جمهوری اسلامی انتخابات مجلس یازدهم را درست در شرائطی برگزار میکند که با بنبست روبرو است و هم چنان اصرار بر ادامهی همهی آن سیاستهایی دارد که کشور را به روز سیاه نشاندهاند. اقتصاد کشور ورشکسته است؛ تحریمهای بین المللی کمر اقتصاد را شکستهاست؛ قدرت خرید مردم به شدت تنزل یافتهاست؛ تورم و گرانی بیداد می کند؛ بیکاری افزایش یافته و فقر عمومی شدهاست؛ مناسبات با همسایگان خصمانه است؛ مناسبات با دنیای خارج تنش آلود است؛ کشور در مجامع بین المللی در انزوا است؛ خطر درگیری نظامی بر بالای سر کشور سایه افکندهاست؛ آن گاه، حاکمان جمهوری اسلامی به جای مراجعه به مردم، تن دادن به تغییرات و ایجاد فضائی برای برونرفت از این همه نابسامانی که حاصل چهل سال حاکمیت مستبدانهی رهبران کنونی آن است، تیغ حذف را آن چنان تیز کردهاند که حتی حدود نود تن از نمایندگان مجلس مطیع فعلی نیز حذف شدهاند. نهادهای تحت فرمان ولی فقیه در تدارک مجلسی هستند که ترکیب آن از قبل روشن است. آشی که هستهی اصلی قدرت رژیم پختهاست، آن قدر شور است که محافظهکارترین منتقدان حکومت نیز امکان تاثیر در این انتخابات را منتفی میدانند.
کشور ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هماندیشی ملی برای گذار از شرائط بحرانی کنونی است. رهبری جمهوری اسلامی از درک واقعیتها عاجز است. تنها سپرده شدن ادارهی سیاسی کشور به نهادهای منتخب مردم در یک انتخابات آزاد و متکی شدن دولت و دیگر نهادهای اداره کنندهی کشور به انتخاب کاملا آزادانهی مردم، می تواند وضعیت را در کشور ما بهگونهی امیدبخشی دگرگون کند و ارادهی ملی برای حل مشکلات کشور را تقویت نماید. سردمداران حکومت در توهمات مالیخولیائی خود غرق گشته و قدرت درک واقعیت ها را از دست داده اند. گذار از بحرانهایی که این حکومت بر کشور هموار کردهاست، بدون تغییرات اساسی در سیاستهای کشور و ساختار سیاسی ممکن نیست. ادامهی مسیری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته است، چیزی جز افزایش خطر فروپاشی کشور و فلاکت بیشتر زندگی مردم نخواهد بود. بی معنی است که مردم به امید واهی تحولات ممکن در برکهی خشکیدهی انتخاباتی دل ببندند که همهی ارکان آن تحت کنترل باندهای فاسد قدرت در راس جمهوری اسلامی است. انتخاباتی که در آن نه انتخابی ممکن است و نه از مجلس برآمده از آن کاری ساختهاست.
در جمهوری اسلامی تا کنون انتخابات آزاد به معنی واقعی کلمه وجود نداشته است و هر بار تیغ نیروهای انحصارطلب گروه تازهای از نیروهای جامعه را درو کرده است. این بار این حذفها تا درون هستهی اصلی حکومت و بخشی از جناح حاکم را نیز در برگرفتهاست. علاوه بر این، انتخابات مجلس یازدهم درست در روزهایی برگزار میشود که کشور ما سرکوب خشونتبار اعتراضات آبان ماه و سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط سپاه پاسداران را پشت سر دارد و بر سر صندوقهای رأی کسانی نشستهاند و در لیست داوطلبان افرادی هستند که اعتراضات اخیر در بیش از صد شهر مردم را به خونینترین شکل سرکوب کردهاند و صدها تن را کشته و هزاران تن را اسیر و زندانی کرده اند که در اعتراض به گرانی بنزین و برای تامین ابتدائیترین خواستهای اجتماعی و انسانی خود به خیابان آمدند. بهراستی در این شرائط با کدام کلام میتوان در بارهی چنین انتخابات فرمایشی قضاوت کرد، جز این که انتخابات نیز به یک وسیلهی سرکوب حقوق اجتماعی و انسانی مردم ایران و تحکیم موقعیت سرکوبگران مردم در راس حکومت بدل شدهاست.
اتحاد جمهوریخواهان ایران ولایت فقیه و حکومت دینی را عامل اصلی این وضعیت اسف بار میداند، چنین انتخاباتی را تحریم میکند. در عرصهی سیاست ایران هیچ چیز روشنتر از این نیست که ولایت فقیه و حکومت دینی، همهی نهادهای دولتی و اداری را برای تأمین منافع خود سازمان میدهد و در این راستا نه فقط مجلس که دولت نیز فاقد اختیار و امکان عمل مستقل است. مردم ایران جز از طریق تمرکز مبارزه علیه ولایت مستبد فقیه و طرح خواست الغای آن راه دیگری برای نجات خود ندارد.
