پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

“گذار” چه صیغه ایست؟ گذار از جمهوری اسلامی… مدیریت گذار… وکالت برای گذار… – شهاب برهان

کمپین ” وکالت” به شازده “برای گذار به ایران آزاد و آباد”، حاصل دفع شدن از سوی جنبش انقلابی از یک سو، و سر نگرفتن طرح ” اول اتحاد” احزاب سیاسی حول محوریت ” نمادین” رضا پهلوی از سوی دیگر است. حالا که روشن شده جنبش انقلابی برای شازده تره خورد نکرده و اعتباری برایش قائل نشده و حنای اتحاد حزبی حول نماد همایونی نیز جواب نگرفته است، از اعتبار و محبوبیت مشاهیر ورزشی و هنری و غیره برای شازده اعتبار عاریتی به وام می گیرند

شهاب برهان

اصطلاح “گذار”، در چند دهۀ گذشته در برابر شعار “سرنگونی” نهاده شده است. این برابرنهاد، بیان مرزبندی قاطع  و اصولی اپوزیسیون رفرمیست جمهوری اسلامی با “سرنگونی” و با انقلاب به بهانۀ مخالفت با خشونت بوده است. سالیان دراز برخی طرفداران سرنگونی رژیم، و از جمله خود من، وقت خود را برای بحث بیهوده با این جماعت در باره خشونت و رابطه آن با سرنگونی و انقلاب و بخصوص برای رد این ادعای رذیلانه شان که گویا سرنگونی طلبان و انقلابیون اند که خشونت را به دولت تحمیل می کنند، تلف کرده ایم؛ اما در حقیقت، ترس آن ها از خشونت نبوده و خشونت دولتی را موجه و بخصوص برای سرکوب انقلاب، لازم دانسته اند . دشمنی آن ها با سرنگونی و انقلاب، نه برای پرهیز از خشونت بلکه ترس از زیر و رو شدن نظم سیاسی، اقتصاد و اجتماعی موجود بوده است و برای جلوگیری از آن هم هر شکل و اندازه ای از خشونت دولتی را مشروع و موجه دانسته اند.

سقف تحول خواهی حداکثری اپوزیسیون های رفرمیست، مرمت قانون اساسی و الغای ولایت فقیه، کنار رفتن آخوند از اداره کشور، بازگشت  بورژوازی مطرود و مغضوب بر سر سفرۀ اقتصاد کشور؛ و عادی سازی روابط دیپلماتیک با دولت های غربی به ویژه با آمریکا و بازار آزاد سرمایه بین المللی بوده و هست. این تغییر و تحولات می بایست با حفظ اساس دولت بورژوائی، یعنی دستگاه قانون گذاری و قضائی و اداری و نظامی و انتظامی و تنها با جابجائی های پرسنلی و مدیریت اداری ضروری برای دست به دست شدن ماشین دولتی صورت بگیرند ( رجوع کنید به برنامه ها و پلاتفرم های رسمی  و مستند نحله های گوناگون این طیف از اصلاح طلبان بیرون از رژیم). این شیوه تغییر و تحول را ” گذار” نام داده اند که مرز آن با سرنگونی و انقلاب روشن باشد. ” گذار از جمهوری اسلامی”  از لحاظ خط مشی، یعنی دست به دست شدن قدرت سیاسی و اقتصادی با دور زدن سرنگونی و ممانعت از قیام انقلابی توده ای.

اپوزیسیون رفرمیست جمهوری اسلامی، در دهه های گذشته این استراتژی خود را برحسب چرخش بادِ معدۀ رژیم، در دوره رفسنجانی در قالب استحاله طلبی، در دوره خاتمی در قالب اصلاح طلبی، در دورۀ “یا حسین میرحسین”، در قالب اصلاح طلبی ی ملقب به ” ساختار شکن” دنبال کرده است. 

