سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

پارک ژوراسیک پهلوی ها و سنگر خیابان معمولی هاکیومرث زمانی

پارک ژوراسیک شاید در واقعیت وجود خارجی نداشته باشد و صرفا رمانی علمی-تخیلی نوشته ی مایکل کرایتون است برای احیای موجوداتی که با دنیای امروزی هیچگونه تطابقی ندارند و اوج خیال پردازی صاحبان قدرت برای به نمایش گذاشتن توانایی های نه فقط علمی بلکه سرمایه ای خودشان است. اما با نگاهی به خروجی این رمان/ پروژه که تولید گونه ای است بسیار تهاجمی از دایناسورها برای حذف و یا کنترل بقیه ی آنها، می توان ادامه ی این مطلب را به راحتی پیش بینی نمود. گونه ی نر آلفا در اکوسیستم حرف اول و آخر را می زند و اوست که تعیین می کند سایر جانداران به چه شیوه ای زندگی کنند. البته گرداننده گان این پارک روشهای مهار نر آلفای غالب را از قبل مهیا کرده اند که در صورت هر گونه نافرمانی و خارج شدن از کنترل، آن موجود بیچاره را از بین می برند.

پروژه ی پارک ژوراسیک برای مجریان آن، سرمایه ی زیادی به ارمغان آورد چه در رمان و چه در پروژه ی سینمایی اما برنده ی اصلی صاحبان سرمایه بودند و بازنده ی اصلی نه دایناسورها بلکه مردمی که قربانی بلندپروازی کسانی شدند که به بهانه ی علم، هدف غایی خود یعنی سوداندوزی را دنبال می کردند.

پارک ژوراسیک پهلوی ها

“حقیقت این است که من از طرف خدا برگزیده شده‌ام تا مأموریتی را انجام دهم. “

محمد رضا پهلوی در مصاحبه با فالاچی توجیه این انتخاب از طرف خدا را خوابها و الهاماتی می داند که از تجربه ی شخصی خود در رویارویی با امامان شیعه است که بیشتر در دوران کودکی برایش روی داده بود. از ماجرای نجاتش از بیماری توسط علی ابن ابیطالب امام اول شیعیان که در خوابش آمد و جام نوشدارو را به او خوراند تا حائل شدن امام زمان بین او و صخره ها در حادثه ی امام زاده داوود.

او در ادامه ی مصاجبه با فالاچی می گوید: “یک معجزه… فقط کار یک معجزه بود که مرا نجات داد… شما باید به معجزه اعتقاد داشته باشید. بر اثر یک معجزه که توسط خداوند و پیغمبران اراده شده بود نجات یافتم.” در اینجا اشاره ی محمد رضا پهلوی به ماجرای ترورش در سال ۱۳۴۴ است.

هدف از عنوان کردن مطلب فوق نه تنویر افکار عمومی به باورهای مذهبی محمدرضا پهلوی بلکه جزمیت اندیشه ی انتخاب شده گی او توسط نیرویی فرابشری برای سرافرازی ملت تحت سلطه ی خود بود. شاید در عصر مدرن چنین تفکری برای یک دیکتاتور خنده دار باشد و ما را به یاد فراعنه ی مصر باستان بیاندازد ولی ترکیبی از ثروت، نخوت، باورهای جزمی مذهبی و مردمی خوار و فقیر شده تصویری دهشتناک از جامعه ای را پیش چشمان مان نمایان می کند که باید برای تغییر آن به مبارزه برخاست، انقلاب ۵۷. 

اما چرا در طول بیش از ۴ دهه که از فروپاشی حکومت پهلوی ها گذشته، اکنون رضا پهلوی به تکاپو برای نمایندگی جنبش اعتراضی ژینا افتاده که با شعار زن، زندگی و آزادی تضاد کامل با بنیان اهداف و اندیشه های او دارد؟ حلقه ی اطراف او با توجیه اینکه جنبش اعتراضی ژینا برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران نیاز به چهره ای شناخته شده در سطح بین المللی دارد با مدیای جریان اصلی نام رضا پهلوی را مدام تکرار می کنند. غافل از اینکه این جماعت هنوز به رسالت شعار زن، زندگی، آزادی پی نبرده اند. هدف ساقط کردن این رژیم و جایگزینی فردی/ گروهی بجای هیئت حاکمه فعلی نیست بلکه زیر و رو کردن ساختار سیاسی و اقتصادی و روابط اجتماعی در بطن جامعه ی ایران است.

