راست می گفتید، سپیده تنها نبود!

روایتی از سپیده رشنو

«بعدِ یک ماه، توانسته بود با دستورِ قاضی، قاطیِ یک ننه من‌ غریبم‌ بازیِ خاصی، یک ملاقات حضوری بگیرد. بلکم بتواند در گرمای مرداد، خواهر کوچکش را با آن دمپایی‌های آبیِ بند ۲۰۹ در یک ربع یا کمتر توی حیاطِ بازداشتگاه ببیند.

پشت درِ همان بازداشتگاهی که این یک ماه نمی‌ذاشتند بیاید این‌طرفش. پشت همان دری که هر چند روز یک بار با مادرم از خرم‌آباد می‌آمدند، این‌طرف‌ترش یک موکت پهن می‌کردند، می‌نشستند و منتظر می‌ماندند تا خوش‌روترین سرباز را پیدا کنند، بلکم دلش بسوزد، بگذارد بیایند تو.

با چشم‌بند آوردنم توی حیاط. برای دیدن برادری که قبل از آن حتی خیلی به هم تلفن هم نمی‌کردیم، روی پاهام بند نبودم‌. مشکیِ عاشورا تنش بود. سفت بغلم کرد. رگ‌های توی سفید‌یِ چشم‌هاش قرمز شده‌بود. اشکِ داغ، روی پوستِ سرخ و گرما زده. با دستی که داشت می‌لرزید، روی شانه‌اش زدم که:
«غْیرَت داشتو» (جمله به زبان لری است و منظور از غیرت این‌جا تحمل است نه تعصب)

تا آن لحظه باکیفیت‌ترین گفت‌وگوی خواهر برادری‌مان بود. بی‌سانسور. هر چه می‌پرسید که بعضی‌هاش هم آغشته با غضب بود، راستش را می‌گفتم. اسم یکی از رفیق‌‌هام را آورد و گفت خیلی پیگیرته، کیه؟ گفتم رفیقیم و دوست‌پسرم نیست.

برای سامان تا آن روز رفیقِ پسر معنی نداشت. وسط حیاط بازداشتگاه، با یک مأمور مراقب، بعدِ یک ماه داشت خواهرش را می‌دید، باید چه می‌کرد؟ وضعیت کمیکی بود. من می‌خندیدم، هی پته می‌انداختم روی آب، او هِی بغض می‌کرد و دوباره با یک چیز دیگر سوپرایز می‌شد و جگرش می‌سوخت.

جلوی آدمی که بعد خبر دستگیری‌‌ام احتمالاً اولین سؤالش این بوده که سپیده اصلاً چرا شال سرش نبوده، داشتم می‌گفتم رفیق‌های پسر دارم، تازه یک سال هم هست که دیگر پانسیون نیستم و تنها هم زندگی می‌کنم. این یک ماه چقدر برادرِ غیرتی‌ام را عوض کرده‌ بود.

اولین چیزی که بغضم را توی انفرادی شکست این بود که دنبالم نمی‌آیند. می‌دانستم نمی‌آیند. هفتهٔ اول سخت‌تر از هفته‌های بعد. هنوز خانوادهٔ من خبر نداشتند که کجام اما زنان دیگری داشتند وثیقه می‌شدند و می‌رفتند. حتی وقتی بعد یک هفته که بالأخره توانستم زنگ بزنم، حس کردم بابام و سامان موضع‌شان چیست.

آن یک ماه و نیم سامان را عجیب تغییر داد. بعد از مهسا(ژینا) و ماه‌های ابتدایی جنبش متهٔ تغییر قطورتر شد. حالا حتی بابام هم پای اخبار می‌نشست و چشم دوخته‌بود به هر نامی که از کشته‌شدگان بیرون می‌آمد. به هر فیلمی، صدایی یا عکسی. و من آن روزها که در یک نیمه‌حصر خانگی در خانهٔ پدری بودم سیر این تغییرِ روز به روز را با چشم‌های خودم می‌دیدم.

من و سامان هم‌چنان در عقیده متفاوتیم. هم‌چنان دو دنیای متفاوت. اما یک سرزمینِ بی‌طرف بین هر دوی ما هست که در آن خواهر و برادریم. در آن سرزمینِ بی‌طرف که یکدیگر را در آن بخشیده‌ایم و دوست داریم. آن سرزمینِ بی‌طرف برای من نماد امید است، نماد تغییر و پذیرش. نماد روی هم نشستنِ سال‌ها مقاومت زنان و آدم‌های آزادی‌خواه.

