جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

معرفی کتاب: از وحدت تا فروپاشی، اسنادی از اختلافات درونی حزب رنجبران ایران

به کوشش: باقر مرتضویَ

“گذشته چراغ راه آینده است”

جنبش کارگری – کمونیستی ایران، در بیش از صد سال گذشته، هسته ­ها، گروه­ها، جمعیت­ها، سازمان­ها و احزاب بسیاری به خود دیده است، که هر یک به سهم خود تجارب مثبت و منفی بسیاری داشته ­اند. اما به ندرت این تجارب جمعبندی شده و در اختیار آیندگان گذاشته شده. مورخین و پژوهشگران چندی از نگاه خود به برخی از این نهادها پرداخته­ اند، که در جای خود تا حدی مفید و آموزنده­ اند. اما از زبان بانیان و رهبران و دست­اندرکاران این گروه­ها و تشکلات، کمتر موردی است که بطور واقعی به بیان تاریخچه و تجارب تشکل خود بپردازند، اگر مواردی هم هست، بیشتر تعریف و تمجید و تبلیغ از خود و فاقد یک نگاه نقادانه و ذکر موارد منفی انحرافات، خطاها و یا حتّا خیانت ­هاست.

به جرأت می­توان گفت برای اولین بار است که از زبان عمدتاً رهبران حزب رنجبران از طریق نامه­ های مبادله شده بین خود و اسناد مربوط به مقطع اختلافات منجر به انشعاب، این حزب را بهتر می­شناسیم. لذا باید سپاسگزار باقر مرتضوی عزیز بود که همت کرده و طی سالیان دراز برای گردآوری این اسناد کوشیده است. اسنادی معتبر و مستند که سرشار از آموزش ­های منفی و بعضاً مثبت برای کنشگران کنونی و نسل­های آیندۀ راه سوسیالیسم است.

گاهاً درس­های معلمین منفی می­توانند مفیدتر و آموزنده ­تر به کار آیند. این کتاب حدوداً ۶۰۰  صفحه ­ای را می ­توان معلم منفی خوبی نامید. مقولات و مسائل زیادی در این اسناد مطرح شده ­اند که تماماً قابل تأمل ­اند و از آن میان فرازهایی که به لحاظ تئوریک، سیاسی، ایدئولوژی، تشکیلاتی و سبک کار بسیار آموزنده و کارآمد هستند که از خلال مباحثات و نقدهای طرفین اختلافات به یک دیگر، قابل دریافت می­باشند، نظیر:

– تجزیه و تحلیل طبقاتی و شناخت جامعه و نیروهایش و تعیین مرحله و راه انقلاب

– ارزیابی از حاکمیت و جناح ­های آن

– وحدت نیروهای چپ (یا ائتلاف سران تشکلات)

– جبهه واحد (یا به تعبیر آن حزب، “اتحاد بزرگ ملی” – شامل اسلام مبارز، ملی­ گرای مترقی و سوسیالیسم انقلابی- و چگونگی ایجاد آن و رهبری و مناسبات درونی اش)

– مبارزه مسلحانه (چگونگی، شکل، شرایط، ملزومات، امکانات و نیروها و رهبریش و …)

– کار مخفی و علنی

– مرکزیت دمکراتیک،

– کار توده ­ای،

و …

علاوه بر آن­ها انحرافاتی نظیر: پربها دادن به خود و خودمرکز­بینی و سکتاریسم. دنباله روی از بورژوازی و خرده ­بورژوازی، الگوسازی و کپی­ برداری از تجارب انقلاب چین، توهم نسبت به خود و حاکمیت، کم­ بها دادن به تودۀ حزبی و فقدان دمکراسی لازم. ماجراجوئی در برخی تدارکات مبارزۀ مسلحانه. برخورد فرمالیته به انتقاد و انتقاد از خود و …

این­ها بخش­هایی از این کتاب ارزنده و آموزنده است، که حتّا بطور فردی نیز آموزش ­های بسیار دارد. اما امید است که با امکان انتشار آن در ایران، این خودآموز سیاسی در دسترس آن­ها که در میدان اصلی مبارزه و در کار بنای تشکلات نوینی هستند، قرار بگیرد.

همچنین جا داشت و جا دارد که از پس این سالیان دراز، بازیگران اصلی این حزب و کسانی که از آن­ها در این کتاب نام برده شده و خود نویسندگان برخی از آن اسناد هستند و خوشبختانه در قید حیات می­ باشند، صادقانه و مسئولانه و نقادانه به سخن می ­آمدند و با نگاه امروز به گذشته خود می­ پرداختند و پاسخگوی تمام مواردی که از عاملینش بودند، می ­شدند.

چنین انتظاری به نوعی برآورده شد و جلسه ­ای ظاهراً برای بحث و بررسی و معرفی این کتاب توسط برخی از همین افراد برگزار شد، اما دریغ از آنچه که انتظار می­رفت، آنان به راحتی برای شانه­ خالی کردن از پاسخگویی به مسئولیت­های سنگین­شان (از جمله به بهای حداقل قربانی کردن ۱۷ جوان در به اصطلاح مبارزۀ مسلحانه در شمال!)، کلمه ­ای در مورد محتوای کتاب بر زبان نیاوردند و به جای آن به عنوان کتاب، بویژه واژۀ “فروپاشی” پرداخته و با اتهامات واهی و اهانت­هایی که بیشتر سزاوار خودشان است، باقر را به جای تقدیر و تمجید مورد حمله قرار دادند، چه به زعم ایشان حزب رنجبران فرونپاشید و همچنان موجود است و این خطای بزرگ ایشان، بخشودنی نیست! و به این طریق فرصتی برای پرداختن به محتوای کتاب باقی نگذاشتند.

چه می­توان گفت بجز: مه فشاند نور و …!!!

در پایان ضمن توصیۀ خواندن این کتاب ارزنده به همگان، به باقر عزیز دست مریزاد و شادباش و سپاس برای  این کار ماندگارش می­گویم.

