بدنبال انتشار مقاله ام پیرامون ابهامات حرکت اعتراضی ۲۲ بهمن- ۱۱ فوریه پاریس که به دعوت انجمن “پارسی مِد” صورت گرفته بود آقای دکتر ناصر وکیلی توضیحاتی را به نمایندگی از “پارسی مِد” در سایت اخبار روز منتشر نمودند. من پیش از هرچیز وظیفه خود می دانم از توضیحات روشن و شفاف ایشان که در فضائی صمیمانه و به شکل صادقانه بیان شده است سپاسگزاری کنم. پاسخ جناب دکتر وکیلی بدون حاشیه و به این شاخ و آن شاخ پریدن، روی اصل انتقادات متمرکز بود. شخصا به رغم اشکالات بخشا قابل درک و تفاوت هائی که با سیاست این انجمن دارم، توضیحات ایشان را مثبت و روشنگرانه دانسته از آن استقبال می کنم. این روش میدان برای گفتگو، همگرائی، همکاری و نزدیکی باز می کند.
آقای دکتر وکیلی ضمن تاکید بر استقلال انجمن “پارسی مِد” می گوید هدف «حمایت از خیزش انقلابی مردم ایران و ایجاد همبستگی در میان ایرانیان خارج از کشور با هر فکر، عقیده و نظر سیاسی (دموکراتیک) در همسویی با هموطنان داخل کشور است.» این تاکید به نظرم قابل دفاع است.
همچنین ایشان اعلام می کنند: «ما از همه هموطنان تقاضا میکنیم در تظاهرات ۱۱ فوریه در پاریس برای ایجاد همبستگی حداکثری از آوردن عکس نمایندگان جریانهای سیاسی امتناع کنند. ما از آوردن پرچم ملی ایران بعنوان نماد همبستگی (با و یا بدون شیروخورشید) استقبال میکنیم.» اعلام صریح و روشن این پرنسیپ در کنار توضیحات دیگر، می تواند به رفع ابهام کمک کند.
اهمیت دارد نکات مورد تاکید آقای دکتر وکیلی نماینده “پارسی مِد” هم در سایت رسمی این انجمن درج شود و هم طی بیانیه ای به امضای مسئولان این نهاد به اطلاع عموم برسد تا از دامنه تردیدها برای مشارکت کاسته شود و موقعیت نیروئی که نه برای تقویت جنبش، بلکه برای بالا کشاندن چهره موردقبول خود با شیوه راهزانه و بالا بردن پرچم تاح نشان می خواهند نقش خویش را برجسته کنند، تضعیف شود.
جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» جنبشی است مدرن که صدایش از سرزمین ایران گذشته و به گوش جهانیان رسیده است. این جنبش توانست به شکل بی سابقه ای پشتیبانی مردم دنیا را جلب نماید. امیدوارم این حرکت انقلابی نوین که زنان و جوانان موتور و پیشتاز آنند، مخالفان حکومت را نیز بیدار کند تا اگر به هر دلیل نمی توانند «یار شاطر» باشند، «بار خاطر» نشوند و بگذارند جنبشی که برای برافکندن بساط استبداد و ظلم و تبعیض به سربرآورده به سرانجام برسد. مردم ایران در داخل کشور در زیر تیغ جمهوری اسلامی نیازمندپشتیبانی اند. صدای تک تک ما هر چند ضعیف، اگر در هر آنجا که اشتراک وجود دارد به هم گره بخورد، نه تنها به گوش استبداد می رسد مهم تر اینکه ارکان آن را به لرزه در آورده و ستون ها و پایه هایش را سست و کاخ سلطنت اش را ویران خواهد کرد.