جنبش ۸۸ موسوم به جنبش سبز، برای این طیف رفرمیست، برهۀ برزخی بیم و امید بود. امید به اصلاحاتی در رژیم زیر فشار از پائین، و بیم از همین پائین که رادیکالیسم اش در اواخر جنبش ۸۸ شبح انقلاب را در افق ظاهر می کرد. قیام دی ماه ۱۳۹۶ نشان داد که ترس شان بی جا نبوده است. به فکر افتادند که  برای مهار توده و پیشگیری از انقلاب و سرنگونی، باید تدبیری اندیشید. این بود که در فاصلۀ دی ۹۶ و آستانه آبان ۹۸ عده ای از جمله حسن شریعتمداری، شهریار آهی، محسن سازگارا، عبدالله مهتدی و دیگران ” شورای مدیریت گذار” را تأسیس کردند. قصدم مکث روی این نهاد بخصوص نیست، بر احساس ضرورت “مدیریت” گذار اشاره دارم تا جا به جائی قدرت بدون تکان های بزرگ صورت بگیرد، درست مثل مدیریت اسباب کشی که اثاث و ظرف و ظروف، سالم و بی شکستگی و خسارت و بدون دزدی بسته بندها و باربرها و راننده ها به مقصد صاحبان شان برسند! حالا که تغییرات از بالا ناممکن شده و جنبش توده ای علیرغم میل ما اجتناب ناپذیر است، مدیریت اش کنیم تا ” باران به سیل تبدیل نشود”!   

و اما سلطنت طلبان و قضیۀ وکالت برای ” گذار”!

سلطنت باختگان برخلاف جمهوری خواهانِ رفرمیست، در پی اصلاح رژیم حاضر و سهیم شدن در قدرت و ثروت نبوده اند، آنها نه سهیم شدن بلکه ” سهم شیر” را می خواسته اند( *)

هدف شان بازگشت نظام سرنگون شده در انقلاب ۵۷ و شعارشان این بوده است که ” ایران را پس می گیریم”! به این دلیل، آنها برخلاف رفرمیست ها سرنگونی خواه بوده اند اما به چه شکل و طریقی؟ نه ابداً با یک انقلاب توده ای که سوار کردن سلطنت بر گرده اش آسان نمی نمود، بلکه به یکی از شیوه های شناخته شده نظیر “انقلاب مخملی”، کودتای نظامی، و یا تهاجم جنگی آمریکا. علیرغم همۀ اختلافاتی که میان سلطنت طلبان و جمهوریخواهان رفرمیست  در رابطه با شکل نظام سیاسی و سهم خواهی از آیندۀ جمهوری اسلامی وجود دارد، آنها در اصولی اساسی اشتراکاتی غیر قابل بحث دارند از جمله:  حراست از نظم طبقاتی و تقدس مالکیت خصوصی بر وسائل تولید؛ دشمنی با کمونیسم و سوسیالیسم؛ تکیه بر دین برای توجیه نابرابری ها و تبعیضات و ترویج خرافات و فرهنگ توکل و تسلیم میان مردم؛ تمامیت ارضی؛ ناسیونالیسم تک ملیتی ایرانی و تک زبانی فارسی… و درست برای دفاع از این اصول پایه ای غیر قابل بحث مشترک شان است که در یک اصل راهبردی هم اشتراک بی برو برگرد دارند: مخالفت با انقلاب، که می تواند و ممکن است نظامات موجود را شخم بزند و همه این اصول و مقدسات  و ساختارهای باستانی،  فئودالی و مدرن بورژوائی را زیر و زَبَر  کند!  سلطنت طلبان، مخالف انقلاب ولی طرفدار سرنگونی اند منتها مدیریت شده از بالا و از بیرون.

تا پیش از جنبش انقلابی اخیر، رضا پهلوی با مشی توصیۀ  “مبارزۀ مدنی” در داخل و جلب فشارهای اقتصادی و سیاسی از جانب امپریالیست ها پیش می رفت. او در عین حال در مصاحبه هائی با صراحت اعلام می کرد که در فردای جمهوری اسلامی، امنیت و نظم را با ” همین نیروهای مسلح، با همین ارتش و همین سپاه و همین بسیج” حفظ خواهد کرد و به این ترتیب به آنان چشمک می زد.  

