در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، در ادامه اجرایی شدن سیاستهای اقتصادی ریاضتی نئولیبرالی رژیم ایران که جهش قیمت مواد خوراکی را به همراه داشت، تظاهرات سراسری در ایران شروع و به مدت یک هفته با شعار اصلی «مرگ بر دیکتاتور» ادامه پیدا کرد.
در همین روز انبوه مردم در فروشگاهها تجمع کردند تا کالاهای خوراکی ضروری مخصوصاً روغن، تخم مرغ و مرغ را با قیمت سابق خریداری کنند. شب آن روز تظاهرات با شعار علیه رئیسی و خامنهای در بسیاری از شهرها مانند تهران، اصفهان، رشت، مشهد، بروجرد، نیشابور، شهرکرد، زنجان، کازرون، اهواز، آبادان، یاسوج، ایذه، فشافویه، شوش، اندیمشک، قوچان و بسیاری شهرهای دیگر آغاز شد.
پیاده شدن سیاستهای اقتصاد ریاضتی نئولیبرالی درحالی است که بر اساس گزارشی از «مجله فوربس» ۲۵۰ هزار ابرثروتند جهان در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه زندگی میکنند که درآمد خود را مدیون کمکهای دولتی هستند که تقریباً هر سال حدود ۵۰۰ میلیون دلار به بازار بورس تهران تزریق میکند. باید اضافه کرد که بر اساس آمارهای رسمی سهم طبقه کارگر از درآمد سالیانه ملی تنها ۳۶ درصد است.
با شروع اعتراضات در شبکههای اجتماعی هشتگ #شورش_گرسنگان اجتماعی شد که نشان داد رژیم سرمایهداری مذهبی حاکم بر ایران نه تنها آزادیهای سیاسی و اجتماعی را گرفته بلکه در واقع با اقتصاد رانتی باعث فقر گسترده در جامعه ایران شده است.
پس از این هشتگ اپوزیسیون راست رژیم ایران در رسانههای متفاوت از «ایران اینترنشنال» تا «منوتو» با این نام مخالفت کردند و آن را توهین دانستند و گفتند مردم نه برای گرسنگی بلکه برای آزادی و دموکراسی قیام کردهاند!
این که هدف نخست هر خیزش انقلابی در ایران بدون تردید برای استقرار یک نظام عرفی سکولار و دموکراتیک است در آن شکی نیست اما اپوزیسیون راست میخواهد تحت کدام نظم اقتصادی آن را هدیه دهد، آیا یک دموکراسی بزرگ را با فاصله طبقاتی بسیار میخواهد هدیه دهد یا یک دموکراسی سکولار با سیاست عدالت اجتماعی مبتنی بر دولت رفاه!
قطعا آلترناتیو اپوزیسیون راست رژیم ایران که فقط تغییر در بالا است و وارد بازار جهانی نئولیبرال شدن و حفظ همان سرمایهداران حاضر در رانت با سپاه پاسداران و رژیم ایران و جذب سایر سرمایهداران در یک اقتصاد بازار بدون قید و شرط است و هر چیزی که نامی از خیزش گرسنگان و کارگری داشته باشد را میخواهد تخریب کند، این موارد را بارها در تخریب تجمعاتی معلمان و کارگران درون ایران توسط فعالین مدنی راست دیدهایم!
اما برای تمام فعالین سوسیالیست و چپ باید این سیاست در اولویت باشد که درست است دموکراسی و آزادی بسیار مهم است اما این عدالت اجتماعی و رفاه حداقلی جامعه است که باعث دوام این دموکراسی و آزادی میشود وگرنه هیچ درجه از آزادی سیاسی بدون یک نظم اقتصادی مبتنی بر عدالت اجتماعی نمیتواند پاسخگو طبقه کارگر و فرودستان جامعه باشد.
از همین رو باید در کنار خواست یک دموکراسی سکولار و حقوقبشری بر یک نظم اقتصادی تاکید داشت که نه بر یک اقتصاد دولتی و نه بر یک اقتصاد افسارگسیخته بازار آزاد تاکید داشته باشد بلکه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد پایدار منطقهای زیستمحیطی باشد که در کنار سرمایهگذاری خصوصی متناسب با محیطزیست و زیستبوم با سیاست مالیات بر درآمد و خدمات رفاه اجتماعی عمومی و توزیع متوازن ثروت بتوان در زمان کنونی فاصله طبقاتی را کاهش داد و این فقر سازمانیافتهای که رژیم ایران عامل آن بوده را کنترل کرد تا جامعه ایران به حداقل رفاه عمومی دست پیدا کند، در واقع این سیاست تنها سیاست منطقی در زمان کنونی است که باید سوسیالیستها دنبال کنند و پس از آن میتوان در یک سیستم دموکراتیک گام به گام همراه با جنبش جهانی سوسیالیسم به سوی مبارزات ضدسرمایهداری گام برداشت.
آرتمیس زرینکوب فعال سیاسی اکو-سوسیالیست و فعال حقوق LGBTQ+