اطلاعیه “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران”
ائتلاف پنج حزب و سازمان جمهوری خواه
بدینوسیله به آگاهی میرسانیم که جریان های جمهوری خواه یک گام دیگر به جلو برداشتند. پنج حزب و سازمان جمهوری خواه: “اتحاد جمهوری خواهان ایران”، “جبهه ملی ایران ـ اروپا”، “حزب چپ ایران (فدائیان خلق)”، “سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور” و “همبستگی جمهوری خواهان ایران” که مدت زمانی است همکاری نزدیکی را با هم پیش برده و مواضع سیاسی مشترکی حول رویدادهای کشور اتخاذ می کنند، با توجه به وضعیت بحرانی کشور، ضرورت تقویت جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” و ضرورت گذار از جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سکولار دموکرات، مناسبات خود را ارتقا بخشیده و وارد روند ائتلاف شدند.
در این ارتباط پنج حزب و سازمان سیاسی دیدگاه های خود را پیرامون “وضعیت سیاسی کشور، جنبش “زن، زندگی، آزادی” و مبانی “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران” تدوین کرده و برای آگاهی هم وطنان بخش هائی از آن با عنوان “دیدگاه های همگامی” به شرح زیر ارائه می نمایند. دیدگاه ما پیرامون “دموکراسی و جمهوری خواهی” و “مبانی همگامی” (منشور همگامی) طی یک کنفرانس مطبوعاتی در اوائل سال جدید خورشیدی به اطلاع عموم خواهد رسید.
دبیرخانه “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران”
آدرس تماس:
ایمیل
شماره تلفن
۰۰۴۹-۱۵۹۰۶۶۰۵۵۱۷
دیدگاه های “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران” پیرامون
وضعیت سیاسی کشور و جنبش “زن، زندگی، آزادی”
کشور ما دههها است با بحرانی عمیق، مزمن و همه جانبه مواجه است که در نتیجۀ درهم تنیدگی و هم افزائی بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی پدید آمده و به ابربحران فراروئیده است. جمهوری اسلامی ایران مسبب اصلی این ابر بحران و ناتوان از حل آن است. این ابر بحران، موجودیت کشور را با مخاطره روبرو ساخته است. فقر گسترده، افزایش بیکاری و تعمیق شکاف طبقاتی و تورم لجام گسیخته و تعلیق برجام بر ابعاد بحران افزوده است.
جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت، بحران کارآمدی، چالش جریان های درون خود و نارضایتی گسترده مردم، به بیان دیگر با بحران فزایندۀ سیاسی مواجه است. هم چنین فساد گسترده ارکان حکومت را فراگرفته است. با این وجود جمهوری اسلامی هنوز با تکیه به ارگان های نظامی، امنیتی ـ اطلاعاتی، تبلیغاتی و پایگاه اجتماعی محدود خود و با توسل به سرکوب، به سلطه خود ادامه می دهد.
علاوه بر بحران فزایندۀ سیاسی، جمهوری اسلامی با فشارهای شدید بین المللی و تحریم های فلج کننده اقتصادی نیز روبرو است. افزایش تنش های بین المللی و منطقه ای و انزوای فزاینده ایران نتیجۀ رابطه خصمانه فیمابین ایران و آمریکا و متحدان منطقهای آن از یک سو و سیاستهای ماجراجویانه و مداخله جویانۀ جمهوری اسلامی در سایر کشورها، حمایت از روسیه در جنگ اوکراین و سرکوب وحشیانه جنبش “زن، زندگی، آزادی” از سوی دیگر است.
بربستر بحران ها و شکاف های پرشمار اجتماعی، بحران های ساختاری جمهوری اسلامی و در تداوم جنبش های اجتماعی و خیزش دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و جنبش های اجتماعی، جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” علیه تبعیض، تحقیرِ و لگدمال کردن کرامت انسانی به ویژه کرامت زنان و ستیز حکومت با سبک زندگی امروزی شکل گرفت. این جنبش از نظر جغرافیائی و مشارکت گروه های مختلف اجتماعی فراگیر شد، پیوند میان اتنیک های ساکن ایران را محکم کرد و همبستگی ملی در سراسر کشور را اعتلا بخشید، ایرانیان برون مرزی را در سراسر جهان به حرکت در آورد و همبستگی گسترده بین المللی را برانگیخت.