اما جنبش انقلابی اخیر خود را بر رفرمیست ها و سلطنت طلب ها  تحمیل کرد و در مقابل عملِ انجام شده قرارشان داد. البته آنها به جنبش ها و قیام های مردم وقتی که علیرغم میل شان رخ بدهند، همچون وسیلۀ بی ثبات کردن رژیم نگاه می کنند به شرطی که بتوانند کنترل و هدایت شان را در اختیار بگیرند؛ به قیام هائی خوشامد می گویند که موجودیت رژیم را به خطر بیاندازند و نه آیندۀ خودشان را. جنبش انقلابی اخیر، بسیاری سناریو ها و از جمله سناریوی رضا پهلوی مبنی تشدید ” مبارزه مدنی” در نتیجۀ افزایش فشارهای ناشی از تحریم ها و ایجاد یک جبهه متحد سیاسی از بالا حول شخص وی و جا انداختن شعار ” رضا شاه روحت شاد” در پائین و شکاف در نیروهای مسلح به طرفداری از او را به هم ریخت. همه ضد انقلابی ها یک شبه طرفدار شعار مه آلود و قابل تعبیر و تفسیر ” زن زندگی ازادی” شدند و تا جائی که در توان شان بود تلاش کردند آن را بر سر دست بلند کنند و آن را به میل خود معنی کنند و جهت دهند اما شیمی این جنبش با چنین جریاناتی میل ترکیبی نداشت و ناکام شان گذاشت.

 سلطنت طلبان می خواستند با کودتای رسانه ای و دوپینگ پرچم پادشاهی در تظاهرات دیگران در خارج از کشور، پرچمداری جنبش در داخل را به دست آورند و با این شگرد، از یک سو پنانسیل سرنگون ساز آن را در اختیار بگیرند، از سوئی نیروهای مسلح رژیم را به بی طرفی یا حتا ابراز وفاداری نسبت به شاهزاده جلب کنند، و با یک چنین سرمایه ای داخلی، حمایت دولت های غربی از بازگشت رضا پهلوی ( نسخه بدل گوادولوپ) را تضمین کنند. چنین نقشه ای نقش بر آب شد.

کمپین ” وکالت” به شازده “برای گذار به ایران آزاد و آباد”، حاصل دفع شدن از سوی جنبش انقلابی از یک سو، و سر نگرفتن طرح ” اول اتحاد” احزاب سیاسی حول محوریت ” نمادین” رضا پهلوی از سوی دیگر است. حالا که روشن شده جنبش انقلابی برای شازده تره خورد نکرده و اعتباری برایش قائل نشده و حنای اتحاد حزبی حول نماد همایونی نیز جواب نگرفته است، از اعتبار و محبوبیت مشاهیر ورزشی و هنری و غیره برای شازده اعتبار عاریتی به وام می گیرند، مشاهیری که البته با این کار، اعتبار خود را  به قمار می گذارند. سلطنت طلبان  با این کمپین، می خواهند به شیوه ای شبه کودتائی از طریق یک رفراندم ” هشتکی” از بالای سر جنبش و توده های مردم، و با استارت سلبریتی ها، او را سخنگو و نمایندۀ جنبشی که دست رد بر سینه اش زده است جا بزنند، درست به همان شیوه ای که در خارج از کشور پرچم هایشان را وارد تظاهرات دیگران می کنند و عکس و فیلم می گیرند تا  کارزارهای حمایتی دیگران را به نام خود تبلیغ کنند. سراسر تقلب و فریبکاری. برای آنها مهم نیست که جنبش چنین سخنگو و نماینده ای را قبول ندارد، برای آنها  مهم و کافی است که دولت های غربی او را همچون نماینده و وکیل جنبش قبول کنند. برای شاهزاده هم مثل پدر و پدر بزرگ اش، خارجی ها تعیین کننده اند، آنها هستند که باید بیاورند و ببرند؛ باید نظر آنها را جلب کرد؛ باید به آنها جوابگو بود. استراتژهای نابغۀ سلطنت طلب به خیال خود با این کمپین، به یک تیر دو نشان می زنند: یکی  توی دهن این جنبش می زنند و برایش رهبر تعیین می کنند، و دوم، به طور ضمنی رفراندم بعد از جمهوری اسلامی را برای تعیین شکل نظام سیاسی زمینه سازی روانی می کنند!