مهمترین نکته در ترغیب رضا پهلوی برای پا گذاشتن در این میدان دسترسی به سرمایه های مردمی غصب شده توسط خاندان پهلوی است که اکنون در چنگال رژیم فعلی حاکم بر ایران است. برای درک حجم سرمایه ای که رضا پهلوی را وسوسه کرده بهتر است نگاهی به آمار ارائه شده توسط نهادهای مستقل بیاندازیم.

در زمان فرار محمدرضا پهلوی از ایران در سال ۱۹۷۹، او و خانواده اش حدود ۴ میلیارد دلار ثروت را به کشورهایی که در آن ساکن شدند، بردند¹. تخمین زده می شود که محمدرضا پهلوی شخصاً یک میلیارد دلار از این ۴ میلیارد دلار را کنترل می کرد که بیشتر آن در حساب های بانکی سوئیس نگهداری می شد. محققان مستقل در زمان فرار محمدرضا پهلوی گزارشی از برخی از مهمترین دارایی های شخصی او ارائه کردند. این دارایی ها شامل اکثریت سهام در موارد زیر بود:

  1. ۱۷ بانک
  2. ۲-     80 درصد بزرگترین شرکت بیمه ایران
  3. ۳-     25 شرکت تولید فلزات
  4. ۴-     8 معدن فعال
  5. ۵-     25 درصد از بزرگترین شرکت سیمان ایران
  6. ۶-     45 شرکت ساختمانی
  7. ۷-     43 شرکت تولید مواد غذایی
  8. سهام مالکیت در تمام هتل های بزرگ ایران. یک تخمین ادعا می کرد که شاه شخصاً ۷۰ درصد اتاق های هتل های کشور را در اختیار داشت
  9. ۹-     10 درصد جنرال موتورز ایران
  10. ۱۰-  25 درصد شرکت فولاد آلمانی به نام Knipp و سایر املاک شخصی و سایر سرمایه‌گذاری‌ها در خارج از کشور.

رضا پهلوی بعنوان وکیل مردم ایران و با ترفند مجلس موسسان پیشنهادی خود در فردا روز پیروزی جنبش اعتراضی ژینا می تواند سوار بر ساختار سیاسی و اقتصادی به جا مانده از حکومت آخوندی شده و قدرت را قبضه نماید. متعاقب آن تمامی اموال فوق الذکر را که پدر و بزرگش از ملت ایران غضب کرده بودند، به ثروت به یغما برده ی خاندان پهلوی الحاق نماید و انتقام انقلاب ۵۷ را از مردم ایران بگیرد.

اگر رضا پهلوی اعتقادات مذهبی پدرش را نداشته باشد و باور به برگزیده شدنش توسط نیرویی فرابشری برای سربلندی ملت ایران نیز، ولی نقشه ای برای مصادره ی قیام مردم فرودست ایران و غارت منابع و ثروتهای ملی این کشور را در سر دارد. او با الزام تعهد به یکپارچگی ایران برای احزاب و گروههای اپوزیسیون، بخصوص احزاب کوردی بعنوان پیش شرط ائتلاف عملا استراتژی انشقاق جامعه را کلید زده است. کسانی که از نزدیک با احزاب کوردی آشنایی دارند و سابقه ی مبارزاتی ملت کورد را دنبال کرده اند به خوبی می دانند جدایی طلبی در دکترین آنها وجود خارجی ندارد و هرگز چنین ادعایی نداشته اند. رضا پهلوی با عنوان چنین پیش شرط هایی پیشاپیش راه را بر هرگونه خواسته ی هویت طلبی ملت های ایرانی غیر فارس زبان می بندد و به هر کسی که چنین خواسته ای داشته باشد انگ جدایی طلبی خواهد داد.

