یک زن، که پنج ماه در اردویی با نوزاد خود زندگی کرده بود و بعد همراه خانواده دیگری ساکن خوابگاهی شده بود گفت که او خوش شانس بود. برخلاف خواهرش، که در آپارتمان جدایی اقامت دارد، او توانسته بود با دیگر زنان اوکراینی که میتوانستند در مراقبت از او حمایت کنند روابطی برقرارکرده بود. زن دیگری، که در یک نهاد پژوهشی کارمیکند وهمراه پسرش جدا زندگی میکند، صریحا گفت که احساس انزوا میکند و کسی برای حمایت از او وجود ندارد
با آغاز تجاوز روسیه به اوکراین در ماه فوریه ۲۰۲۲، تقریبا ۷.۸ میلیون نفراوکراینی درجستجوی امنیت درخارج[۱] به کشورهای اروپایی گریختهاند[۲]. براساس گزارش اهداف منطقهای حقوق بشر سازمان ملل، حدود ۸۷ درصد[۳] از پناهندگان اوکراینی زنان و کودکان هستند. برخی تجدید محاسبات در نتایج گزارش اجازه می دهد تعداد کودکان اوکراینی دراروپا را ۳۵ درصد یا تقریبا ۲.۷ میلیون نفر برآوردکنیم.[۴] به خاطر تصمیم دولت اوکراین در محدود کردن خروج مردان از کشور، این جابهجایی مرزی به شدت جنسیتی است و به بازآرایی کار در خانوادههای جدا شده منجرمیشود. ساختار جنسیتی و نا برابری اقتصادی سهم غیر متجانسی ازکار مولد را در تمام جوامع، از جمله در اوکراین روی دوش زنان قرار میدهد. اما، در مورد پناهندگان اوکراینی، شایستهتر به نظر میرسد که نه در باره این بارغیرمتجانس بلکه درباره پدیده مادری مجرد اجباری، که تمام بار مسئولیت کارمولد را روی دوش زنان میاندازد سخن بگوییم.
من دراین نوشتاراین موضوع را که کارمولد توسط پناهندگان اوکراینی در بستر مادری مجرد اجباری چگونه مدیریت میشود تحلیل میکنم. من به ویژه روی نقشی که شبکههای غیر رسمی حمایت (تکیه گاه های غیر دولتی) ایفا میکنند تمرکز میکنم. درحالیکه این شبکهها عمیقا جنسیتی و غیرسیاسی شده اند اما منبع زمانی را که به صورت بحرانی برای بازتولید اجتماعی لازم است به زنان عرضه میکند. این شبکههای حمایت درحین و پس ازتغییرمکان چگونه ایجاد میشوند؟ ساختار آنها با زندگی و تجربههای پناهندگان اوکراینی چه میکند؟ کدام ساختارهای نابرابری پشت آنها میایستند واین شبکههای غیررسمی از منظر سیاسی چگونه باید ارزیابی شوند؟ من برخی پاسخهای ابتدایی را براساس مصاحبه با پناهندگان اوکراینی، مشاهده مشارکتی، و خوب، تجربه خودم به عنوان مادرمجرد اجباری در پناهندگی ارائه خواهم کرد.
موقعیت خصوصی بازتولید اجتماعی در حاکمیت سرمایهداری
مدل آرمانی سرمایهداری پیشنهاد میکند که مردم برای حفظ زندگی خود و خانواده هایشان پول دریافت کنند. اما درساختار اجتماعی – اقتصادی نابرابریها که به دستمزدهای اندک و بیکاری ختم میشود، بدیهی است که جامعه نمیتواند تنها روی فرد استخدام شده برای به دست آوردن بازتولید اجتماعی تکیه کند. به علاوه، این مدل آرمانی از لحاظ ایدئولوژیک وعملی بخش بازتولید اجتماعی را که ملزم به کارمولد، یعنی کاردرخانه وکارمراقبت است نادیده میگیرد، کاری که بدون آن افراد، خانوادهها، جامعهها، تولید سرمایهداری و به طورکلی جامعه نمیتواند کارکند. این انتقاد از سوی نظریه بازتولید اجتماعی مارکسیستی فمنیستی مطرح بوده است.[۵] اگرچه بحثهای جاری بسیاری در نظریه مارکسیستی بازتولید اجتماعی وجود دارد، اما آنها ورای هدف این نوشتار قرار دارند. اما آنچه در زمینه سازوکار هرروزه بازتولید اجتماعی اهمیت دارد، آنچنان که نظریه مارکسیستی برجسته میکند، آن است که مردم برای بازتولید اجتماعی به منابعی بیشتراز دخالت دولت، خیریهها، امرار معاش کشاورزی، و شبکههای غیر رسمی دسترسی دارند. [۶] از این روحل معمای بازتولید اجتماعی در جامعه سرمایهداری بدون توجه به روابط بازاراضافی غیرممکن است.