پنجشنبه ۲۰ بهمن- ۹ فوریه ۲۰۲۳
آیا حمل عکس رضا پهلوی درتظاهراتی که برای دفاع از جنبش “زن، زند، آزادی” صورت گرفته معنایش آزادی است؟ به نظرم تظاهراتی که برای پشتیبانی از زندانیان سیاسی است، تجلیل از جانباختگان است و پشتیبانی از جنبش مردم است. اگر عکسی بالای دست گرفته شود باید با موضوع تظاهرات همخوانی داشته باشد. رضا پهلوی خوشبختانه نه اعدام شده، نه در زندان است. ربط حمل عکس او با این تظاهرات چیست؟ اگر تظاهرات و متینگ انتخاباتی کسی عکسی را ممنوع کند باید بر او تاخت اما اینجا متینگ انتخابات نیست. کسانی که عکس رضا پهلوی را روی دست میگیرند و آن تلویزیون هائی که دوربین شان با هماهنگی روی عکس او و پرچم تاج نشان متمرکز می شود اینهاحضورشان برای خرابکاری است. می بایست افشا شوند اگر رضا پهلوی و هواخواهانش خودشان دعوت به تظاهرات کنند در این تظاهرات هم حمل عکس ایشان بی ربط است و نشان اهداف این جریان دارد. حال اگر تظاهرات به نام نهاد دیگر باشد کار این جریان فقط با صفت بد قابل توصیف نیست. شیوه ای رهزنانه و فرصت طلبانه نیز هست.
آقای اعظمی
در این یادداشت شما با گزاره های « …تظاهرات چیست؟»، با «….باید با موضوع تظاهرات همخوانی داشته باشد»
«..تظاهرات و میتیگ انتخاباتی» ، «..میتیگ انتخابات » و… مواجه شدم که هنگام خواندن یادداشت قبلی شما در همی پائین یاد «انتخابات » افتادام.
خواستم راجع به یادداشت پائینی شما چیزی در مورد «انتخابات» بنویسم ولی گفتم ممکن ست سوء تفاهم ایجاد شود.
حالا می نویسمَ، در یادداشت قبلی از زنده یاد احمد شاملو آوردی که او وبسیاری در تاریخ معاصر تاثیر گزار بودند.
اما؛ اندیشههای اجتماعی و افکار روشنفکران و تاثیر متقابل آنها در شرائط متفاوت و متغیر اجتماعی خود را در زندگی روزمره و به نوعی در احزاب سیاسی بازتاب میدهند و نتایج [انتخابات ] در جوامع دموکراتیک، نوعی سنجش ضربان تضادها و تنشهای اجتماعی ست که به مثل در بسیاری جوامع مثل آلمان در ظهور و سقوط رایش سوم دیده شد .
در کشورهای سوسیالیستی، تک حزبی و کشورهای دیکتاتوری مثل حکومت شاه و ولایت فقیه، باوجود نوشتن کتاب های فراوان ، ترجمه و انتشار اغلب کتابهای کلاسیک جهان و از تمام زمینهها و مقالات مختلف و متعدد ـ با وجود سانسور و بگیر و به بند. ـ . ودر نبود احزاب سیاسی و آزادیهای اساسی اجتماعی؛ نوشتنیها، گفتمان پنهانی و زیر زمینی و تشکیلاتی ، راهی به خانه و محل کار مردم نداشت تا با برخوردهای زنده و تاثیر متقابل پالایش و منسجم شود که شوربختانه توام با بدآموزیها تبلیغ و ترویج میشود که شد. در نبود احزاب و[ انتخابات آزاد ] بحث و گفتگو و انتقاد اجتماعی خفه میشود و نتایج مخرب آنرا در کنش و واکنش حکومتها و اقشار مختلف مردم دیده و میبینیم.
به محض رفع فشارهای امنیتی و حکومتی مثل انقلاب سال ۵۷ انواع و اقسام اندیشههای «دیمی» در جامعه فوران میزند (با عرض پوزش از حاملان تمام اندیشهها در سال ۵۷ که خودم هم بودم) و حکومت ازتجاعی جدید نیز اجازه نمیدهد که تحزب و [انتخابات ] پا بگیرد و میلیونها بار خشن تر از حکومت پیشین همه را سرکوب و تعطیل چون متوهمان همه چیز در قران و فقه و شرع داشتند.
پس بر میگردم به یاداشت های شما. در نبود پیوسته ی احزاب و آزادیهای سیاسی و[انتخابات] ادواری ۷۰ سال است که ایرانیان از الفبای زبان دموکراسی محروم بوده اند .تا نخبگان فرهنگ ورزان ، کنشگران صنفی ، سیاسی ، مدنی ، حقوق بشری ، زیست محیطی و…بتوانند تاثیر مثبت و منفی کارخود را بر شهروندان بطور غیر مستقیم در آرای آنها به احزاب مختلف در [انتخابات] ادواری ببینند.
این کمبود به حکومت های تمامیت خواه و هواداران آنها نیز اطمه شده تصادفی نیست که هیچکدام قادر به برخورد های سالم و مناسب سیاسی نیستند و رسانه های رسمی و اجتماعی صحته ی انواع توهین و دشنام های مبتذل غیر سیاسی کردیده ست.
