
تا خمینیی ره به درک واصل شد
خلقی بگمان که مقصدی حاصل شد
افسوس! الاغِ لَنگِ آزادیِ ما
با خامنهای یابوی پا در گل شد
تا سیدنا خامنهای ، رهبر شد
صد باغ امید و آرزو پرپر شد
آن پیشتری، بحد کافی بد بود
اما با این، باز ز بد بدتر شد
نوروز خوش است لیک بی شیخ و چماق
هر چند که سالها مکیدیم سماق
خیزیم و خروشیم و بفریاد آییم
تا این سر ناسپاس کوبیم به تاق
آخوند یقین پیکرهی شیادیست
سرچشمهی جهل و دشمن آزادیست
جمهوری شان را بنگر تا بینی
ماوای ستم، نماد استبدادیست
ای خلق! کتاب شیخنا پاره کنید
یک چوب به آستین پتیاره کنید
نظمی بکف آرید فراگیر و درست
اندیشهی این میهنِ بیچاره کنید
نوروز که بی شیخ بود خوش باشد
نوروزیِ بی شیخ چه دلکش باشد
روزی برسد ز شعله افروزیِ ما
عمامه و نعلین در آتش باشد
خیزید به نوروز، بصحرا کوچید
از فتنهی آخوند به هرجا کوچید
این گلهی روباه بخود بگذارید
هر جا که نبود شیخ، آنجا کوچید
نوروز که دیرساله آیین باشد
بر جان و جهان و عشق آذین باشد
زیبا و دلانگیزتر است ار کوشیم
دور از شرر و شایبهی دین باشد
هان! چشم گشا که عید و نوروز آمد
نوروز دوباره شاد و پیروز آمد
هان! ساز و دهل را بجهان میشنوی؟
انگار دوباره خواجه فیروز آمد!
خبرها، گزارش ها و ویدئوهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند