سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

انقلاب ژینا، شازده‌خور نخواهد شد – مجید نفیسی

رژیم تا کنون هزاران نفر را دستگیر کرده، صدها نفر را کشته و چندین نفر را به دار آویخته است و میخواهد با این سرکوبها، نومیدی را بر مردم چیره سازد. در این شرائط است که رضا پهلوی و هواداران او به جای اینکه در تحکیم همیستگی میان نیروهای انقلابی بکوشند، بر عکس، سوار بر موج “تب بازگشت به دوران شاه” شده و در صدد آن برآمده‌اند که جنبشی را که برای برابری زن و مرد، آزادیهای فردی و ستایش شادی و زندگی آغاز شده مصادره کرده آنرا به سمت ایجاد یک رژیم عرفی اما پلیسی از نوع رژیمهای محمد رضا شاه و پدرش بکشانند

انقلاب ۱۳۵۷ ملاخور شد، اما زنان و جوانان دلاور ما اجازه نخواهند داد که انقلاب ۱۴۰۱ ، شازده‌خور شود

در دهه‌ی آخر عمر رژیم شاه، تب “بازگشت به اسلام” بالا گرفت: سرشناسترین روشنفکر معترض جلال آل‌احمد که هم از غرب بریده بود هم از شرق، به حج رفت و سفرنامه‌ی “خسی در میقات” را نوشت، علی شریعتی میان شیعه‌ی صفوی و شیعه‌ی علوی مرز کشید و سوسیالیستهای اسلامی “مجاهدین خلق” به مبارزه‌ی مسلحانه روی آوردند. در اواخر سال ۱۳۵۵، شرایطی برای اعتلای انقلابی فراهم شد: سیاست حقوق بشر کارتر، نامه‌های شخصیتهای ملی به شاه، شورش “خارج محدوده” در تابستان ۵۶، ده شب شعر گوته از سوی کانون نویسندگان در پائیز همان سال همراه با تظاهرات دانشجویی و دانش‌آموزی. اما در هفده دی ۵۶، طلاب قم چاپ مقاله‌ای در روزنامه‌ی اطلاعات که در آن خمینی را عامل خارجی خوانده بود بهانه کرده به خیابان آمدند و چهل روز بعد شورش تبریز صورت گرفت و ناگهان بر آن تب بازگشت به اسلام که سالها بود روشنفکران و مردم عادی را در بر گرفته بود اسلام سیاسی عرض اندام کرد و خمینی بقول خودش با خدعه توانست بر این موج سوار شده رهبر انقلاب شود و آنرا که با شعار “آزادی و مسکن” آغاز شده بود به سوی ایجاد حکومت اسلامی منحرف کند.