به طورکلی، بازتولیداجتماعی در جامعههای مدرن درتعادل شکنندهای بین منابع مادی و زمان قرارمیگیرد که از سوی ساختارهای سرمایهداری و پدرسالاری حفظ میشود. از یک سو، منابع مادی برای بازتولید اجتماعی طبقه کارگربه طورعمده ازکار مزدی به دست میآید، که مستلزم زمان برای به کارگرفتن قدرت کاریک نفر است. ضمیمههایی از منابع مادی فعالیتهای دیگر وجود دارد، که بخشی ازآن نیزمستلزم زمان است، مانند امرارمعاش ازکشاورزی یا کارهای اضافی جانبی. برای ” به دست آوردن” آن زمان، همراه با کار برای بازتولیدکار، منابع دیگری مورد استفاده قرار میگیرند،[۷] که دخالت دولت و شبکههای غیر رسمی بسیاربا دوام هستند، از این رو نقش مسلط را بازی میکنند.
برخلاف دخالت دولت به شکل مراقبت از زیرساخت، شبکههای غیررسمی پشت زندگی خصوصی معینی میمانند. اگرچه نقش آنها عظیم است، اما بی طرف و سیاست زدایی شده اند. در زمینه جنگ، آوارگی، و سیاستهایی که مادری مجرد را در میان پناهندگان اوکراینی اجباری میکند، نقش شبکه های حمایت غیر رسمی کاملا برجسته میشود. اگرچه این نقش همیشه قابل توجه بوده است.
ترمیم شکافهای مراقبت
درگذشته، در”به هنجاری” پیش از جنگ، با وجود سماجت نابرابری جنسیتی، زنان اوکراینی در داخل سیستم مراقبت محلی ( به طورعمده دولتی) یک پارچه بودند. اما، این سیستم، سالها بود که اسیر ریاضت نئولیبرالی شده بود.[۸] این ریاضت، ” بهینه سازی” شیرخوارگاهها، مدرسهها، بیمارستانها و دیگر تسهیلات مراقبتی را در برابرسابقه کاهش بودجه مزمن وانمود میکند، اصلاحات زیر ساختهای مراقبتی با ژرف تر کردن نابرابری جنسیتی گروهی از همکاران کم درآمد زنانه [۹] و نیزشکافهای نوشونده در دسترسی به موسسات مراقبتی وعمل کرد آنهارا ایجاد کرد[۱۰].
درجامعههای دیگر، شکافهای مراقبتی در داخل خانوادههای هسته ای یا گسترده با کانال کشی از طریق شبکههای حمایت خصوصی و جامعههای محلی مدیریت شده بود. جنسیتی و عمیقا شخصی شدن این شبکه های حمایتی (با ایجادشکل دیگری از نابرابری، مثلا، برای مادران مجرد[۱۱]) حفرهها را در استخوان بندی بازتولید اجتماعی به هم دوخته بود. اما با آغاز جنگ و جابه جایی، زنان از حمایت نهادهای مراقبتی و شبکهها بیشترمحروم شده بودند. پناهندگان اوکراینی، که در مرز آواره وناگزیر ازمادری مجرد هستند، اغلب برای ادغام کامل در داخل نهادهای مراقبتی محلی با ناتوانی رو در رو میشوند. این امرهم ناشی ازروندهای مهاجرت و هم به خاطر مشکلات ساختاری در نهادهای مراقبتی، مانند فقدان ظرفیت و کارمند، ساعتهای کاری کوتاه تر، وغیره است. آن ها درموارد بسیاری با شکافهای مراقبتی همانندی، که با گوناگونی محلی ریاضت نئولیبرالی ایجاد شدهاند مواجه میشوند. [۱۲] پناهندگان اوکراینی هم زمان، باید وظایف اضافی مختلفی را، در رابطه با بوروکراسی، دستمزد کار، مسائل بهداشتی و الحاق به جامعه میزبان مدیریت کنند.
