شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

تحلیلی از وضعیت کنونی و مسیر جنبش – گروهی از فعالان مترقی عرب اهواز (عاتق)

قسمت سوم                                                

شرحی مختصر از علل و عوامل سقوط سلسله پهلوی

دوره دیکتاتوری رضا شاه، سال‌های ترس، وحشت و اختناق در ایران بوده است. سال‌های تاریکی، دوختن لب‌ها و سرکوب بود. در آن دوره حرف اول و آخر را رضا شاه می‌زد. هر صدای مخالف خود را درنطفه خفه می‌کرد. در این زمان خودمختاری عربی در (عربستان) اقلیم اهواز را منحل کرده حاکم آن اقلیم را به تهران تبعید و در آنجا به قتل رساند. حکومت نضامی ، تجاوز و خشونت را بر اقلیم حاکم ساخت. هزاران نفر ازمردم عرب را با پای پیاده ، زن و بچه و پیر و کودک به مناطق سردسیربا زور اسلحه و سرکوب فرستاده،  زمینها و املاک آنان را به مهاجرین جدید از شهرهای یزد و اصفهان داده و برنامه غیر انسانی فارسی سازی اقلیم اهوازرا آغازکردند. نام اقلیم ،شهرها و روستاها را ازعربی به فارسی تغیر دادند. در زمان پسر شهری به نام یزد نو در نزدیکی خفاجیه ساخته شد.

تبعید آن دیکتاتور در شهریور ۱۳۲۰ توسط متفقین، فرزند جوان او را به عنوان شاه ایران و پهلوی دوم به قدرت رساندند.

در این دوره آزادی نسبی و فضای باز سیاسی به وجود آمد. زندانیان سیاسی آزد شده، احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی و مذهبی و سندکای کارگری تشکیل شد. فضای باز سیاسی، انتخابات نسبتا آزاد، بعد ازچند تغییرکابینه مصدق به نخست وزیری می رسد.

ملی کردن نفت ، جنبش کارگری و اعتصابات و خیزش زحمتکشان و فرار شاه، امپریالیسم را به وحشت انداخته کودتای سال ۱۳۳۲ را بر علیه مصدق به انجام رسانده و شاه را مجددا بر تخت نشاندند.

سلطنت نظامی پهلوی دوم ازاین تاریخ شروع شد. با تشکیل سازمان جهنمی ساواک هر صدای مخالفی را خفه و فضای تاریک و زمستانی بر کشور حاکم ساخت. از مجلس و نماینده تا ولی و وصی همه مطیع و حلقه بگوش شاه و دربار شدند.

زندانها و سیاه چالهای مخوف و آخرین آنها زندان منفور اوین، ترمیم و ساخته شدند. تربیت دادن شکنجه‌گران و دژخیمان، اعدامها، خفه کردن صداهای آزادی خواهان.

 چنان فضایی را در کشور حاکم ساخت که مردم و افراد یک خانواده به همدیگر اعتماد نمی کردند و ازعقاید مخالف حکومت سخنی  به زبان باز نمی گشودند. مردم نه فقط   اعتماد نمی کردند، بلکه به در و دیوار منزل خود شک می بردند، مبادا در  آن استراق سمع نصب شده باشد. خیلی ها تبعید و یا برای حفظ جان خویش به خارج پناه بردند.

هجوم نظامی به دو جمهوری نوبنیاد – آذربایجان و مهاباد، اعدام رهبران جمهوری مهاباد و دیگران توسط دادگاه های نظامی و سرکوب مردمان آن دیار، خفقان را در بین ملیتها حاکم ساخت.

خفقان و وسرکوب به حدی رسیده بود که به خاطر داشتن کتاب مادر ، مفهوم انجیل ها ، خرمگس و غیره، دستگاه مخوف ساواک شخص را تعقیب، دستگیر و بعد از انواع شکنجه ها به بعنوان ضد امنیتی درآن بیدادگاه ها محاکمه و به حبس طولانی، محروم شدن از اشتغال در ادارات دولتی  و ممنوع از خدمت سربازی محکوم می شد.

