جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

آماده باش کُردها؛ برای نجات ایران

” … چراغم در این خانه می‌سوزد، آبم در این کوزه‌ ایاز می‌خورد و نانم در این سفره‌ است.” احمد شاملو

   

کوروش طاهرنسب

طی چهار ماه گذشته حملات توهین آمیز، تهمت و افترا، فحش و ناسزا به فرهنگ مردم کردستان ایران، در شبکه های مجازی، مستقیم و غیرمستقیم و همچنین در تعدادی از رسانه های فارسی زبان  خارج نشین و در راس همه شبکه من و تو، از سوی افرادی منتسب به سلطنت طلب صورت گرفته و هم چنان ادامه دارد. بعید است، این افراد در طیف سلطنت طلبان مشروطه باشند. زیرا ادبیات مشروطه طلبان متین، با وقار و با مبانی دموکراسی و انسانی سازگاری دارد.

چرا وضعیت چنین شده؟

به باور من، اشتباه تاکتیکی دو سازمان عمده فعال در جنبش کردستان ایران، یعنی حزب دموکرات (کمتر) و سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان، کومله به رهبری عبدالئه مهتدی (خیلی بیشتر) همراه با تعدادی از افراد جدا شده از این دو سازمان، موجب شده تا تخریب کنندگان، جاهلان، نادانان، مغرضان و تحریف کنندگان تاریخ کُردستان در هر چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق، از چنین اشتباهی و شکاف ایجاد شده، استفاده و سوء استفاده کنند. این که، سطح مطالبات مردم کردستان ایران و سایر ملیت های ایرانی برای رسیدن به آزادی، دموکراسی در ایران مستقل و دموکراتیک به چند نفر خارج نشین خاص مرتبط و تقلیل داده شده، بزرگترین اشتباه سازمان های سیاسی کُردستان ایران، از جمله سازمان کومله به رهبری عبداله مهتدی است. اینجا ضرورت دارد، ابتدا برای بیشینه موضوع خودمختاری، استقلال و تجزیه در قلمروهای چهار کشور کُردنشین ( باکور، روژ هلات، باشور و روژآوا)T به تاریخ برگردم و به طور خلاصه در زیر به آن اشاره کنم. تا روشن شود، به چه علت و دلایلی در گذشته خودمختاری، خودگردانی و مینی استقلال در چهارچوب سرزمین های کردنشین صورت گرفته است: کُردها اصیل ترین ملت ایرانی و از پایه گذران تمدن آریائی در قلمرو مادها هستند. با تهاجم ارتش شاهنشاهی کوروش پادشاه هخامنشی، به زندگی آرام و فرهنگ غنی آنان تجاوز شد. صلح طلبی، انساندوستی و زندگی در طبیعت از جمله غنای فرهنگی کُردستان از زمان مادها تاکنون بوده. تا جائی که، کوروش شاه هخامنشی، مجذوب و می توان ادعا کرد، مغلوب غنای فرهنگی مردمان کُرد آریائی اصیل در سرزمین ایران مادها شد!

تجزیه، قبل از جنگ جهانی اول و تقسیم قلمروهای استعماری بعد از جنگ

دولت عثمانی در سال ۱۶۳۵ به دولت صفوی حمله و ایروان در منطقه قفقاز را اشغال کرد. سپس بار دیگر در سال ۱۶۳۸ به بغداد حمله کرد و بعد از ۴۰ روز جنگ مستمر توانست آنجا را هم اشغال کند. در پی این تجاوز و تصرف سرزمین های آنان، فرمان قتل‌عام سربازان دولت صفوی و قسمی از مردم بی‌گناه را صادر کرد. بعد از آن، در اوایل سال ۱۶۴۰ شاه صفی پادشاه صفوی، در مقابل بازگشت ایروان به دولت صفوی، قسمت بزرگی از ایالت شاره‌زور (تمام باشور کردستان را فرا می‌گرفت)، باکور کردستان و قسمتی از روژآوا، همچنین شهرهای عراق (بغداد و بصره) را به امپراطوری عثمانی تسلیم کرد. به موجب عهدنامه‌ی قصرشیرین این حاتم بخشی شاهان صفوی صورت گرفت. این عهدنامه برای مدت ۱۳۷ سال تا جنگ جهانی اول اعتبار داشت. در نتیجه، تکرار جنگ عثمانی ها با ایرانی ها، جامعه به هم پیوسته ایران این بار در جنگ چالدران تکه تکه و موقعیت جغرافیایی آن ها متفاوت شد. بخشی از کردستان بزرگ از بدنه ایران جدا شد، که آغاز بسیاری از دردها و رنج های ملت بزرگ کُرد بود. بدین صورت تاریخ ادامه یافت. تا این که یک صد و سه سال پیش، در  ناحیه سور در حومه شهر پاریس و جائی که کارخانه چینی سازی معروف و محل اعتراضات کارگری قرار داشت، دیپلمات های اروپایی گرد هم آمدند. تا خاورمیانه را در میان خاکسترهای امپراتوری عثمانی، تقسیم کنند. در روز ۱۰ اوت سال ۱۹۲۰میلادی، نخستین پیمان میان نیروهای متفق و امپراتوری عثمانی امضا شد. این پیمان برای تجزیه امپراتوری عثمانی که در جنگ جهانی اول در کنار امپراتوری آلمان و امپراتوری اتریش – مجارستان قرار داشت، منعقد شد. براساس پیمان -سور- قلمرو این امپراتوری به منطقه آناتولی که اهالی آن منحصرا ترک‌تبار بودند، محدود شد. معاهده سور، استانبول و تنگه بسفر را بین المللی اعلام کرده و قسمت هایی از اراضی آناتولی را به یونانی ها، کُرد ها، ارامنه، فرانسوی ها، بریتانیا و ایتالیایی ها داده بود. کشور کُردی متصور در معاهده سور، باید تحت کنترل بریتانیا قرار می گرفت. این موضوع برای برخی از ملی گراهای کُرد جذابیت داشت، اما برخی دیگر از ناسیونالیست ها و اسلام گرایان، استقلال تحت سلطه بریتانیا را جایز نمی دانستند و از آینده آن مطمئن نبودند. به همین دلیل برخی از این گروه ها در جنگ به نیروهای جنبش ملی ترک پیوستند. به باور بسیاری از ملی گراهای ترک، معاهده سور برای کشورشان به قیمت از دست دادن استقلال، معنی داشت. برای بسیاری از ملی گراهای کُرد رویای منطقه خودمختاری که می توانستند با این معاهده به دست بیاورند، ولی تاکنون در ترکیه، سوریه و ایران، تحقق نیافته است. در سر می پروراندند.در این تقسیم بندی، سرزمین‌های عرب‌نشین امپراتوری عثمانی نیز به نوبه خود تحت قیمومت بریتانیا و فرانسه در آمدند.