در ایران زیر یوغ جمهوری اسلامی، سالهاست که تب دیگری بالا گرفته: تب بازگشت به رژیم عرفی شاه. در آن دوران، زنها مجبور به پوشاندن موی سر نبودند، و روابط میان دختر و پسر زیر ذره‌بین گشتهای ارشاد قرار نداشت. با این حال، رژیم شاه یک دولت پلیسی بود که در آن پلیس مخفی ساواک، حرف اول و آخر را می‌زد و برای آزادی اندیشه، بیان و اجتماع فضایی وجود نداشت. در سالهای آخر عمر رژیم، حتی دو حزب فرمایشی “مردم” و “ایران نوین” منحل شده جای آنها را حزب یکپارچه‌ی “رستاخیز” گرفت. رژیم خمینی پس از اینکه اشغال سفارت آمریکا و جنگ با عراق به او اجازه داد که دشمن خارجی را برجسته کرده سازمانهای ملی و چپ مخالف خود را سرکوب و هزاران نفر از اعضا و هواداران آنها را کشتار کند، با ریاست جمهوری خاتمی، گرفتار جنبشی اصلاح‌خواهانه شد که در جنبش سبز سال ۱۳۸۸ به نقطه‌ی اوج خود رسید. از آن پس، امید مردم به اصلاح رژیم زایل شد و از ۱۳۹۶ شورشهای چندی در جامعه علیه کلیت نظام صورت گرفت که آخرین آن، جنبش “زن، زندگی، آزادی” است که با کشته شدن مهسا ژینا امینی بدست گشت ارشاد در ۲۵ شهریور از چهار ماه پیش آغاز شد. در این جنبش، که زنان و دختران جسور پیشگام مبارزه هستند، مطلقا از شعارهای دینی استفاده نمیشود، و مردم خواستار جدایی دین از عرصه‌ی سیاسی هستند. بعلاوه، آنها به جای فرهنگ مرگ‌پرستی ملایان حاکم، خواستار فرهنگ شادی و ستایش زندگی هستند و مانند مجید رضا رهنورد یکی از اعدام‌شدگان اخیر در مشهد میخواهند که بازماندگانشان، بجای خواندن نماز و قرآن بر مزارشان، شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند. این جنبش را انقلاب “زن، زندگی، آزادی” می‌خوانیم زیرا این شعار، مهر خود را بر آن زده و انگیزه‌ی الهام‌بخش مردم مبارز شده است. رژیم تا کنون هزاران نفر را دستگیر کرده، صدها نفر را کشته و چندین نفر را به دار آویخته است و میخواهد با این سرکوبها، نومیدی را بر مردم چیره سازد. در این شرائط است که رضا پهلوی و هواداران او به جای اینکه در تحکیم همیستگی میان نیروهای انقلابی بکوشند، بر عکس، سوار بر موج “تب بازگشت به دوران شاه” شده و در صدد آن برآمده‌اند که جنبشی را که برای برابری زن و مرد، آزادیهای فردی و ستایش شادی و زندگی آغاز شده مصادره کرده آنرا به سمت ایجاد یک رژیم عرفی اما پلیسی از نوع رژیمهای محمد رضا شاه و پدرش بکشانند. آنها در حرف، دم از آزادی بیان و دموکراسی میزنند اما در عمل، انحصارگرا هستند چنانچه مثلا در گردهمایی ایرانیان در هشتم ژانویه امسال در لندن، در سخنرانی های شیرین عبادی، هادی خرسندی، خانم طهماسبی از بازماندگان جان باختگان هواپیمای اوکراینی و موسیقی یک گروه کردی مرتبا اخلال کرده به دادن شعارهایی چون “رهبر ما پهلویه – هر که نگه اجنبیه” و “مرگ بر سه فاسد – ملا، چپی، مجاهد” می پردازند و حتی یاسمن همسر رضا پهلوی همین شعارها را برای هوادارانش توئیت میکند. جالب است وقتی هم که شاعر مبارز “هالو” در ویدئویی به انتقاد از رضا پهلوی می نشیند و از او میخواهد که جلوی هواداران فاشیست خود را بگیرد*، رضا پهلوی به جای آن اجابت این خواست، دست به کارزار “وکالت میدهم” میزند تا مردم را به زیر سلطه‌ی خود کشد و چند صدایی را از میان مخالفان جمهوری اسلامی بزداید.

رضا پهلوی بیشتر بر کار یک گروه فاشیستی بنام “فرشگرد” متکی است که بتازگی نام خود را به “حزب ایران نوین” تغییر داده. کلمه‌ی فرشگرد در آئین زردشتی به معنای روز رستاخیز است و غرض این گروه از این نام ایجاد مجدد حزب “رستاخیز” است. آنها به نژاد آریایی خود می‌بالند، میگویند که همه‌ی پنجاه‌و‌هفتی ها باید سرکوب شوند زیرا با ایجاد انقلاب ۵۷، به عصر زرین شاه پایان دادند. بعلاوه، هر کس که با کارزار وکالت به شاهزاده مخالفت کند بقول حامد شیبانی سخنگوی موقت این حزب در گفتگو با فرج سرکوهی در برنامه “تیتر اول*”، به “نفرت از خاندان پهلوی” دچار است و انگیزه‌اش در مخالفت باید زیر سوال برود.

