پس از دور اول و دوم تلاش در میانهی خیزش انقلابی و خونبار مردم ایران در بین لابیهای قدرت در غرب برای شکلدهی به آلترناتیوی سیاسی از بالای سر آنان، که از فرانسه آغاز و با توئیتهای مشترک و برجستهسازی توئیت کنندهها به عنوان شاخصترین چهرههای اپوزوسیون!! جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد اینک دور سوم این تلاشها با بیعتگیری برای رضا پهلوی از میان ورزشکاران و هنرمندان و … شروع شده است.
علی کریمی یا کسان دیگر، میتوانستند با شیوههای مدرن امروزی پشت سر رضا پهلوی صف بکشند، اما آنان تحت لوای اعطای وکالت سیاسی به رضا پهلوی به اعلام بیعت با او روی آوردهاند تا پیشاپیش از سویی رقبای همجنس خود را حاشیهای و از سوی دیگر در ایران فردای جمهوری اسلامی پایههای شکلدهی به قدرت سیاسی از پایین توسط مردم را به قهقرا ببرند.
پر واضح است که آنان متوهمانه، دوستداران ورزشی و هنریشان را قبیله، و خویش را رئیس قبیله فرض گرفتهاند و به همین دلیل قبل از مرگ خلیفه در حال احتضار، تصور کردهاند با قرار دادن امکانات قبیلهای خود در اختیار رضا پهلوی، میتوانند او را بر اریکه قدرت بنشانند.
چنین رویکردی، رویآوری به انتخابی قبیلهای از میان به اصطلاح “بزرگان قوم” از بالای سر مردمی متمدن و آزادیخواه و برابریطلب است که از یکصد و بیست سال پیش در مبارزه برای دفن مناسبات سیاسی ارباب رعیتی جنگیدهاند و اینک به لحاظ رشد فکری و سیاسی اجتماعی در چنان بلندایی از قله رفیع آزادیخواهی و برابریطلبی ایستادهاند که بطور اعجابآوری جهانی را در حمایت از خود به میدان آوردهاند.
آن چیزی که امروزه در صحنه تحولات سیاسی ایران جاریست یک “نه بزرگ و تاریخی” به شکلدهی به هرگونه قدرت سیاسی از بالای سر مردم است.
ایران امروز، ایران جنبشهای عظیم اجتماعی و مردمانی آگاه و توانمند است که بند ناف خود را از تکیه بر بالائیها و لابیهای قدرت در غرب و شرق بریدهاند و نگاهشان معطوف به آن جریان مبارزاتی و آزادیخواهانهای است که در میان کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان و جوانان در طول سه – چهار دهه گذشته شکل گرفته است.
این جریان و شخصیتها و چهرههایش، مردمیترین و خالصترین جریان آزادیخواهی و برابریطلبی است که میتواند و در توانش است تا یک ایران نوین مبتنی بر بالاترین درجه از آزادیهای سیاسی اجتماعی و رفاه و شادی را پایهریزی کند.
منبع: اتحادیه ی آزاد کارگران ایران
آقاى عظیم زاده و دیگرانى که در پى حلاجى و تفسیر شعبده بازى جدید دست راستى هاى افراطى و در راس ان رضا پهلوى هستید. به نظر من وقت شما و مخالفان واقعى رژیم جنایتکار اسلامى بیش از آن ارزش دارد که به هو و جنجال هاى این عده بى خرد بپردازید. این جماعت هر از چندى یک نمایشى به پا میکنند و خوراکى میشود براى تلویزیون ها و سایت هاى وابسته به قماش از افراد و بعد از چندى تمامى هاى و هو ها خاموش میشود تا جنجالى دیگر از پیمان نوین گرفته تا فرشگرد و غیره. بنابراین نظر من این هست که با پرداختن به این نمایش هاى مضحک، تنها جماعت راست افراطى را بیشتر مطرح میکنیم. بگذارید هر چه دل تنگ شان میخواهد انجام دهند و ما و شما نشان دهیم که به آزادى بیان و عقیده باورى سخت داریم.