معاهده سور، توسط جنبش ملی ترکیه به رهبری آتاتورک مورد اعتراض قرار گرفت. ملی گرایان ترک علیه سلطان محمد ششم آخرین سلطان عثمانی برخاستند و دولت ملی در آنکارا تشکیل دادند. معاهده سور سبب شروع «جنگ استقلال ترکیه» شد و بین ترکیه و یونان در غرب و ترکیه و ارمنستان در شرق و ترکیه و نیروهای طرفدار فرانسه در جنوب نبردهایی در گرفت. بلشویک های شوروی نیز به ملی گرایان آتاتورک کمک کردند، تا سرانجام این نبردها که با پیروزی های ترک ها همراه بود به انعقاد «پیمان لوزان» در ۱۹۲۳ منجر شود. در واقع این پیمان برای تجدیدنظر در معاهده سور بود. به موجب پیمان -لوزان- مرزهایی فراتر از معاهده سور برای ترکیه به رسمیت شناخته می شد (مرزهای ترکیه کنونی). مطابق این معاهده تعیین سرنوشت موصل به جامعه ملل سپرده شد. خلاصه، آنچه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی به وجود آمد، ایجاد شکل قدرتمندی از ناسیونالیسم بود که توسط دولت در حال رشد ترکیه معرفی شد. تا جائی که تنوع قومی و ملی را در تلاش برای خودمختاری شهروندانش خفه کرد. این ناسیونالیسم به هر امیدی برای تشکیل یک منطقه خود مختار و یا تشکیل یک کشور مستقل کُرد پایان داد.

تصویر یکی از مقرهای حکومت اسلامی داعش که توسط بیشمرگان اقلیم کردستان عراق تصرف شد. نقش بیشمرگان اقلیم کردستان عراق ، در بیرون راندن نیروهای داعش از خاک عراق خیلی برجسته و تاثیر گذار بود

در ایران نیز، در زمان رضا شاه، در سال  ۱۲۹۹ اسمعیل آقا سیمکو، برای ایجاد یک کردستان خودمختار قیام نمود و کنترل بسیاری از نقاط کُردنشین  ایران را کم و بیش به دست گرفت. اما او نیز، در سال ۱۳۰۳ تسلیم ارتش رضا خان شده و در سال ۱۳۰۴ با وی پیمان منعقد کرد. سیاست رضا شاه برای متحد کردن تمام ایرانیان تحت یک هویت پارسی، سبب سرکوب فرهنگ کُردی و نیز دیگر ملیت های ایران گردید. دولت مرکزی اجازه نمی‎داد، زبان‎ کُردی در محیط‎ های آموزشی، سخنرانی‎ها یا انتشارات عمومی استفاده شود، بسیاری از مدارس کُردی را تعطیل کرد، و سبک پوشش اروپائی را برای کُردها (و همچنین تمامی ایرانیان) رایج کرد. رضا شاه، همچنین اقدامی برای ترقی و مدرنیزه کردن نواحی کردنشین نکرد: طی دوران سلطنت وی هیچ جاده یا کارخانه ای در نواحی کُردنشین ساخته نشد. (در دوران محمد رضا شاه نیز، کشاورزی و دامپروری که اشتغال اصلی مردم کردستان بوده. با همان شیوه سنتی کشت، داشت و برداشت، جریان داشت. فقط در سال های ۵۰ به بعد بود که کشاورزی مکانیزه در قسمت هائی از مناطق کردستان ایران به کار گرفته می شد. هیچ کارخانه ای در مناطق کردنشین تاسیس نشد و بیشتر راههای ارتباطی و جاده ها شوسه، خاکی و صعب العبور بود. در حقیقت زندگی اجتماعی کُردها، با مسایل امنیتی و سیاسی حکومت ایران و حکومت های عراق گره زده بود!)