پناهندگان اوکراینی که درخطوط ویژگیهای محلی، و سیاستهای متفاوت در جوامع میزبان پراکندهاند، روی هم رفته باید شکافهای نهادهای مراقبت محلی را روی خودشان مدیریت کنند. ازلحاظ بدیل، آنها میتوانند درجستجوی حمایت بیشتری از ابتکارات داوطلبانه یا از شبکههای غیررسمی سنتی باشند. اما، اولین گزینه (ابتکارات داوطلبانه) گاه به گاهی است و برای زنان تنها میتواندکمکهای کوتاه مدت و برخی اوقات غیر قابل پیش بینی دربازتولید کارفراهم آورد. داوطلبان و سازمانهای مختلف میتوانند چند ساعت در هفته از کودکان آنها مراقبت کنند و فعالیتهای آنها به راحتی می تواند ادامه نیابد. و درحالیکه – به دلیل عادت- شبکههای غیررسمی سنتی تنها پاسخ باقی میماند، گسیختن از آنها این چنین ناگهانی به معنی آن است که این شبکهها به صورت خودبه خودی شکفته نمیشوند. اگرچه مهارت “ایجاد تار” ( کارشبکهای) و استفاده متقابل از این شبکهها در نقشهای جنسیتی و اجتماعی کردن زنان ، جاسازی شده است، اما شناخت محیط های کارشبکهای والگوها، هم اهمیتی را که این شبکه ها دارند وهم چگونگی ایستادن ساختارهای نابرابری پشت آنها را برجسته میکند.
انتقال و و بسیج شبکههای حمایت
قابل پیش بینی ترین راهبردی، که پناهندگان اوکراینی درمورد کودکان ازآن استفاده میکنند، فرار از جنگ همراه با دوستان و بستگان در راستای انتقال قطعات شبکههای حمایتی موجود به خارج از کشوراست. به دلیل محدودیتهای دولت، اساسا بخش زنان از شبکههای زنان اولین، یعنی مادران، خواهران، و دوستان زن عبور کنندگان از مرزها هستند. آنها اغلب با هم یا نزدیک هم اقامت میکنند و کم و بیش فعالانه در کارخانگی و کارمراقبت درگیرند، و از مادران مجرد اجباری حمایت میکنند. این انتقال ومقدمات نسبتا برنامه ریزی شده اند( اگر چه بسیاری از تصمیمها در وضعیت اضطراری گرفته میشوند) والگوهای مراقبتی را که به آن عادت کردهاند بازتولید میکند.
“طبیعی” ترین مقدمات مراقبت از پناهندگان که در این مورد منتقل میشوند زنان نسل مسن تر خانواده را درگیرمیکند. دراوکراین، مانند بسیاری از جامعههای دیگر، مادربزگها اغلب نقش فعالی ایفا میکنند، برخی اوقات به سرپرست اصلی کودک تبدیل میشوند، و فقدان گزینههای مراقبت قابل تهیه ازکودکان زیر سه سال را جبران میکنند، یا به دومین مراقب در خانوادههای مادران مجرد تبدیل میشوند. در جامعه اوکراینی یک چنین مقدمات”طبیعی” در ساختار سرمایهداری و نابرابری پدرسالارانه باقی میماند. از سوی دیگر، به خاطر دستمزدهای ناچیز، خانواده های بسیاری نمی توانند با حقوق یک حقوق بگیر درحالی که بزرگ سال دیگر(در اکثریت بزرگی از موارد مادر کودک ) در مرخصی زایمان است زنده بمانند. این امر هر دو والد را به بازار کار هل میدهد و آنها را وادار به جستجوی گزینههای مراقبت بدیل وا میدارد. نقش های سنتی جنسی، سن بازنشستگی نسبتا پایین( ۶۰-۶۵ سال[۱۳])، مستمریهای بسیارکم( ۱۱۵ ایورو به طور متوسط[۱۴])، تبعیض علیه زنان مسن تر دربازار کارو مسکن غیر قابل تحمل که نسلهای مختلف را به زندگی مشترک وادار میکند- همه عاملهایی هستند که یک مادر بزرگ را به عادیترین مراقب ازخانواده گسترده خود وادار میسازد. فرار با این شبکههای از پیش موجود و مقدمات مراقبت قابل پیش بینی تر و پایدارتر است.
راهبردهای دیگر بسیج وکارشبکهای بخشی از شبکههای موجود را درگیرمیکند. اول ازهمه، شبکههای فرامرزی در رابطه با مقصدی که باید به آن گریخت روی تصمیم زنان تاثیرمیگذارند. در این مورد، مقصد مادران مجرد اجباری بر وفق پتانسیل شبکههای حمایت درکشورهای میزبان تنظیم میشود. زنان به محض فرار، اغلب شهر و کشوری را که درآن آشنایی دارند که ازقبل درآن ساکن است انتخاب میکنند، و برای این که به یاری دائمی یا گاه به گاه آنها به کارمولد دسترسی داشته باشند درخانه آنها ویا حداقل درنزدیکی آنها اقامت میکنند. دراین جا تمام شبکههای ممکن، که با منسوبان و دوستان نزدیک آغاز و با آشنایان نسبتا دور پایان مییابد میتوانند دست اندرکارباشند. مثلا، یک زن، که من با او گفتگو کردم، مقصد خود را به این دلیل که دوست مادراو درنزدیکی آنجا زندگی میکند انتخاب کرده است. دیگری به جایی رفته بود که هم دانشکدهای او همراه با خانوادهاش در آنجا زندگی میکرد. درهرحال، این راهبرد میتواند کارکند یا شکست به خورد چون ما در این جا نه درباره شبکههای واقعی بلکه درباره شبکههای حمایتی بالقوه صحبت میکنیم. قرارهای مراقبت میتواند در پیشرفت مورد بحث قرارگیرد یا صرفا میتوانند فرض شود اما در هر دو حالت میتوانند شکست بخورند.
شبکه نقل وانتقالها هم، می تواند همراه با کارشبکهای، هنگامی که زنان همراه با کسانی که قبلا تکیه گاه فعالی را درکارمراقبتی خود تدارک ندیدهاند، اما موافق انجام آن هستند از جنگ میگریزند میتواند ادامه یابد. گاهی این نقل وانتقالها ازهمکاری غیرعادی بین خانوادههای مختلفی که کودکان خود را به همراه دارند، زمانی که خانواده های بدون نسبت فامیلی، بدون قرار مراقبت قبلی، عازم میشوند وبرای حمایت از یک دیگریک جا اقامت میکنند شکل میگیرد. تبادل منابع میتواند در داخل این مقررات همکاری رخ دهد. مثلا، یک زن میتواند برای مراقبت از کودکان خود و خانواده دیگری وقت بگذارد و به ازای آن از آن خانواده حمایت مادی دریافت کند.
خانوادههای مشارکتی میتوانند به شیوههای مختلفی به هم وصل باشند- مانند منسوبین، دوستان، آشنایان دور، همسایهها و حتی هم کلاسیها. به عبارت دیگر، تمام انواع محتمل شبکهها نیز میتواند بسیج شود. در یک مورد، یک زن با دوست شوهرش و خانواده او گریخت. در مورد دیگری، همکلاسیهای زن بچه دار تصمیم گرفتند فرارکنند و با هم زندگی کنند. مواردی وجود دارد که این عزیمتهای اشتراکی از خارج سازماندهی میشوند و قرارهای مراقبت دوجانبه ازپیش طراحی شدهاند. دریک مورد، محل اقامتی برای کارگران فرهنگی بچه دار سازمان دهی شده بود، وآنها با هم در یک جا اقامت کردند ودرتدارک مراقبت از یک دیگر حمایت کردند. در مورد دیگری، یک شرکت خارجی ترتیب اعزام کارگران خود را به یک کشورهمسایه داد و آنها را همراه هم دریک هتل اسکان داد. درآخر، زنان به کار در شعبه محلی کارخانه این شرکت ادامه دادند و به نوبت درنوبت کاریها از کودکان هم دیگر مراقبت کردند. اگرچه قرارمراقبت از یک دیگر به زنان دراداره نقش دوگانه خود به عنوان مادرمجرد و کارگرکمک میکند، اما به شرکت هم اجازه میدهد وضعیت را بدون هزینههای اضافی اداره کند. دراین مورد، میتوان درباره پیوند روی کرد سود محور و فرضیه ای درباره راه حلهای “طبیعی” به جای اجتماعی کردن مراقبت صحبت کرد.