اینها اگر یک میلیون هم امضا اینترنتى که اکثر آن نام هاى واقعى نیست و چه بسا یک شخص دهها بار امضا بدهد درست مثل زمان جمهورى اسلامى ارى و یا نه که از ٣٠ میلیون جمعیت ایران بیش از ٢۴ میلیون راى دادند بعبارتى ٨٠٪ جمعیت کشور واجد شرایط راى دادن بودند!!! از معجزات اسلام عزیز
ضممن رضا پهلوى ادعا میکند که تمامیت ارضى از خط قرمز هاى او هست ولى آنقدر بیسواد و یا نادان هست که نمیداند اخرین کسى که بدرخواست ارباب براحتى بخشى از ایران را دو دستى در اختیار ارباب قرار داد پدرش بود که بحرین را از ایران جدا کرد
جناب نادر حق با شماست اما در این مبارزه سکوت علامت رضاست. برای حذف رقیب باید آس بر روی میز کوبید. تا دیر نشده باید پتیشنی برای وکالت به وکیل مبارز و این مظهر واقعی زن, زندگی, آزادی, نسرین ستوده راه اندازی کنیم و از ایشان بخواهیم که به این درخواست ملت پاسخ مثبت دهد. ایشان شخصیتی است شناخته شده در سطح جهانی که با اعتبار خود میتواند چه در سطح داخلی و چه در مجامع بینالمللی از منافع کشور و ملتمان به خوبی حمایت کند. مطمعن باشیم که رهبری زن شیاسته ای چون ایشان انقلاب زن زندگی آزادی را برای جهانیان ملموس تر و جدی تر میکند و جایی برای ترکتازی های سلطنت طلبان باقی نخواهد گذاشت.
نظری مسلما منطقی ولی در این برهه افراد داخل زندان نمیتوانند وکالت را عملی کنند “زمانی که درهای زندان باز شود ، خواه نا خواه برگ ها دوباره بر زده و این افراد مطرح خواهند شد” ، فرد باید آزاد باشد و توانایی تحرک داشته باشد.
افرادی مانند ” مسعود نقره کار” که هم چپ است و هم در داخل ارتباطاتی دارد و هم توانایی سخنگفتن ، شاید پیشنهاد بهتری باشد.
شما یک لحظه تصور کنید که در انقلاب زن زندگی آزادی ما یک زن زندانی را به عنوان رهبر به جهانیان معرفی کنیم. اتفاقا چپ نبودن خانم ستوده اعتماد اقشار مختلف و مذهبی در ایران و بسیاری از کشور های اروپایی را که نگران ظهور یک کوبا و یا ونزوئلا در ایران هستند را برطرف میکند. خانم سوچی در برمه نیز در حبس خانگی بود و همین امر به سود او تمام شد.
با اینکار میتوانیم مرگ ایشان را هم رقم بزنیم چون حکومت اسلامی برده کش است .
خوب در خارج کشور افراد دیگری هم فعال و مناسب میتوان یافت ، فقط شرط مهم اینست که اکثریت اپوزیسیون غیر پهلوی به ایشان رای دهند حال زن یا مرد ، ملی یا چپ..
ایشان باید بتوانند جنبش را در بیرون نمایندکی کنند و رضا پهلوی و یا دیگر تلاشها را مسدود ویا تصحیح کنند.
دوستان اخبار روز سلام!
شما بعنوان یک رسانە مدعی چپ ، مقالە جعفر عظیم زادە از رهبران میدانی جنبش کاگری رو در تریبون آزاد قرار می دهید و مقالە فرخ نگهدار و خانم شهلا وحدتی رو در بخش مقالات اصلی سایت؟؟؟!!!
تریبون طبقە کارگر هستید، یا تریبون خورەهای جنبش کارگری؟