از استقرار حاکمیت فاشیستی و زنستیز جمهوری اسلامی ایران ۴۴ سال گذشت. روحالله خمینی رهبر مرتجع و جنایتکار وقت، سه هفته پس از پیروزی انقلاب ۵۷ دستور داد که زنان باید با حجاب به ادارات و دانشگاهها و مدرسهها بروند و زنان مبارز و شجاع ما در روز جهانی زن، ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ (۸ مارس ۱۹۷۹)، علیه زن ستیزی، تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری بپاخاستند و به طور گسترده به خیابانها آمدند و شعار دادند: «ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم» و این تجمعهای شکوهمند شش روز ادامه داشت. در طی این سالها نیز زنان همواره از رادیکالترین مبارزان راه آزادی و علیه هرگونه تبعیض و نابرابری بودهاند و از شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل ژینا (مهسا) امینی، زنان و مردان مبارز و برابری خواه ایران با شعار مترقی «زن، زندگی، آزادی» در سراسر ایران بهپاخاسته و به خیابانها آمده و قیامی شکوهمند را رقم زده و تا پای جان ایستادهاند و این قیام همچنان شجاعانه به اشکال مختلف در سراسر ایران ادامه دارد.
حاکمیت اسلامی ایران که انواع ستمها؛ ستم جنسیتی، طبقاتی، عقیدتی، نژادی، ملی، قومی، دینی و زیستی را بر مردم تحمیل کرده است، در طی شش ماه گذشته هر چه در توان داشته، گذاشته است تا قیام «زن، زندگی، آزادی» را سرکوب کند و صدها تن را کشته و مجروح کرده و هزاران تن را بازداشت کرده و شکنجه داده است. از آذرماه نیز حملات شیمیایی به مدرسههای دخترانه را آغاز کرده تا شاید بتواند زنان و دختران شجاع و مبارز را از صحنهی سیاسی و اجتماعی جامعه حذف و خانه نشین کند. ولی موفق نشده است و زنان مبارز چه به صورت مستقل و چه در گروههای مختلف معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، کارگران، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران، وکلا، خانوادههای دادخواه همراه با مردان برابریخواه علیه این تبعیضها و بیعدالتیها ایستادهاند و حاضر نیستند به خانهها بازگردند.
همین امروز تجمعهای گستردهای از زنان و مردان مبارز در پاسخ به فراخوان «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» که با حمایت تعداد زیادی از تشکلهای زنان، بازنشستگان، دانشجویان، کارگران و غیره همراه بود به خیابانها آمدند و حکومت نیز با گسیل انواع نیروهای سرکوبگر خود، تلاش کرد تا جلوی اعتراضات مردمی را بگیرد و با گاز اشکآور و ضرب و شتم معترضان و حمله به برخی از تجمعها تعدادی را بازداشت کرد تا از تجمعها جلوگیری کند، ولی موفق نشد و این اعتراضات در برخی از شهرها انجام شد.
۴ گروه از زنان مبارز به نامهای: «گروهی از زنان مبارز داخل کشور- تهران»، «جمعی از فعالین زنان داخل کشور – کرج»، «فعالان زنان گیلان» و گروه «بیدارزنی» نیز فراخوانی برای تجمع فردا چهارشنبه ۱۷ اسفند (۸ مارس)، روز جهانی زن دادهاند. در بیانیه دو گروه از آنها آمده است:« زنان ایران در چهلوچهار سال گذشته و بهویژه چند ماه اخیر، سمفونی شکوهمندی از مبارزه و جسارت خلق کردهاند. شور رهایی، رقص آزادی، امواج گیسوان بربادسپرده، دستان مصمم درهمگرهخورده، سرود جهانی « برای» حسرتها، شادی و امید برای آرزوها. ما «سربداری» را معنای تازهای کردیم، پایکوبان در پای چوبهیدار به جشن و آواز فراخواندیم و بر مزار عزیزان، با حزن رقصیدیم. ما در این ماهها چنان سرمست زیستیم که سالها نزیسته بودیم و چنان در سوگ نشستیم که رنج آن تا پایان با ما خواهد ماند. رویای دنیایی بهتر که عینیت یافت و خلق صحنههایی تاریخی که اگر فراتر از ۸ مارس نبود کمتر از آن هم نیست….جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهخوبی نشان داده که بهدور از اشکال سلسلهمراتبی و اقتدارگرا، با اشکال نوین شبکهای و دموکراتیک، مستقل از قدرت، دولت، احزاب و جریانهای سیاسیِ قدرتطلب، قائل به مناسباتی مردمی، از پایین و خودگردان بوده و با تلاش در جهت سازماندهی شوراها (جوانان، محلات،…) تجربهی جدیدی را آزمود و نشان داد که نه اصلاح طلب، نه رهبر، نه شاه، نه اپوزیسیونهای دستساز خارجی، نه چهرههایی که بهدنبال منافع و مطرح کردن خود هستند، جایی در آن ندارند. اپوزیسیون واقعی از جنس مردم، از دل مردم و مبارزان «بینامی» است که به پا میخیزند، میرزمند، مقاومت میکنند، زندانی و شکنجه میشوند و « نام» میشوند.».