بافتن تارحمایت
اگرچه در موارد بسیاری که شبکه نقل و انتقال یا بسیج امکان پذیرنیست، مادران مجرد اجباری این شبکهها را باید خودشان ایجادکنند. اما ایجاد این شبکه ازلحاظ فضا اغلب درجایی که اقامت دارند و کار مراقبت فشرده شده است محصور میماند. زنان پناهنده در اردوها وخوابگاههایی که جای گرفتهاند، در صفهای طولانی هنگام پیگیری تشریفات اداری و دریافت کمک هزینه اجتماعی ، در کودکستانها، مدارس و تفریح گاهها، درجشنها، و در رسانههای اجتماعی یا گروههای گفتگوی سازمان دهی شده برای پناهجویان اوکراینی بچه دار، یک دیگر را ملاقات میکنند، که این دیدارها آنها را قادر می سازد نوع ارتباطها را به دقت کوتاه تر و ساده ترکنند تا کمک مراقبت متقابل بتواند ازمیان آن بیرون آید.
درجه مراقبت دوجانبه در شبکههای به تازگی ایجاد شده میتواند به شدت متفاوت و به نیازهای زنان برای یاری و به نوبه خود توانایی آنها برای تامین آنها وابسته باشد. مثلا، دریک مورد رایج اما نه خیلی معمول، زنی با یک نوزاد که نمیتواند جایی در شیرخوارگاه پیداکند امابازهم میخواهد به کلاسهای دوره الحاق برود یا در آن حضور دارد، دنبال زن دیگری در همان وضعیت میگردد تا به نوبت ازنوزادان خود مراقبت کنند. چنین اعلامیههایی گاه به گاه در گفتگوهای حمایتی ظاهر میشود، اگرچه گفتن آنکه این نوع قرارها تا چه حد جواب میدهد دشوار است. من با چنین موردی عملا برخورد نکرده ام، و زنی که با او گفتگو کردم شکایت داشت که او برای سازمان دادن مبادله مشابهی سعی کرده بود اما پاسخ مثبتی از دیگر زنان پناهجو نگرفته بود.
برای کسانی که فرزندانشان در مدارس ابتدایی هستند، حیاط مدرسه به محلی برای دیدار و ایجاد روابط نخستین تبدیل میشود، که این رابطهها میتواند به شبکههای حمایتی رشد کند- این به ویژه در موردی که کلاسهای جداگانهای برای کودکان اوکراینی تشکیل میشود آسانتراست. زنانی که در نزدیکی هم زندگی میکنند کاملا عادی است که به نوبت کودکان را از مدرسه بیاورند. این میتواند هم رفتاری معمولی باشد و هم راهی برای برخورد با موارد اضطراری، که مادری به دلایلی نمیتواند فرزندش را از مدرسه بیاورد. کودکان بزرگتر، به مراقبت حمایتی کمتری از زنان نیاز دارند. پناهجویانی که فرزندان نوجوان دارند شبکههای به تازگی ایجادشده را بیشتر برای هدفهای دیگری مانند حمایت روانشناسانه، مبادله اطلاعات، اجتماعی کردن و غیره مورد استفاده قرار میدهند.