سیامک مؤیدزاده

دوم فروردین ۱۴۰۲ – ۲۲ مارس ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=198108 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نوذر
نوذر
8 ماه قبل

سلام،

کتاب از وحدت تا فروپاشی، اسنادی از اختلافات درونی حزب رنجبران ایران در ایران به چه صورت میشود تهیه کرد؟

متشکرم از راهنمایی

آینه روز
11 ماه قبل

دشمنان نا کام ما
by حزب رنجبران ایران۲. آوریل ۲۰۲۳
نزدیک چهار دهه از عمر این سند می گذرد . جمعبندی است از عمل کرد گرایش راست درون حزب رنجبران در آن زمان که در کنگره دوم حزب رنجبران مهر تائید خورده است..عدم انتشار بیرونی آن تا بحال بدان دلیل بوده که در این سند تاکید کرده داخلی بماند مگر اینکه اپورتونیستها اقدامی علنی علیه حزب رنجبران ایران به عمل آورند و چون آنها هیچگونه اقدام بیرونی انجام ندادند ، حزب رنجبران ایران با حرکت از منافع کل طبقه کارگر و جنبش کمونیستی و دوری از پراکندن اختلافات که تاثیر منفی در میان توده ها می گذارد راه مدارا را در پیش گرفت و اختلافات درونی خود را به گذشت زمان سپرد تا صحت وسقم نظرات در پراتیک اجتماعی معلوم شود و با انتقاد وانتقاد از خودبار دیگر رفقایی که دچار اشتیاه شده بودند به صفوف حزب برگردند. 
متاسفانه همانطور که خوانندگان مطلع هستند اخیرا آقای باقر مرتضوی در کتابی اقدام به انتشار نامه های ردوبدل شده میان اعضای حزب ما کرده است. سند زیر از آن جمله اسنادی است که انتشار یافته . ما در اینجا مصوبه کنگره دوم حزب رنجبران ایران را که در سال ۱۳۶۳ در روستای چخماق در کردستان برگزار شد را در اختیار شما می گذاریم 
درباره اپورتونیست‌های راست کودتاگر
۱- مقدمه
وجود تضادهای طبقاتی در جامعه‌ی طبقاتی ناگزیر بازتابی در درون حزب دارد و آن زمان که این تناقضات حاد می‌شود، مبارزات میان نظرات در درون حزب هم شدت می‌یابد. به همین خاطر حزب باید در جریان پیشبرد مبارزه طبقاتی بیرونی، به بازتاب آن در درون حزب به صورت مقابله‌ی نظرات توجه کند. نظرات درست را از نادرست متمایز ساخته، نظرات پرولتری را از نظرات غیر پرولتری و ضد پرولتری تشخیص دهد و با دامن زدن به مبارزه ایدئولوژیک فزونی عقاید غیر پرولتری و ضد پرولتری را دفع نماید. در این مبارزه ایدئولوژیک یک حزب ضمن اینکه نسبت به عقاید و نظرات غیر پرولتری هیچ گونه مسالحه‌ای را روا نمی دارد. در مورد اشخاص شیوه‌ی معالجه‌ی امراض به خاطر نجات پیکر را در پیش می‌گیرد و مجال میدهد تا کسانی که دچار اشتباه شده‌اند با انتقاد از خود، به نوسازی خویش بپردازند و راه درست را مجدداً در خدمت پرولتاریا در پیش گیرند. در عین حال تجربه‌ی جنبش کمونیستی و کارگری این واقعیت را هم به کرات نشان داده که در هنگام حاد شدن تضادهای طبقاتی و بغرنج و پیچیده گردیدن اوضاع بویژه اوضاعی که با تغییرات ناگهانی و بزرگ همراه است افرادی که در صفوف رهبری احزاب پیدا میشوند که دیگر حاضر به پیشروی نبوده، روی نظرات و مواضع غیر پرولتری خود پافشاری کرده، دست به خرابکاری و فعالیت‌های ضد حزبی زده و تلاش می‌کنند حزب را از درون متلاشی نمایند و یا ایدئولوژی و سیاست‌های حزب را به سود بورژوازی و دشمنان پرولتاریا تغییر دهند.
هر چقدر انسجام ایدئولوژیک سیاسی حزب بیشتر باشد و هوشیاری رهبری و کادرهای آن بالاتر به همان اندازه این گونه حملات بورژوازی از درون خسارات کمتری به بار میآورد و حتا حزب میتواند امر بد را به امر خوب تبدیل کند، اپورتونیسم را افشا کرده و سردمداران آن را به اعضای حزب بشناساند. با ایجاد جنبش نوسازی، آموزش تمام رفقا را از مارکسیسم – لنینیسم بالا برده و سطح آگاهی و هوشیاری طبقاتی اعضای حزب را ارتقاء دهد. هر حزبی که در مبارزه طبقاتی شرکت دارد، نمی‌تواند از این قانونمندی دوری جوید. اکنون حزب ما درست با یک چنین پدیده ای روبروست. ببینیم مبارزه‌ی اخیر در درون حزب ما چه مسیری را طی کرده است و چگونه امروز خود را نشان میدهد و چگونه باید این امر بد را به امر خوب تبدیل نمود و با انتقاد از انحرافات ضد پرولتری حزب را نوسازی کرد و مبارزه را به پیش برد.
امروز همگی رفقا به این واقعیت پی برده‌اند که در درون حزب ما از مدتها پیش مبارزه شدیدی بر سر مواضع، مشی‌ها و سیاست‌های حزبی جریان داشته است. یکی از این مبارزات مسئله‌ی چگونگی برخورد به قدرت حاکم یعنی رژیم جمهوری اسلامی و در این رابطه مبارزه با آن تا حد مبارزه برای سرنگونی و از طریق مبارزه مسلحانه بود. حزب ما این موضع صحیح و انقلابی کنونی خود را به یک باره به دست نیاورد در گام اول این نقطه نظر نادرست که ابرقدرت‌های خارجی و عوامل آنها در ایران عمده هستند و حزب ما باید با حاکمین متحد بوده و علیه آنها مبارزه کند – طبعاً با انتقاد از حاکمین هر کجا که این مبارزه را خوب به جلو نمیبرند یا دچار لغزش‌ها و تزلزلی می‌گردیدند، انتقاد کرد و با جناح بندی کردن -حاکمین مبارزه برای منفرد کردن جناح به اصطلاح -سرسخت که با تکامل اوضاع نام آن هم تغییر