این جنبش که در آن زنان و جوانان نقش محوری و تعیین کننده دارند، برای یک دگرگونی نظام ارزشی و سیاسی و گذار از جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی خیز برداشته، علیه “ارزش ها” و “هنجارها”ی بازدارنده و کهنه، به نبرد برخاسته و می خواهد ساختار و مناسبات درون خانواده، رابطه بین جامعه و قدرت، مناسبات میان گروه های اجتماعی و رابطه ایران با جهان را دگرگون کند. این جنبش می خواهد نوزائی ناتمام دو سده گذشته را به سرانجام رساند.
جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” چند ماه در خیابان ها و دانشگاه ها علیرغم کشتارها، شکنجه ها، اعدام ها و دستگیری های وسیع به حیات فعال خود ادامه داد و ضربات سنگینی به اعتبار و اقتدار جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور وارد آورد. ترس مردم از سرکوب ریخته و کاهش اعتراضات در خیابان ها و دانشگاه ها، به منزله خاموش شدن جنبش نیست. پتانسیل بالقوه جنبش بالا است، اعتراضات در اشکال مختلف به ویژه در شکل نافرمانی مدنی ادامه دارد و روند تشکل یابی سرعت گرفته و همکاری جریان های صنفی و مدنی در حال شکل گیری است.
با شکل گیری جنبش انقلابی، کشور ما وارد یک دگرگونی بزرگ پارادایمی شده است. این جنبش اثرات عمیقی بر اندیشه، سیاست، فرهنگ و روانشناسی جامعه ایرانی گذاشته است. بی تردید کشور ما به دوره ما قبل شهریور ۱۴۰۱ برنخواهد گشت و به سختی می توان آینده ایران را بدون تاثیرپذیری از این جنبش انقلابی تصور کرد.
جنبش “زن، زندگی، آزادی” شرایط را برای همگامی نیروهائی که هدف شان تغییرات ساختاری، تامین آزادی و استقرار دموکراسی است، مساعد ساخته است. این وضعیت فرصت مناسبی برای جمهوری خواهان دموکرات و سکولار است تا با معرفی برنامۀ خود برای استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم در ایران فعال شوند.
پنج حزب و سازمان سیاسی: “اتحاد جمهوری خواهان ایران”، “جبهه ملی ایران ـ اروپا”، “حزب چپ ایران (فدائیان خلق)”، “سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور” و “همبستگی جمهوری خواهان ایران” بعد از مذاکرات و همکاری چند ساله، اکنون در همراهی با جنبش “زن، زندگی، آزادی” و در پاسخ به ضرورت تغییرات بنیادین سیاسی در کشور و در جهت تعمیق همکاری و همگامی بخشی از نیروهای جمهوریخواه سکولار دمکرات، تصمیم به تشکیل “همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران” گرفتند. آغاز به فعالیت “همگامی» اقدامی در جهت ایجاد، گسترش و تحکیم یک ثقل جمهوریخواهی در صحنۀ سیاسی ایران است.
ما در عین حال، آماده همگامی با جریان های جمهوری خواه در ائتلاف پنج حزب و سازمان هستیم و بر گفت و گو و تعامل با دیگر نحله های سیاسی در کشور بر اساس قواعد دمکراتیک، پایبندی به پلورالیسم، رقابت سیاسی، داوری رای و ارادۀ آزاد شهروندان کشور، تاکید داریم.
نیروهای امضاکنندۀ این مبانی بر پیوند نسلهای مختلف کنشگران سیاسی در تحقق برآمد متحد نیروهای جمهوریخواه سکولار دمکرات در سپهر سیاسی کشور و حضور موثر آنان در تحولات جاری تاکید دارند. ما بر این باوریم که راه برون رفت از بحران های درهم تنیده کشورمان، گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار و دموکرات، دگرگونی ساختار قدرت سیاسی، جدائی دین و دولت و استقلال نهادی آنها از یکدیگر، ایجاد ساختاری متکی بر انتخاب آزادانۀ مردم است.