بدون شک هیچ فرد و نهادی به تنهایی نمی تواند نمایندگی مردم ایران را که ترکیبی از ملتهای گوناگون هستند، چه در داخل و په در خارج از کشور به عهده بگیرد. اما فرض محال، محال نیست. برای مشخص نمودن شایستگی رضا پهلوی در نمایندگی کردن مردم ایران در محافل جهانی بهتر است نگاهی بیاندازیم به خصیصه هایی که یک شخصیت  کاریزماتیک در متحد کردن مردم باید داشته باشد.

  1. مهارت در ارتباط گیری: رضا پهلوی نتوانسته است از تمامی طیف ها و جنبش های فعال اپوزیسیون نمایندگانی را در اطراف خود گرد آورد. او و حلقه ی اطرافش در فراخوانهایی که برای حضور مردم در خیابان داده اند ناکام بوده و تعداد افرادی که به او لبیک گفتند و داخل کشور به خیابان آمدند کمتر از تعداد انگشتان دو دست و پا بوده اند. این در حالیست که هر جمعه هزاران نفر برای گوش دادن به حرفهای مولوی عبدالحمید به مصلی زاهدان رفته و سپس در خیابان های آن شهر سنت جمعه ی اعتراضی خود را برپا می کنند.
  2. بلوغ فکری و شخصیتی: تناقض در موضع گیری رضا پهلوی در ابتدای خیزش مردمی در جنبش اعتراضی ژینا و کاندیدا شدن برای وکالت نشان از فقدان بلوغ فکری اوست. موضع گیری ها متفاوت او در رابطه با سپاه پاسداران، بی جواب گذاشتن سوالهای مربوط به مقدار، منشاء و کارسازی ثروت خارج شده ی خانواده ی پهلوی از کشور، ناآگاهی از خواسته های مردم معترض و خود بزرگ بینی از دیگر نشانه های عدم بلوغ فکری و شخصیتی رضا پهلوی است.
  3. خودساختگی: موهبت به دنیا آمدن در خانواده ی سلطنتی و ولیعهد شدن که بصورت ژنتیکی به او رسیده مواردی نیستند که رضا پهلوی را فردی خودساخته بنمایاند. در طول چهار دهه ی گذشته و با برخورداری از منابع مالی و ارتباطات فراوان او نتوانسته از این قالب پیش ساخته ی شخصیتی بیرون بیاید و عنوانی فراتر از شاهزاده و ولیعهد از خود نشان دهد.

مدیای جریان اصلی

از همان روزهای اول مدیای جریان اصلی فارسی زبان سعی در سمت و سو دهی به جنبش اعتراضی ژینا داشت و با پخش کردن گزینشی ویدیوهای اعتراضی مردم کف خیابان، سیاست هدف گذاری برای اعتراض مردمی را پیش برد. مهمترین هدفی که مدیای جریان اصلی در برنامه ی خود دنبال می کرد، تمرکز بر هدایت اعتراضات مردم به سمت رهبر جمهوری اسلامی ایران و حلقه ی وفادارانش بود نه نظام سیاسی کشور.

برای درک و اهمیت پروژه ی مدیای جریان اصلی در به انحراف کشیدن جنبش اعتراضی ژینا بهتر است نگاهی به وضعیت بهار عربی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه بیاندازیم.

تقریباً یک دهه از آغاز بهار عربی می گذرد و هنوز توضیحات قانع کننده ای برای شکست کلی قیام ها در دستیابی به پیشرفت دموکراتیک پایدار یا کیفیت زندگی بهتر برای مردم منطقه وجود ندارد. با رصد بهار عربی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، می توان دید که روند انقلاب در این کشورها عمدتاً با هدف فروپاشی نظام های سیاسی و نظامی و بازسازی همان نظام با رهبران جدیدی بوده است. در بهار عربی هدف مردم این بود که با انقلاب خود تغییری در نظام های سیاسی حکومت ایجاد کنند. یک انقلاب واقعی که منجر به تغییر ریشه ای در واقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم کشورهای مزبور شود و در درازمدت، تغییری در ساختار تفکر جامعه ی خود و توزیع مجدد ثروت و نیروهای سیاسی جدید ایجاد گردد.

