سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

از برلین تا بروکسل،  همه راه ها به رُم ختم نمی شوند – ارژنگ بامشاد

تظاهرات صدهزار نفری ایرانیان خارج از کشور در  ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲ در برلین آلمان، نقطه اوج همبستگی با جنبش انقلابی مردم ایران در داخل کشور بود. این گردهم آئی با شکوه، صدای انقلاب مردم ایران را بسیار رسا به سراسر جهان رساند. جمعیت انبوه و حضور شورانگیز، با سخنرانی شخصیت ها و افراد از همه طیف های مردمی و اقلیت های ملی و جنیستی، رنگین کمان جامعه ایرانی خارج از کشور را به جهانیان نشان داد. از آن روز، در پرتو خیزش شکوهمند «زن، زندگی، آزادی» تصویری نو  از ایران و ایرانی به سراسر جهان  مخابره شد.  

سنت تظاهرات برلین را گروه های جوانان  و دانشجویان خارج از کشور، فمنیست ها و دگرباشان جنسی، تشکل های چپ و دمکرات و هواداران و نیروهای سازمان های اقلیت های ملی، در پایتخت های کشورهای اروپائی، آمریکا و کانادا و استرالیا، گاه به صورت هفتگی به پیش برده اند. آنها صدای رسای انقلاب ژینا را به سراسر جهان می رسانند و به جلب همبستگی نیروهای مترقی و آزادیخواه کشورهای محل سکونت خود تلاش می کنند. ارتباط این نیروها با اتحادیه های کارگری، احزاب مترقی و دمکرات، هنرمندان، نویسندگان، ورزشکاران و افکارعمومی مترقی کشورهای محل سکونتشان نقش بسیار مؤثری در شناسائی اهداف خیزش انقلابی ژینا داشته و دارد.

 از سوی دیگر و از همان زمان، گروه ها و جریانات وابسته به قدرت های خارجی، تربیت شدگان سرویس های امنیتی قدرت های منطقه ای و جهانی و موج سواران حرفه ای، گردهم آئی بزرگ برلین و سازماندهندگان آن را به باد انتقاد گرفته و آنها را به گروه های “ضد ملی” و حتی “تجزیه طلب” نسبت می دادند. این انتقادات، تنها در سطح نق زدن های رسانه ای و تویت ها و پست های شبکه های اجتماعی محدود نماند. این نیروها و کارفرماهای شان دست به کار شدند. تلاش برای مصادره گردهم آئی های ایرانیان خارج از کشور کلید خورد. هدف آنها این است که این گردهم آئی ها و تجمعات ایرانیان خارج از کشور را به اهرمی برای تشویق دیگر کشورها به دخالت در امور داخلی مردم ایران تبدیل کنند. و از حق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خود جلوگیری به عمل آورند.

نشست جورج تاون در واشنگتن و سپس تظاهرات لس آنجلس با سخنرانی رضا پهلوی و رونمائی از پرویز ثابتی، مقام امنیتی ساواک، بنیانگذار شکنجه مدرن و کشتار زندانیان سیاسی در تپه های اوین، دورۀ جدیدی را در اقداماتشان در خارج از کشور رقم زد. این بار دیگر حمایت از جنبش مردمی در داخل کشور در میان نبود، بلکه مصادره این جنبش و تشویق به گسترش تحریم ها و حتی دخالت نظامی در دستور کار قرار گرفت. این سیاست با اجاره یک پنل در هتل محل برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ و سازماندهی تبلیغات رسانه ای کشورهای حامی جریان مصادره انقلاب، پیرامون آن ادامه یافت. تظاهرات ۲۰ فوریه ۲۰۲۳ بروکسل و سپس تظاهرات  ۲۲ فوریه  رُم آن را تکمیل کرد. تظاهرات ۲۰ فوریه بروکسل، تظاهراتی با حضور نزدبک به ۲۰ هزار نفر بود. در این تظاهرات، نیروهای گوناگون شرکت داشتند. بلوک سلطنت طلبان، بلوک مجاهدین، بلوک کردها و بلوک نیروهای مستقل. در رسانه های همگانی، صدای بلوک سلطنت طلبان به عنوان تنها صدا، انعکاس داده شد. زیرا صاحبان رسانه های همگانی، از بالا دستور داده بودند که کدام شعارها، کدام افراد و کدام مصاحبه ها پوشش داده شود. مجاهدین هم که در طیف نیروهای رژیم چنجی قرار دارند و ارتباطات تنگاتنگی با قدرت های منطقه ای و گروه ها و احزاب راست افراطی و فاشیستی در آمریکا و اروپا دارند، با پرچم های شان و شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» خود را مطرح می ساختند.