بغض، تهِ گلویم را زخم می‌کند وقتی به زن‌هایی مثل رومینا اشرفی، مونا حیدری و مبینا سوری ۱۶ ساله فکر می‌کنم. زن‌هایی که می‌توانستند از زندگی بفهمند و بچشند اما با خشونت تمام، با فرهنگ و حکومتی ضد زن، از زندگی ساقط شدند.

ملاقات با متهم تمام شد. توی ماشین نشستم، چشم‌بندم را زدم و نیشم باز بود. حتی اگر چند سال هم آزاد نمی‌شدم، انگار آزادیِ محضی را تجربه کرده‌بودم. آن رهایی، آن برادر و حالایم را به تک‌ تک شما مدیونم و در ادامه به «زن، زندگی و آزادی». راست نوشته بودید. سپیده تنها نبود.»

سپیده رشنو

۴.۱ ۹ رای ها
امتیاز بدهید!

https://akhbar-rooz.com/?p=204168 لينک کوتاه

توضيح ضرور: متاسفانه ديدگاه ها از سوی عده ای از کاربران هر روز طويل تر می شود. امکان بررسی اين نوشته های طولانی و گاه بدون ارتباط با مقاله ی منتشر شده برای ما وجود ندارد، بسياری از خوانندگان نيز از خواندن آن صرفنظر می کنند. هيات تحريريه ی اخبار روز ضمن استقبال از اظهار نظر کاربران در باره ی مقالات و پایبندی به تامين امکان تحقق آن، تصميم گرفته حجم ديدگاه ها را در حدی که قادر به بررسی و انتشار باشد محدود کند. از روز 7 ارديبهشت 1402 (27 آوريل 2023) سيستم به طور خودکار اجازه ی نوشتارهای بيش از 900 کاراکتر (حدود هشت تا نه سطر معمول اخبار روز) را نخواهد داد. طبيعی است کامنت های دنباله دار پذيرفته نخواهد شد. برای کاربرانی که اين حجم را کافی نمی دانند اين امکان همچنان وجود دارد که ديدگاه های خود را در قالب مقالات مستقل تحرير کرده و جهت انتشار به آدرس ای ميل اخبار روز ارسال دارند. اين دسته از مقالات مطابق ضوابط انتشار مقاله در اخبار روز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. ([email protected])

نظری بنويسيد
Notify of
guest

1 دیدگاه
جديدترين
قديمی ترين بيشترين آرا
بازخورد درون خطی
مشاهده همه نظرات
کاوه نمازی
کاوه نمازی
چهارشنبه, ۳ خرداد, ۱۴۰۲ ۰۰:۰۶

درود دختر خوب ایران
سپیده نامی درخشان در برابر ستم شد
سپیده نامی که فراموش نخواهد شد
سپیده اخگر گرما بخش روزگار سرد است سپیده روشنی فردای ایرانست
پاینده باشی نازنین

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

تبليغات در اخبار روز
بیشتر بخوانید
آگهی خود را در اخبار روز منتشر کنيد!

آرشيو اسناد اپوزيسيون ايران

1
0
اگر در مورد اين مقاله نظری داريد، لطفا کامنت بگذاريدx

آگهی در ستون نبليغات

آگهی های دو ستونه: یک هفته ۱۰۰ یورو، یک ماه ۲۰۰ یورو آگهی های بیش از ۳ ماه از تخفیف برخوردار خواهند بود

حساب بانکی اخبار روز

حساب بانکی اخبار روز: int. Bank Account Number IBAN: DE36 3705 0198 0026 0420 36 SWIFT- BIC: COLSDE33XXX نام دارنده حساب: Iran-chabar نام بانک: SparkasseKoelnBonn Koeln- Germany

Read More

آگهی در ستون تبليغات

آگهی یک ستونه یک هفته ۷۵ یورو، یک ماه ۱۵۰ یورو آگهی های بیش از ۳ ماه از تخفیف برخوردار خواهند بود

حساب بانکی اخبار روز

int. Bank Account Number IBAN: DE36 3705 0198 0026 0420 36 SWIFT- BIC: COLSDE33XXX نام دارنده حساب: Iran-chabar نام بانک: SparkasseKoelnBonn Koeln- Germany

Read More

آگهی ها در لابلای مطالب برای يک روز

یک ستونه: ۲۰ یورو دو ستونه: ۳۰ یورو سه ستونه: ۵۰ یورو

حساب بانکی اخبار روز

int. Bank Account Number IBAN: DE36 3705 0198 0026 0420 36 SWIFT- BIC: COLSDE33XXX نام دارنده حساب: Iran-chabar نام بانک: SparkasseKoelnBonn Koeln- Germany

Read More