
با حجاب و بیحجاب
خوش نشستهای
توی واژههای من.
از تمامی گزارهها
و تمام خوابهای ناگهانیام
بوی تو شنیده میشود.
مثل واژهی وطن
معنی تمام لحظههای ناشناس خوب
پشت نام باشکوه تو
دیده میشود.
*
صبر کن کمی
از کهنترین چنار شهر
خاطرات ماه را
میخرم
از تمام کافههای بیجهت شلوغ
دزدکی تو را به ماه میبرم
قهوه میخوریم وبحث و فال …
فال من
فال تو.
*
فال تو همیشه صلح را بهانه می کند
و به سوی ساحلی شکفته می رود
ساحلی که مثل یک خیال دوردست
از غریزهی تفنگدارها رهاست
*
فال من
توی خاورِ میانه پرسه میزند
خاورِ میانهی کهنترین خدا
خاورمیانهی شبانههای بیسحر…
*
بازهم حدیث دیگری مرا ربود
باز گم شدم
توی فال های دربه در…
*
بگذریم
با حجاب و بی حجاب
خوش نشستهای
توی آرزوی هرکسی که در شبی دراز
ماه را به خانه بردهاست
هرکسی که هیچکس نبوده جز من و دلم
۱/۸/۸۷