پاسخ به سخنان آقای یوسف عزیزی در تجمع آذری های ایرانی در برلین
ویدئویی چندی پیش از تجمع آذری های ایران در برلین در شبکه های اجتماعی منتشر شد که تعدادی از فعالان سیاسی از جمله فعال عرب اهوازی آقای یوسف عزیزی بنی طرف در آن شرکت داشتند. آقای عزیزی با ایراد سخنانی، ضمن ارائه شرح مختصری از تاریخ سیاسی و جغرافیائی منطقه آذربایجان و همچنین اقلیم اهواز، همبستگی و حمایت خود را از مردم آذربایجان اعلام کرد.
مشارکت در چنین تجمعاتی در حمایت از خلقها امری مطلوب است، اما تمرکز بر موضوعات و نکاتی خارج از مطالبات این مرحله حساس تاریخی از مبارزات، در بهترین حالت بی‌حاصل و در بدترین حالت زیان آور است. نیز مایه تاسف است که آقای عزیزی در سخنرانی خود به جنبش «زن، زندگی، آزادی»، و یا آنچه امروز در ایران می گذرد اشاره ای نکرد. علاوه بر این، آنچه که مایه شگفتی است، استفاده آقای عزیزی برای اولین بار از عبارات و واژه هایی که خیلی از ایرانیان به هر دلیلی آنرا «تحریک آمیز» و بحث برانگیز می دانند، است. ایشان این بار بر خلاف گفتمان معمول خود صراحتاً دیدگاه «تجزیه‌طلبانه» و موضع «انزواگرایانه» را مطرح کرد. از جمله عباراتی که وی به کار برد، «مملکت آذربایجان» و «مملکت عربستان» و اینکه «آنها را به استان تبدیل کردند تا ما را از ایجاد دو کشور بازدارند» و غیره بود.
ما اینجا در صدد بحث مسئله آذربایجان ویا اقلیم اهواز و یا تاریخ سیاسی و جغرافیای این دو خطه و یا خواسته های ملی و مردمی آنان نیستیم. اما آنچه به اختصار می توان گفت این است که حقوق مردم عرب و آذری و سایر ملیت های ایران بدون همکاری و کار مشترک با «نیروهای مرکز» و همه جریان ها و تشکل های سیاسی در سراسر ایران محقق نخواهد شد.
ما بر این باوریم که مبارزات مردم عرب و آذری جدا از مبارزه تمامی مردم ایران و به ویژه «ملت فارس» و نیروهای ملی و مترقی آنان نیست. دستیابی به آزادی و دموکراسی در ایران و به رسمیت شناختن حقوق مشروع ملی بدون اتحاد مبارزاتی و همبستگی با همه مؤلفه‌های جامعه ایران میسر و محقق نشده و نخواهد شد. به غیر از آن، این تنها یک توهم و خیال پردازی بیش نیست که بنای آن دیر یا زود بر سر رؤیاپردازان و مروجین این گفتمان فرو خواهد ریخت و نتیجه ای جز سرخوردگی، مصیبت، و بلاهای بیشتری برای مردم عرب ما به همراه نخواهد داشت! این واقعیتی است که آنهائی که در توهمات سیاسی و هزارتوی بازی های سیاسی سردرگم اند، بایستی درک نمایند.
متأسفانه بسیاری از اهوازی‌های خارج از کشور و عده ای از پیروان آنها در داخل به این رویکرد ذهنی و جهت گیری های به دور از واقعیت های تلخی که توده‌های زحمتکش تحت ستم ما تجربه میکنند، باور و آن را ترویج میکنند. پس چرا آن عده از اهوازی های در خارج نشسته، اصرار دارند به این لفاظی پر طمطراق و گفتمان شکست خورده همچنان ادامه دهند؟ و به نفع چه کسانی؟!
آیا این به نفع نظام نیست؟ آیا آنها متوجه نیستند که عملاً و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به نظام جمهوری اسلامی که برچسب «تجزیه طلبی» و “وابستگی” به جنبش خلق عرب و جنبش سراسری ایران می زند، و اینکه این خیزش توسط سلطنت طلبان، تجزیه طلبان و همه دشمنان ایران به قصد تجزیه و نابودی ایران هدایت می شود، خدمت رایگان تقدیم نمی کنند؟! آیا آنها متوجه نیستند که ترویج این گفتمان نیز به منافع اهوازی ها آسیب می زند و جان زندانیان سیاسی و فعالانی را که رژیم سعی دارد به هر بهانه و دستآویزی انواع اتهامات جعلی به آنها بچسباند، به خطر می اندازد؟
آقای عزیزی به انتقادات برخی وبسایت ها و فعالان ایرانی پاسخ داده که قصد و منظور وی را نفهمیده اند و تاکید نمود که او به عنوان شخص فدرال خواه، اگر به مرام استقلال طلبی معتقد بود از اعلام آن ابائی نخواهد داشت، و صرفا حقایق تاریخی را بازگو کرده است. متأسفانه برای بسیاری در داخل و خارج کشور چنین وانمود می شود که وی در رویکرد و مواضع سیاسی خود دچار تناقض و دوگانگی شده است. او یک پای خود را در مقوله «تجزیه طلبی» و «تحریر (آزادی)» و پای دیگر را در مقوله «فدرالیسم» و «کسب حقوق در چارچوب ایران» قرار داده است.