عکس سمت راست بالا،قاضی محمد رئیس دولت خودمختار مهاباد هنگام سخنرانی و در پائین وی، ملا مصطفی بارزانی یکی از وزرای این دولت دیده می شود. همزمان با تشکیل دولت خودمختار در مهاباد ، نیروی هوایی بریتانیا قیام‌کنندگان کردستان عراق بمباران کرد. هزاران نفر از اکراد به طرف مرزهای ایران فرار کردند.عکس سمت چپ از بالا : ملا مصطفی بارزانی و صدام حسین پس از امضای توافقنامه صلح ، آن را اعلام می کنند. طی این توافق  گروه‌های کرد به توافق صلح دست می یافتند که خودمختاری کردها را تضمین می‌کرد. این توافقنامه زبان کردی را به عنوان یک زبان رسمی به رسمیت می‌شناخت و بخشی از قانون اساسی عراق را به این شکل اصلاح می‌کرد: “مردم عراق از دو ملت تشکیل می‌شوند، ملت عرب و ملت کرد”. عکس سمت راست پائین: کودکان کرد در اردوی آوارگان.عکس پائین سمت چپ: گورستان مردم کرد در شهر حلبچه که با بمباران شیمیائی بیش از ۹۰ درصد ساکنان این شهر به طرز فجیعی کشته شدند

در سال ۱۳۲۴ قاضی محمد، کومله ژیان کردستان (انجمن احیاء کردستان) معروف به کومله را که در سال ۱۳۲۱ تأسیس یافته بود، به حزب دمکرات کردستان تغییر داد، و یک حزب کومله جدید تأسیس شد، اما این بار با ارائه موضع مارکسیست لنینیستی. چند ماه بعد، در دی ماه  1324 حزب دمکرات کردستان (با حمایت اتحاد جماهیر شوروی که در آن زمان این بخش از ایران را به اشغال خود درآورده بود) یک حکومت جمهوری کُردی در مهاباد، شهری در استان آذربایجان غربی ، که بعد از سنندج و کرمانشاه سومین شهر مهم در تعیین سرنوشت ملت کُرد در ایران است، تشکیل داد. این جمهوری که به نام جمهوری مهاباد شهرت یافت، ۱۱ ماه بعد، یعنی در آذر ۱۳۲۵ توسط نیروهای نظامی ایران منحل گردید. بعد از ترک نیروهای شوروی از آذربایجان و کردستان ، نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی با تصرف مهاباد ،رئیس جمهور، قاضی محمد را به همراه بسیاری از دستیارانش در میدان عمومی مهاباد به دار آویختند. دولت خودمختار مهاباد اگرچه عمر کوتاهی داشت .اما توانست یک سیستم اداری دولتی محلی تأسیس کند، زبان کُردی را به عنوان زبان رسمی احیاء و پیشمرگه‎ها را جایگزین نیروی پلیس کند. اما، مهم ترین نتیجه تشکیل و شکست جمهوری خودمختار مهاباد( ادبیات رایج در حوزه سیاسی و کشوری) در این موضوع آشکار شد، در ساختار اجتماعی و اقتصادی ملیت های ایرانی طی دهه های متمادی ، کشاورزی، مراتع طبیعی و دامداری و سیستم فئودالی حاکمیت داشته است. در چنین سیستمی روابط قبیله گرائی و طایفه ای ، مناسبات و فرهنگ غالب را تشکیل و بعضا تحمیل می کرد. هرچند اکراد با حس ملی”  کُردیت ” با یکدیگر شریکند، اما مثل سایر اقوام و ملیت ها ،به لحاظ ایدئولوژیکی، سیاسی، دیدگاه های مختلفی نسبت به کشورهای خود دارند. بدین علت است که هویت، جامعه و سیاست کُردی به شدت از پروژه های “دولت سازی” کشورهایی که آنجا زندگی می کنند، متاثر است.