درتظاهرات بروکسل، صحنه گردانی، تریبون، بلندگو و ترتیب سخنرانان، بر خلاف برلین، در اختیار رژیم چنجی های هار و کارمندان و تربیت شدگان قدرت های خارجی بود. خوانده شدن پیام جورج دبلیو بوش و جان بولتن، مدافع سرسخت تحریم ها و بمباران ایران، نشان از نفوذ شدید سیاست رژیم چنجی ها داشت. علیرضا آخوندی، نماینده راستگرای پارلمان سوئد و دریا صفایی عضو پارلمان بلژیک از حزب راستگرا و خارجی ستیز «اِن. اِف. آ» (N-VA) ، نقش برجسته ای در این تظاهرات داشتند. آن دو  پیشنهاد دهنده اولیه کمپینِ قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی و فراخوان دهنده تظاهرات ۲۰ فوریه بروکسل بوده اند.  توجه داشته باشیم که ‏حزب چپ سوئد در مورد نقش فاشیست های سوئدی در ارتباط با سلطنت طلبان نوشته است: “چارلی ویمرز با دعوت پسر دیکتاتور سابق ایران، از انقلاب مردمی این کشور (به اصطلاح) “حمایت” می‌کند. تنها حزب اس.د (دمکرات‌های سوئد) چنین دیدی از دمکراسی را می تواند یکجا جمع کند!” باید یادآوری کنیم که چارلی ویمرز،عضو اس.د (SD) است، حزب راستگرای افراطی، خارجی ستیز و ضد تنوع فرهنگی با تفکرات آشکار نازیستی. اگر رضا پهلوی با وساطت چارلی ویمرز به پارلمان اروپا دعوت شده، مسیح علی‌نژاد و حامد اسماعیلیون پس از شرکت در تظاهرات  ۲۲ فوریه  رُم،  در جمع اعضای حزب نئو فاشیست “برادران ایتالیا” شرکت کردند. توجه داشته باشیم  حزب فاشیستی “برادران ایتالیا” به رهبری جورجیا ملونی نخست‌وزیر فعلی ایتالیا در ائتلاف با سیلویو برلوسکونی و ماتئو سالوینی رهبر راست افراطی (حزب لیگ شمال) دولت این کشور را در اختیار دارد و به عنوان میراث‌دار حزب فاشیست بنیتو موسولینی شناخته می‌شود. پناه بردن مدعیان انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به دامان فاشیست های سوئد، بلژیک، ایتالیا، نئوکان های آمریکا و ارتباط تنگاتنگ با  دولت نژادپرست اسرائیل بسیار پرمعناست.   

در تظاهرات بروکسل و مونیخ، روشن شد که سلطنت طلبان هار تلاش ویژه ای به خرج دادند تا همه نیروها را به زیر مهمیز خود بکشانند. آنها با قراردادن عکس پرویز ثابتی در کنار عکس رضا پهلوی، برنامه خود برای ایجاد دیکتاتوری جدید حتی در قبضه کامل تظاهرات خارج از کشور را به اجرا گذاشته اند. به نظر می رسد  این بخش از سلطنت طلبان  به امر “اتحاد”، به دستور کارفرمایان خارجی، اعتقاد زیادی ندارند. توجه داشته باشیم، تلاش برای گنجاندن سپاه در لیست سازمان های تروریستی ، مبارزه برای بر هم زدن برجام، تشویق به گسترش تحریم های فلج کننده که کمر مردم را زیر بار اقتصاد ویران در هم شکسته است،  با هدف کشاندن دولت های بیگانه برای دخالت در امور داخلی مردم ایران صورت می گیرد.