آیا این قول اخیر، آشنا نمی‌نماید آیا به یاد حرفهای هواداران ترامپ در آمریکا نمی‌افتید که هر کس به این مرد انتقاد کند متهم به نفرت از ترامپ میشود؟ در واقع، جنبش فاشیستی فرشگرد و حالا “ایران نوین” بخشی از جنبش فاشیستی و اقتدارگرایانه در سراسر جهان است که در آلمان بتازگی میخواست کودتا کند و یک شاهزاده‌ی آلمانی را به قدرت رساند، در برزیل هواداران ریئیس جمهور سابق را به حمله به ساختمانهای مرکزی دولتی کشاند، و از همه مهمتر در آمریکا ترامپ را به حمله به کنگره آمریکا در ششم ژانویه ۲۰۲۰ برای اختلال در کار به رسمیت شناختن آرای انتخاب رئیس جمهور تازه جو بایدن واداشت.

اگر رضا پهلوی میخواهد در جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” جایی داشته باشد باید نخست، گروه فاشیستی فرشگرد یا ایران نوین را تقبیح کرده آنرا از خود براند و اخلالگریها و شعارهای مسموشان را با صراحت به نقد کشد، و دوم، خود را از ترامپ و ترامپیستها کنار کشد و بپذیرد که نمی توان با یک شخصیت فاشیست چون ترامپ که خطر جدی برای دموکراسی آمریکا محسوب میشود بتوان در ایران دموکراسی به وجود آورد. هواداران ایرانی ترامپ بسیار فعال هستند. بعنوان نمونه در رادیو ایران انترناشنال، دائما جو بایدن و دولت او را نکوهش کرده و به جای آن ترامپ و سیاستمداران ترامپیست را حلوا حلوا میکنند. آنها از خود نمی پرسند که وقتی بنیادگرایان مسیحی هوادار ترامپ در آمریکا دارند حقوق زنان را محدود میکنند آیا میان آنها و بنیادگرایان اسلامی در جمهوری اسلامی ایران بیشتر وجه تشابه وجود ندارد تا تفاوت؟

طرفداران فاشیست رضا پهلوی درسهای خود را از هواداران ترامپ گرفته‌اند و بیش از همه در شبکه های مجازی به دروغ پراکنی و تبلیغات مشغولند. من از همه‌ی مشروطه‌خواهان دموکرات که با رژیم پلیسی شاه مرزبندی دارند، از همه‌ی چپهای دموکرات که به نقد دیکتاتوری پرولتاریا و انترناسیونالیسم پرولتری نشسته‌اند، و از همه‌ی جمهوری خواهان دموکرات اعم از فارس، کرد، بلوچ، ترکمن، عرب و آذری میخواهم که به وظیفه‌ی تاریخی خود عمل کرده برای جلوگیری از مصادره‌ی انقلاب ژینا از دست فاشیستهای شاه‌الهی، قدم در میدان گذاشته، یک صدا شعار دهند: “ایرانی آزاده! نه ملا، نه شازده”.

بیست‌و‌دوم ژانویه دوهزار‌و‌بیست‌و‌سه

*- هالو: جدی بگیریم، جناب پهلوی
*- موافقت و مخالفت‌ها با کمپین «من وکالت می دهم» به شاهزاده رضا پهلوی

منبع: ایرون

https://akhbar-rooz.com/?p=190336 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نیک
نیک
1 سال قبل