کرد و از انحصار طلبان به مستبدین حاکم عوض شد، به عنوان سیاست حزب ما درج گردید. اما تا این زمان به هیچ وجه مسئله برانداختن خود رژیم جمهوری اسلامی مطرح نگردید، ولی به هر حال گامی به پیش بود و توانست تمام حزب را متحد سازد. مبارزه طبقاتی باز هم حادتر گردید. برای حزب ما معلوم شد که خود خمینی در رأس جناح مستبدین مذهبی قرار دارد و کل رژیم جمهوری اسلامی تحت فرماندهی اوست. در اینجا بود که حزب ما باز هم هر چقدر دیر ولی به هر حال گامی دیگر به جلو برداشت و شعار مرگ بر خمینی و مبارزه با رژیم خمینی را اتخاذ نمود. در اولین سالگرد تأسیس حزب یک تغییر بزرگ در سیاست حزب پدید آمد از وحدت و دوستی با خمینی به مبارزه و دشمنی با خمینی تغییر موضع داد ولی هنوز مبارزه ای در پیش بود تا حزب ما شعار برانداختن نه جناحی از حاکمین بلکه کل رژیم را مطرح سازد و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را در دستور قرار دهد. ولی به هر حال هنگامی که رژیم خمینی سیاست سرکوب خونین خود را در سراسر ایران در پیش گرفت عملاً در حزب ما این شعار پذیرفته شد و در مقابل بنیاد شورای مقاومت که در آن زمان خواهان ادامه ی رژیم جمهوری اسلامی شدند (این موضع در “میثاق بنی صدر” که به امضای بنی صدر رجوی است آمده است)، حزب ما اعلام کرد که خواهان استقرار جمهوری دمکراتیک خلق است و برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند. اتخاذ این موضع بیشک تا آنجا که امید میرفت رژیم خمینی سریعاً سقوط کند مسئله ای را در حزب به وجود نیاورد، ولی تدریجاً معلوم شد رژیم خمینی نه به این زودی ها رفتنی است و نه اینکه مقابله برای برانداختن آن کاریست آسان. از این زمان به بعد است که مبارزه ی درونی حزب ما شدت مییابد و پروسه ی نوسازی و تصحیح که تا به حال کم و بیش به آرامی جلو رفته بود دیگر با مشکل روبرو می شود. بویژه اینکه شعار برانداختن رژیم جمهوری اسلامی همراه میشد با اقدامات قهرآمیز حزب. در چنین شرایطی مبارزه ی درون حزبی که تا به حال حاد نبوده بلکه با شیوه‌های اقناعی و انتقاد و انتقاد از خود تأکید روی نکات مشترک برای رسیدن به وحدت نظر پیش میرفته است، شدت مییابد و تدریجاً یک مشی اپورتونیستی راست در رهبری شکل میگیرد و با استفاده امکانات حزبی تلاش می کند آن را به تمام حزب حاکم گرداند.
۲- شرایط و عواملی که به طور مستقیم در این امر مؤثر بودند:
الف – عامل سرکوب رژیم: مهمترین عامل بیرونی و عینی حاد شدن مبارزه طبقاتی و گسترش حملات وحشیانه و فاشیستی رژیم جمهوری اسلامی علیه کمونیست‌ها و انقلابیون و از جمله حزب ما بود. این سرکوب وسیع و خونین که در تاریخ جدید ایران بی سابقه بوده است با وجودی که با مقاومت کمونیست‌ها و انقلابیون روبرو گردید، ولی به هر حال رژیم قادر شد به طور موقتی جنبشهای توده ای مقاومت مسالمت آمیز را، فرو نشاند خسارات نسبی بر نیروهای متشکل انقلابی وارد سازد و جو خفقان را در جامعه مستولی گرداند.
این وضع اپورتونیست‌های راست مخفی شده در حزب ما و متحدین نوپای آنها را بر آن داشت که سر بلند کنند و با تأکید یک جانبه روی وضع نامساعد، دنیای انقلاب را تیره و تار جلوه دهند و از این طریق نظرات و مواضع انحرافی واماندگی، فرار طلبی و محافظه کاری را اشاعه داده و تلاش کنند تا مشی سیاسی حزب یعنی برانداختن رژیم جمهوری اسلامی را از طریق مبارزه مسلحانه تغییر داده و به جای آن مشی اپورتونیستی راست عدم مقاومت و مخالفت با مبارزه مسلحانه را در حزب غالب نمایند. بر این عامل باید عامل شکست تداوم مبارزه مسلحانه شمال و از هم پاشیدگی مبارزه‌ی مسلحانه‌ی عشایر قشقایی و در این رابطه عدم تدارک کار مسلحانه حزب در منطقه را افزود. اپورتونیست‌های راست به جای درس گیری صحیح از این مبارزات قهرمانانه‌ی حزب به هراس افتادند. با کم بها دادن به تأثیرات مثبت این مبارزات دید منفی و جمع بندیهای یک جانبه ارائه کردند. این درست بود که در حرکت های بالا کمبودهایی موجود بود، ولی بیشک جوانب مثبت و انقلابی هم موجود بود. آنها به جای تبلیغ این جوانب مثبت و درس‌گیری از جوانب منفی و مبارزه برای تقویت جوانب مثبت، کمبودها را بزرگ کردند. آنها به جای تبلیغ این امر که حزب ما با برافراشتن پرچم مبارزه مسلحانه وارد عمل شدن به زحمتکشان ایران و نیروهای انقلابی، اعلام کرد مصمم است سلاح در دست با رژیم خونخوار و فاشیستی خمینی بجنگد، به جای تبلیغ قهرمانی‌ها، از جان گذشتگی‌های رهبران، کادرها و رفقایی که در این مبارزات شرکت کردند و مرگ و شکنجه و زندان را به خاطر پیشبرد وظایف حزبی استقبال نمودند و از پرچم سرخ پرولتری دفاع نمودند به این مبارزات مهر “ماجراجویی” و “رفتن زیر پرچم خان” را زدند و رفقا را “ماجراجو” نامیدند. تا از این طریق روی خط مشی مبارزه‌ی مسلحانه‌ی حزب خط بطلان کشند و مشی اپورتونیستی راست خود را مسلط نمایند.
ب – عوامل درونی حزبی: باید بر عامل بالا چند عامل درون حزبی را هم اضافه کرد که ما در زیر به آن اشاره میکنیم. ضروریست رهبری با شرکت دادن کلیه‌ی رفقای حزبی عمیق‌تر و همه جانبه‌تر این مسائل را مورد بررسی قرار دهد تا بتوان درس‌های دقیق لازم را برای پیش‌گیری از اشتباهات آینده گرفت. این عوامل عبارت بودند از:
-پراکندگی رفقای کمیته‌ی دائم و دفتر سیاسی پس از اجلاس مهرماه ۶۰ دفتر سیاسی کوچک شرایطی را به وجود آورد که عملاً در مرکز رهبری ضعیف شد و با توجه به تعویق افتادن اجلاس دفترسیاسی کوچک،. اپورتونیست‌های راست کودتاگر بتوانند بعد از جلسه کمیته دایم (۴) نفره در اسفند از این خلاء موجود سوء استفاده نموده عملاً قدرت مرکزی حزب را غصب کنند. آنها از این طریق با سرعت تشکیلات حزب را که به طور نسبی برای کار در شرایط جدید سازماندهی شده بود و درست به همین خاطر حزب توانسته بود از ضربه شدید دوری جوید، بهم زده با تمرکز تشکیلات در دست افرادی قدرت طلب کلیه‌ی اقدامات تشکیلاتی را برای پیاده کردن نقشه کودتا در حزب اتخاذ نمودند. *( همانطور در این سند میخوانید کمیته مرکزی چهارم حزب در ارزیابی از اوضاع خط مشی مقاومت تا شکل مسلحانه را در برابر سرکوب رژیم جمهوری اسلامی در پیش گرفت ،و در خدمت این سیاست در چهار زمینه برنامه مشخص ریخت و تا حد زیادی در عمل پیاده کرد که در فرصتی دیگر در اینمورد توضیح خواهیم داد)
اقدامات و تاکتیک‌های مشخص آنها برای غصب قدرت در حزب و پیاده کردن نقشه‌ی کودتا به قرار زیر صورت گرفته است:
– با وجود باز بودن راه کردستان از (اواخر بهمن ماه ۶۰ ) و امکان تشکیل جلسات در آنجا، جلسه‌ی کمیته دایم ( ۴ نفره) در تهران برگزار شد. در حالی که طبق تصمیم دفترسیاسی.، کوچک مهرماه ۶۰ اجلاس کد د.س. کوچک و بزرگ میبایستی در کردستان برگزار شود.
– تصمیمات کد ۴ نفره در اسفند۶۰ در زمینه‌ی سیاسی جنبه‌ی یک سند پیشنهادی به کم برای اظهار نظر را داشت تا در اجلاس د.س. بزرگ مورد بررسی نهایی قرار گیرد و قرار شد این سند همراه نظرات و پیشنهادات دیگر رفقای د.س. به کمیته مرکزی داده شود. ولی آنها سند اسفند را به مثابه خط حزب و سند رهبری به درون تمام تشکیلات حزبی بردند.* (واز اینطریق از برگزاری جلسات ارگان ها در کردستان طفره رفتند)
– برگماری هیئت پنج نفره از جانب حتا کد چهار نفره به فرض قانونی بودن برای حداکثر مدت محدود شش ماهه تا دهم شهریور و وظیفه‌ی صرفاً هدایت کارهای جاری بود، ولی هیئت ۵ نفره در این دوره خودسرانه دست به تغییرات سازماندهی اساسی تشکیلات حزب زده کلیه‌ی مسئولیت‌های حزبی را در دست خود گرفته و با سر باز زدن از شرکت در اجلاس د.س. – آنهایی که موظف به عزیمت بودند – …….. و درست به همین بهانه که جلسات کد و د.س. برگزار نمی‌شوند، نقشه کودتای خود را اجرا نموده و به کار غیرقانونی خود حتا پس از دهم شهریور همچنان ادامه دادند.
– یزدی که مسئول جنوب و منطقه‌ی بزرگ آنجا شده بود، فرار طلبی را در پیش می گیرد. با ادعای اینکه راه رفتن به بالا بسته است رفقا را در کوه تنها گذارده، مسئولیت خود را رها کرده به کد ۴ نفره …… پیشنهاد رفتن به خارج را میدهد. در حالی که در همان زمان راه رفت و آمد به منطقه کردستان باز بوده است. علاوه بر این با اینکه قبل از حرکت به خارج مجدداً از او دعوت میشود که برای شرکت در جلسه‌ی کد و د.س به کردستان بیاید و دیگر بهانه‌ای در رابطه با راه موجود نیست، مع‌الوصف از آمدن به کردستان سر باز میزند طبق نقشه‌ی قبلی کودتاگران برای انجام “وظایف ” به خارج می رود و پس از آن نیز از آمدن به کردستان امتناع می‌نماید.
– سرابی که قرار بود حداکثر تا آخر فروردین ماه ۶۱ به کردستان بیاید، بدون دلیل و درست به خاطر جلوگیری از تشکیل ارگان‌های رهبری از آمدن به کردستان سر باز میزند و هنگامی که هیچگونه دلیلی برای عدم شرکت در جلسه ندارد، همراه شمیرانی برخلاف کلیه‌ی اصول و موازین حزبی، به طور غیرقانونی شرکت در جلسه کد و د.س. بزرگ را مشروط به پذیرش شروط من درآوردی خود از جانب رفیق دیلم می‌کند. (تیرماه ۶۱) – با وجودی که شروط آنها از جانب ر. فبق دیلم به خاطر حفظ وحدت با حرکت از منافع والای حزب پذیرفته شد و باز هم آنها از آمدن به جلسه خودداری کردند………..
– سرابی و شمیرانی که توطئه‌ی فلج کردن ارگان‌های رهبری را از قبل طرح ریخته بودند و خود را پشت سر هیئت ۵ نفره پنهان نموده تا آنها را با رفقای کد و د.س. روبرو سازند و از همان آغاز مثل یزدی از آمدن به کردستان سر باز میزدند، به خاطر دور کردن رفقا ی دفتر سیاسی ، آنها را در تابستان با عجله به کردستان میفرستند – همان زمانی که خود مدعی بودند راه امن نیست! – و رفقا وکیلی و بندری را هم تشویق میکردند که به کردستان روند و مسئولیت‌های خود را به ۵ نفر واگذارند.
– سرابی و شمیرانی به اتفاق هیئت ۵ نفره عملاً دست به ایجاد یک دسته بندی ضد حزبی با توطئه‌ی جلوگیری از برگزاری اجلاس ارگان‌های رهبری، رهبری را خود به طور آشکار پس از ۱۰ شهریور به دست گرفته و در حزب کودتا کردند. آنها شروع به “برکناری” برخی از رفقای رهبری از مسئولیت‌های خود و “انحلال” ارگان‌های حزبی نظیر دبیرخانه‌ی حزب نموده و اعمال خرابکارانه‌ی خود را به عملیات ضد حزبی آشکار کشانده‌اند. آنها بیشرمانه به همان نظراتی که خود از میان رفقای کمیته مرکزی جمع آوری نموده بودند و اکثریت قاطع آنها طرفدار برگزاری اجلاس د.س بودند پشت کرده و به همین ترتیب معلوم کردند “قهرمانان دمکراسی” و “جمع آوری نظرات رفقا” چقدر منافع تنگ‌شان آنها را کور کرده است.
– اپورتونیست‌های راست کودتاگر به طور قطعی و نهایی از شرکت در اجلاس د.س علی‌رغم همه گونه نُرم‌ها و ابتکارات برای رسیدن به وحدت سر باز زدند و کودتای ضد حزبی خود را با اقدام به فراخوانی اجلاس کمیته مرکزی آن هم زیر نام هیئت ۵ نفره در شکل پراکنده که توسط خود رفقای کمیته‌ی مرکزی در پنجمین اجلاس خود به عنوان بدعتی نادرست رد شد نموده‌اند تا بدین ترتیب به کودتای عملی خود در درون حزب مهر به اصطلاح کمیته‌ی مرکزی زنند.
***
در مقابل این سئوال که چگونه اپورتونیست‌های راست توانستند دامنه‌ی نفوذ خود را به این سرعت گسترش دهند و خسارات زیادی به بار آورند، علاوه بر عوامل بالا وضع عمومی حزب را هم باید اضافه کرد که به چند نکته مختصراً اشاره میکنیم:
– جمع بندی از اشتباهات حزب به صورت ناقص باقی مانده بود. نظرات متفاوتی درباره‌ی اشتباهات گذشته، کم و کیف آنها و علل بروز آنها موجود بود اما در چنین حالتی نوسازی عمیق حزبی هم برای رفع کمبودها و اشتباهات صورت نگرفته بود و افکار راست روی‌ها و دنباله‌روی از بورژوازی هنوز از چهره‌ی حزب ما کاملاً زدوده نشده بود.
-لیبرالیسم که با وحدت گروه‌ها و سازمان‌های مختلف برای تشکیل حزب به درون حزب راه یافته بود، بر تداوم خود در درون تشکیلات افزود. از یک سو مبارزه ی فعال ایدئولوژیک به خاطر حفظ به اصطلاح وحدت، صورت نمی‌گرفت و از سوی دیگر روابط غیر حزبی و لیبرالیستی- دوستان قدیمی بودن یا عضو گروه سابق بودن ادامه داشت. این عدم مبارزه ی فعال ایدئولوژیک شرایط را برای انتقاد نکردن، انتقاد از خود نکردن، حساب‌ها را دقیقاً نرسیدن ، فراهم کرده بو. وجود این لیبرالیسم گسترده تدریجاً هوشیاری رفقا را نسبت به مبارزه‌ی درون حزبی که خارج از ذهن ما وجود عینی داشت پایین آورد و شرایط را برای سوءاستفاده اپورتونیست‌ها فراهم ساخت.
– گزارش دهی ناقص از بالا به پایین،. در جریان نگذاشتن همه جانبه‌ی رفقای کمیته‌ی مرکزی و کادرها از مسائل رهبری و بویژه فرموله نکردن مسائل مورد اختلاف در درون کم و د.س. و هدایت نکردن رفقای کمیته‌ی مرکزی و کادرهای رهبری تا در جریان قرار گیرند و به طور خلاق در مباحثات رهبری شرکت نموده و نظر دهند. این امر هم تأثیر خود را گذاشته تا رفقای کمیته ی مرکزی نیز به جریانات اپورتونیستی و کودتاگرانه واقف شوند.
***
– اپورتونیست‌های راست کودتاگر به ظاهر خود را مارکسیست مینامند اما در عمل رویزیونیسم به کار میبرند. بین حرف و عمل آنها شکاف عظیم است. آنها دم از دمکراسی میزنند ولی کلیه‌ی موازین حزبی را زیر پا گذارده و کودتاگری می کنند. آنها دم از مبارزه علیه دیکتاتوری فردی به خاطر کار جمعی میزنند، ولی در عمل از تشکیل ارگان‌های حزبی و نشست‌های حزبی جلوگیری می‌کنند. آنها دم از ناامنی راه میزنند و از آمدن به کردستان تحت عنوان آن باز میزنند، ولی برای دور کردن رفقای دفتر سیاسی با عجله آنها را به کردستان میفرستند. خلاصه کنیم آنها افرادی هستند توطئه گر که در یک انبان مارکسیسم و در انبانی دیگر لیبرالیسم حمل می کنند. طبق اوضاع در عمل از لیبرالیسم و در حرف و گفتار از مارکسیسم استفاده میکنند.
 ۳- آنها کی هستند:
 رهبری اصلی اپورتونیست‌های راست کودتاچی را به ترتیب شمیرانی، سرابی، یزدی در دست دارند. ………..
آنها برای گمراه کردن کادرها و اعضای حزب پرچم دروغین “اکثریت با ماست” را برداشته‌اند. کوشش آنها برای یارگیری ایجاد اخلال در امر برگزاری جلسات ارگان‌های قانونی رهبری از طریق زیر پا گذاشتن حزبیت پرولتری، تحت فشار قرار دادن اعضای دفتر سیاسی و کمیته ی مرکزی، مخالفت با اعمال غیرقانونی خود به خاطر تحکیم موقعیت خویش در ارگان‌های رهبری و کوشش آنها برای سوءاستفاده از ارگان‌های تبلیغاتی، مالی، دبیرخانه‌ی حزب و کمیته های مناطق به خاطر پیشبرد نقطه نظرات اپورتونیستی و پیاده کردن برنامه کودتاگرانه‌شان، به علت مبارزه اصولی و بردبارانه‌ی رفقای دفتر سیاسی، کمیته مرکزی، کادرها و اعضای حزب با شکست مواجه شد. هر چند که این مبارزه عمدتاً از دهه دوم شهریور آغاز شد و مدت زمان کوتاهی از آن میگذرد و رفقای رهبری هنوز موفق به دیدار و توضیح اعمال ضد حزبی این دارو دسته به کلیه‌ی رفقای حزبی نشده‌اند، مع‌الوصف اینک بیش از ۶۰ درصد رفقای حزبی در داخل علیه آنها موضع گرفته و اعمال ضد حزبی و سازمان شکنانه‌ی آنها را محکوم نمودند. و مطمئناً با ادامه دیدارها و فعالیت‌ها تعداد باز هم بیشتری از رفقا به سود خط مشی درست موضع گرفته و آنها اقلیت کوچکی باقی خواهند ماند.
۴- ماهیت آنها:
 از لحاظ ایدئولوژیک بورژوایی بوده و تبلورات آن در سه زمینه‌ی سیاسی، تشکیلاتی و سبک کاری به قرار زیر است.
–الف – از لحاظ سیاسی 
– ماهیت خط مشی سیاسی دارودسته ی شمیرانی – سرابی، اپورتونیسم راست است که به اشکال زیر تظاهر پیدا کرده است:
– آنها مبارزه برای کسب قدرت سیاسی توسط پرولتاریا را به بهانه ی ضعف جنبش کارگری و کمونیستی نفی میکنند.
– آنها مبارزه برای کسب هژمونی امر انقلاب توسط پرولتاریا را نفی میکنند و در این ارتباط اولاً، به وحدت نیروهای چپ به خاطر متحد نمودن صفوف پرولتاریا و ایجاد ستاد رهبری واحد پرولتری در ایران کم بها میدهند و ثانیا،ً روند کسب هژمونی را که اجباراً مسیر از کوچک به بزرگ را طی خواهد کرد، در نظر نمی‌گیرند. به بهانه‌ی یا هژمونی بر همه‌ی جنبش انقلابی ضد امپریالیستی، دمکراتیک و ضد ارتجاعی یا در غیر این صورت نفی مبارزه برای کسب آن.
– آنها مبارزه مسلحانه علیه رژیم جمهوری اسلامی را که اکنون به مسئله‌ی بسیار مهمی در پیشبرد امر انقلاب در کشور ما تبدیل شده است، نفی می‌کنند و با توسل به بهانه‌ی “نداشتن پایه‌ی توده‌ای” و یا زمزمه‌ی ” انقلاب فقط از طریق قیام شهری” از تدارک این مبارزه طفره می روند.
– آنها به نقش فعال و پیشرو کمونیست‌ها در ایجاد و یا هدایت حرکت توده‌ای کم بهاء میدهند. آنها در مورد رفتن به میان توده‌ها و ایجاد پایه ی توده ای وراجی می‌کنند، اما در موضع دنباله روی از حرکت خود به خودی توده‌ها و در انتظار روز موعود ظهور این حرکت قرار دارند برنامه و سیاست و شعار مشخصی برای هدایت مبارزات توده‌ای ندارند و به واماندگی افتاده‌اند.
آنها به مقاومت و مبارزات ملیت‌های تحت ستم ایران بویژه مقاومت و مبارزه‌ی مسلحانه‌ی جاری خلق کرد علیه جمهوری اسلامی کم بها میدهند و از پشتیبانی از آن عملاً سر باز می زنند.
ب- از لحاظ تشکیلاتی:
آنها با نفی حزبیت پرولتری و اصول مرکزیت دمکراتیک به فعالیتهای سازمان شکنانه حزبی پرداخته‌اند. آنها در برخورد به اصول در حیطه‌ی تشکیلات لیببرالیست‌اند و در ابتدای پروسه‌ی کودتاگری به طور عمده لیبرالیسم را در تشکیلات دامن زدند، ولی برای تحکیم موقعیت خود در حزب سکتاریسم را اعمال نمودند.
۱- در زمینه ی زیر پا گذاشتن اصول مرکزیت – دمکراتیک
زیر پا گذاشتن مصوبات ارگان‌های رهبری.
– عدم پیروی ارگان‌های پایین از ارگانهای بالاتر.
– نفی رهبری جمعی بویژه استنکاف خودسرانه از شرکت در ارگان‌های مربوطه به رهبری و جلوگیری از تشکیل این ارگان‌ها و به وجود آوردن سیستم “مافوق رهبران” پشت پرده.
– سوءاستفاده از ارگانهای تبلیغاتی (درونی و بیرونی) حزب برای نشر نظرات انحرافی خود.
– تعیین پیش شرط برای شرکت در اجلاس قانونی دفتر سیاسی و کمیته ی دائم.
– برخورد بوروکراتیک اعمال کردن به عدم رسیدگی و مواظبت از زندگی کادرها اعضا خانواده ی شهدا و زندانیان حزب و اختصاص امکانات حزب در خدمت خویش.
۲ تبلورات لیبرالیسم در عملکرد تشکیلاتی.
– ایجاد پراکندگی در تشکیلات و عدم ارتباط با رفقای حزبی و عقب گرد به سوی محفل گرایی
شانتاژ و تحت فشار مالی قرار دادن رفقای مخالف خود در کمیته ی مرکزی بی بندوباری نسبت به اموال حزب و به طور مشخص دور ریختن اسلحه‌های متعلق به حزب.
– عدم تبلیغ مقاومت قهرمانانه‌ی اکثریت رفقای حزب در مبارزات جاری و در زندان در مقابل بزرگ جلوه دادن پاره ای ضعف‌های کوچک بعضی رفقای زندانی و پخش شایعات ناپسند در این مورد به خاطر ایجاد جو مایوسانه در درون حزب و در نتیجه تبلیغ مشی اپورتونیستی راست خود.
– نفی دستاوردهای حزب، برخورد استیزاآمیز نسبت به آنها و برعکس تأکید روی کمبودها و شکست‌های موقتی کنار کشیدن خود از مسئولیت در قبال اشتباهات با سوء استفاده از این واقعیت که حزب نتوانسته کار خود را به موقع، به طور همه جانبه جمع بندی کند و از کمبودهای گذشته خود آشکارا و بی پروا انتقاد نماید.
٣ـ تبلورات سکتاریسم در عملکرد تشکیلاتی آنها
ـ کودتاگری و سازمان شکنی.
اعمال فراکسیونیستی، بارگیری، حفظ ارتباطات با رفقای سابق خود و برکناری رفقای هم نظر خود به مسئولیت‌های حزبی
– تهدید و برکنار کردن رفقای رهبری و حتا منحل کردن ارگان‌های حزبی مخالف خود
– سوءاستفاده از امکانات شغلی و مالی مسکن و غیره‌ی رفقا و عملاً کنار گذاشتن کسانی که علی‌رغم روحیه خوب و فداکارانه در خدمت حزب در این زمینه‌ها امکاناتی نداشته‌اند.
پ – از لحاظ سبک کار:
حزب ما با پیروی از اصول -مارکسیسم لنینیسم اندیشه‌ی مائو تسه دون کوشیده است تا سه سبک اساسی مارکسیستی لنینیستی یعنی تلفیق تئوری با عمل ، پیوند فشرده با توده‌ها و انتقاد و انتقاد از خود را به کار برد، هر چند که هنوز در این زمینه جای زیادی برای آموزش و اصلاح سبک کار باقی است. اپورتونیست‌های راست در عمل این سه سبک را به دور انداخته و به جای آن سبک‌های مبتذل خرده بورژوازی را به کار برده‌اند. ما در زیر به پاره‌ای از تبلورات این شیوه های انحرافی اشاره می‌کنیم.
– ترس از مشکلات، سختی‌ها و قربانی دادن