به همان اندازه که قیام های بهار عربی در اوایل دهه ۲۰۱۰ الهام بخش بود، اما به هیچ وجه نتوانستند آن بخش از خاورمیانه و شمال آفریقا را دموکراتیک کنند. به نظر من علت اصلی این شکست ارتباط چندانی با ویژگی‌های فرهنگی یا مذهبی منطقه نداشت و همه چیز مربوط به تضعیف عمیق قدرت طبقه ی کارگر خاورمیانه ی تحت نئولیبرالیسم بود. مدیای جریان اصلی که بازوی تبلیغاتی نئولیبرالیسم جهانی است با صدها شبکه ی اطلاع رسانی توانست تصویری از غایت خواسته های مردم در قیام های بهار عربی را در اذهان مردم سراسر دنیا بسازد که هدف نئولیبرالیسم حاکم بر اقتصاد سیاسی جهانی بود.

برنامه هایی که در هفته های اخیر در مدیای جریان اصلی فارسی پخش می شود در جهت پروموت رضا پهلوی است و عنوان شاهزاده برای او از زبان مجریان و مهمان های آنها مدام تکرار می شود. دعوت از چهره های سیاسی، ورزشی و هنری متمایل به خاندان پهلوی و چینش برنامه های گفت و گوی زنده ی اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی ایران به گونه ای است که اصل بی طرفی را رعایت نکرده و کفه ی ترازو به نفع پهاوی چی ها سنگین تر است.

جدای از برنامه هایی که برای تطهیر خاندان پهلوی در دوران زمامداری شان توسط مدیای جریان اصلی پخش می شود، اصولا سیاست آنها در به نمایش گذاشتن تصویری از حکومت پادشاهی پهلوی است که در آن مردم در رفاه و آسایش بوده و جمله ی مزورانه ی “ایران زمان پهلوی تنها کشوری است که وقتی تصاویر آن را میبینی انگار آینده را نگاه میکنی.” را به تصاویر الصاق می کنند. مدیای جریان اصلی اشاره ای به اینکه نرخ افراد باسواد در سه ساله ی پایانی رژیم محمدرضا پهلوی تنها ۴۷% بوده که این نرخ در روستاها در سال ۵۷ به ۲۵% رسید. از طرفی دیگر نرخ باسوادی در میان زنان و مردان تفاوت فاحشی داشت که به ترتیب ۳۵.۶% برای زنان و ۵۸.۷% برای مردان بود.

در مقوله ی اقتصاد نیز سالهای پایانی حکومت پهلوی فاجعه بار بود و نرخ تورم در سه سال پایانی آن حکومت تا ۲.۵ برابر نسبت به سالهای قبل رشد داشت. بخشی از پولهای بادآورده ای که از برکت افزایش قیمت نفت عاید حکومت شده بود بدون در نظر گرفتن زیرساخت های کشور که توان جوابگویی به طرحهای اقتصادی که صرفا بصورت دستوری از دربار به دستگاههای مربوطه ابلاغ می شد را نداشت. سرانجام برنامه توسعه ی شتابزده ی اقتصادی چیزی جز رکود تورمی برای کشور نداشت که قشر متوسط و فرودست جامعه بیشترین آسیب را از این مسیر توسعه دیدند.

اما مهمترین نکته ای که مدیای جریان از اذهان عمومی مردم امروز ایران پنهان می کند، عدم توسعه ی سیاسی اجتماعی در دوران پهلوی دوم است.

اولین انقلاب زنانه در جهان

بیش از ۴ ماه از جنبش اعتراضی ژینا می گذرد و با وجود سرکوب شدید حکومتی و توسل به دار و شکنجه و تجاوز، هنوز اعتراضات مردمی در جای جای کشور در جریان است. شاید بدبین ترین هواداران جمهوری اسلامی ایران چنین توان مبارزاتی را برای پابرهنه گان و گرسنگان این خاک متصور نبودند. هرچند در این مدت مسیر مبارزه در کشور همگن نبوده و بخشهایی از جغرافیای ایران تاوان سنگین تری بابت حضور خود در خیابان ها دادند اما آنچه اراده ی لشکر گرسنگان برای در صحنه ماندن را تقویت می کرد چیزی نبود که در زیرپوست قشر خاکستری عافیت طلب جاری باشد. برای مثال، کشتار جمعه ی خونین زاهدان خللی در ادامه اعتراضات مردم بلوچ در جمعه های خشم آنها وارد نکرد و مردم خونخواه کماکان با فریادی رسا شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” سر می دهند.