در بخشی از بیانیه کانون نویسندگان ایران نیز آمده است: «زنان این کشور در سه چهار دههی گذشته در معرض خشونت و سرکوبهایی بودهاند که بهراستی از طاقت بشری بیرون است. قتلهای موسوم به «ناموسی» و اسیدپاشی تنها مشتی نمونهی خروار از این خشونتهای ددمنشانه است. در تمامی این موارد حاکمیت نهتنها تدبیری برای پایاندادن به این زنستیزی سلطهجویانه نیندیشیده، که با ترویج خرافهپرستی، اندیشههای ارتجاعی و بهکارگیری سانسور گسترده به آن دامن زده است. هر اعتراضی را به روشهای سازمانیافتهی خشونتآمیز و قهری سرکوب میکند و بهجای روشنگری و عذرخواهی در قبال آنچه رخ میدهد فرافکنی و سرکوب را در دستور کار دارد.».
ما مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، حملات شیمیایی گسترده و سازمان یافته و مسموم کردن صدها دختر دانشآموز را نشانه آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی و پدر – مردسالاری در ایران میدانیم و به شدت آن را محکوم میکنیم و خواهان روشن شدن حقیقت، شناسایی و محاکمه آمران و عاملان این شکنجهها و جنایتها و پاسخگویی مسئولان و پایان دادن به این شرایط فاجعهبار هستیم. ما از این نظام شکنجهگر و جنایتکار سراپا خشم هستیم که به کودکان و نوجوانان ما نیز رحم نمیکند و اگر اتفاق ناگواری برای این دانشآموزان پیش بیاید، همانند دیگر کودکان و نوجوانان و جوانان و مبارزان کشور، نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم. ما معتقدیم ریشههای اصلی قیام «زن، زندگی، آزادی» رفع تمام این ستمهاست و هر روز به اهمیت آن بیشتر واقف میشویم. ما از زنان مبارز و تشکلهای مستقل و مردمی در ایران حمایت میکنیم و از تمام آزادیخواهان و زنان و مردان برابریخواه در ایران و جهان میخواهیم که صدای دادخواهی مردم مبارز ایران را با تمام توان بلند کنند.
ما همراه و همگام با قیام «زن، زندگی، آزادی»، خواهان آزادی و رهایی از دیکتاتوری و رفع هر گونه تبعیض و بیعدالتی هستیم و سالهاست که مطالبات زیر را پیگیرانه فریاد میزنیم. آرزوی ما این است که در جنبش انقلابی کنونی و در هنگامهی به دست آوردن آزادی و پس از پیروزی، همراه با همدیگر بتوانیم مطالبات خود را در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی و کسب آزادی و برقراری ساختاری دموکراتیک، شورایی و لائیک در ایران متحقق کنیم:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی،۲) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص،۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت. ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیتخواه و دیکتاتوری مذهبی – ارتجاعی و غیر دموکراتیک حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۶ اسفند ۱۴۰۱ / ۷ مارس ۲۰۲۳
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- بیانیه مادران پارک لاله ایران به مناسبت گرامی داشت ۲۵ نوامبر، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان
- مادران پارک لاله ایران: سی و سومین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و درسهایی از محاکمه حمید نوری!
- مادران پارک لاله: ۴۴ امین سال جنایت، و ۱۳ امین سال دادخواهی!
- با شما چگونه سخن باید گفت!؟ ای خدایگان زر و زور – شفق
ما نیز از خواستهای انقلابی شما مادران که فرزندانی دلبند و عزیزی را از دست داده اید که جای خالی انها امروز به شدت حس می شود و به همین مناسبت یاد آن عزیزان را گرامی داشته و پرچم پرافتخار آزادی برابری و عدالت اجتماعی را تا آخر استوار برپا خواهیم کرد این انقلاب حق را طبیعت بشری دانسته و آنرا تحت چارچوبهای ناکارآمد برخی دموکراسی ها واگذار به اکثریت و رفراندوم نخواهد پذیرفت نمی توان حق ملتی را یا یک گروه اجتماعی را به خاطر اقلیت بودن حتی زیر پا گذاشت زیرا حق است جریانهائی که دائم از رفراندوم حزف می زنند باید بدانند رفراندوم یک اقدام سیاسی سرکوبگرایانه و ارتجاعی ست مگر می شود حق تعیین سرنوشت ملتی را به رفراندوم گذاشت ؟ مگر اینکه بخواهیم با چماق اکثریت اقلیت را از حق طبیعی اش محروم کنیم و این انقلاب بی توجه به اقلیت و اکثریت تمام تبعیض ها را بدون فوت وقت غیر قانونی و غیرانسانی و منسوخ می نماید . همانگونه عمل می کنیم که در روسری سوزان کردیم زیرا برباد دادن گیسوان دختران حق طبیعی و انسانی آنهاست که این انقلاب بدون لحظه ای درنگ بر قانونی بودن یا نبودنش عملی ساخت پس ما در کنار هم زندگی را سامان خواهیم داد تا آزاد و بدون تبعیض به انجام برسانیم