– مأیوس شدن فوری بر اثر شکست‌های جزئی و تاکتیکی.
– ناب گرایی در کلیه ی کارهای عملی و در نتیجه ایجاد بی عملی و پاسیویته
– تبلیغ اقامت لنین در خارج برای توجیه فرارطلبی.
– کتابی بودن و تمایل به “تحقیق و بررسی” جدا از پراتیک انقلابی توده‌ها.
– نفی دانش نسبی حزب و جنبه ی کمونیستی و کارگری تحت عنوان اینکه هیچ نمیدانیم و یا هیچ چیز روشن نیست.
– جمع‌بندی و نتیجه‌گیری ذهنی نادرست از یک پراتیک کوچک و تقسیم آن (مطالعه‌ی سطحی و یک جانبه‌ی پدیده‌ها). آنها را به سطح تئوریک رساندن
– عدم تلفیق صحیح کار مخفی و علنی، بروز ناخوشی محفل‌گرایی از یک سو و ولنگاری و گشادبازی در پخش نشریات درونی و انتشار اطلاعات تشکیلاتی در آنها و عدم کنترل اسناد درون حزبی و بالاخره ایجاد تمرکز تشکیلاتی از سوی دیگر.
– دورویی، شایعه‌پراکنی، دروغ گویی، برچسب زنی و پرونده‌سازی علیه رفقای رهبری و کادرهای حزب.
۵- چگونگی اقدامات مبارزه با آنها در درون و بیرون حزب:
الف- رهبری باید مبارزەی ایدئولوژیک درونی را بر اساس نکات بالا جلو برده و در این مبارزه قاطع، برا و همه جانبه بوده و هیچگاه دست به مسالحه‌ی ایدئولوژیک نزند در این رابطه علاوه بر بردن مضمون این قطعنامه به درون حزب و با توجه به سطوح مختلف و رهبری باید مواد تبلیغاتی ضروری را از آموزش‌های کلاسیک در رابطه با انحرافات آنها در دسترس رفقا قرار دهد. در این رابطه تهیه‌ی یک جزوه در توضیح همه جانبه‌ی این گرایش اپورتونیستی راست که اول در درون انتشار می یابد، ضروری ست. این مبارزه‌ی ایدئولوژیک در عین حال وسیله ایست برای نوسازی کلیه‌ی رفقای حزبی از رهبری گرفته تا اعضای ساده حزب. آنها باید در این جریان آموزش خود را از مبارزات درون حزبی که انعکاسی از مبارزات طبقاتی در جامعه است بالا برده و آگاهی خود را از مارکسیسم ارتقاء دهند.
ب- در برخورد تشکیلاتی نسبت به نمایندگان این مشی اپورتونیستی راست باید نرمش پذیر بوده و از خود انعطاف به خرج دهیم. تمام زندگی آنها را در ارزیابی از آنها در نظر بگیریم و به آنها مجال دهیم تا خود را تصحیح نموده در درون حزب چنانچه اصول مرکزیت – دمکراتیک را رعایت نمایند باقی بمانند، . ما باید همچنان روی شیوه راستین متحد شدن با اکثریت، جلب اقلیت و منفرد کردن مشتی کوچک اپورتونیست راست کودتاگر پافشاری نماییم. در عین حال باید نسبت به عناصر سردسته‌ی این جریان اپورتونیستی هیچگونه خیال واهی به خود راه ندهیم و مبارزه علیه آنها را تا منفرد ساختن آنها قاطعانه به پیش بریم.
پ- بهترین روش مبارزه‌ی تشکیلاتی علیه این جریان اپورتونیستی، برگزاری اجلاس فراخوانده شده‌ی کمیته‌ی مرکزی و کنگره‌ی حزب توسط دفتر سیاسی آن است. دفتر سیاسی مجدداً روی اهمیت برگزاری هر چه فوری‌تر این اجلاس تأکید میکند.
ت- رفقا شمیرانی، سرابی، یزدی که از شرکت در جلسات کمیته دائم و دفتر سیاسی سر باز زده و رسماً این موضع خود را اعلام داشته و با تمام نیرو از برگزاری این جلسات جلوگیری به عمل آورده‌اند، از عضویت در این ارگان‌های رهبری تا تشکیل جلسه کمیته مرکزی معلق میشوند.
ث- دفتر سیاسی به گروه پنج نفره که خود را ” رهبری جاری” میخوانند اخطار میکند پس از ۱۰ شهریور حتا اگر مطابق جلسه ۴ نفره اسفند ماه ۶۰ کمیته دائم هم بخواهند عمل کنند، دیگر هیچ گونه وظیفه ای از طرف ارگان‌های رهبری حزب به آنها محول نشده است چه رسد به اینکه خودسرانه اقدام به اصطلاح تشکیل جلسه کمیته مرکزی نمایند. لذا ما فعالیت‌های تخریبی، ضد حزبی این گروه را [خوانا نیست] محکوم نموده و از اجلاس آینده کمیته ی مرکزی میخواهیم تا به اعمال ضد حزبی آنها رسیدگی کند. کلیه ارگان‌های حزبی، کادرها و اعضای حزبی موظف اند در برابر ادعاهای کودتاگرانه آنها در مورد اینکه رهبری حزب هستند جواب رد داده و از هرگونه ارتباط تشکیلاتی با آنها، گزارش دهی به آنها تحت هر عنوانی که باشد، دوری جویند.
ح- باید با توضیح همه جانبه‌ی این توطئه‌ی جدید این دارودسته در فرا خواندن به اصطلاح کمیته‌ مرکزی پراکنده را در درون حزب افشا نموده و آلترناتیو برگزاری جلسه‌ی واقعی کمیته‌ی مرکزی را برای رفقای کمیته‌ی مرکزی تشریح نمود.
ج- فعلاً ما از افشای عملی آنها خودداری می‌کنیم و مایلیم این کار با شرکت رفقای کمیته‌ی مرکزی و حتا نمایندگان کنگره صورت گیرد. اما چنانچه آنها در بیرون حزب دست به تبلیغات ضد رهبری حزب زدند، آن وقت رهبری مجبور است اقدامات لازم تبلیغاتی را در بیرون مورد بررسی قرار دهد.
چ در مبارزه علیه اپورتونیست‌های راست کودتاگر نباید فراموش کنیم که حزب ما دچار بسیاری از اشکالات در زمینه های سبک کار بوده است که باید در جهت اصلاح این امراض به طور جدی بکوشیم. ما باید شیوه ی مبارزه اصولی را به پیش بریم، از نمونه های منفی آنها بیاموزیم. جلوی شایعه پراکنی، برچسب زنی پرونده سازی و دروغ گویی را بگیریم و اصولیت پرولتری را در مبارزه ی ایدئولوژیکی سیاسی حفظ کنیم و در مبارزه به کار بندیم.
نوشته دست خطی از اسناد داخلی حزب رنجبران ایران

