مردم ایران به ما ایرانیان خارج از کشور مأموریت وابسته کردن دوباره میهنمان را نداده است

تغییرات سیاسی قانونمند و دمکراتیک از طریق تعامل تمامی نیروهای و سرمایههای فکری، انسانی و سیاسی همان جامعه حاصل میگردد و نه از راه کودتای عمال و نوکران بیگانگان و نه از طریق حمله نظامی قدرتهای سلطهگر جهانی. تغییر شکل فرماسیون سیاسی و حقوقی نظامهای سیاسی همانند نظام ولایی موجود تنها در داخل ایران و تنها با قبول «مرجعیت سیاسی» مردم ایران انجام میگیرد. ایرانیان در خارج از کشور همانطور که تجربیات ۴۳ سال گذشته پس از انقلاب نشان داده است حتی با پول و امکانات لجستیکی بیگانگان نیز نخواهند توانست در ایران مستقیماً تغییرات سیاسی مشروع و قانونی در ساحت حکومت مستقر را بوجود بیاورند. ایران امروز پس از قریب دویست سال تلاش و مبارزه برای احداث و ایجاد یک جامعه قانونمند اکنون دارای قویترین جامعه مدنی در منطقه خود میباشد. وجود این نیروی عظیم شهروندی خود بزرگترین عامل بازدارنده میباشد در برابر اعمال نفوذ و راهحلهای قهرآمیز نظامی توسط و یا با مشارکت مستقیم و غیرمستقیم بیگانگان، آنچنان که در قرن بیستم دوبار در این کشور جهت به قدرت رساندن رضاخان پالانی(سوم اسفند ۱۲۹۹) و در قدرت نگه داشتن حکومت دستنشانده پهلوی دوم (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) بهوقوع پیوست.

بسیاری از کنشگران خارج کشوری دچار فقر معرفتی و ضعف تحلیل هستند و با شبیهسازی رخدادها و کنشگران میپندارند میتوان همانند روزهای پایانی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ دگربار نیز یک تغییر حکومت را از خارج از کشور در ایران بوجود آورد. دلایل عدیدهای که چرا این تنها توهم و خیال باطلی و به قول کارل مارکس تکرار «کمدی» یک «تراژدی» بیش نیست، فراوان است.
بهترین نقشی که ما ایرانیان در بیرون از مرزها میتوانیم در خدمت به میهنمان برعهده بگیریم در کنار همبستگی با مبارزات هموطنان داخل کشور و پژواک صدای آنها در بیرون مرزها مهّمتر از همه مشارکت در بهروزسازی و خَلق خوانشی دمکراتیک و مدرن از «گفتمان تغییر» در سنت استقلالیون و آزادیخواهان و عدالت طلبان ایرانی است که بتواند دگر بار با حفظ «وحدت در کثرت» تاریخی ایرانیان زمینه یک گذار مسالمتآمیز و دمکراتیک و بدون اتکا به بیگانگان را در میهن ما از وضعیت ولایی موجود فراهم آورد. فرصت و امکانات برای انجام این امور در خارج از کشور وجود دارد.
با وجود تمامی اختلافات سیاسی و مرامی موجه و غیرموجه که بر رابطه کنشگران سیاسی ایرانی مقیم خارج از کشور با حاکمیت ولایی مستقر در ایران مترتب است آنها نباید به عنوان ستون پنجم بیگانگان جهت زمینگیر کردن میهن ما، مستقل از اینکه چه کسی در ایران در مصدر امور سیاسی قرار دارد، حاضر به ایفای نقش باشند.
مردم ایران به ما ایرانیان خارج از کشور مأموریت وابسته کردن دوباره میهنمان را نداده است.
تغییر با کمکهای نظامی، لجستیکی و مالی بیگانگان امریکایی، اسرائیلی و عرب نه ممکن است و نه مفید بلکه خیانتی است غیرقابل توجیه و بخشش به آرمانها و آماجهای ملی ایرانیان. از درون کولهپشتی سربازان بیگانه آزادی و دمکراسی برای ایران ما بیرون نخواهد آمد. در زیر غرش توپخانه بیگانگان آنچنانکه در افغانستان، عراق،سوریه و لیبی شاهد آن بوده و هستیم، تنها عزت و استقلال ملتهاست که نابود میگردد.
تغییر سیاسی در ایران ما نیز آنگاه سازنده، مشروع و دمکراتیک خواهد بود که مبتنی بر انگارههای هویتی ایرانیان و با استفاده از تمامی ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود آنان ممکن شود.
بادرود بر شما
من هم بر این باور هستم و به ویژه در این روزها که جنگ بر سر رهبری و تقسیم جهان اوج گرفته و جامعه سرمایه داری در پی دست گذاشتن بر منابع انرژی است.
این راه کار فضولی و اجازه به خود دادن در دخالت در جامعه های دیگر سیاستی است بازمانده از دوران استعمار که ما تعیین می کنیم که شما چگونه نفس بکشید. وگرنه در پس پرده خواسته هاس خودشان را دارند. ما نیاز به پشتیبانی نیروهای مردمی هستیم نه سیاست مدارها و دولت ها.
پیروز راه مردم