هیئتهای سیاسی ـ اجرائی:
اتحاد جمهوریخواهان ایران
جبهه ملی ایران- اروپا
حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
همبستگی جمهوری خواهان ایران
۱۸ اسفند ۱۴۰۱ (۹ مارس ۲۰۲۳)
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- اعلامیه ۶ حزب و سازمان جمهوری خواه و دموکرات: از فراخوان شورای دانشگاه شریف در روز ۱۶ مهرماه پشتیبانی میکنیم!
- اعلامیه ۶ حزب و سازمان جمهوری خواه دموکرات: با فراخوان به اعتراض در سالگرد خیزش آبان ۹۸، همراهیم!
- شش حزب و سازمان سیاسی: کشتار و اعدام اعتراض کنندگان، جنایت دولتی علیه مردم ایران است
- تکذیبیه جمعی از سازمانها و احزاب جمهوری خواه پیرامون بیانیه جعلی
به آقای آرسن نظریان، و با درود!
در دوره ای از مبارزات مردم کشورمان زندگی می کنیم، که به هر حرکت « همبسته » که ما را به هدفمان، یعنی بزیر کشیدن هیولای حاکم بر جامعه، نزدیک تر کند، باید خوش آمد گفت. این بار، بر خلاف ۵۷، که « می دانستیم چه نمی خواهیم، اما نمی دانستیم چه می خواهیم »، این بار باید حتمن بدانیم که « چه می خواهیم » تا از چاله به چاه نیفتیم. در ضمن، این را هم اشاره کنم که، باید بتوانیم مانور جدید خامنه ای خونریز را، که بر اساس دکترین « حفظ حکومت، از اوجب واجبات » است، را خنثا کنیم. خامنه ای، بر اثر مبارزات جانانه مردم ایران، از موضع ضعف و درماندگی به نوشیدن « جام زهر » کشانده شد، و دبیر شورای امنیت ملی خود، شمخانی را به پکن فرستاد، تا برای چند صباحی بیشتر در قدرت ماندن، به دریوزگی چین برود. ما، مرتب باید پادزهر برای سموم این حکومت خونریز تولید کنیم، تا روزی که به اغما رفته، و بخاکش بسپریم. به امید آنروز!
ایام بکام!
آقا یک سوال دارم.
آیا کل تعداد اعضا پنج جریان همپیمان شامل فداییاناکثریت و جبهه ملی و ووو. ، به چماقداران شاه پرست می چربد؟
کافی است از این امضا کنندگان یک سوال بکنید تا وزن و معیار دمکرات بودن اینها را بفهمی . نظر شما راجع به حق تحصیل بزبان مادری چیست ؟ اگر جبهه ملی جواب بدهد خیلی خوشحال میشوم .
تحصیل به زبان مادری در کنار تحصیل به زبان فارسی، که زبان ارتباطی همه ایرانیان است، نه امکان پذیر است و نه مطلوب. شما نمی توانید در یک زمان برنامه آموزشی را به دو زبان دنبال کنید. اما می توانید در کنار برنامه رسمی آموزشی که به فارسی است، ساعاتی را برای آموزش زبان مادری در حد زبان وادبیات اختصاص بدهید. این مدل در بعضی از مدارس اقلیتها در ایران با موفقیت اجرا شده و مشکلی هم در یادگیری زبان مادری به وجود نمی آورد. با درود
به آقای مهمنش گرامی و با درود!
