند ؟ سالهاست که متعهدترین نویسندگان و شاعرانی که در هر دو رژیم زندانی ، شکنجه و اعدام شدند ، از سوی حکومت و استبداد طلبان به بدترین شکل ممکن سانسور شدند و کسانی چون ( شاملو، درویشیان ، ساعدی و دیگران ) را به جهت تن ندادن به ظلم و ستم استبدادی به باد ناسزا می گیرند ، در رسانه هایشان از هویت سازان (۲) دیروز می خواهند به کار خود ادامه دهند و اکنون که جنبش آزادیخواهانه شکل گرفته در رسانه های خود از شاملو و ابتهاج و کسرایی سخن می گویند همان شاعرانی که از گزند دشنام های آن شب پرستان در امان نبوده اند .
آخر مگر می شود بعد از آن همه رشادت طلبی و شهادت آزادگان ، مدافعان سلطنت بی شرمانه از خونِ مبارزان بهره جویند و خود را وکیل ملت خطاب کنند ؟
اکنون وظیفه ماست که درباره خطرات کنونی هشدار دهیم تا فردا عریان ترین نوع فاشیسم مسلط نشود ، دیگر ما را باک نیست که در لیست مفسدین دیانت یا خائنین سلطنت قرار بگیریم ، آنچه بیش از هر زمانی اهمیت دارد آزادی ست و تحقق آن مستلزم نفی بی چون و چرا نماد های منسوخ استبداد است .
م . رهاورد
دی ماه ۱۴۰۱
پانوشت :
)۱) دروغ پردازی رسانه ها درباره تاریخ یکی از شنیع ترین روش ها برای مشروعیت دادن و تطهیر استبداد بوده است ، از تقلیل انقلاب ضد سلطنتی بهمن ۵۷ به شورش و فتنه ، از انکار کودتای ۲۸ مرداد تا انکار قتل فرخی یزدی در زندان .
)۲) هویت یک برنامهٔ تلویزیونی است که در سال ۱۳۷۵ از شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. در این برنامه بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مورد انتقادات شدید قرار گرفتند و اعترافات تلویزیونی برخی زندانیان سیاسی که در زندان ضبط شده بود نیز در این برنامه پخش گردید.
نکته قابل توجه این است که امروز بسیاری از خبرنگاران و گزارشگران رسانه های امپریالیستی در صدا و سیما نیز خدمت کرده اند .