بیان یک نکته در تداوم جمعه های خشم مردم بلوچ بسیار حائز اهمیت است. وجود یک رهبر از جنس مردم معترض و اعتقاد به شعارهای لشکر گرسنه گان و در نهایت ایستادگی بر خواسته های ملت بلوچ که از همان روز اول با فریادی بلند اعلام می کردند. رهبری که در جغرافیای گرسنه گان زندگی می کند و جوابگوی سوالاتشان است. رهبری که خود را وکیل مردم نمی داند و فقط گوش شنوایی برای شنیدن دردهای مردم معترض دارد و تریبونی کوچک برای انعکاس آنها. این پشتیبانی تا آنجا پیش رفته که در جامعه ی سنتی بلوچستان، زنان نیز به خیابان آمده و همراه و پایاپای مردان بلوچ حقوق خود را فریاد می زنند.

از روزهای اول خیزش اعتراضی مردم در جنبش اعتراضی ژینا، خیابان تنها تریبونی بود که مردم گرسنه در اختیار داشتند که بر بستر آن دردهای خود را فریاد بزنند. روزی که اولین هسته های اعتراضی جنبش ژینا شکل گرفت به چشم خود امید را در چهره ی تک تک معترضان و ترس را در زانوهای لزران سرکوب گران می دیدم. زبان مشترک طبقه ی کارگر گرسنه سرآغاز قصل پیوند آنها به خیابان ها در سراسر کشور گردید و خیلی سریع مرزهای زبان و مذهب و قومیت را در نوردید و این یکپارچه گی رعشه بر تن دیکتاتوران داخلی و خارجی و حامیان شان انداخت.

جنبش اعتراضی ژینا به خوبی توسط نیروی هدایت گر آن که همانا طبقه ی کارگر است دست به خودسازماندهی زد و پایه های اولیه یک جنبش دموکراتیک را پایه گذاری نمود. کمیته های محلات سلول اولیه ی جنبش دموکراتیکی گردید که با فعالیت های خود و ارتباط گیری با کمیته های محلات شهرهای دیگر راه ورود هرگونه جنبش اپورتیونیستی را برای به حاشیه راندن مردم کف خیابان را بست.  

زنان در جنبش اعتراضی ژینا نقش هدایت گر را ایفاء نموده اند. آنان به وحشیانه ترین شکل بازداشت، شکنجه، مورد تعرض و در نهایت کشته شدند. شاید هدف قراردادن چشمان آنان نشانی از تنفر نظام مردسالارانه از دیدگاه زنان به جهان را بازگو نماید. ایستادگی و خاموش نشدن زنان حتی با وجود آشکار شدن تجاوز به بازداشتی های زن، سطحی از آگاهی آنان را پیش چشم جامعه به نمایش گذاشت که تحسین زنان مذهبی محافظه کار را نیز به همراه داشت. آن شیوه از مبارزه که زنان ایرانی در ۴ ماه گذشته از خود نشان دادند امیدی وافر به رهاسازی انرژی سرکوب شده ی آنان که در طول تاریخ تحت سیطره ی نظام مردسالار قرار گرفته بود را جان بخشید و همین امر باعث وحشت نظام سرمایه داری حاکم بر جهان و بارقه ی امیدی گردید برای طبقه ی فرودست که آلترناتیو سیستم نرینه گی سرکوبگر همانا نیروی هستی بخش زنانه گی است.