محمد رضا شاه و بازی با اکراد

خصومت و نزاع بین دولت شاهنشاهی و دولت جمهوری بعث عراق به مدت یک دهه با فراز و نشیب همراه بود. در این پستی و بلندی تیره گی روابط بین دو کشور، کُرد ها،نقش مهمی بر عهده داشتند. ملا مصطفی بارزانی وزیر خارجه بازمانده از حکومت جمهوری مهاباد، در کردستان عراق ساکن و خیلی زود رهبر اکراد عراق شد. در جنگ تبلیغاتی و سپس در جنگ فیزیکی و تسلیحاتی در زمین، بین قوای نظامی عراق و ایران، نیروهای بیشمرگه تحت فرمان ملا مصطفی بارزانی نقش بسزائی داشت. شاه ایران با ارسال کمک های تسلیحاتی، لجستکی و حمایت های مالی ،تدارکاتی و بیمارستانی مستقیم از کُرد های عراق در برابر دولت عراق حمایت می کرد. هر چند بر این عقیده نیز بود که از  کُرد ها برای سپر دفاعی در مقابل ارتش عراق استفاده کند و حکومت این کشور را تحت فشار قرار دهد. سرانجام  انعقاد قرارداد آشتی بین ایران و عراق در حضور هواری بومدین رئیس جمهور وقت الجزایر، ضربه مهلکی بر کُرد ها  وارد کرد که موجب شکست و پراکندگی بیشمرگه ها و آواره شدن ده ها هزار نفر از مردم کردستان عراق به سوی ایران، اردن ،ترکیه شد. تا درس بزرگ و اخطار تاریخی برای اکراد در هر چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق باشد!شاه در سال ۱۳۵۴ در مصاحبه با روزنامه آیندگان در تهران اعلام کرد، که ایران دست از حمایت کردها برداشت، زیرا این شورش بی ثمر بود. صدام حسین هم در سال ۱۳۵۳ در بغداد در کنفرانس مشترک با جبههٔ خلق برای فلسطین به رهبری جورج حبش اعلام کرد ، کردها پایان یافته اند، اگر روزی در کوهستان های برفی کردستان درخت خرما سبز شد. آن موقع هم کُرد ها دوباره به مبارزه ادامه داده و زنده می شوند.طبق اسناد رسمی،اسرائیل و آمریکا در بازی دادن کردهای عراق نقش پشت پرده داشتند.

پس از سال ۱۹۳۸، ترکیه با شورش مهمی توسط کُرد ها مواجه نشد. عراق و ایران دو محور شورش اکراد بود. تا این که “حزب کارگران کردستان” به نام “پ. ک.ک” فعالیت خود را در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد. حزب کارگران کردستان” به رهبری عبدالله اوجالان، (در یک ردیابی توسط اسرائیل و اطلاع دادن به نیروهای امنیتی ترکیه، وی دستگیر وزندانی شد)، فقط یک نیروی چریکی نیست؛ بلکه یک جنبش متغیر اجتماعی و سیاسی است، که میلیون ها نفر هوادار و چندین سازمان پیشرو دارد.حزب کارگران” چندین حزب جداگانه اما مرتبط ، و همچنان بازوهای نظامی در چهار منطقه کردستان، و نیز حضور قوی در جمع کردهای خارج از منطقه یا مهاجر دارد.”حزب دموکراتیک خلق” (HDP) ترکیه نیز، هرچند که به لحاظ سازمانی مستقل است، اما در پارلمان این کشور برای حقوق فرهنگی، زبانی و سیاسی از طریق تغییرات قانونی مبارزه می کند. این حزب حامی کُرد ها ، سومین حزب بزرگ ترکیه است.

 حکومت سلطنتی محمد رضا شاه پهلوی، نخواست به مردم کردستان توجه کند. تمام آمارها در قلمروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی در استان های کرد نشین منفی نشان می داد. بعد نوبت به جمهوری اسلامی ارتجاعی و از بدترین نوع  دیکتاتوری تاریخ رسید. تا مناطق کردنشین را در محرومیت مضاعف قرار دهد. روستاها، شهرهای و راههاسراسر این استان تبدیل به دژها و پایگاه های نظامی و ایست های بازرسی برای اذیت و آزار اهالی کُرد ، تبدیل شده است. بیکاری و فقر مطلق چنان بالا است که گذشته از جوانان زیر دیپلم و دیپلم گرفته،بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز، به آن چه که -شغل- کولبری می گویند، روی آورده اند!

نگاهی به کردهای های ایران

منطقه کُرد نشین ایران ،منطقه‌ای جغرافیایی در غرب ایران است. از لحاظ تاریخی و در حال حاضر جمعیت عمدتاً کُرد،در آن سکونت دارند. این منطقه شامل بخش هایی از سه استان ایران است. استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی. این سه استان ایران با بخش هایی از عراق و ترکیه که ساکنان آن کردها نیز هستند مرز مشترک دارند. کُردها، همچنین در مناطقی از خراسان، گنبد کاوس و ترکمن صحرا و کوه پایه های آرارات، ساکن هستند.واقعیت تاریخی و اجتماعی – اقتصادی کردستان ایران با سه بخش دیگر کردستان در سوریه، ترکیه و عراق تفاوت چشمگیری دارد. درک این تفاوت ها برای بحث و توصیه آگاهانه درباره اهداف و اهداف جنبش کرد ایران ضروری است. برخلاف مناطق کردنشین ترکیه، عراق و سوریه که زمانی بخشی از امپراتوری عثمانی بود، و در نظر نگرفتن تاریخ چند هزار ساله کُرد های آریائی، کردستان ایران حداقل به مدت ۴۰۰ سال به طور مداوم توسط حاکمان ایرانی اداره می شده. بدین علت است که امپراتوری صفوی خیلی زودتر از عثمانی ها ،اکراد را تحت کنترل خود درآورد، و برای تمرکز و تسلط مذهبی شیعیان تلاش کرد. از نظر مذهبی، حدود ۶۰ درصد کُرد های ایران سنی هستند، در حالی که حدود ۳۵ درصد شیعه و نزدیک به ۵ درصد متعلق به اقلیت یارسانیان هستند. از نظر زبانی نیز چنین شکافی در میان گویش‌ها ، کُردی ،سورانی، گورانی و فیلی وجود دارد.