از ایشان به عنوان یک فعال عرب باسابقه طولانی سیاسی و دارای جایگاه فرهنگی و ادبی معتبر در میان اهوازیان و ایرانیان، انتظار می رود که به منظور دستیابی به اهداف جنبش سراسری و استقرار یک نظام دموکراتیک کثرت گرا که تضمین کننده حقوق همه هموطنان ایرانی و کلیه خلق های ایران باشد، عامل اتحاد و همبستگی بین تمامی ایرانیان از هر قوم و ملیتی از جمله ملت فارس باشد.
جمعی از فعالان مترقی عرب اهواز (عاتق)
۵ خرداد ۱۴۰۲ / ۲۶ مایو ۲۰۲۳
آقا نادر اولا احمد کسروی زبانشناس نبود که در مورد زبان آذری جزوه نوشته که تابحال از طرف هیچ زبانشناسی این جزوه مورد قبول واقع نشده . دوم اینکه در رابطه با زبان آذری در هیچ یک از مراگز زبانشناسی و از جمله یونسکو هیچ اثری موجود نیست . سوم اینکه من از شونیزیم دفاع نکرده ام و در ضمن یک ملت ٣٠ میلیونی تورک زبان در ایران وقتی یک ساعت اجازه آموزش بزبان مادری را ندارد چطوری شونیزیم میشود ؟ ؟ ؟ و یک عمل ناهنجار دیگر آن است که وقتی در مقابل حقیقت کم آورده میشود مثل شاه – شیخ ما تورکها را به اردوغان و الهام علیف و اجنبی وصل میکنید و کثیف ترین عمل شونیزیم فارس این است که بخودش اجازه میدهد که به دیگران هویت تعین و انتخاب میکند انگار ما تورکها که تجدد و مدرینته را از استانبول و باکو به ایران آورده ایم اینقدر فهم و شعور نداریم که هویت و زبان مورد استفاده خودمان را تشخیص دهیم .
جناب Esed اسد
بنا به دلایل غریب شما احمد کسروى هم از زمره “شونیزم فارس” بوده؟ اما دو نکته. ١. چرا شونیسم فارس بد و محکوم هست ولى شونیزم آذرى و بقول شما تورک خوب و قابل ستایش؟ گویا کلمه شونیسم بخودى خود هیچ هست و تنها وقتى یک پسوند ملیتى- قومى-.. بخود میگیرد منفور محکوم میشود!عجب منطق زیبائى؟
٢. شما چرا با تحقیق و مطالعه سر جنگ دارید؟ اگر تحقیق و مطالعه دیگران همه محکوم و بى ارزش هست یک زحمت بخود و دوستان هم عقیده بدهید و بروید تحقیق کنید که آذرى کیست و بقول شما تورک کیست.منشا آنها از کجاست و چگونه این دو واژه در جامعه مطرح شدند تنها لطف کنید از اردوغان و على اف و هم مسلکان انها نقل و قول نیاورید. اکر اینکار را بکنید هزاران که نه میلیون ها نفر را آگاه میکنید. به امید آن روز
به نظر من این جمعی از فعالان مترقی عرب اهواز (عاتق) بیشتر از حد مترقی شده اند و بجای اصطلاح تورک از آذری اسثفاده میکنند یعنی همان چیزی که شونیزیم فارس میخواهد .
یوسف عزیزی بنی طرف تنها کسی نیست که پیش از آنکه بمیرد، مرد.
با تشکر از موضع گیرى فعالان مترقى عرب اهوازى
لطف کنید به پرچم هاى جمهورى آذربایجان (پرچم ترکیه هم به احتمال زیاد وجود داشت) توجه کنید که عمق ملى گرائى! ارتجاعى که فاشیسم ختم میشود (همچون گروههاى صرب، بوسنى، کروات و جنایات آنها) براین جمع جماعت حاکم هست و آقاى عزیزى هم خوب میداند که در این جمع چه بگوید که مورد پسند باشد. متاسفانه بسیارى دوست دارند که توسط افراد خودى سرکوب شوند مثل بارزانى و طالبانى، على اف ، اردوغان ،بن سلمان براى بسیارى از کرد، ترک، عرب زبانان. این جماعت سرکوب، کشتار، جنایت و چپاول را اگر از جانب خودى باشد را محکوم نمیدانند