سنگر خیابان معمولی ها

پرسشی مهم که برای مردم کف خیابان داخل ایران وجود دارد این است که ما مردم چه نیازی به وکالت داریم؟ و مهمتر از آن وکیل به عنوان یک شخص واحد چه کاری می تواند در راستای مبارزات مردمی انجام دهد؟ ذات شعار “زن، زندگی، آزادی” در تضاد کامل با مقوله ی وکالت دادن است و افراد و گروهی که دم از وکالت دادن مردم به رضا پهلوی می زنند بدون شک دشمن “زن، زندگی و آزادی” هستند. در چهار ماه گذشته مردم در کف خیابان تریبونی برای فریاد زدن خواسته های شان به دست آوردند. خیابانی که سنگرشان است و با خون شجاع ترین جوانان این مرز و بوم رنگ سرخ به خود گرفت. مگر همین رشادتها توجه جهانیان را به داخل ایران جلب نکرده و صدایی برای آزادیخواهی زنان و مردان نشد؟ کدام حزب، جریان و لابیستی توانسته تا این اندازه صدایی رسا باشد برای اعلام خواسته های مردم ایران به گوش مردم جهان؟ تکلیف مردم از حاکمان در تمام کشورها جداست. ما در این چهار ماه چه در داخل کشور و چه در خارج خواسته هایمان را به صراحت فریاد زده ایم و توجه جهانیان را به وضعیتی که برای تغییرآن مبارزه می کنیم جلب نموده ایم. ما مردم خود وکیل خودمان هستیم و هیچکس بهتر از خودمان نمی تواند پیگیر خواسته هایمان باشد. رضا پهلوی بعنوان وکیل با چه کسی می خواهد به گفت و گو بنشیند؟ با مردمان عادی جهان یا آن دسته از همجنسان خودش؟ جماعت پهلوی بدون اینکه پیام خیزش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” را درک کرده باشند هنوز در رویای اریستوکراسی برای ایران سیر می کنند و رضا پهلوی را همچون الیت و لابیگر سرنوشت مردم ایران بعنوان وکیل انتخاب کرده و هرکسی را که به این بیعت لبیک نگوید در محترمانه ترین فرم به او تجزیه طلب می گویند. اپورتونیست ها به رضا پهلوی عنوان وکیل داده اند برای مذاکره با کسانی که به سپاه پاسداران به عنوان بخشی از بازوی نظامی اقتصادی حکومت ایران میدان داده تا در جهت خواسته های سرمایه داری جهانی نقش محرک و متحرک را در خاورمیانه جهت نیل به اهداف شوم خود در سرکوب توده ها و کارتل کالاهای ممنوعه نقش فرزند ناخلف نئولیبرالیسم را بازی کند.

آریستوکراسی حاکم بر نظم نوین جهانی قانون محور در فکر احیای گونه ای سرکوب گرتر از رضا و محمدرضا پهلوی در پارک ژوراسیک پهلوی هاست. چیزی که این جماعت را به وحشت انداخته وجهه ی زنانه ی جنبش اعتراضی ژیناست که الگویی برای ملت های خاورمیانه ی تحت ستم نئولیبرالیسم است. دشمنان طبقه ی فرودست از هیچ تلاشی برای به انحراف کشیدن قیام ژینا کوتاهی نخواهند کرد و این وظیفه ماست که سنگر خیابان را رها نکنیم.

جنبش اعتراضی ژینا نقطه ی عطفی در اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی ایران در طول ۴ دهه ی گذشته است. طبقه ی فرودست ایران جدای از تفاوتهای اتنیکی، ایدیولوژیک و مذهبی بیش از ۴ ماه است که سنگر خیابان را حفظ کرده و عقب ننشسته اند. پروژه ی وکالت رضا پهلوی ترفندی جهت انشقاق در صفوف لشکر گرسنه گان است برای تضعیف و تحریف جنبش اعتراضی ژینا. در نهایت رضا پهلوی یک فرد است مانند تمامی افراد این سرزمین. او اگر می خواهد در ایران فردا بعنوان یک شهروند در این سرزمین زندگی کند باید سهم خود را در جنبش اعتراضی ژینا پرداخت کند، نه با وکالت بلکه با همراهی در مبارزه مردم ایران در کف خیابان.

منبع:

  1. https://www.celebritynetworth.com/richest-politicians/royals/mohammad-reza-pahlavi-networth/#:~:text=At%20the%20time%20he%20fled,the%20countries%20where%20they%20settled.

https://akhbar-rooz.com/?p=191170 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sona Morrovat
Sona Morrovat
1 سال قبل

دست مریزاد آقای زمانی
همیشه انتخاب موضوع ومطالب خاص و دیدگاه متفاوت شما قابل تحسین بوده و هست

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x