 شعار قرار دادن سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی، هر چند در نگاه اول، یک شعار فریبنده و جذاب به نظر می رسد اما در واقعیت، چنین اقدامی سبب خواهد شد تا تحریم  های اقتصادی هم اکنون فلج کننده بر اقتصاد ایران به شدت تشدید شود. سپاه پاسداران، تنها یک بخش از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیست، بلکه بر اساس پاره ای از آمارها، ۶۰ درصد اقتصاد کشور را در دست دارد. شرکت های عظیمی همچون مخابرات، ماشین سازی ها، کشت  و صنعت ها و هزاران شرکت در اختیار سپاه پاسداران است. تحریم این شرکت های زیرمجموعه سپاه، عملآ بحران اقتصادی را تشدید کرده و باعث بیکاری چند صدهزار نفر از کارگران و زحمتکشان شاغل در این شرکت ها خواهد شد. توجه داشته باشیم، ۱۲سال تحریم فلج کننده کشور عراق تحت حاکمیت صدام حسین، هیچ ضربه ای به این رژیم دیکتاتوری وارد نیاورد،  اما باعث مرگ نیم میلون کودک، و فشار دهشتناک ناشی از فلاکت اقتصادی بر مردم این کشور شد و توان آنها برای مقابله و مبارزه  با دیکتاتوری صدام را نیز تحلیل برد. از سوی دیگر، تحریم بخشی از نیروی مسلح رسمی یک کشور، راه را برای برافروختن جنگ و دخالت قدرت های منطقه ای و جهانی فراهم می آورد . چنین دخالتی به هیچ روی، به نفع مردم و به سود انقلاب کنونی مردم ایران نخواهد بود.  مردم ایران تلاش میکنند تا تکلیف خود با کلیت نظامی اسلامی و ارگان های سرکوبش را در چهارچوب انقلاب شان، یک سره کرده و سرنوشت خود را به دست بگیرند.

در تریبون تظاهرات بروکسل، به جز گروه های مورد نظر و پیام جورج بوش و جان بولتون،  تنها به نماینده مرکز همآهنگی احزاب کردستانی وقت کوتاهی داده شد تا حمایت خود از قرار گرفتن سپاه در لیست سازمان های تروریستی را بیان کند. از دیگر گروه ها و بخصوص جریانات مستقل که به صورت سیاهی لشکر جنگ طلبان و مدافعان تحریم های مرگ بار حضور داشتند، به هیچ کس تریبونی داده نشد و حتی رسانه های همگانی کارفرمایان جهانی نیز از انعکاس تصویر تظاهرات آنها نیز با جدیت خودداری کردند. حتی خبرنگاران شان برای جلوگیری از قرارگرفتن تصویر غیرخودی ها و پرچم هایشان در دایره دوربین های فیلمبرداری، از این سو بدان سو فرار می کردند. جالب آن است که پس از تظاهرات، رسانه های همگانی رژیم چنجی ها و جنگ طلبان، و کاربران شان در شبکه های اجتماعی، برافراشته شدن پرچم های سه رنگ کردستان را نشانه تمایل به “تجزبه طلب” بودن آنها دانستند و نسبت به حضور آنها در این تظاهرات اعتراض کردند. توجه داشته باشیم؛ در کشوری همچون آلمان، هر ایالت یک پرچم مخصوص به خود دارد و یک پرچم رسمی و سراسری سمبل کل کشور است. از این رو برافراشته شدن پرچم کردستان یا بلوچستان یا هر استانی در ایران را نشانه تجزیه طلب دانستن، از بی اطلاعی از جایگاه پرچم های محلی و سراسری خبر می دهد.

 آنچه مایه تاسف است، عدم توجه سازمان ها و احزاب چپ و همچنین تشکل های مترقی، دمکراتیک و فمنیستی نسبت به روند مصادره انقلاب مردم ایران است. قاعدتآ این جریانات می توانستند با بایکوت چنین تظاهرات و گردهم آئی هایی، مانع از آن شوند که برخی از افراد و نیروها، بدون توجه به نقش و جایگاه چنین گردهم آئی های هدایت شدۀ قدرت های خارجی، به سیاهی لشکر نیروهای رژیم چنجی و دشمنان انقلاب مردم ایران تبدیل شوند. اگر در برلین، امکان شکل دهی به بلوک مستقل در کنار دیگر نیروها، به دلیل خصلت همگانی و فراگیر و هدف مشخص آن تظاهرات در انعکاس صدای انقلاب ژینا، وجود داشت، در گردهم آئی های هدایت شده و سازماندهی شده برای مصادره انقلاب، چنین امکانی وجود نخواهد داشت. به دیگر سخن، همواره همه راه ها به رُم ختم نمی شوند.

چهارشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۱ برابر با  ۲۲ فوریه ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=194170 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Kourosh
Kourosh
1 سال قبل

نویسنده ی مقاله مخالف تحریم و قرار دادن نام سپاه پاسداران جنایتکار اسلامی در لیست گروه های تروریستی اروپا میباشد.. دلیل او این است که سپاه ارگان رسمی نظامی کشور است و این امر می‌تواند باعث جنگ افروزی از طرف ارتش های منطقه ای و جهانی بر علیه ایران بشود و…!

گویا نویسنده ی مقاله فراموش کرده است که سپاه جنایتکار اسلامی در طول ۴۴ سال گذشته عامل اصلی قتل عام ، کشتار و شکنجه ی آزادیخواهان ایران زمین بوده است. کشتار و شکنجه ی تظاهرکنندگان مسالمت آمیز در خیابان‌های شهرها و روستاها ی سرزمین مان، شلیک موشک به هواپیمای مسافربری و کشتار این عزیزان را فراموش کرده است. اسید پاشی، کور کردن عمدی تظاهر کنندگان، تجاوز در زندانها، آدم‌ ربایی ، نابودی محیط زیست ایران، غارت منابع زیر زمینی از نفت و گاز و معادن طلا و …گرفته تا خارج کردن اعضای بدن کشته شدگان و اعدام شدگان تظاهرات و فروش آنها به کشورهای ثروتمند “مرده خوری به معنای واقعی کلمه” ، جنگ افروزی منطقه ای در کشورهای گوناگون، از عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و لبنان گرفته تا یمن و عربستان و دیگر کشورهای جهان. از مو شک پرانی و بمب گذاری در اسرائیل و آرژانتین تا شرکت در جنگ جنایتکارانه ی پوتین در اوکراین و…! او هیچ یک از این جنایات را نمی‌بیند و به گونه ای از سپاه جنایتکار دفاع می‌کند که‌ گویا سپاه یک نیروی نظامی معمولی ، دفاعی و مدافع میهن و مردم و حافظ جان ومال و ناموس آنان‌ میباشد.
او اضافه میکند، از آنجاییکه سپاه حدود ۶۰ درصد اقتصاد ایران را در دست دارد، چنانچه آنها تحریم شوند، بسیاری از مردم ایران نان و روزی خود را از دست می‌دهند و…! او به گونه ای صحبت می‌کند که گویا سپاه جنایتکار، یک بنگاه خیریه و کار آفرین میباشد که از سر لطف “نان و مسکن ” مجانی بین مردم تقسیم میکند، آن‌گونه که خمینی جنایتکار خائن و پست وعده میداد. او خودش را به نادانی می‌زند که گویا نمیداند که سپاه، این اژدهای خبیث هزار سر، با همین امکانات اقتصادی قادر به این همه جنایت است. او از برجام و حفظ آن نیز دفاع میکند، در حالیکه هر انسانی که دو زار سواد و شعور سیاسی دارد، می‌داند که نجات بر جام ، یعنی نجات حکومت جنایتکار اسلامی و نه نجات ایران و مردم ایران.
در حالیکه تنها راه نجات ایران یک اتحاد فراگیر ملی و فراجناهی و فراگروهی بین همه‌ ی احزاب و گروه های سیاسی، از چپ و راست و جمهوری خواه و پادشاهی خواه و کورد و لر و بلوچ و فارس و ترکمن و آذری و بختیاری و عرب و ارمنی و …میباشد، او باز هم نعل وارونه می‌زند و همه ی تلاش خود را برای بر هم زدن اتحاد فراگروهی و ملی می‌زند و با بسط دادن تند روی ها و رفتار های فاشیستی برخی ازطرفداران سیستم پادشاهی به عموم آنان‌ ، دعوت به تحریم تظاهرات فراگیر و فراجناهی میکند. البته او سخنی از رادیکالیزم چپ و مجاهد و …نمی‌کند.