اما وکالت دهندگان، برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی به شازده رضا وکالت نمی دهند، چون می دانند که او نیرو و جربزه و عرضه ای برای این کار ندارد. برای بعد از سرنگونی به دست انقلابیون است که به شازده وکالت می دهند تا:

انقلابیونی را که جمهوری اسلامی را سرنگون خواهند کرد، همانطور که خودش گفته است، ” با تکیه بر همین نیروهای ارتش ، همین سپاه و همین بسیج” ، از خیابان ها جمع و نظم را در جامعه برقرار کند؛

رفراندم ” سلطنت یا جمهوری اسلامی؟” را برگزار کند؛

صف دارا و ندار را  عایق بندی و تقدس حق مالکیت و مشروعیت ثروت اندوزی را تضمین کند؛

کُرد و ترک و بلوچ و عرب و لر   و ترکمن مخالف فاشیسم تک ملیتی و تک زبانی فارس را با شمشیر ناسیونالیسم ایرانی  ” تمامیت ارضی” و به اتهام تجزیه طلبی، سر جایشان بنشاند؛

منکرات در جمهوری اسلامی را حلال و مجاز اعلام کند؛

آبروی  به قول پدرش “اسلام روز اول” و اعتبار روحانیت را به آن برگرداند و اتحاد چند هزار سالۀ مذهب با سلطنت را برای حراست از نظم طبقاتی جامعه احیا کند و خلاصه، “آزادی و آبادی ” را برای طبقات و اقشاری که یا با انقلاب ۵۷ ساقط شده و یا پسمانده خور سفرۀ جمهوری اسلامی بوده اند، تأمین کند. این وکالت دهندگان کسانی اند که جرأت آمدن به خیابان و وسیله ای برای سرنگون کردن رژیم ندارند، و در عین حال از انقلاب زنان فمینیست رادیکال، جوانان خواهان آیندۀ خودساخته، ملت های خواهان به رسمیت شناخته شدن هویت اتنیکی و خود مدیریتی سیاسی و اقتصادی، کارگران ضد سرمایه داری، مدافعان آزادی های بی قید و شرط سیاسی و مخالفان ویران سازی طبیعت، که می تواند راه را  برای تغییرات ریشه ای در ساختارها و نظامات سیاسی،اقتصادی، اجتماعی جامعه باز کند، هراسان اند. آن ها از جنبش انقلابی ترسیده اند و به شازده پهلوی وکالت می دهند آن ها را همچون موسی به سلامت از میان شط انقلاب به ایران آزاد و آباد شان “گذار” دهد.

این یک کارزار واقعاً زار و نزاری است که سرانجامی نخواهد داشت و هنوز به راه نیافتاده از درون مظنون به راه اندازی به دست خود رژیم شده است!

باری، این ورشکستگی اما، مشکل فقدان رهبری  انقلابی و استراتژی کلان و افق  شفاف  و پلاتفرم با مطالبات روشن و تعریف شدۀ انقلابی جنبش را حل نمی کند. همۀ این تلاش های ارتجاعی ضد انقلابیون برای سواری گرفتن از جنبش، در اساس، ناشی از همین خلأ بزرگ است که آنها می کوشند از آن بهره برداری کرده پُر اش کنند. انقلابیون باید به جای ورود به بازی انتخاباتی مسخرۀ وکالت می دهم یا نمی دهم،  روی ضعف ها و کمبودهای جنبش انقلابی خم شوند.

 (* ) شیری همراه گرگی و روباهی یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و یک خرگوش شکار کردند . شیر به گرگ دستور داد تا تقسیم کند . گرگ گفت : سهم هر کس به نسبت جثه اش. گاوِ سهمِ شیر باشد؛بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ روباه. شیر برآشفت، پنجه بر فرق گرگ کوفت و مغز اش را متلاشی کرد. سپس رو به روباه گفت : تو تقسیم کن ! روباه گفت :  قبلۀ عالم، گاوِ  سهم چاشت حضرت سلطان است و آن بز، سهم ناهار، و آن خرگوش که سبک است سهم شامِ سلطان. شیر راضی از تقسیم او پرسید: بارک الله روباه، این تقسیم سهم را از که آموخته ای؟ روباه نعش گرگ زیر پای شیر را نشان داد و گفت: از او قبلۀ عالم!