طرفه آنکه در خارج از کشور وضع بمراتب از داخل کشورخراب تر ست که همه معلول نبودن [انتخابات] و احزاب ست که میزان مقبولیت نحله های مختلف فکری را بین اقشار مردم نشان دهدنشان دهد نه مانند روزهای بی ساواک ۵۷ دگراندیشان مورد هجوم باند های سیاه قرار می گرفتند.
باندهای سیاه و احزاب سیاه و قهوه ای در اروپا هم وجود دارد که رسما به نسبت رای خود در مجلس و دولت نفوذ دارند وغیر رسمی در جامعه به اشکال مختلف به اخلال و ترور روی میاورند.
به همین دلایل در نبود [انتخابات] و احزب در درون حکومت تمامیت خواه و بیرون از حکومت حتی در خارج از کشور طرفداران آنها خود را قیم تمام ایرانیان یا «امت« اسلام می دانند و با پرچم و علم قدرت خود را به رخ دگر اندیشان می کشند.
دست شما را می فشارم راه دشواری درپیش داریم که با فقط با بحث و گفنگوی ما به تنیجه نمی رسد
باید بادرایت واسنوار از الفبای دموکراسی حراست کنیم
بدون [انتخابات ] آزاد ادواری در حکومتی سکولار و جدائی نهاد دین از حکومت ودولت نقطه ی صفر دموکراسی شروع نمیشود.
آقای اعظمی ,
بقول ولتر البته نقل به مضمون “من حاضرم جان را فدا کنم که توی مخالف من بتوانی حرفت و نظرت را بگویی.” این ان فرهنگی است که میبایست اول در اپوزیسیون و بعد در جامعه و نزد مردم ایران نهادینه شود. این که شما از قبل جنبش زن , زندگی و آزادی را در تقابل با بدست گرفتن عکس رضا پهلوی میدانید و یا اینکه بدست گرفتن عکس رضا پهلوی را در تقابل با آزادی میدانید یک نظر و قابل احترام است اما محدود کردن دیگران به انجام این عمل در تقابل با آزادی است…. اینکه عده ای دیگر بر خلاف شما فکر میکنند نیز قابل احترام است بر همین اساس نیز هر دو طرف و یا همه گروهها آزادند عکس هر کسی را روی سر بگیرند خواه عکس شما باشد و یا عکس رضا پهلوی و یا مسعود و مریم رجوی و یا هر کس دیگر. آزادی را من و شما و هیچ خدایی به انسانها نمیدهد و نمیتواند در نهایت از انها سلب کند. متاسفانه شما حاضر نیستید مردمتان از آزادی که خودتان در غرب بهره مند هستید بهره مند شوند. این مشگل شما تنها نیست بلکه مشگل اپوزیسیون ایرانی است
احمد شاملو در دفتر شعر “آیدا : درخت وخنجر و خاطره” شعری دارد با عنوان « …..و تباهی آغاز یافت» موضوعش قدرت گیری انسان و چگونگی آفریدن خداست و دست به سینه ایستادن در برابر او. می گوید:
…… «پس صورتِ خاک را بگردانید * و رود را و دریا را به مُهرِ خویش داغ برنهاد به غلامی * و به هر جای، پا نهادِ خاک پنجه در پنجه کرد به ظفر * و زمین را یکسره بازآفرید به دستان * و خدای را، هم به دستان؛ به خاک و به چوب و به خرسنگ * و به حیرت در آفریدهی خویش نظر کرد، چرا که با زیباییِ دستکارِ او زیباییِ هیچ آفریده به کس نبود * و او را نماز بُرد، چرا که معجزهی دستانِ او بود از آن پس که از اسارتِ خاکِشان وارهانید.»
برخورد با رضاپهلوی و هواداران سلطنت و بزرگ کردن آنها توسط خود ما مرا به یاد شعر “…و تباهی آغاز یافت” شاملو می اندازد. مخالفان پادشاهی در هر نهادی که صدای ضعیفی از این جریان شنیده شود، بالافاصله آن نهاد را تماما طرفدار سلطنت معرفی می کنند. با این روش این نیرو در اذهان دیگران و خود همین افراد آنچنان بزرگ می شود که برخی از همین افراد شیفته این برساخته ذهنی خود می شوند و چنان به این توهمات خود ساخته ایمان می آورند که ” به حیرت در آفریده خویش نظر” می کنند و به نماز در برابرش می ایستند. این روش باعث شده است که از یکسو این جریان با چند تلویزیون پربیننده و پول هنگفت و از سوی دیگر بزرگنمائی شان توسط دوستان ما، درک نادرستی از توان این جریان در اذهان بنشیند. زمانی که یک نهاد دموکراتیک را به نادرست متعلق با آنها معرفی کنیم هم آنها را بزرگ می کنیم و هم نیروهای خودمان را ضعیف می کنیم.