هر کسی که در تظاهرات ها شرکت کرده است، متوجه می‌شود که بیشتر تظاهر کنندگان بسیار متمدنانه و متحدانه در تظاهرات شرکت و رفتار می‌کنند و جریان های رادیکال، چه رادیکال سلطنت طلب و چه چپ و مجاهد و…در اقلیت کامل به سر می‌برند. وحشت جمهوری اسلامی از همین یکپارچگی و اتحاد فراگروهی میباشد. نویسنده ی مقاله نیز در همین مسیر حرکت می‌کند. ضمنن همه ی ما می‌دانیم که بسیاری از این رادیکال های پرخاشگر و فاشیست مآب، مزدوران جمهوری اسلامی می‌باشند که ایجاد تفرقه می‌کنند البته برخی افراد نادان، احساساتی و بی تجربه نیز در این دامگه قرار دارند.. طبیعتا رهبران گروه های مختلف باید کاملن از این خطر آگاه باشند و هواداران خود را از افتادن به چنین چاهی آگاه‌ کنند و این امر هم شامل گروه های پادشاهی خواه میباشد و هم گروه های چپ و مجاهد و ملی گرا ووو! ما هیچ راهی جز اتحاد همگانی و فراگیر و فراگروهی برای نجات میهن مان نداریم. هی مته به خشخاش نگذاریم و دنبال بهانه گیری و مچ گیری و تخریب همدیگر نباشیم. به نظر من هم در دست گرفتن عکس جنایتکاری مانند پرویز ثابتی محکوم است و هم آوردن‌ شعاری مانند : ” مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر و یا “مرگ بر سه فاسد، ملا چپی مجاهد و یا در دست داشتن شعار و پلاکاردهایی در محکومیت کودتای ۲۸ مرداد ۷۰ سال پیش. اگر به ایران و آزادی ایران و مردم ستمدیده ی ایران می اندیشیم، میبایستی خط قرمز های همدیگر را بپذیریم و یاد بگیریم که با یکدیگر محترمانه برخورد کنیم. بدون شک مزدوران رژیم رل مهمی در این تفرقه افکنی ها بازی می‌کنند. به هوش باشیم.
نویسنده ی مقاله که چشمانش را به روی این همه جنایت سپاه و حکومت عامدانه فرو بسته است، از حمایت نمایندگان ایرانی تبار در مجالس اروپایی، مانند خانم دریا صفایی و آقای علیرضا آخوندی و…نیز برآشفته است و تعلق انها به احزاب شان را بهانه ای برای تخریب آنها میداند، گویا او نمیداند که بر خلاف ایران ، احزاب در اروپا آزادند و همه ی آن‌ها پایبند و معتقد به قانون اساسی کشورشان و قوانین اساسی اروپا میباشند، که همگی با مفاد و مبانی حقوق بشر همخوانی دارند.
او اما نمی‌گوید که دیگر احزاب اروپایی نیز خواهان تروریستی شناختن سپاه جنایتکار میباشند، در آلمان، وطن دوم من، تمام احزاب، از چپ و راست و میانه و سبز همگی چنین می‌اندیشند. آقای امید نوری پور رئیس حزب سبز ها و آقای نوربرت روتگن از سران حزب دموکرات مسیحی، خانم بربوک وزیر امور خارجه، اولاف شولتز و اشتاین مایر ، صدر اعظم و رئیس جمهور آلمان‌ و…همه و همه نه تنها سپاه، بلکه کل حکومت جنایتکار اسلامی را به عنوان حکومتی جنایتکار می‌شناسند.

نویسنده ی مقاله مینویسد، همه ی راه ها به رم ختم نمیشوند، ….متأسفانه باید بگویم که راه شما نیز به رم ختم نمیشود، بلکه دانسته و یا نادانسته
به اتاق فکر جمهوری اسلامی و راه نجات سپاه جنایتکار ختم میشود.

سام
سام
1 سال قبل
پاسخ به  Kourosh

پاسخ Kourosh
شما مثل اینکه یا مقاله را خوب نخوانده ای و یا هنوز جوگیر هستی و یا خوب متوجه نکات ظریف نشده ای. بهتره یک یا دو سه بار دیگه بخوانی، تا شاید فرجی باشد. شما از چنان از احزاب فاشیست و راست از جمله سبز های آلمان وطن دومت و اروپا حرف می زنی که گویا سرت را در برف کرده ای.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x