شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

هدف”وکالت” به رضا پهلوی، نفاق اندازی در میان مردم

با بپاخیزی و حماسه آفرینی مردم ایران پس از قتل جنایتکارانه ژینا، دختر جوان کرد توسط جمهوری اسلامی، هر روز جریانات ارتجاعی و وابسته به  امپریالیسم دست به تحرک تازه ای می زنند تا بر این جنبش اصیل و حق طلبانه مردم برای رهایی و آزادی سوار شوند. مردمی که متحدانه شعار ” زن، زندگی، آزادی” را در راس قرار داده اند. زنان و مردان جوان برای رهایی زن در کشور متحدانه جنگیدند و جان دادند. مردمی کهزندگی اشان توسط رژیم مذهبی و واپسگرا به گروگان گرفته شده است و آزادی شان در اسارت یک طبقه استثمارگرمرتجع و مذهبی گرفتاراست،دست در دست هم جنگیده اند تا زن، زندگی و آزادی را پس بگیرند.مردم علاوه بر شعار اصلی و نشانه رفتن سران حکومت، همچنین “مرگ بر دیکتاتور”  و “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر”  را در شهرها و مناطق  مختلف و در دانشگاهها فریاد زدند. مردم تحت شدیدترین شکنجه ها و زندان واعدام قرار گرفتند، خانواده هاعزیزان خود را از دست دادند اما سوگ آن ها ادامه مبارزه سازش ناپذیرشان بود.

حالا دارودسته سلطنت طلبان، رضا پهلوی را به جلو انداخته اند واز مردم هم “وکالت” می خواهند تا نتیجه خون ومبارزه مردم را یکباره بقاپند. آنها شعبان بی مخ ها و شاه الهی های خود را در خارج نیز بسیج کرده اند تا مردم را مرعوب و یا تهدید کنند و تلویزیون های وابسته در این امر نیز بسیج و سازماندهی شده اند. آنچه که رضا پهلوی و دارودسته و چماق دارانشان در چنته دارند، امکانات مالی است که از  موسسات و دولت های امپریالیستی  و یا اسرائیل و عربستان دریافت می کنند. رسانه هایی برای تبلیغ رضا پهلوی و آرایش و زینت سلطنت دوران شاه و رضاشاه به راه افتاده اند. رسانه هایی که علیرغم “مجهول” بودن منبع مالی اشان کمتر کسی است که نداند چگونه تامین مالی و سیاسی می شوند.

با توجه به این شرایط حالا رضا پهلوی با سه اصل ” حقوق بشر، دمکراسی و جدایی دین از حکومت و یک پارچگی کشور” به میدان آمده است تا ظاهرا همه را “متحد” کند.اما در اصل با موضوع “وکالت”تلاش دارد تا جنبش مردم ایران را تکه پاره کند. تلاش دارد وحدت مردم در این مبارزه را که به قیمت ۴۳ سال ستم و استثمار و دهها سال مبارزه بدست آمده است، زن، مرد، کرد، بلوچ و عرب ،…. را متحد کرده تا یکپارچه در کف خیابان بجنگند متفرق کند. به عبارت دیگر پتانسیل این “وکالت” ایجاد دو و یا چند دستگی در صفوف متحد مردم و فراهم کردن شرایط برای  سرکوب مبارزات مردم است و بس. کاری که جمهوری اسلامی نتوانست در این چهارماه گذشته انجام دهد.

 بخش عمده مردم زیر بار این سلطنتی که تجربه کرده اند و عملکرد آن را دیده اند نمی روند. مردمی که عملکرد اصل اول رضا پهلوی یعنی “حقوق بشر و دمکراسی” را از طریق حکومت این خاندان تجربه کرده اند. شکنجه و زندان آنرا خود و یا پدرانشان شاهد بوده اند، آوازه ی ساواک آنها را دیده و یا شنیده اند، شکنجه دهها هزار زندانی سیاسی واعدام گلسرخی ها، وارطان ها و روزبه ها، دکترفاطمی ها و صدها مبارز دیگر را دیده و شنیده اند، از ماجرای کودتای سیا – شاه و سرنگون کردن حکومت مصدق  آگاهند، چنین مردمی زیر باراین سلطنت نمی روند.

اصل دیگر،رضا پهلوی و دارودسته اش تحت نام اینکه “یک پارچگی کشور شوخی بردار نیست و تعارف هم با کسی ندارد”خشم مردم ملیت های تحت ستم را به درستی بر انگیخته است. زیرا سرکوب های خونین این مناطق توسط خاندان پهلوی و جانشین خلف آنان – جمهوری اسلامی به حافظه تاریخی و تجارب مبارزاتی مردم مبدل گشته است. در طول تاریخ سرکوب خونین مبارزات و قیامهای مسلحانه این ملیت های تحت ستم جهت اعمال و تحکیم ستم  مضاعف برای فوق استثمارزحمت کشان با تکیه برمنافع شونیست های فارس تحت نام”تمامیت ارضی و یک پارچگی کشور” انجام گرفته است. به همین دلیل هم شعارهایی چون “نه سلطنت نه رهبری دمکراسی برابری” و “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” در این مناطق تصادفی نیست و توسط مبارزات مردم در بسیاری از نقاط ایران بویژه در مناطقی با ملیت های کرد، بلوچ، آذری، عرب …فریاد زده می شود.

در مورد جدایی “دین از حکومت” هم اول اینکه رضا پهلوی نه از ” جدایی دین از دولت ” بلکه از “جدایی دین از حکومت ” که بسیار متفاوت است، سخن می گوید، اما همین هم برای مردم ایران مضحکه ای بیش نیست.  زیرا بسیاری می دانند که حکومت جهنمی و واپسگرای خمینی و خامنه ای نتیجه عملکرد همان رژیم سلطنتی است.

زیربنای آلترناتیو شدن جریانات مذهبی در انقلاب ۵۷ را باید در سیاست های شاه جست.  سیاست امپریالیستها در مقابله با رشد عظیم کمونیسم در ده های ۶۰ و ۷۰ میلادی با سرکوب خشن و باز گذاشتن دست جریانات ارتجاعی ضد کمونیست و مذهبی همراه بود. ساختن دهها هزار مسجد وحسینیه، قدرت بخشیدن به روحانیت و کتابهای دینی وتبلیغات دینی بدون کوچکترین سانسوری در دوران حکومت تک حزبی رستاخیز راه را برای اشاعه خرافات مذهبی و سرانجام شکل گیری آلترناتیو مذهبی در مقابل آلترناتیو انقلابی، باز نمود. همانگونه که داریوش همایون یکی از سیاستمداران کلیدی دوران شاه  در یکی از مصاحبه هایش می گوید تعداد مساجد در۳۷ سال حکومت شاه از دویست عدد به بیش از ۵۵ هزار رسید این به غیر از حسینیه ها، تکیه ها، مدارس مذهبی،  و درآمدهای میلیونی موقوفات و حمایت بازار بود. خونهای جنبش کمونیستی در ایران در همکاری شاه و شیخ ریخته شده است.

اینک  نشانه های استبداد سلطنتی تنها با رسیدن بوی قدرت به مشام شان پدیدار گشته است. اگر خمینی قبل از قدرت می گفت مارکسیست ها همه آزادند سلطنت طلبان از همین حالا برای کمونیست ها خط و نشان می کشند. کمونیست ها به صرف کمونیست بودن مجرمند و از همین حالا توسط یاسمین پهلوی و دیگر چماقدارانشان حکم اعدام شان صادر شده است و شعار اعدام “سه فاسد” را بلند کرده اند.

در حقیقت سلطنت طلبان و رسانه های مبلغ آنها با پول های مفت رسیده از سیا و موساد و عربستان برای جنبش و مردم خط و نشان می کشند و در تلاشند تا به قیمت تفرقه انداختن در میان مردم خود را به امپریالیست ها بقبولانند. پول مفتی که مفت داده نمی شود بلکه در مقابل آن باید خدمات لازم را که به معنی خیانت به مردم و کشور است، برای آنها ارائه کرد. رضا پهلوی در واقعیت، خود اذعان می کند که در میان مردم نه مقبولیتی دارد و نه  مشروعیتی و قرار است دو مشکل مطرح شده را  از طریق هشتگ های”دموکراتیک” توئیتری با کمک همان امکانات رسانه ای و مجازی برطرف  سازد. هدف او حل مشکلات اساسی مردم نیست.  در این مورد حتی حرفی هم نمی زند چه برسد به برنامه و مهمتر از آن چگونگی اجرای آن. مسئله اساسی آنها بحث بر سر موضوعات و پروژه های امپریالیستی جهت سلطه و استثمار مردم است.

برای جریان رضا پهلوی ضربه زدن به مبارزات مردم  نه تنها مهم نیست بلکه می خواهد با  هشتگ ” وکالت” برای خود “مشروعیت” بخرد و خود را “مقبول” امپریالیست ها کند  و به عنوان تنها “موکل” خود را برای دیدار و مذاکره با شخصیت های سیاسی امپریالیستی جا کند و از این طریق رقبایش را کنار بزند و در کنترل خود درآورد. یا همانگونه که می گوید برای ارائه “برنامه یا پروژه”یک مبنای”مقبولیت و مشروعیت”بدست آورد و بتواند”در صحنه بین المللی رایزنی های لازم ” را انجام دهد.

رضا پهلوی به همان روشی که پدرش سرنگون شد، می خواهدبا همان روش به اصطلاح به قدرت برسد. این تبلیغات همچنین بخشی از تدارک ایدئولوژیک برای خلق افکار عمومی و قتل عام مردم است.

جنبش انقلابی زنان، جوانان و زحمتکشان  در ایران در مسیر سرنگونی ارتجاع اسلامی و کلیه مناسبات اقتصادی، سیاسی،نظامی، اجتماعی و فرهنگی، آن نیاز دارد که با آگاهی عمیق تر از توطئه ها و آلترناتیوسازی های امپریالیستی و ارتجاعی ، هر چه فعال تر و آگاهانه تر نه تنها به مبارزه علیه این توطئه و فریبکاری ارتجاعی بپردازند، بلکه به شکل گیری یک رهبری انقلابی همت گمارند.  انقلاب واقعی کارگران و زحمتکشان برای پیروزی واقعی، شدیدا و هر چه سریعتر به آن نیاز دارد.  ما نیز در مسیر این مبارزه همراه توده های مردم بوده و از هیچ کوششی دریغ نخواهیم ورزید.

زنده باد انقلاب پرولتری

زنده باد کمونیسم

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

۱ بهمن ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=190190 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x