پناهجویان اوکراینی وقتی در وضعیتی همانند، تجربه مشابه و داشتن فرصتهایی برای دیدار و ارتباط در فضاهایی صریحا وابسته به بازتولید اجتماعی قراردارند مایلند در کارمراقبتی از یک دیگر حمایت کنند. اما نقشهای جنسیتی و اجتماعی کردن جنسیت میتواند به همبستگی شبکههای خارج ازاین جامعه منجرشود. حکایتهایی ازیاری خانوادههای میزبان به زنان- نه تنها از لحاظ اقامت، بلکه به صورت پراکندهای در اداره مراقبت – وجود دارد. یک زن گفت که حمایت اصلی در کارمراقبت را از زن همسایهای اهل ترکیه دریافت می کند. زن همسایه با داشتن فرزندان خود، و با درک آنکه بودن با بچه ها دریک کشورخارجی چه معنایی دارد، پیشنهاد کرد که از کودکان پناهجوی اوکراینی مراقبت کند تا مادر بتواند وقتی برای مراقبت از خود داشته باشد.
فقدان شبکههای حمایتی و تاثیر این فقدان روی زنان در پناهندگی روی دیگر داستان است. از گفتگوهایم با پناهجویان اوکراینی دریافتم که فقدان حمایت و ناتوانی در یافتن و ایجاد یک شبکه مراقبت میتواند هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ روانی به ناتوانی مدیریت در مادری مجرد اجباری ختم شود، و حتی کسی زمانی همراه با کودکان خود بازگشت به اوکراین را انتخاب کند. اگرچه پیگیری این تجربه دشوارتراست، اما به نظر میرسد که ترس از جداشدن از شبکههای حمایتی معمول هم ممکن است نقش بزرگی برای کسانی بازی کند که تصمیم میگیرند با کودکانشان در زادگاههای خود بمانند یا تنها در داخل کشور فرارکنند، این افراد بازهم با تهدید تیراندازی، قطع برق، فقدان درآمد و زمستان سخت رودر رو هستند.
آینده سیاسی و ساختارهای پشت شبکههای مراقبت پناهجویان
آوارگی به راه افتاده از تجاوز نظامی روسیه و مقررات مرزی، که از سوی دولت اوکراین شکل گرفته است ، روی اولین ائتلاف شبکهها تاثیرمیگذارد، تا شبکههایی که میتواند منتقل شود، بسیج وایجاد شود تا مادری مجرد اجباری را مدیریت کند. اما در بیشترین موارد بخش مراقبت حمایتی از پناهجو روی اشخاص زن یعنی منسوبان ، دوستان، همکلاسیها، وآشنایان زن متمرکز است. ساختارهای جنسیتی و نابرابریهای اقتصادی، نقشهای جنسیتی و اجتماعی شده، زنان را به عنوان مراقبان و کسانی که مسئول کاربازتولید بی مزد هستند طبیعی جلوه میدهد. این امر منش جنسی شده قرارهای مراقبتی برای فرار زنان از جنگ را، که ازقبل محرزشده، مورد بحث قرارگرفته، فرض شده و به تازگی ایجادشده توضیح می دهد. قبل از جنگ در اوکراین مثل بسیاری ازکشورها، شبکههای حمایتی زنان ، به صورت برجسته ای برای پرکردن شکافهای ایجاد شده از سوی اقتصادهای سودمحور و سیاستهای ریاضتی مورد استفاده قرار میگرفت. این وضعیت در پناهندگی ادامه دارد.
ساختار نابرابری طبقاتی و درآمدی هم ممکن است نقش پارادوکسیکالی را در دسترسی پناهنده به شبکه مراقبتی ایفا کند. آن زنانی که به خاطر دست رسی به درآمد و روابط حرفه ای ازقبل ایجاد شده در خارج کشور درجایگاه ممتازی قرار دارند، اغلب بلافاصله یا خیلی سریع در یک آپارتمان جداگانه مستقر میشوند و به یارانه اجتماعی نیازی ندارند. اگرچه این وضعیت جنبه مادی زندگی آن ها را آسان تر میکند، اما تا حدود زیادی ارتباط آنها را با دیگر پناهندگان اوکراینی قطع میکند، یعنی آنها در اردوها و خوابگاهها با یک دیگر زندگی نمیکنند، و لازم نیست به طور مرتب به نهادهای اجتماعی مختلف مراجعه کنند. درنهایت، آنها ممکن است احتمالات بسیار دوری برای برقراری ارتباط و ایجاد شبکه مراقبت داشته باشند. یک زن، که پنج ماه در اردویی با نوزاد خود زندگی کرده بود و بعد همراه خانواده دیگری ساکن خوابگاهی شده بود گفت که او خوش شانس بود. برخلاف خواهرش، که در آپارتمان جدایی اقامت دارد، او توانسته بود با دیگر زنان اوکراینی که میتوانستند در مراقبت از او حمایت کنند روابطی برقرارکرده بود. زن دیگری، که در یک نهاد پژوهشی کارمیکند وهمراه پسرش جدا زندگی میکند، صریحا گفت که احساس انزوا میکند و کسی برای حمایت از او وجود ندارد.