https://akhbar-rooz.com/?p=190530 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شهین نوروز
شهین نوروز
1 سال قبل

درست!
چرا نیروهای چپ و سکولار دموکرات ائتلاف نمیکنند؟ برنامه و پلتفرم نمیدهند؟ فقط بلدیم انتقاد کنیم؟ دست دست چرا میکنید؟،.. اگر اشتباه میکنم، روشن‌م کنید. مرسی.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

رضا پهلوی و سپاه
و نگاه هر دو بهم
—-
ابتدا به نگاه سپاه به پدر بزرگ این رضا پهلوی می اندازیم.
رضا خان قزاق که بعدن شد رضا شاه توانست یک حکومت نظامی دخالت گر در تمام امور طراحی کند و بر اساس طراحی دخالتگری نظامی بر کشور حکومت کند این طراحی رضا شاه الگو مناسب حکومتگری برای سپاهیان فعلی و حتی شخص خامنه ای شد که می بینیم شعار حکومتی رضا شاه روحت شاد توسط لباس شخصی ها در مجامع اعتراضی در گروه هایی محدود سر داده می شد و می شود .این الگوی رضا شاهی چنان جذاب شده که در دوره ای بعضی از فرمانده هان سپاهی مانند امثال قالیباف خود را در هیبت رضا شاه اسلامی معرفی می کردند
اما از آنجا که این آرزو خواهی سپاهیان دچار تناقضی شد، این فرماندهان از این شعار فاصله گرفتند ؛چون در مدل رضا شاهی ، در کشور، کسی بالا دست رضا شاه نباید باشد اما در ساختار فعلی این فرماندهان سپاهی متوجه شدند ولی فقیه بالاتر از آنهاست در این ادعاهایشان ممکنه متهم به کودتا علیه ولی فقیه شوند کم کم از ادعا رضا شاه اسلامی شدنشان فاصله گرفتند و پذیرفتند همان ولی فقیه غیر نظامی در شکل دیکتاتور بشود رضا شاه اسلامی و با حکومت نظامیان در تمام مسائل کشور دخالت کند و…
اما
سپاه با ساختارش که دیگر دخالتگر در تمام امور شده است نمی تواند از آرزوی خودش که بدست گرفتن رسمی ساختار حکومتی است (مانند نظامیان دوران ترکیه و پاکستان است) دست بردارد اما در ایده اش برای بدست گرفتن تمام ساختار حکومتی، بایک مشکلی مواجهه است: متوجه شده است اگر بخواهد کودتا کند و فرمانده بالا دستش که ولی فقیه است را حذف کند چون مردم خود سپاه و دخالتگریش در تمام امور را مسبب ویرانی کشور می دانند هر اقدام کودتا با عدم استقبال مردم مواجهه می شود؛ پس برای رسیدن به هدفش احتیاج به یک محلل دارد تا بکمک این محلل یک مشروعیتی اندک بیابد و بعد از بدست آوردن مشروعیتی اندک ،در بزنگاهی، محلل را حذف کند و خود سوار بر کار شود و…
بهترین محلل سپاه کسی نمی باشد بجز نوه همان رضاشاه آنهم رضاشاهی که الگوی مناسب را برای دخالتگری نظامیان در تمام امور را به سپاهیان ارائه داده است و…..

اما رضا پهلوی چگونه به سپاه نگاه می کند،
این رضا پهلوی و حامیان خاصش
در بازی وکالت گیری در پی این هستند یک مشروعیت آفرینی از جریان وکالت گیری برای خود تعریف کنند و این مشروعیت را به دولت های بیگانه بفروشند ،بخصوص به دولت انگلیس و امریکا و به آنها بفهماند دیگه برای بقدرت رساند خاندان پهلوی مانند گذشته نیاز به دخالت کودتایی نیستید چون یک وکالتی را دارم و اگر نگران نظم بعد از تغییر حکومت فعلی هستید نگران نباشید چون سپاهیان متوجه شدند اگر انقلاب اصلی در کشور شکل بگیرد بساط آنها بعنوان سرکوبگران اصلی برچیده می شود پس آنها می پذیرند نیروهای نظم دهند به ساختار بعدی شوند که من فرمانده اش می شوم و….
اما هر دو
هم رضا پهلوی
و هم سپاه با توجه شرایط جهانی و داخلی اجرای ایده هایشان را سخت می بینند
در این برنامه وکالت بازی ،زمانی، مانور های کودکانه و گرد وخاک ایجاد کردن را از پهلوی خواهان خواهیم دید
اما چون براساس فریبکاری و دغلبازی است نمایششان به پایان می رسد و
تفکر استبداد خواهی سپاهیان و پهلوی خواهان به حاشیه می رود و روند تحولخواهی مبتنی بر آزادی خواهی و دمکراسی مسیر خود را به پیش می برد.