علاوه بر این، استان‌های کُردنشین ایران به درجات مختلفی با دولت ایران ادغام شده‌اند. بر اساس شاخص توسعه انسانی، در میان استان های ایران، استان ایلام با اکثریت شیعه نشین در رتبه ششم و کرمانشاه، یکی دیگر از استان های کردنشین شیعه، دوازدهمین استان است. استان کردستان و استان آذربایجان غربی که دارای جمعیت قابل توجهی از کُرد های سنی مذهب هستند در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. هر چند به این معنا نیست که وضعیت کُردهای اهل تشییع خوب است: در واقع ایلام و کرمانشاه نیز جزو استان هایی هستند که بیشترین بیکاری در بین جوانان را دارند و بحران اقتصادی کنونی در ایران به ویژه این مناطق را تحت تأثیر قرار داده است. بر خلاف ترکیه، که در آن شکاف جمعیتی غرب به شرق وجود دارد، در ایران، هسته ایرانی در مرکز ایران قرار دارد و در کنار آنان ،آذری‌ها، کُردها ، عرب‌ها، ترکمن‌ها، لرها ،بلوچ‌ها، مازنی ها و گیلگها، به مرزهای کشور نزدیک‌تر هستند. تهران، مرکز ایران بسیار نزدیک‌تر به شهرهای کُردنشین و آذری‌نشین در شمال غرب ایران است. تا شهرهای شرق و جنوب کشور، که باعث می‌شود شمال غرب ارتباط بهتری با تهران داشته باشد. برخلاف ناسیونالیسم ، مذهب و در سطح دیگری دین،ستونی از ناسیونالیسم کُردی نبوده و گفتمان آن غالباً سکولار هست، اگرچه مذهب نیز در جنبش های کُردی نقش داشته است. تاکنون رهبران فارس در دوران انقلاب و سپس در حکومت شیعی خود، از گفتمان هژمونیک اسلامی، ایدئولوژی دینی، گروه‌های اسلامی و شکاف‌های ایدئولوژیک به‌ویژه بین سکولارها و اسلام‌گرایان علیه جنبش‌های قومی-ملی غیرفارس به‌ویژه کُردها استفاده کرده‌اند.

جهان، همراه و حامی جنبش مهسا : زن، زندگی، آزادی

تغییر پویایی سیاسی اجتماعی جامعه کُردی در ایران تغییرات بی‌سابقه‌ای را پشت سر می‌گذارد. بخشی از آن ،ناشی از تغییرات اجتماعی-سیاسی در جامعه وسیع‌تر ایران است. به نظر می رسد، که احیای احساسات ناسیونالیستی در میان همه کردها  مثل سایر نقاط ایران، شدت گرفته و همچنین به طور قابل توجهی در میان کُردهای شیعه،نیز این احساسات بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران آشکار شده و در حال افزایش است. به همین علت،استراتژی جدید جنبش کُرد در ایران برای بهره برداری از این تغییرات و بهبود موقعیت خود، نیازمند ارزیابی مجدد شیوه گفتمان و تعیین استراتژی با توجه به این تحولات است. کُردها در ایران این مزیت را دارند که نسبت به سایر اقلیت ها، جنبش سیاسی سازمان یافته تری دارند. در سطح تمام ایران، گفتمان کُردی  باید گسترش یابد تا به مسائل سراسر کشور بپردازد. کُردها به‌عنوان سازمان‌یافته‌ترین جمعیتی در ایران، باید همکاری با سایر هموطنان خود،مانند آذری‌ها، عرب‌ها، لرها و بلوچ‌ها- را آغاز کنند، زیرا فعالیت‌های سیاسی در میان این گروه‌ها سرعت می‌گیرد. همچنین فرصت خوبی برای ایجاد یک جبهه فراگیر سراسری و ملی برای تلاش برای دموکراتیک کردن کشور بر اساس سیستم و مکانیسم تحول آفرین را موجب می شود. برنامه ای که به نفع همه جوامع داخل ایران خواهد بود. تا کنون، رژیم از استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کن ،برای تضعیف قدرت سیاسی این جوامع استفاده کرده است. ایجاد ائتلاف ملی در داخل کشور می تواند توازن قوا را تغییر دهد.اگر کُرد های ایران سیاست خود را از کردستان عراق جدا کنند، می توانند آزادانه تر و واقع بینانه تر در داخل ایران فعالیت کنند. این امر همچنین فضایی را برای همکاری میان احزاب سنتی کردستان ایران و پژاک باز خواهد کرد. در اینجا ذکر این نکته مهم است که همه گروه‌های کُرد یرانی، از جمله حزب دمکرات کردستان و کومه له، در سمت چپ طیف سیاسی قرار دارند. گروه های کُرد ایرانی باید از رویکرد چند جبهه ای برای به دست آوردن نفوذ سیاسی و اجتماعی بیشتر استفاده کنند. در سطح محلی، احزاب کُردی باید با پذیرش بخش‌های مختلف جامعه کُردی و کنار گذاشتن تمرکز سنتی خود بر مناطق سنی‌نشین، راهبردی برای فراگیر شدن بیشتر ترسیم کنند.