شبکههای حمایتی توصیف شده قطعا درباره همبستگی و مشارکت هر روزه است. اما، این همبستگی ضرورتا به تلاش سازماندهی شده جمعی برای برخورد با مشکلات بازتولید اجتماعی و نابرابریهای ساختاری که این مشکلات را ایجاد میکند ترجمه نمی شود . در جوامع مدرن شبکه همبستگی و مشارکت روزانه زنان که درمحیط بازتولید جای میگیرند ، به صورت مصنوعی به محیط خصوصی رانده میشود، و با تکیه و ایجاد تار حول کارمراقبت طبیعی شده، تنها بالقوگی بسیار پایه ای برای بسیج سیاسی دارند. به علاوه شبکههای مراقبت پناهندگان چند کاره و سیال هستند، آنها بار آسیب پذیری را، که ریشه در وضعیت جنگی و آوارگی دارد تحمل میکنند. با این حال، برخی اوقات از این شبکهها برای بسیج پناهندگان اوکراینی در تلاش های داوطلبانه یا سیاسی برای برخورد با جنگ و پی آمدهای آن، یعنی اطلاعات درباره رخ داد های اعتراضی در حمایت از اوکراین، یا تلاش جمعی مورد نیاز برای کمکهای بشر دوستانه یا حمایت نظامی که درآن جا لازم است استفاده میکنند. دراین رابطه، درحال حاضر آنها نقش شبکههای تامین را ایفا میکنند که به صورت سربستهای حول سیاستهای مختلف یا ابتکارات هدف محورمتمرکز شده اند. این که این شبکه ها تا چه حد میتوانند برای برخورد با مشکلات زیرساخت مراقبتی در سطح سیاسی- خواه در پناهندگی یا در اوکراین- بسیج شوند پرسش پاسخ ناگرفته ای باقی میماند.
https://lefteast.org/enforced-single-motherhood-and-ukrainian-refugees-care-networks/
[۱] UNHCR. November 2022. “Operational Data Portal: Ukrainian refugee situation.” https://data.unhcr.org/en/situations/ukraine.
[۲] Out of 7.8 million, 4.7 million registered for Temporary Protection or similar national protection schemes in Europe. Additionally, 2.8 million are reported in Russia and from tens of thousand to over one hundred thousand in different non-EU countries.
[۳] UNHCR. September 2022. “Lives on Hold: Intentions and Perspectives of Refugees from Ukraine #2”. https://data.unhcr.org/en/documents/details/95767
[۴] According to UNHCR report, children 0-17 years old constitute 35% of refugees’ households.
[۵] Bakker, Isabella, and Rachel Silvey. “Introduction: Social reproduction and global transformations–from the everyday to the global.” Beyond states and markets: The challenges of social reproduction (2008): 1-15;
Katz, Cindi. “Vagabond capitalism and the necessity of social reproduction.” Antipode 33.4 (2001): 709-728; Ferguson, Susan, and David McNally. “Capital, Labour-Power, and Gender-Relations: Introduction to the Historical Materialism Edition of Marxism and the Oppression of Women.” Marxism and the Oppression of Women. London: Brill (2013);
Federici, Silvia. “On Primitive Accumulation, Globalization and Reproduction.” Friktion: Magasin for køn, krop, and kultur (2017);And others.
[۶] Gimenez, Martha E. “Capitalism and the oppression of women: Marx revisited.” Science & Society (2005): 11-32;
Mies, Maria. “Patriarchy and accumulation on a world scale revisited.(Keynote lecture at the Green Economics Institute, Reading, 29 October 2005).” International Journal of Green Economics 1.3-4 (2007): 268-275;
Rioux, Sébastien. “Embodied contradictions: Capitalism, social reproduction and body formation.” Women’s Studies International Forum. Vol. 48. Pergamon, 2015; And others.
