پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

دکتر و مهندس های دن کیشوتی – محمدتقی طیب

مراجعه کننده ای به یک داروخانه درایران، کارمند ساده ای را که مشغول چیدن داروها در قفسه است، اقای دکتر خطاب میکند چون روپوش سفید به تن دارد. وی بطور صریح جواب نمیدهد که او دکتر نیست واقای دکتر چند مترآنطرف هستند. وی حتی برای چند لحظه هم که شده اظهار غرور میکند. این عمل و عکس العمل دو طرفه نشانه ارزش گذاری و معیارهای غلط در جامعه ایست که عناوین ، خیلی بیشتر از بازدهی کار رایج شده اند. ۳۶ سال است که من ساکن آلمان هستم ، اگر شما فردی درهر رده ای را با عنوان دکتر خطاب کنید در حالیکه وی عنوان دکتر را تحصیل نکرده باشد،  در واقع به او توهین کرده اید زیرا که اسم صحیح او را بزبان نیاورده اید. در سالهای گذشته درکابینه آلمان دو وزیر به دلیل اینکه بخشی از تز پایان نامه دکتری شان از تز پایان نامه های دیگر اقتباس شده بود ، یکی محبور به استرداد تیتر دکتری خود و دیگری حتی استعفا ازمقام وزارت خود گردید. همین یک مورد تفاوت اساسی و عمیق ، دیگر برای ما نباید سئوال بر انگیز باشد که چرا آنها ماشین بنز و بی.ام.و تولید میکنند و ما پراید. قبل از انقلاب هم کلا تیتر دکتر و مهندس محبوبتریت عناوین جامعه بودند وجایگاه مشخص اجتماعی همراه درآمد متناسب با موقعیت خود را داشتند اما کسی تیتر جعلی این عناوین را یدک نمی کشید.  بعد ازانقلاب میبینیم که افراد بیسواد و بدون هیچگونه تخصصی وقتی صاجب منصبی میشوند، بفاصله چند ماه عنوان دکتررا هم صاحب میشوند. این مدارک راچند مرکزبظاهر دانشگاهی که منحصرا برای این امر تاسیس شده اند، بلافاصله به آنها اهدا میکنند. متعاقبا در اثر تکرار نام این افراد بهمراه تیتر دکتریشان ، امر بر آنان مشتبه شده فکر میکنند علی آباد هم شهریست ، تغییررفتارنزولی متکبرانه و بی ادبانه نمایان میشود که تاثیر مستقیم درانحطاط فرهنگ جامعه دارد.                                                               

 خانم آنجلا مرکل ۱۶ سال صدر اعظم محبوب آلمان و قدرتمند ترین زن دنیا در عرضه سیاست بود که حدود ۲ سال پیش با تصمیم خود از صحنه سیاست کناره گیری کرد. شوهر وی دارای دکتری شیمی است و خودش دکتری فیزیک دارد. تصاویرمتعددی از این دوزن و شوهر در حالیکه کیسه های خرید فروشگاه آلدی (از ارزانترین فروشگاه های زنجیره ای در آلمان ) را حمل میکنند در روزنامه ها منتشر شده است. چنین موردی را در کل تاریخ ایران مشاهده نمیکنید.                                  

موارد فوق از بارزترین عوامل انحطاط فرهنگی میباشد. عامل مهم دیگر را میتوان فاصله طبقاتی نامتناسب و غیر عادلانه در زمینه های مختلف واثر مستقیم وبارز آنها را در جامعه مشاهده کرد. شکاف وحشتناک بین ثروت و درآمد نجومی طبقه ای  در مقایسه با فقرو درماندگی قشرعظیم مقابل آن بارزترین نمود بهم ریختگی در جامعه است. بعنوان مثال هیچ کدام از دو قشر یاد شده قیمت گوشت را نمیدانند وعلاقه ای هم بدانستن آن ندارند. قشر اول مایحتاج خوراکی را تلفنی و از بهترین مرکزانجام میدهد و جنس را درمنزل تحویل میگیرد و با کشیدن کارت ، پرداخت را انجام میدهد بدون اینکه توجهی به قیمت اقلام داشته باشد.

قشردوم هم قیمت گوشت را نمیداند چون چندین ماه است که بعلت وضع مالی بشدت ضعیف، گوشت نخریده و نخورده است. این اختلاف فاحش اقتصادی باعث بروز نشانه های ملموس در رفتار های اجتماعی میگردد. تکرار چنین رفتارهائی به پدیداری بغض و حسد در طبقه محروم میشود، اما او محکوم و مجبور است و کاری از دستش ساخته نیست. لذا پیامدهای این وضعیت  به خشم و انتقام جوئی نهفته درونی منجر میشود. از چنین شخصی انتظار رفتار فرهنگی اجتماعی منطقی را نمیتوان متصور بود. عامل بعدی انحطاط فرهنگی، زیاده خواهی بدون زحمت کشیدن در جامعه است. وقتی رسیدن به هدفی که حصول منطقی و طبیعی آن، سالها مرارت و کوشش لازم دارد، توسط رابطه وسیستم رانت وفقط در عرض چند روزحاصل شود ، دیگر از فرهنگ اقتصاد نمیشود صحبتی بمیان آورد. وقتی رئیس کمسیون فرهنگی ایران – فرانسه در مجلس ، اسم موزه لوور را از روی کاغذ نمیتواند بخواند، این یعنی انحطاط فرهنگی. ممکن است این خرده را برمن بگیرید که این مثالها عمومی نیستند و لذا نمیتوان برمبنای آن نتیحه گیری کلی کرد. اما وقتی این موارد در زمینه های محتلف تکرار شوند باعث از بین رفتن حساسیت جامعه و بی تفاوت بودن در باره شاخص عملی اجزائ تشکیل دهنده فرهنگ میشوند.                                               .             

مفهوم فرهنگ را باید به طوراعم در روش زندگی، ارتباطات، باورها، اعتقادات، رفتارهای فردی و اجتمائی، رابطه با محیط زیست، جایگاه هنر ، تعهد اخلاقی کاری، رانندگی و برخی موارد دیگردر جامعه جستجو کرد. طبیعی است که نمود مجموع این اجزا به صورت کلی در جامعه، خود را نمایان میسازند وبعنوان فرهنگ هر ملتی بارز و معرفی میشود. بدین لحاظ فرهنگ در مقایسه با تمدن دست پیش را میگیرد زیرا ملاک سنجش،وضعیت زمان حال است. سابقه تمدن هرکشور با فرهنگ ان کشور،علی الخصوص در زمان حال بسیار متفاوت است.      گیرم پدر تو بود فاضل       ازفضل پدرتورا چه حاصل                                            

شرح مبسوطی در باره عینییت یافتن غلط اجزائ دیگر فرهنگی میتوان نوشت که خود نیازمند نوشتارهای دیگری هستند. بزرگترین فاجعه آن است که اصلاح و ارتقاع فرهنگ در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و حد اقل به یک یا دو نسل احتیاج دارد.               

  • * اقتباس از رمان دن کیشوت اثر سروانتس                                         

https://akhbar-rooz.com/?p=197734 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
1 سال قبل

“به خرچنگ گفتند چرا راه رفتنت پس پسه؟ گفت کجام مثل همه کسه؟”.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x