سازمان کومله و حزب دمکرات کردستان ایران – در اوایل و در ادامه جنبش مهسا، زن-زندگی-آزادی، درگیر و خواستار اعتصاب و تظاهرات شد. استفاده مداوم معترضان از شعار کُردی “زنان، زندگی، آزادی” به عنوان علامت اجتماعی-سیاسی شان اهمیت نقش کُردها را در جنبش نشان می دهد. این جنبش که در دراز مدت می تواند به انقلاب ختم شود،محدود به مناطق کُردنشین نیست. اعتراضات از موانع قومی، مذهبی، جنسیتی و طبقاتی عبور کرده است و گستره وسیعی از همبستگی بی‌سابقه‌ای را نشان می‌دهد.

بعد از انعقاد قرارداد صلح بین ایران و عراق در الجزایر و در حضور بومدین، رئیس جمهور الجزایر، حکومت پهلوی ۲۰۰ نفر از سران و رهبران بارزانی را به همراه ملا مصطفی بارزانی به کرج در نزدیکی تهران منتقل کرد و آنان در ویلاهای اطراف این شهر ساکن شدند.

ایران متشکل از ۱۱ ملیت است. همه این ملت ها جزو و عضوی از سرزمین ایران اند. حق دارند که درفضای دموکراتیک ، در کنار هم زندگی کنند. این که گفته می شود حکومت فدرال توطئه چپ و کمونیست ها است. ناشی از بی اطلاعی و یا اغراض است.به طور مثال:  آمریکا، آلمان، فرانسه، کانادا، از جمله کشورهای فدرال هستند. هم چنانکه چهار کشور سلطنتی اسکاندینیاوی نیز به صورت فدرال با تکیه بر شیوه محلی اداره می شوند.! نکته عجیب و شگفت انگیز این است که، کسانی با توسل به توهم توطئه از سیستم فدرال به عنوان ترفند تجزیه سخن و داد و فریاد می کشند، در آمریکای فدرال زندگی می کنند!!

توضیح تصویر، در سال ۱۹۸۳  اتحادیه میهنی و دولت عراق به توافق آتش بس دست یافتند و مذاکره در مورد خودمختاری کُردها را آغاز کردند. دیدار جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان و صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق

در گذشته ،یکی از نگرانی های اصلی جامعه بین المللی، سرنوشت کُرد های عراق بوده است . زیرا بارها کُرد های عراق آواره و به طرز شدیدی سرکوب شده اند. از وقتی آمریکا و انگلیس تصمیم به سرنگونی صدام حسین گرفتند و آن را اجرا و عمل کردند. نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا با آگاهی از همکاری همه جانبه سازمان های سیاسی کُرد در اقلیم کردستان عراق بر علیه رژیم صدام حسین و مشارکت موثر در آزاد سازی عراق و سقوط نظام بعث،برای ایجاد تعادل به خواست و مطالبات مردم اقلیم کردستان عراق ، و با تاکید بروجود بخش بزرگی از صنعت نفت عراق در کرکوک، موصل و اربیل، در قلمرو اقلیمی که دولت خودمختار کُرد نامیده می‌شد،از خودمختاری کُردها حمایت و پشتیبانی کرد.

جنبش و خیزش مردم در داخل ایران از مهسا و کردستان شروع شد. تا جائی که مردم ، همه گروه ها ، سازمان ها ، رسانه ها، شخصیت ها و نمایندگان پارلمان ها و برجسته سیاسی و اجتماعی در جهان با قیچی کردن موی سرشان همبستگی شان را نشان می دادند. در داخل ایران نیز میلیون ها ایرانی شعار می دادند: کردستان چشم و چراغ ایران! چه شد بعد از گذشت دو ماه، ناگهان شش، هشت نفر مبارزه را به نفع جمهوری اسلامی ایران،از داخل به خارج منتقل کردند و ماهیت اصلی مبارزه داخل ایران را به سوی هوچی گری و وعده های پوچ منحرف کردند. تاسف بار است کسانی بنام مردم کردستان وارد میدان هوچی گرهائی در خارج شده اند. ضرورت دارد احزاب و سازمان های سیاسی کردستان ایران ، به جای پیروی از چند فرد که فاقد سازمان، حزب و حتی یک انجمن هستند،در فکر ایجاد روابط و صدور تجربیات جنبش کردستان ایران به سایر شهرها و استان های کشورمان فعالیت کنند!یک آماده باش سیاسی از جانب احزاب کُردی ، می تواند سایر هم میهنانمان را به نجات ایران بیشتر امیدوار و هم این که فکر توطئه اخراج از اقلیم عراق را خنثی کند !

افرادی مثل این آقا،(من در حالت خوش بینی و مثبت اندیشی به این موضع نگاه می کنم) تلاش می کنند که با تحریک و به قول معروف هندوانه زیر بغل گذاشتن افرادی مثل عبداله مهتدی، شرایطی را فراهم کنند تا گروههای کُرد ایرانی ساکن اقلیم کردستان به سرنوشت مجاهدین خلق مبتلا و از اقلیم کردستان عراق اخراج شوند! این موضوع را باید خیلی جدی گرفت! البته مجاهدین خلق با تمام مشکلات ایده ئولوژیکی شان و اشتباهات تاثیر گذارشان، از منظر ساختاری ، سازمانی ،داشتن امکانات مالی و ارتباطی وسیع در سطح منطقه و بین المللی ، با اکراد ایرانی مخالف جمهوری اسلامی ایران، ساکن در اقلیم عراق که در تنگنای تشکیلاتی روزگار سپری می کنند، قابل مقایسه نیستند.

https://akhbar-rooz.com/?p=196640 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

نوشتار اینچنینی که در پی این هستند که نه سیخ بسوزد نه کباب، نهایت پیامشان چه خواهد بود؟
هیچ!
در حرکت اعتراضی اخیر شعار زن ،زندگی و آزادی محوریت داشت که می توان گفت این شعار در حوزه فرهنگی هر جامعه ای وجود دارد و خواسته مردمان جوامع مختلف است اما سنت ها عرفی یا دینی و یا روش حکومتی مستبدین تحقق این شعار ها را از اولویت اولیه اشان دور می کند؛ و حتی می توان گفت:
این شعار هیچ هویت قومی را پررنگ نمی کند؛
چون هر فرد انسانی این خواسته ها را در نهاد خودش دارد، این مفاهیم فراتر از موضوعات دیگری مانند قوم خواهی و دین خواهی و ….است
تکامل این شعار در حوزه سیاسی به شعار آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی در محدوده ملی کشور پیگیری و خواهان می شود که با تحقق اینها در حوزه مدیریت و سیاسی کشور، تحقق شعار زن زندگی نیز نمود عینی می یابد.
بعد از حرکت اعتراضی اخیرکه رنگ بوی ملی ایرانی اش برجسته بود
مشاهده شد که همان بازی کمیک قدیمی قوم خواهی با عنوانین جدید مطرح شده
که بدین طریق گروهی را با این مسائل سرگرم کنند و هدف اصلی مبارزه ایرانیان را به حاشیه ببرند

کوروش طاهرنسب
کوروش طاهرنسب
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

آقای امیر ایرانی گرامی؛ ممنون از نظر انتقادی شما. عرض شود، ساختار این مطلب که برای عموم قابل فهم و درک هست ، گزارش ژورنالیستی برپایه رویدادهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی است. اما، تحلیل سیاسی نیست. شاد باشی

کوروش طاهرنسب
کوروش طاهرنسب
1 سال قبل

آقای جلال گرامی، سپاس از نکته سنجی و دقت شما. درست می فرمائید و به طور حتم اصلاح می شود. شاد باشی

جلال
جلال
1 سال قبل

آقای کورش طاهر نسب
خسته نباشیبد بابت مطلب مفیدتان! اما لطفا یک موضوع را که که نادرست در متن آورده اید را اصلاح فرمایید. نام تشکیلات تحت ریاست عبدالله مهتدی نه سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان بلکه “حزب کومله زحمتکشان کردسان ایران” است که دو جریان کاملا متفاوت هستند. هر جند که هر دو از نیروهای سیاسی کردستان ئایران هستند اما ماهیتا با هم تفاوت دارند .

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

از لحاظ تئوریک مسئله ی ملیتها با توجه به شرایط حکومت مرکزی دارای تنوعات زیادیست اما تمام هدف مبارزات ملی رسیدن به حق تعیین سرموشت برای اینکه انسانهای آزاد و برابر داشته باشیم بعد از انقلاب کبیر فرانسه موضوع انسان آزاد و برابر به حق حاکمیت نیز رسید انسان آزاد کسی ست که دارای حق حاکمیتی ست که سرنوشت خودش را آزادانه با حق انتخاب تعیین می کند و شرط آن اینست که با دیگر شهروندان نیز برابر باشد موضوع زبان مادری و دیگر مسائل منوط به تعیین این شرایط است لذا برای تعیین و تکلیف با مسائل ملی ضروریست تا موقعیت حکومت مرکزی را تعریف کنیم آیا حکومت مرکزی نظامی مبتنی بر نظامهای پیش از سرمایه داریست ؟ اگر جواب مثبت باشد اقلیتهای ملی حق دارند از دولت مرکزی جدا شده تا مسیر پیشروی و تکامل جامعه ی خودش را بدون دخالت غیر پیش ببرد اگر پاسخ منفی ست باید تعیین کنیم که آیا دولت مرکزی حق تعیین سرنوشت شهروندان را برسمیت می شناسد ؟ اگر مثبت است اقلیتهای ملی حق دارند خودمختاری یا فدرالیسم را تجربه کنند اما چرا ؟ دلیل اصلی اینست که خط کشی و تعیین مرز نمودن برای ایجاد یک حوزه ی سود جدید بوده تا رقابت برای کسب سود بین بورژوازی مرکز و محلی به نفع بورژوازی محلی تمام شود پس فدرالیسم و خودمختاری یا حتی جدائی مطابق منافع ناسیونالیستی بورژوازی محلی ست و این سبب تفرقه و جدائی ملتها نیز می گردد از اینرو برای حفظ این اتحاد راه حل حکومت شورائی طبقه ی کارگر عالی ترین شکل تشکل و سازماندهی و ایجاد اتحاد بین ملیتها با حفظ اعمال اراده ی مستقیم مردم است که هیچ ربطی به تعیین خط و مرز ارضی نیست شوراها در هر جا مستقر هستند دارای اختیارات یک دولت نیز هستند از اینرو مردم جامعه در کنار هم قرار می گیرند نه مقابل هم تمام طرحهای سرمایه داری و دموکراتیک ایجاد شرایطی برای تقابل ملیتهاست و این مغایر با سیاستهای طبقه ی کارگر است . کردها هم باید توجه داشته باشند در شرایط ایران بهتر است حتی احزاب و سازمانها به سمت سازماندهی شوراهای مستقل باشند استقلال شوراها و سازماندهی مردمی بهانه برای بمباران مناطق ستادهای نظامی کردها هم نخواهد داد ما در رابطه با کل جنبش زن زندگی آزادی هم بارها به احزاب و سازمانها تاکید کردیم بجای سکتاریسم و فرقه گرائی سازمان مستقل طبقه ی کارگر را ابتدا ایجاد و مستقر نمائیم مبارزات انتخاباتی را بگذاریم برای دورانی که شرایط لازم انتخاباتی برای تمام احزاب بدون قید و شرط ایجاد شود گروههای خارج نشین دائم تلاش دارند با رهبر سازی در امور جنبش دخالت نمایند تا به انحصار خودشان دراورند در حالی که این بهانه ای برای سرکوب جنبش است چند سال دیگر باید تجربه کنیم که رژیم در نابود کردن احزاب و سازمانها حرفه ایست پس دندان روی جگر بگذارید تا انقلاب به پیروزی برسد ما از شما نمی خواهیم دنبال همه با هم باشید بلکه می خواهیم برنامه های آگاه گرانه ی خود را از همین الان برای مردم توضیح دهید اما در امور انقلاب اختلال ایجاد نکنید چون هدف این انقلاب قدرت انحصاری نیست قدرت برای سازمان اجتماعی کار است این اعضا عضو همیشگی هستند فقط برای انتخاب نماینده موقع انتخابات فرقه گرائی کنید فراکسیونیست شوید و …

کوروش طاهرنسب
کوروش طاهرنسب
1 سال قبل
پاسخ به  farhad farhadiyan

آقای farhad farhadiyan گرامی، ممنون از نظر و موضع گیری تان. نظر شما، می تواند فرصت دیگری برای نقد و بررسی خوانندگان محترم سایت اخبار روز، نسبت به این گزارش فراهم کند. شاد باشی

کوروش طاهرنسب
کوروش طاهرنسب
1 سال قبل

توضیح و اصلاح: درموضوع در ایران نیز، در زمان رضا شاه، در سال ۱۲۹۹ اسمعیل آقا سیمکو،اما او نیز…

در سال ۱۳۰۳توسط ارتش رضا خان کشته شد(روایت های متعددی در این باره وجود دارد).صحیح است.با پوزش

Rezi
Rezi
1 سال قبل

حکومت رضا شاه از سال ۱۳۰۴ شروع شد

Esed
Esed
1 سال قبل

 آقای کوروش طاهرنسب ما تورکهای آذربایجان یک معیار برای شناخت افراد و جریانات داریم و از آنهای که میخواهند هویت ما را انکار کنند فاصله میگیریم این اصطلاح آذری که بکار میبرید از روی آگاهی است و بنظر من حتما بروید با آذریها همکاری بکنید و شعار محوری آذربایجان آزادلیق عدالت میلی حوکومت میباشد .

کوروش طاهرنسب
کوروش طاهرنسب
1 سال قبل
پاسخ به  Esed

سلام بر شما Esed گرامی، ابتدا ممنون از نظرتان.عرض شود در قلمرو جغرافیائی ایران:کردستان، لرستان، مازندران و…به نشانه زندگی فرهنگ مردم خاص هر منطقه تقسیم بندی شده است. از نگاه رسمی و یا عامیانه کسی نمی گوید جمهوری ترکستان ایران. بلکه آذربایجان می گویند. از طرفی غیر از ایران، جمهوری آذربایجان دیگری هست که ریشه تاریخی با آذربایجان ایران دارد. با توجه به نظر شما،شاید گفته شود-ترک های آذربایجان- بهتراست. اما به کار بردن لفظ آذری نمی تواند به معنای برتری نژادی باشد.حتی در ترکیه و در شهری مثل استانبول وقتی ملیت فردی سئوال می شود، مثلا:می گوید ایرانی هستم. وقتی زادگاه هم سئوال شود، می گویند، ترک آذربایجان یا آذربایجانی هستم! شاد باشی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x