[۷] Dutchak, Oksana. 2018. “Conditions and Sources of Labor Reproduction in Global Supply Chains: the Case of Ukrainian Garment Sector”. Pp. 19-26 In Bulletin of Taras Shevchenko National University of Kyiv. Sociology, # 9. Tkalich, Olena. 2020. ““Be like Nina”: how the movement of nurses was born during the pandemic and health care reform”. Commons [in Ukrainian] https://commons.com.ua/uk/ruh-medsester-pid-chas-medreformy-i-pandemii/.
[۸] Dutchak, Oksana. 2018. “Crisis, War and Austerity: Devaluation of Female Labor and Retreating of the State”. Rosa Luxemburg Stiftung, Berlin.
[۸] Dutchak, Oksana. 2018. “Crisis, War and Austerity: Devaluation of Female Labor and Retreating of the State”. Rosa Luxemburg Stiftung, Berlin.
[۹] Tkalich, Olena. 2020. ““Be like Nina”: how the movement of nurses was born during the pandemic and health [in Ukrainian] https://commons.com.ua/uk/ruh-medsester-pid-chas-medreformy-i- care reform”. Commons pandemii/.
[۱۰] Dutchak, Oksana, Olena Strelnyk, Olena Tkalich. 2020. “Who cares? Kindergartens in the context of gender inequality”. Center for Social and Labor Research, Kyiv;
andDutchak, Oksana. 2021. “They Will ‘Manage Somehow’: Notes from Ukraine on Care Labor in the Time of the Local and Global Crises”. Pp. 105-112 in Essential Struggles: Pandemic Fronts. LevFem, Friedrich-Ebert-Stiftung, Sofia.
[۱۱] Dutchak, Oksana, Olena Tkalich. 2021. “Single mothers in Ukraine. Poverty, violation of rights and protest potential”. Commons [in Ukrainian] https://commons.com.ua/uk/odinoki-materi-v-ukrayini-bidnist-porushennya-prav-ta-potencial-do-protestu/.
[۱۲] البته، تنوع سیاست ها، منابع و ظرفیت زیرساخت های مراقبت اروپایی عظیم است. این امر روی تجربیات پناهندگان اوکراینی خیلی تاثیر می گذارد و دربرخی موارد آن ها خوددشان را دریک سیستم مراقبتی و اجتماعی می یابند که خیلی بهتر از سیستم اوکراینی قبل از جنگ عمل می کند. اما، در همه موارد سهم متفاوت کاربازتولید پشت سرگذاشته می شود و این تنوع با چشم انداز و پویایی سیاست های ریاضتی درهرکشور شکل می گیرد.
[۱۳] – بسته به دوره سابقه کار اگرسابقه کار ۲۹ سال و بیشتر باشد، یک نفر می تواند در ۶۰ سلگی بازنشسته شود، و اگر سابقه کار۱۵-۱۹ سال باشد شخص باید در ۶۵ سالگی بازنشسته شود. قبل از اصلاح مستمری در سال ۲۰۱۱، عمر مستمری برای زنان ۵۵ و برای مردان ۶۰ سال بود. برنامه هایی برای افزایش بیشتر سن مستمری وجود دارد.
[۱۴] تا ماه جولای ۲۰۲۲،در اوکراین ۱۰.۸ میلیون نفر بازنشسته بودند. میانگین مستمری ۱۱۵ یورو یود. تقریبا ۴۳ درصد بازنشستگان در اوکراین زیر ۱۱۵ یور(۷۸ یورو) دریافت می کردند. میانگین دریافتی زنان ۳۰ درصد کم تر ازمستمری مردان است.
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- جنگ های تعرفه امریکا، توسعه چین و آینده افریقا را تهدید می کند – برگردان: داود جلیلی
- کابل، بدون صدای زنان مرده است – گیولیانا سگرنا، ترجمه: داود جلیلی
- در اوکراین قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ – بنجامین و داویس، ترجمه: داود جلیلی
- در تیگرای، اتیوپی شمالی نسل کشی جریان دارد، اما کسی دربارۀ آن صحبتی نمی کند – داوید ولودزکو- ترجمه: داود جلیلی