آینه روز
11 ماه قبل

دشمنان ناکام ما
کتابی در این میان بدستم رسید و با مروری بر آن مجبورم کرد ادامه این سری مقالات را گذرا بدان اختصاص دهم. 
کتابی است به کوشش آقای باقر مرتضوی تحت عنوان ” از وحدت تا فرو پاشی ” بعضاً از کهنه نامه های برگزیده، شماری از اعضای حزب رنجبران ایران که چهل سال پیش در درون حزب بین آنها رد و بدل شده است. این نامه ها و پاره ای اسناد همراه، کوشش‌گر کتاب را بر آن داشته تا در پاسخ به تاریخ به آیندگان انتشار دهد. تا اینجا برای من قابل درک است و حق محققان آینده است که در باره این نوشته ها و ارزش آنها قضاوت کنند. اما ما زندگان که خود در آن روزهای پر آشوب و سخت دستی به آتش داشتیم وظیفه داریم برای روشن شدن درستی و نادرسی اهداف انتشار این کتاب به بحث و گفتگو نشینم؛ به این امید که آقای مرتضوی در چاپ های بعد ی چنانچه بر حق دید دخالت دهد.
اولین نکته این است که نویسندگان این نامه ها در زمان و جای مشخصی و برای حل یک موضوع مشخصی این نامه ها را نوشتند و برای انتشار بیرونی نبوده است. علاوه بر اینکه بعضی ها که امروز دیگر در میان ما نیستند از جمله رفیق هوشنگ امیرپور و فرامرز وزیری در همان زمان به فرار طلبی بعضی از آنهایی که در یک جبهه بودند و مشترکن نامه ها را نوشته بودند پی بردند.
از این ها بگذریم من که یک طرف اصلی این تبادل نظر ها هستم با انتشار آنها مستقیمن مخالفت کردم و وقتی دیدم توجه نمی شود با دو نفر دیگر که میدانستم با ناشر در تماسند مخالفتم را ابراز کردم.
من بعنوان یکی از آنها در این چهل سال تغییرات زیادی در افکارم بوجود آمده است و اگر تجربه و جمعبندی این چهل سال را در آن سالی که نامه ها را نوشتم، داشتم هرگز آنها را نمی نوشتم. و هرگز به کردستان نمی رفتم. ما در سازمان انقلابی بخوبی سه تجربه مشخص سازماندهی را در پشت سر داشتیم- تجربه سازماندهی تشکلات حزبی بدون اسلحه مثل گروه نیکخواه یا تشکیلات سازمان انقلابی تحت رهبری پرویز، شکوه و وفا، سازماندهی کار میان کارگران با گسیل کادر به درون کارخانه و کارگاه ها بصورت کارگر- که رفیق خسرو صفایی نمونه موفقی در سازماندهی این کار بود و تجربه پیوستن به قیام های مسلحانه و تلاش برای حفظ و گسترش آنها. پس از کنگره دوم حزب به این نتیجه رسیدم که باید راه سازمان انقلابی خسرو صفایی را در پیش گیریم. و با بررسی های بیشتر امر سازماندهی حزبی را از طریق پیوند با توده کارگر و تاکید روی پشتیبانی از جنبش های توده ای مشخص کردم. من که لنین و مارکس نیستم که آثارم را انتشار بدم. الان نزدیک هفتاد سال است مقاله نوشته ام اکثر اوقات مسئول انتشارات سازمان انقلابی و حزب رنجبران بوده ام. در طول این سال ها طبق ضرورت تشکیلاتی انجام وظیفه کرده ام نه آنکه طبق آرزوهای شخصی ام دست به قلم ببرم. تا حالا هیچ مقاله ای تجدید چاپ نکرده ام چون بر این نظرم احتیاج به تغییر دارند و باید دوباره روی آنها کار کنم.
خوب با کدام مرام اخلاقی جور می آید که من، نویسنده آن نامه ها وقتی می گویم مخالف انتشار آنها هستم ناشر توجه نمی کند؟ بلاخره ما سال‌هاست ممکن است دو راه متفاوتی را در مبارزه سیاسی در پیش گرفته ایم اما رعایت بعضی اصول ضروریست. تمام زندگی من که در صندوقی بوده و قبل از رفتن به ایران، آن را در خانه شخصی رفیق کبرا در ایتالیا گذاشتم و به او سپردم را به مایملک شخصی خود تبدیل کرده ای و حتا تا امروز نمی دانم با آنها چه خواهی کرد؟ با انتشار این کتاب می ترسم یک روزی نامه های خصوصی من و وفا هم بعنوان نامه های عاشقانه در بیرون انتشار یابد.
  پرسشی به حق از طرف نامه نویسان که بعضی ها دیگر نیستند مطرح است که با چه حقی نامه های درونی یک تشکیلات مخفی را با تمام مخالفت رفقای حزب رنجبران ایران در انتشار آنها، منتشر کرده‌ای؟ پاسخی است که یک ناشر با سابقه آلمانی شاید در باره اش می اندیشید. علاوه براینکه از لحاظ قانونی هم اگر حق داشته باشد از لحاظ اخلاقی حتمن باید رعایت کند وقتی کسی نمی خواهد نامه ای را که در گذشته نوشته و دیگر بدان اعتقادی ندارد انتشار دهد. 
اما پرسشی ریشه ای تر مطرح می شود: ناشر در مقدمه ادعا می کند در کمال بی طرفی باصطلاح اسناد را انتخاب کرده است. پرسش در اینست عنوان کتاب را ” از وحدت تا فرو پاشی” حزب رنجبران ایران گذاشتن بی طرفی است؟ یعنی ناشر خبری از این چهل سال فعالیت بی وقفه حزب رنجبران نداشته است؟ در تمام این سالها هیچگاه نشریه رنجبر را که در زمانی که رهبری حزب به خارج منتقل نشده بود، در کردستان تهیه می شد و در خارج چاپ و پخش می شد و سپس در خارج تهیه و چاپ و پخش می شد ندیده بوده؟ به اعلامیه با امضای حزب رنجبران هیچگاه برخورد نکرده بوده؟ چه کسی باور می کند یا می تواند باور کند که عنوان این کتاب را ناشر با بی طرفی انتخاب کرده است؟ در باره این عنوان یک پرسش دیگری هم مطرح است و آنهم کلمه وحدت است که حرفی از آن در این کتاب نیست. در لابلای پانصد صفحه همه جا از اختلافات و اختلافات است تا وحدت. 
البته این اولین بار نیست که مخالفان حزب رنجبران ایران چنین پندار خامی را در تخیل خود پرورانده اند که دیگر از حزب رنجبران چیزی نمانده است. همین چندسال پیش بود که نویسنده‌ای بنام محمود نادری کتاب قطوری درست تحت عنوان مائویسم در ایران انتشار داد و کتاب را با جمله ای چنین به پایان رساند: ” از حزب رنجبران داستانی بیش باقی نماند، تو گویی که این حزب هرگز نبود.” از انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی صفحه ۴۴۶
در ادامه به مضمون نامه های رد و بدل شده خواهم پرداخت و خطوط مورد مباحثه را که تجربه آموزی در زمینه سبک کار درون حزبی است بیان خواهم کرد.
دیلم – اسفند ۱۴۰۱

مهران میران
1 سال قبل

بر رسی یک جریان بە اصطلاح «چپ» کە از یکسو جمعی از جوانان کرد و غیر کرد را بە قربانگاە امل برد و از سوی دیگر کسانی همچون جمشید اسدی بە پوتین لیسی رضا پهلوی چە دردناک است.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
11 ماه قبل
پاسخ به  مهران میران

چه ربطی به معرفی این کتاب دارد؟
شما همه چیز دان هستی خُب نخوان !
ولی من هیچی نمیدانم ، از کسانی که تجربیات خود را می نویسند ممنونم.

تقی
تقی
1 سال قبل

برای من که جاری از ایران بودم این کتاب خیلی چیزها را روشن می‌کند. کتابی است که نشان‌دهنده پژوهش دقیق نویسنده را نشان می‌دهد بدون اینکه مو ضع متا بیننده را بگیرد که نشان دهنده اینکه نویسنده خویش را توی جنبش می‌بیند. دستت درد نکند رفیق عزیز.منتظر جالب دوم هستیم

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x