با شما موافقم که در ایران، و ابن حکومت سرکوبگر، این مشکلات وجود دارند. اما، من از چشم اندازی مثبت نظرم را عنوان کردم. دو جریان بعنوان « جبهه ملی » و دو جریان بعنوان « جمهوری خواهی » در این « همگامی » مطرح شده اند. همگی هم در خارج هستند و نه در زیر سلطه حکومت سرکوبگر. این دوستان در غرب هستند و منتفع از همین آزادی دمکراتیکی که در غرب وجود دارد. خب، عزیزان من! شما که شب وروز، با این امکانات تکنولوژیکی بهره مند هستند، بیائید و با هم گفتگو کنید، و با بهره گیری از تعقل و خرد انسانی خود، نقاط اشتراک و افتراق خود را مشخص کنید، و سپس به یک توافق جمعی ( Cosensus ) برسید و « متحد » ظاهر بشوید، و این روند « همگامی » را تسریع کنید. اما، ما ایرانی ها، یک « مشکل فرهنگی » هم داریم. آنهم تعارفات و رو دربایستی ها، و عدم صراحت و رک گوئی و بیان مستقیم نظرات است. در یک کنفرانس فلسفی، با یکی از اندیشمندان غربی، در گفتگو بودم. اجازه بدهید تا نظر او را در مورد روشنفکران شرقی، در اینجا بیان کنم، شاید آموزنده باشد. برای خودم که آموزنده بود. او می گفت :
گفتگوی با روشنفکران شرقی، کار ساده ای نیست. همین که با آنها وارد بحث منطقی و استذلالی می شوید، یک شعر از شاعران خود می آورند، یا یک ضرب المثل از فرهنگ خود می آورند، و حالتی از خلسه و چهره بشاش بخود می گیرند و دهان شما را می بندند، و شما را وادار به سکوت می کنند.
آقای مهمنش گرامی! به همین برنامه های مختلف رسانه های فارسی زبان بنگریم. ببینیم چقدر از وقت این برنامه ها صرف تعارفات اضافی و مبالغه در مورد عنوان و دانش مصاحبه شوندگان می شود. آقای دکتر ایکس، متخصص در رشته فلان، از دانشگاه بهمان. وقتی حرف های دکتر ایکس را می شنویم، در می یابیم که طرف « چرت و پرت » می گوید. هر ننه قمری رفته و در دانشکاه های پولی آمریکا، که فراوانند، با پول شهریه بالا، مدرکی گرفته، تا این رسانه ها، او را بعنوان متخصص در کوفت و زهرمار، به مردم حقنه کنند. می بخشید نوشته ام طولانی شد، می خواهم بگویم که، ما به تفکر و اندیشه ورزی، و تعقل و خردمندی، و خرد نقاد نیاز داریم. ما، باید از این فرهنگ ناسازگار با اندیشه و خرد، فاصله بگیریم.
به امید آن روز!
ایام بکام!
پی آمد مبارک زن، زندگی، آزادی هست.
آرزوی به بار نشستن هر چه زودتر آن را داریم.
با اروزی موفقیت برای اتحاد شماها ولی خواستم موارد زیر را مورد توجه شما قرار دهم;
۱. منشور نه ولی نوشتن قانون اساسی ضروری است.
٢. شماها می توانید به قانون اساسی امریکا نظری بیاندازید و پیش نویس قانون اساسی را برای کشور ایران تهیه و به اطلاع مرد م برسانید با توجه به موارد پایین:
ا. مسعله اساسی برای ایرانیها رسیدن به ازادی است که طی سالهای متمادی با جانفشانیهای بسیار زیاد هنوز به ان نرسیده اند.با گفتار ساده شما باید بتوانید بگویید که این ازادیها چگونه داده می شود و چطور در سیستم دمکراسی شماها از ان حفاظت می شود و نقش مردم هم در نگهداری ان چگونه است.
ب. سیستم حکومتی ایران ان طور بوده است که همیشه تغییر و تحولات در اطراف تهران بوده است و موقع ان رسیده است که ما یک حق خودگردانی برای استانهای ایران قاعل شویم به شکل گرداندن این استانها شبیه چیزی شبیه شووراهایی که کانتی های امریکا را در هر ایالت می گردانند یعنی بر اساس جمعیت نمایندگانی انتخاب و انها به امور رسیدگی می کنند و پارلمانی هم و جود ندارد و لی باید به این نمایندگان قدرت اجراعی هم داد و ذکر کردن قابل عضل بودن انها در هر زمان با درخواست مردم. فقط به این طریق است که مسعله جداعی طلبی حل خواهد شد و در این شرایط می توان در قانون اساسی ذکر کرد که هر گونه جدا طلبی باید با رای تمام مردم ایران باشد و نه فقط ان استان.
پ. سیستم مرکزی حکومت می تواند بر روی فقط یک مجلس نمایندگی منتخب از تمام مردم استانها بر اساس جمعیتشان استوار شود از این مجلس می تواند یکنفر به عنوان رعیس جمهور انتخاب شود و یا از طریق انتخابات سرتاسری.
ج. سه بخش حکومتی (قوه مقننه (دادن مسعولیت هم در جهت پیشنهاد طرح و هم نظارت بر اجرای طرح) , قو ه قظاعیه (نقش قاضی ها و اجرای حکمشان) و قوهم اجراعیعه ( نقش رعیس جمهور و ارگانهای وابسته به او) باید کاملا از هم جدا باشند و به صورت موازی با هم کار کنند که فقط از این طریق است که می توان از ظهور دیکتا توری جلوگیری کرد.
به این طریق است که هم استانها حالت خودگردانی دارند و هم با دولت مرکزی در ارتباط تنگاتنگ و ایران میتواند از طریق پیشنهاد طرح از طریق استانی و مرکزی به جلو حرکت کند و جهش اجرا شود . البته چیزهای دیگری هم هست که حس جوینده شما به انها خواهد پرداخت.
این را باید در صفحه اول بگذارید.
توضیح در مورد واژه « مشروعیت »
Legitim مشروع
Legitimacy مشروعیت
این واژه ها مبنا و مفهومی دینی و مذهبی دارند. و از دوران قرون وسطا و آقائی کلیسا، این ترم وارد ادبیات شد. آقای شیرازی درست می گوید.
در عرصه سیاسی، در رابطه با دولت ها، و مردمی بودن یا مردمی نبودن آنها از واژه ها و مفاهیم زیر استفاده می شود :
Legal قانونی، حقوقی، رسمی
Legality قانونیت، مبتنی بر حقوق، رسمیت
Acceptability مقبولیت، پذیرش
Accountability مسئولیت پذیری، پاسخگوئی
Lawful قانونی
ایام بکام!
خیلی خوب است که بلاخره حز ب چپ جایگاه خودش را پیدا کردوبا این به اصطلاح همگامی نشان داد که بهتر است نام چپ را نیز از روی لوگوی خود بردارد وخودرا همان جمهوریخواه بنامد، هر چند جدا از اندک اعضای آن،عمده آ نها درعین حال عضو اتحاد جمهوریخواهان هستند.اما جدااز جمهور ی مورد نظرشان، همان جمهوری شورای مدیریت گذار واقماراست، خیلی خوب در آینده مکانیسم گذار از جمهوری کشتار اسلامی به جمهوری دمکرات وسکولار راتوضیح دهند. بگویند چگونه می خواهند از رژیم تادندان مسلح که جواب هر اعتراض مسالمت آمیز را با گلوله جواب میدهد،گذار کنند!!!
دوست گرامی آقای آرمان شیرازی!
ممنون از برخورد مثبت با ائتلاف ۵ حزب و سازمان جمهوری خواه. در مورد سئوالات:
۱. واژه “مشروعیت” واژه جا افتاده در فرهنگ سیاسی کشور است. من جائی ندیدم که واژه پیشنهادی شما را به کار برند. با این همه می توان روی آن فکر کرد.
۲. ۵ حزب و سازمان از برآمد ۲۰ تشکل صنفی و مدنی طی اعلامیه ای حمایت کرد. ولی در این اطلاعیه مطبوعاتی می خواستیم متن فشرده ای را از دیدگاه همگامی منتشر کنیم. لذا به خیلی از مسائل از جمله منشور مطالبات حداقلی پرداخته نشد.
۳. در مبانی همگامی که منشور ائتلاف است و در کنفرانس مطبوعاتی منتشر خواهد شد، بک بند آن مربوط به عدالت اجتماعی است.