اتحاد جمهوریخواهان ایران مناسب ترین راه برای پاسخگوئی به نیازهای عاجل کشور و مردم ایران را :
۱) الغای ولایت فقیه، گشایش فضای سیاسی، تامین آزادی های مدنی و سیاسی،
۲) آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب سیاسی، آزادی مطبوعات و مبادلهی آزادانهی اطلاعات،
۳) برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت یک هیات مردمی مورد قبول همگان، برای تشکیل مجلسی برآمده از رای آزادانهی مردم و تدوین قانون اساسی جدید در انطباق با اعلامیه جهانی حقوق بشر ،
می داند.
مردم آزاده و مبارز ایران!
انتخابات در جمهوری اسلامی تاکنون نیز به خاطر سلطهی ولایت فقیه و نهاد های وابسته به آن و ایجاد محدودیت در انتخاب نمایندگان واقعی مردم و نقش محدود ارگان های انتخابی در ساختار قدرت، عمدتا در خدمت تنظیم مناسبات قدرت در درون جمهوری اسلامی و رقابت بین جریان های حکومتی بودهاست. انتخابات اخیر اما، حتی رقابت میان جریان های حکومتی را هم منتفی ساخته است. باید علیه شرکت در چنین انتخاباتی برخاست و فعالانه همگان را به اجتناب از شرکت در آن دعوت کرد.
تحریم فعال انتخابات مجلس و نرفتن به پای صندوقهای رای، رفراندومی علیه نظام و شخص آیت الله خامنه ای و نهادهای نظامی تحت فرمان او است. با »نه« به انتخابات فرمایشی، جنبش اعتراضی مردم علیه سیاستهای ویرانگر حکومت را پرتوان تر کنیم و جبههی مبارزه برای انتخابات آزاد و گذار به دموکراسی را در میان اقشار مختلف مردم و در مقیاس کل جامعه گسترش دهیم!
هیات سیاسی اجرائی اتحاد جمهوریخواهان ایران
۱۰ بهمن۱۳۹۸ – ۳۰ ژانویه ۲۰۲۰
اعتقاد من بر اینست که اپوزوسیون مسالمت جو بویژه اجا فریب پالس های محافظه کاران را نخورند که پالس هایی فریب دهنده برای برگزاری انتخاباتی با مشارکت محدود ست. رفقا درست است که در روزهای ملتهب ایران برخی از اصلاح طلبان دچار سردرگمی هستند و جمعیت کثیری از انها هنوز موضوع شرکت مشروط را غرغره می کنند. طبیعی ست که افراطیون و حامیان یکدست کردن حاکمیت چندان هم از مشارکت وسیع استقبال نمی کنند. اینکه اتحاد جمهوریخواهان ایران دچار ارزیابی شتابزده شده و سیاست تحریم فعال را مطرح می کند و انتظار دارد آرزوی مبنی بر رفراندوم شدن تحریم انتخابات را به چشم ببیند تا از این رهگذر رفراندومی علیه نظام و شخص آیت الله خامنه ای و نهادهای نظامی تحت فرمان او مهیا شود. اما ابزار متحقق شدن این آرزو مشخص نمی شود و صرفا از جبهه ای استمداد می طلبد که در پرتو شعار انتخابات ازاد مهیا می شود. اجا هنوز از فاز شعار انتخابات آزاد به مثابه آلترناتیو معنوی برای رساندن دمکراسی در میان اقشار مختلف مردم حرکت می کند. در حالی که جامعه آماری کثیری هنوز به تردید کامل نسبت به حاکمان در ایران دست نیافته اند. گزاره اجا مبنی بر ” آشی که هستهی اصلی قدرت رژیم پختهاست، آن قدر شور است که محافظهکارترین منتقدان حکومت نیز امکان تاثیر در این انتخابات را منتفی میدانند.” دقیقا اجا تحت تاثیر این گزاره دقیقا دریافت دلخواه هسته اصلی قدرت را اجرائی می کند تا همین حداقل مانع سازی نهادهای انتخابی از سر راه نهادهای انتصابی برداشته شود. بدین خاطر کمی تعمق خالی از اشکال نیست تا در این باب اندیشه شود که سیاست تحریم انتخایات چه مدل فعال یا نیمه فعال آن اساسا با انفعال الفت بیشتر دارد . درست است که سیاست تحریم تظاهر به نوعی رادیکالیسم را نشر می دهد ولی در عمل بذر انفعال را می پراکند. حال فعلی که خود برمبنا انفعال قد می کشد چگونه می تواند امری فعال باشد و نتیجه آن چه خواهد بود؟ تجمیع مردم پیرامون خود یا تفرق مردم از مردم. بنابراین از کجا اطمینان می رود که سیاست تحریم انتخابات اینبار نیز به تجربه گذشتگان سیر کند و نتواند رفراندوم مریخی علیه جمهوری اسلامی و نهادهای انتصابی و نظامی را بدنبال داشته باشد؟ آیا اپوزوسیون با نفی نقش مردم در کارزار انتخابات برای چندمین بار سبب ساز این نخواهد شد تا اهداف نهادهای انتصابی مبنی بر عقب راندن نهادهای انتخابی را تعین مادی بیشتر بخشد.