ارش
ارش
1 سال قبل

این نوشته آقای شهاب بسیار خواندنی و جالب است. صرف نظر از اینکه ایشون از نگاه یک چپ این مطالب را نوشته اند.

خبرنگار رنگارنگ
خبرنگار رنگارنگ
1 سال قبل

هوار هوار بردن جامه رهبری را
رو دستمون گذاشتن جنبش مخملی را

خدای آسمونها خیلی دلم گرفته
شازده پر خط و خال وکالتمو گرفته

هوار هوار بردن

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل

‏پروژە مشترک پهلوی‬⁩ و ⁦‪سپاە‬⁩ !
رساندن تودهای مردم بە نقطە ⁧‫درماندگی‬⁩
‏و آمادە کردن مردم برای قبول هر آلترناتیو ی کە شرایط موجود راکمی بهتر کند و اذهانی کە بە هر پوپولیسمی اقبال نشان خواهد داد!
‏باعلامت رمز ⁧‫«فروپاشی کنترل شدە‬⁩»
‏هدف : ماندن قدرت در دست مافیای امروزین با مافیای پهلوی!
آقای برهان تا ابد دهر بگو یید کە دشمنان فلان می کنند، فلان خواهند کرد! بە چە درد می خورد، وقتی خودت کاری صورت نمی دی؟ مهتدی بد، هجری بد، خلیق بد! جبهە ملی بد!
همە بورژوا! تودە ها انقلابی در میدان! با این دادە ها کە ردیف کردید، آیا شما می توانید بە تنهائی کاری بکنید کە آلترناتیو کمونیستی پیروز شود؟
آیا شما جامعە جهانی سرمایە داری را کە بر تمام این کرە خاکی فکرا و مادی ن حکمرانی می کند
بە رسمیت می شناسید؟
از قدرت و امکانات مخوفش اطلاع دارید؟ با این وجود شما کمونیستها یک تنە حریفید؟
ناعادلانە بودن یک امر و واقعیت داشتن امر دیگر!
آیا کمونیستها می توانند گفتمانشان را بر جنبش سوار کنند و رهبری جنبش را بە تنهائی بدست بگیرند؟
راە کارگر و فدائی و … در سال ۵٧ نتوانستند جلوی های جک انقلاب رو بگیرند! الان با کدام تدابیر می خواهید از این کار جلوگیری کنید؟ چپ جوان داخل بیشرشان می گویند کە در فکر لیبرال و در سیاست سوسیال دمکرات هستند! نسل شما متاسفانە گفتمانش توان گسترش ندارە دوست گرامی!
شما سوپر کمونیست هم کە باشی با این اوضاع جهانی و داخل کشور، در صورت محال رهبری جنبش ، در پراتیک جبری تاریخی امروز ایران حتی نمی توانید در حد یک سوسیال دمکرات اروپائی، عدالت اجرا کنید!
حول میثاق جهانی حقوق بشر، جمهوری متکثر و غیر متمرکز و فدرال با دیگران متحد شوید تا در آیندە حداقل آزادی سیاسی برای کمونیستها فراهم شود وبتواند بە تشکل یابی نیروی کار و بلوغ سیاسی آن کمک کنند!
در غیر اینصورت هیبرید سپاە- پهلوی در انتظار است و زندان و تحلیل بازی !

جویا
جویا
1 سال قبل
پاسخ به  ئاوارە

استاد سال ۵۷ و راه کارگر؟
لطفا روشنگری کنید!