۴. در یک اطلاعیه لزومی برای آوردن اسامی جریان ها وجود ندارد. اطلاعیه منتشره جنبه اطلاعی دارد و دعوت نامه نیست. طبعا در برنامه ما تماس با نیروها قرار دارد.
با تشکر
بهروز خلیق
گامی به پیش و ارزشمند برای پیشبرد انقلاب “زن، زندگی، آزادی ” و سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی.
امیدوارم که تلاش شود تا همه ی گروه های جمهوری خواه سکولار دموکرات با هم ائتلاف کنند.
کمبود چنین ائتلاف بزرگی سالهاست که ملموس است و تمامی حرکات اعتراضی ملت ایران از نبود چنین ائتلافی رنج برده و ضربه خورده اند.
اشتباه نکنم، چند ماه پیش ، نامه ای اعتراضی از ۱۲ حزب و گروه جمهوری خواه، در مخالفت با مصاحبه ی چند رسانه ی برون مرزی با آقای رضا پهلوی، انتشار یافت. پس چرا حالا فقط چهار گروه ؟
اگر میخواهیم که جمهوری خواهان سکولار دموکرات وزنه ای مهم در انقلاب “زن، زندگی، آزادی ” باشند، باید هر چه سریعتر به یک ائتلاف وسیع رسید. ضمنا فراموش نکنیم که ما برای سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی نیاز به ائتلافی فرا گروهی و فراجناهی و ملی، در سطح کل اپوزیسیون، از چپ و راست و ملی و جمهوری خواه و پادشاهی خواه و…داریم.
باید پس از ۴۴ سال اختلاف و تفرقه، بالاخره تابو شکنی کنیم و به سوی ائتلاف و اتحاد سراسری برویم. چنانچه همه ی جمهوری خواهان سکولار دموکرات ائتلافی بزرگ تشکیل دهند، آنوقت ما میتوانیم در جریان مذاکرات ائتلافی با جریانات دیگر ، همانند مشروطه خواهان سکولار دموکرات و… با دست پر و تأثیر گذارتر حرکت کنیم.
در حالیکه از جنبش ۸۸ نام نمی برید
خواهان همگامی با چه جریان هایی هستید؟؟
(همگامی)در دستور زبان فارسی یک اسم است
ولی جهت نامیدن یک جریان نمی شود از آن استفاده کرد
مثلاً، جنبش همگامان،یا ائتلاف همگامان، یا جبهه همگامان
از صفت جمع(همگام)استفاده می شود وبه قول معروف توی دهن خوب می چرخد.منظور از استفاده نکردن از اسم همگامی ، نه اینکه نشود از آن استفاده کرد ولی از اسم می شود با پسوند وپیشوند به راحتی یک جریان منشعب ساخت ولی صفت را نمی شود از خود کند.
پرسش
جبهه ملی ایران- اروپا
و
سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
فرقشان چیست؟ و اگر هر دو با عنوان « جبهه ملی » شناخته می شوند، چرا ابتدا این دو جریان با هم « متحد » نشده اند، تا سپس با دیگران « همگام » شوند؟
همین پرسش در مورد دوجریان دیگر، با عنوان های :
( اتحاد ) جمهوری خواهان ایران
و
( همبستگی ) جمهوری خواهان ایران
هم
مطرح است. چرا این دوجریان که خود را « جمهوریخواه » می نامند و گویا تنها تفاوتشان در دو پیش واژه « اتحاد » و « همبستگی » است ، تا کنون نتوانسته اند با هم « متحد » شوند، و سپس بروند و با دیگران « همگام » شوند؟
روزگار غریبیست نازنین! وای از دست این روشنفکران « مقام پرست »!