پهلوی دوم معروف بود به ژاندارم خلیج، برای سرکوب جنبش ضفار نیرو و اسلحه فرستاد. در امور همسایگان با حمایت مالی و اسلحه به مخالفین آنها دخالت می کرد. بجای این آتش افروزی، عیاشی و چشنهای بیهوده و به باد دادن ثروت ملی، شاه می توانست اقلیم فلاکت زده اهوازرا آباد و به فقرو بینوایی مردمان آن سامان دهد. تا جوانان این اقلیم برای کسب نان خود و خانواده شان مجبور به کشورهای خلیج و یا مناطق دیگر ایران مهاجرت نکنند. آخرین قربانیان این نوع مهاجرت برای کار و نان در اردبیل اتفاق افتاد، سه کارگر اهوازی در اردبیل بر اثر گازمونوکسید کربن جان باختند.  اقلیمی که مردمان آن بروی دریایی  ازنفت و گاز و مواد معدنی دیگرزندگی می کنند. بجای آبادی و زندگی با کرامت، این ملیت را تحقیر و این اقلیم تا به امروزازمحرومترین مناطق ایران شمرده می شود.

 تشکیل حزب پان ایرانسیت(شبیه نازیها)  با ملیونها ریال و ساختماهای مجلل در اهواز با هر گونه عربی بودن،  لباس، زبان و فرهنگ عربی به جنگ افتاد توهین و تبعیض عریان در همه سطوح زندگی مردمان عرب را به تباهی کشیده بودند. در این دوره جوانان معترض عرب به این وضعیت اعدام و یا به سیاه چالها فرستاده می شدند و یا برای نجات جان خود به خارج پناه می بردند. ترس و وحشت را در میان مردمان براه انداخته بودند. همینطوراین اعمال را با بقیه ملیت ها به انجام رساندند. تشکیل حزب رستاخیز و اجبار مردم به عضویت و ساختار تک حزبی را به راه انداختند و هرکس عضو این حزب نمی شد یا به زندان افتاده و یا به خارج تبعید می شد.

از برپایی جشن ۲۵۰۰ ساله با هزینه هنگفت آن و عیاشی و غیر سخن به درازا می کشد.

اما، در ماه چهارم انقلاب زن زندگی آزادی، گفتار ائتلاف در خارج و توسط تلویزیونها ، رادیوها و وسائل ارتباط جمعی تبلیغ شده است. آقای رضا چهلوی ولیعهد سابق هم گویا خواهان آن است و می خواهد عضوی و یا گرداننده آن ائتلاف باشد!

آیا رضا پهلوی ازاعمال پدر و پدر بزرگ خود انتقاد کرده است؟ از دیکتاتوری، خودکامگی و مردم کشی و تبعید و به بی نوایی کشاندن مردم ایران انتقاد کرده و یا از هموطنان خود معذرت خواهی کرده است؟ آیا می داند که رهبران رژیم قرون وسطاائی جمهوری اسلامی ایران تربیت شده پدرونتیجه سکوب و خفقان و بی سوادی سیاسی و اجتماعی حاکم آن زمان بوده، به آن اقرارمی کند؟ آیا رضا پهلوی سودای پادشاهی و شاه شاهان را در سر می پروراند؟ از شعار طرفداران خویش و زن او که  شبیه شعارهای فالانژیستها و فاشیستها در انقلاب ۵۷ هستند چه می گوید؟ هرکس با ما نیست برعلیه ماست.(شعار: هرکس با پهلوی نیست اجنبی است! مرگ بر سه فاسد ملا، چپی ، مجاهد!

 از شعارهای مردم بلوچستان و بعضی مناطق ایران، شعار: مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر. نه سلطنت نه رهبری، دموکراسی برابری. آیا شعار دهنده اجنبی هستند؟

به فحش کشاندن افراد، عربده و برهم زدن تظاهرات و متینگهای مخالفان جمهوری اسلامی و حامیان انقلاب ژینا امینی در شهرهای اروپا توسط افراد کم شمار رضا پهلوی جه می گوید؟

ما معتقدیم که تاریخ سلطنت و استبداد آن در ایران به پایان رسیده و جزئی از تارخ این کشورشده است. اسرار به برگشت و تفکر به برگشت آن یک عمل ارتجاعی می دانیم و  ائتلاف عمل و اتحاد نیروهای حامی ومحرک انقلاب را در داخل و خارج به هدر انداخته باعث متلاشی شدن این انقلاب خواهد شد. کاری که به بقای جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد.

درود بر مبارزات زنان و مردان قهرمان ایران

درود بر مبارزات خلقهای ایران برای آزادی، دمکراسی، وعدالت وبرابری

گروهی از فعالان مترقی عرب اهواز (عاتق)

پنجم بهمن ۱۴۰۱  ۲۵جانوری ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=190568 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
1 سال قبل

با فرض اینکه رضا پهلوی پدر و پدر بزرگش را زیر انتقاد سخت قرار دهد ، قابل اعتماد می‌شود!؟

جنبش بدرستی خواست خود را مطرح کرده است ” نه شاه و نه رهبر ”
حال بسوی جمهوری دمکراتیک فدرال !

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x