این روش مفید نیست. چون واقعیات را دگرگونه جلوه می دهد. هم کوچک کردن مخالفان و هم بزرگ جلوه دادن آنان از طرف هر جریانی صورت گیرد خدمت به قطب مخالف است.
ببینید:
همانگونه که انتظار می رفت حداقل در واشنگتن داستان اینست: حامد اسماعیلیان، نازنین بنیادی و معصومه علینژاد بهره خور تظاهرات یازدهم فوریه واشنگتن خواهند بود، شاید بقیه هشت نفر به کشورهای دیگر بروند؟؟/ در ایران امروز تبلیغ را ببینید.
https://www.iran-emrooz.net/index.php/news2/106148/
شمایی که حاضر نیستید افراد عکس رهبر مورد علاقه شان را در تظاهرات با خود حمل گنند به چه ازادی پایبند و معتقد هستید ؟ تا کی سعی در فریب خود و دیگران دارید؟ همه بخوبی میدانیم که هم سلطنت طلب ، هم مشوطه خواه هم چپی ها هم طرفداران جمهو ی خواهان سکولار و غیره مخالف حکومت اسلامی و خواهان سرنگونی این حکومت نکبت هستند اگر به آزادی آنهم حداقل اش ذرهای علاقه داشتید مشگلی نداشتید که طرف با عکس رضا پهلوی دیگری با عکس فرد دیگری و ا ن یکی با پرچم سرخ و داس وچکش وان دیگری با پرچم اوکراین بیاید آخر فرق شما وعلی خامنهای در چیست ؟
جناب شهاب این پدر سوخته های ساواکی هنوز به دربار راه نیفتاده برای چپی و مجاهد شعار مرگ سر داده اند و شما دلخور هستید که چرا ما چپ ها با اینها دمکرات نیستیم؟! گور پدر رضا پهلوی که ما هرگز با اینها حرفی نداریم. ما یکبار این دزدان جان نثار را سرنگون کردیم و با دیکتاتور و بچه دیکتاتور که حرفی نیست بزنیم.
درود جناب اعظمی نازنین و با ستودن از اندیشه های شما
ولی کمی خوش باورانه است که شازده و دارودسته اش به این خواهش یواشکی پارس مد گردن بگذارند .ما در ایتالیا هر چه کردیم نشد عکس های رضا پهلوی وزنش را از زیر چادر بیرونمی کردند ظاهرا آنها بجز دزدی راه دیگری نمی شناسند .بامید رهایی از حزبالاهی و شاه الاهی
برای اینکه بیشتر روشن بشود تظاهرات یازدهم فوریه را کی برنامه ریزی کرده یا اینکه کی می خواهد به نفع خود تمام کند، به بی بی سی گوش بدهید که امروز همان هشت نفر (گویا همان هفت نفر قبلی)، در راس آنها رضا پهلوی امروز جمعه (یکروز قبل از روز تظاهرات همه ی ایرانیان مقیم امریکا در واشنتگتن) به دانشگاه جرج تان واشنگتن می روند (همان دانشگاهی که تینک تنک راستش به معصومه علینژاد و نتنیهو جایزه داده)، رضا پهلوی، مسیح علینژاد، دو هنرپیشه زن به اسم گلشیفته و ..، شیرین عبادی و آقای حامد اسماعیلیان و …
بلاخره برویم زیر پرچم شازده و در این مراسم ضد انقلاب بهمن شرکت کنیم یا نه؟ این جناب دکتر هم که فرمودند که پرچم با شیر و بی شیر قبول هست و از فاشیست های شازده خواهش کرد عکس او را نیاورند که شاید ساده لوحان چپ که یکی از سه مفسدین مخالطب ملکه شازده می باشند متوجه ماهیت شاهنشاهی آنها نشوند و زیر پرچم سرود ای ایران را بخوانند!