جناب نفیسی؛ مقاله شما یکی از نادرترین مقالاتیست که در رابطه با شرایط کنونی بدون تکرار واضحات به نکاتی اشاره داشته که از نظر بسیاری مورد توجه قرار نگرفته . شما به درستی جایگاه گروه فاشیستی فرشگرد که به حزب ایران نوین تغییر نام داده را با جریان ترامپیست و نمونه برزیلی آن مشخص کردید. جریان آنتی دموکراتیکی که در اتحادی نا نوشته با حاکمان مشابه در روسیه, هند و ترکیه پیوند دارد. شما هوشمندانه سلطنت طلبان دمکرات را از این جریان فاشیستی جهانی جدا کردید و رضا پهلوی را از لبه پرتگاهی که حتی بسیاری از انقلابیون به آن سقوط میکنند برحذر داشتید. شما در پاراگراف آخر به درستی نگاشتید که “طرفداران فاشیست رضا پهلوی درسهای خود را از هواداران ترامپ گرفته‌اند و بیش از همه در شبکه های مجازی به دروغ پراکنی و تبلیغات مشغولند” و روی سخنانتان با کسانیست که آینده ایران در اتحاد آنان رقم خواهد خورد, آنجا که مینویسید”من از همه‌ی مشروطه‌خواهان دموکرات که با رژیم پلیسی شاه مرزبندی دارند، از همه‌ی چپهای دموکرات که به نقد دیکتاتوری پرولتاریا و انترناسیونالیسم پرولتری نشسته‌اند، و از همه‌ی جمهوری خواهان دموکرات اعم از فارس، کرد، بلوچ، ترکمن، عرب و آذری میخواهم که به وظیفه‌ی تاریخی خود عمل کرده …” آنچه باید به مطلب درست شما اضافه کرد نیاز کنونی به انتخاب نمایندگانیست بوسیله این جریان ها برای تشکیل شورای رهبری بر اساس برنامه ای حداقل, جهت سرنگونی رژیم و برگزاری رفراندوم و انتخابات برای تشکیل دولت آینده. شاید رضا پهلوی بتواند با محکوم و جدا کردن خود از ترامپیست های فرشگردی رهبری مشروطه خواهان دمکرات را کسب کند و به عنوان یکی از نمایندگان شورای رهبری نقشی در سرنگونی رژیم داشته باشد اما نه بیش از آن. 

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل

آقای نفیسی ؛
اکثر صحبتهای شما درست و متین؛ اما در قسمتی آورده اید :
 “در این شرائط است که رضا پهلوی و هواداران او به جای اینکه در تحکیم همبستگی میان نیروهای انقلابی بکوشند،…………..”
آیا شما واقعا همچنین انتظاری از رضا پهلوی و اطرافیانش (جنبش فاشیستی فرشگرد….) دارید؟ همین جمله سایر گفته های صحیح شما را زیر سوال میبرد ناقض سخنان دیگرتان است. افسوس!
سلامت و شاد باشید .

کیا
کیا
1 سال قبل

“رضا پهلوی بیشتر بر کار یک گروه فاشیستی بنام “فرشگرد” متکی است که بتازگی نام خود را به “حزب ایران نوین” تغییر داده. کلمه‌ی فرشگرد در آئین زردشتی به معنای روز رستاخیز است و غرض این گروه از این نام ایجاد مجدد حزب “رستاخیز” است. ”

دقیقا ، رضا پهلوی در راه پدر قدم می‌زند و مردم عاصی از این حکومت و سطحی با مقایسه آزادی های شخصی آن زمان و اینزمان طبیعتا با افتخار به وکالت دهی پیوسته اند.
از طرفی ضمینه یک اتحاد در بقیه اپوزیسیون هم دور اندازی بخود گرفته است .
حال با تمرکز روی فدرالیسم که نقطه ضعف آقای پهلوی است می‌توان مبارزه ای مثبت را رقم زد حال با وکالت و یا نمایندگی و یا هر شکل دیگری ولی با رعایت دمکراسی و استدلال ونه پرخاش تا حکومت اسلامی شانسی برای نقاق انداختن در اپوزیسیون سکولار بدست نیابد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x