آقای نکونام گرامی، واقعیت اینست که فعالیت سیاسی در ایران برای فعالان سیاسی هیچگاه نتیجه ای جز زندان، شکنجه و اعدام و ترور و تبعید چیزی نداشته است. اینست که من صحبت شما در مورد مقامپرستی را درک نمیکنم. اما چرا دو جبهه ملی تشکیل شد علل پیچیده ای دارد که جایش اینجا نیست. اما این دوسازمان اخیرا بیانیه مشترکی داده و همکاری خود را تا یکی شدن اعلام کرده اند. https://melliun.org/iran/351485
وجود دو سازمان جبهه ملی در برونمرز انعکاسی از اختلافاتی بود که سالها پیش در جبهه ملی داخل پدید آمد و هنوز به شکلی ادامه دارد. اما مسئولین دو جبهه ملی خارج بعد از مذاکرات نسبتا طولانی موافقت کردند که خود را درگیر اختلافات داخل نکنند و حداقل در راه وحدت عمل و هم آهنگی فعالیتهایشان اقدام نمایند، چرا که هر دو مواضع و اهداف سیاسی واحدی را دنبال می کنند و هرد و ادامه دهنده میراث دکتر مصدق هستند. دو سازمان از زمان شروع همکاری پنج جریان جمهوری خواه در کنارهم در پیشبرد اهداف و تقویت این مجموعه تلاش کرده اند. اخیرا نیز، در بهمن گذشته طی اعلامیه مشترکی متعهد شدند که “از این پس به طور مشترک و هم آهنگ، هم گام و متحد در جهت وحدت نیروهای ملی، اعتلای جنبش آزادی خواهی و کمک به تقویت جنبش جمهوری خوای در ایران ” پیش خواهند رفت.
با درود، آرسن نظریان، عضو هیات اجرایی جبهه ملی ایران- اروپا
برای متن اعلامیه به این لینک مراجعه کنید. http://www.jebhemelli.info/%d8%a7%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%87-%d9%85%d8%b4%d8%aa%d8%b1%da%a9-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%a8%d9%87%d9%87-%d9%85%d9%84%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7
این همگرایی و ائتلاف قطعا گامی موثر و درخشان در مسیر ایجاد ثقل چپ و جمهوری خواه سکولار دمکرات در سپهر سیاسی رنگین کمانی ایران خواهد بود. به نظر من با توجه به روابط نزدیک و همکاری های سابقه دار “حزب چپ ایران” با “مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران” دور از انتظار نخواهد بود، که در آینده ای نه چندان دور، این حلقه واسطه نقش تاریخی خود را بازی کرده و دو زنجیره سیاسی موجود را به هم متصل و جبهه آزادیخواهی، برابری طلبی و عدالتخواهی را بیش از پیش مستحکم تر و تاثیر گذارتر نماید.
زن زندگی آزادی
اتحاد مبارزه پیروزی
دوستان گرامی، درود بر شما!
۱ – پدید آوردن ائتلاف جمهوری خواهی، گرچه دیر هنگام اما، بیگمان گامی به پیش، مسئولانه و امید برانگیز است.
۲ – در پرهیز از کاربرد ادبیات مذهبی پیشنهاد میکنم که بجای کلمه “مشروعیت” از عبارت “مردم پذیری” استفاده شود.
۳ – پیدا نیست چرا در کنار جنبش “زن، زندگی، آزادی” [که همه پوشان بوده اما از طرح خواسته های حرکت آفرین رنج می برد]، از “منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی” [که در هم افزایی با جنبش زن-زندگی-آزادی، مبارزه سیاسی-اجتماعی را به پهنه های مبارزت برنامه دار و فراگیرتر میکشاند] نپرداخته اید!
۴ – چرا “عدالت اجتماعی” در پاراگراف پایانی غایب است؟ مگر هدف مردم ایران رسیدن به “جمهوری سکولار و دموکرات، دگرگونی ساختار قدرت سیاسی، جدائی دین و دولت و استقلال نهادی آنها از یکدیگر، ایجاد ساختاری متکی بر انتخاب آزادانه” و برابری و عدالت اجتماعی نیست؟
۵ – چرا از نام بردن یا دست کم دعوت مستقیم از همه جریانات دمکرات و ترقی خواه در کشور پرهیز کرده اید؟ آیا برنامه تماس گیری فعال با آن نیروها را در دستور کار قرار داده اید؟