جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

سرکوب با نام روان شناسی

من مولود سلیمانی، رواندرمانگر و کارشناس ارشد روان شناسی بالینی از دانشگاه الزهرا هستم و این مطلب را در واکنش به نامه ی ویدا ربانی منتشر میکنم *

این اولین بار نیست که یک حکومت دیکتاتور از روانشناسی به عنوان ابزار سرکوب استفاده می کند. چرخه ی سرکوب بسیار ساده است: زندگی شما را ویران می کنند و به شما هجوم می آورند. صدایتان که بالا رفت یا در درون فرو خفت، بر چسب بیمار اعصاب و روان را به پیشانیتان می زنند. بعد با روان شناسی علمی به برچسب خود مشروعیت می بخشند و سعی می کنند صدای حق جویانه ی شما را بی اعتبار کنند. فرستادن نوجوانان معترض نزد روانشناس نمونه ای از این روند است و اکنون نامه ی ویدا ربانی ابعاد دیگری از این سرکوب را برملا می کند.

قطعا وظیفه ی روانشناس ایستادن دربرابر این برچسب هاست. من به عنوان عضوی از جامعه ی روانشناسی می خواهم در برابر این روندها و استفاده ی ابزاری از روانشناسی ایستادگی کنم و با صدای بلند حقوقی را که انسان ها در حوزه ی روانشناسی دارند، فریاد بزنم و از شما هم دعوت کنم که آن را کامل کنید و درباره اش بنویسید:

هیچ کس حق ندارد از ادبیات روانشناسی برای تحقیر و سرکوب دیگری استفاده کند. برچسب زدن به معترضان و بیمار خواندنشان کاری شنیع و غیر انسانی است.

هر انسانی ممکن است روانفرسوده شود، غمگین یا مضطرب شود و بخواهد داروهای روانپزشکی مصرف کند. این حق هر انسانی است که حالات درون روانی اش در حوزه ی زندگی شخصی اش بماند و هیچ کس حق ندارد آن ها را در عرصه ی عام مطرح کند.
ارتباط برقرار کردن بین معترض بودن و بیمار روانی بودن، مستبدانه و غیراخلاقی است. این حق هر انسانی است که صدای اعتراضش سوای هر مساله ای در روانش شنیده شود.

دوم: دعوت از دیگر روانشناسان با دستانی لرزان

در جامعه روانشناسان هنوز انجمن مستقلی یا تشکل صنفی مستقلی ندارند. تجربه ی من به عنوان روانشناس در این جامعه همواره این بوده که ما هر یک تکه چوبی در دریای خروشانی به دست گرفته و با سختی ادامه می دهیم. در حالیکه عده ای سوار کشتی پر زرق و برق خود که حاصل مکیدن خون مراجعان با دریافت حق مشاوره ی نجومی است نشسته اند و پوزخندی می زنند و می روند.
من توان تحمل بودن در آن تکه چوب را نداشتم و مهاجرت کردم. برای همین نمی توانم از همکارانم بخواهم که علیه این ظلم و استبداد که بر ویدا ربانی رفته بنویسند. فقط خواستم آرمانشهر خودم به عنوان روانشناس را بنویسم و بگویم روانشناسی چگونه باید باشد در جایی که روانشناسان همدیگر را گم نکرده اند و کنار هم و دیگران با تخته چوب های خود قایقی ساخته اند. ایستادن دربرابر هرآنچه روانشناسی را ابزار سرکوب می کند، نوشتن از حقوق مردم در جامعه (و نه تنها حقوق مراجعان در کلینیک) به باور من شروع ساختن چنین قایقی است.

منبع: کانال ماهی سیاه

* ویدا ربانی: بیماری‌های اعصاب‌ بسیاری از زندانیان “حاصل بازداشت‌ها و شکنجه‌های شماست.”

https://akhbar-rooz.com/?p=204718 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x