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل
پاسخ به  جویا

دوست جویا و استاد
منظور من از راە کاگر و فدائی و… کل جریان چپ هست کە نتوانستند جلوی آخوند خور شدن انقلاب بهمن رو بگیرند!

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  ئاوارە

“ملا خور” نه “آخوند خور”.

نیک
نیک
1 سال قبل

جناب برهان ایکاش مقاله خود را از پاراگراف آخر شروع میکردید آنجایی که شما به درستی به خلاء بزرگ فقدان رهبری انقلابی و استراتژی کلان و افق شفاف و پلاتفرم با مطالبات روشن و تعریف شدۀ انقلابی اشاره کردید و به درستی نگاشته اید که “همۀ این تلاش های ارتجاعی ضد انقلابیون برای سواری گرفتن از جنبش، در اساس، ناشی از همین خلأ بزرگ است که آنها می کوشند از آن بهره برداری کرده پُر اش کنند. انقلابیون باید به جای ورود به بازی انتخاباتی مسخرۀ وکالت می دهم یا نمی دهم، روی ضعف ها و کمبودهای جنبش انقلابی خم شوند.”

بی شک
بی شک
1 سال قبل

سرکار برهان،
من در تعجبم که شما مفهوم “گذار” را نمی دانید.
بیش از ۱۵۰ سال است که کمونیست ها صحبت از دوره ی گذار از سرمایه داری به کمونیسم تحت رهبری و مدیریت حزب کمونیست می کنند.
دوره ای بسیار طولانی، که در آن می بایستی همه مخالفان بشیوه مافیایی سرب نیست شوند، مردم طبق خواست مدیریت کمونیستی پرورش یابند و طبق آنچه که مردم کوبا می گویند، سپس وارد سرمایه‌داری شود.
هدف سلطنت طلبان کاملا روشن است. آنها همه چیز را نوشته اند و اخیر در دو شعار خلاصه کرده‌اند.
نشنیده اید؟
اول خواهان اعدام همه ی آخوندها، همه ی چپها و همه ی مجاهدین هستند و اگر کسی باقی بماند، اجنبی است و خائن و ممهورالدم.
شازده رضا، ولی عصر سلطنت طلبان از همین حالا هم اعلام کرده که تمام خلقها را نیز قلع و قمع خواهد کرد.
ندیده اید؟

peerooz
peerooz
1 سال قبل

جناب برهان, 
قدما میگفتند “من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق” و یا “مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النَّاسَ‏ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ جَلَّ وَ عَز” امروز بدون ذکر منبع, میگویند “پلاجریسم”, مگر آنکه نقل قول از فرط مصرف ضرب المثل شده باشد. داستان از مولوی ست که به خوبی آنرا بیان میکند: 

بعد از آن رو شیر با روباه کرد
گفت این را بخش کن از بهر خورد

سجده کرد و گفت کین گاو سمین
چاشت‌خوردت باشد ای شاه گزین

وان بز از بهر میان روز را
یخنیی باشد شه پیروز را

و آن دگر خرگوش بهر شام هم
شب‌چرهٔ این شاه با لطف و کرم

گفت ای روبه تو عدل افروختی
این چنین قسمت ز کی آموختی

از کجا آموختی این ای بزرگ
گفت ای شاه جهان از حال گرگ

گفت چون در عشق ما گشتی گرو
هر سه را بر گیر و بستان و برو

روبها چون جملگی ما را شدی
چونت آزاریم چون تو ما شدی

ما ترا و جمله اشکاران ترا
پای بر گردون هفتم نه بر آ

چون گرفتی عبرت از گرگ دنی
پس تو روبه نیستی شیر منی

عاقل آن باشد که عبرت گیرد از
مرگ یاران در بلای محترز

و سپس نتیجه مفید از این حکایت که 

روبه آن دم بر زبان صد شکر راند
که مرا شیر از پی آن گرگ خواند

گر مرا اول بفرمودی که تو
بخش کن این را که بردی جان ازو؟

پس سپاس او را که ما را در جهان
کرد پیدا از پس پیشینیان

تا شنیدیم آن سیاستهای حق
بر قرون ماضیه اندر سبق

تا که ما از حال آن گرگان پیش
همچو روبه پاس خود داریم بیش

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x