
روزهای هفتههای اخیر با سالگردهای رویدادهایی مهم در تاریخ مبارزاتی مردم میهنمان مصادف بودهاند، از سالروز انقلاب مشروطیت که سرآغاز چرخشی تعیین کننده در سرنوشت میهنما بود گرفته تا هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سپری شدن سیوپنج سال از فاجعهٔ ملی تابستان سیاه مرداد و شهریورماه ۶۷ و گرامیداشت یاد قهرمانان بهخاکخفتهٔ قربانیان آن که جان گرامیشان را بر سر آرمان های انسانی خود گذاشتند و نیز اولین سالگرد جنبش سراسری و مردمی “زن زندگی آزادی”. جنبش سراسری و مردمی “زن زندگی آزادی” نمادی از پیکار مستمر و تلاش خستگیناپذیر مبارزات ضداستبدادی و دمکراتیک مردم میهن ما بهویژه مبارزهٔ اجتماعی پیگیر زنان ایران است که پیش از انقلاب مشروطیت آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است و در مقطع زمانی کنونی هم در پیوند با مبارزهٔ بیوقفهٔ کارگران، جوانان، و دیگر لایههای اجتماعی، پایههای دیکتاتوری و استبداد اسلام سیاسی را بهلرزه درآورده است چندان که بر تحولات تاریخی آیندهٔ میهنمان تأثیری قاطع خواهد داشت.
مبارزه و جانفشانیهای مردم شجاع و فرزندان دلاور سرزمین ما در مقاطع گوناگون حیاتشان یاد آور این واقعیت است که آتش مبارزهٔ طولانی در تاریخ کشور ما برای دستیابی به آزادی و حقوق راستینشان در قلب این مردم و فرزندانشان همچنان شعلهور است. جنبش “زن، زندگی، آزادی” بیانگر تازهترین مرحله از این مبارزهٔ تاریخی حقطلبانه و آزادیخواهانهٔ تودهها است. فریاد رسای شعار “مرگ بر دیکتاتور” بازگشتناپذیری وضعیت کشور به پیش از جنبش اخیر و ناگزیر بودن تغییر و تحول اساسی در جامعه را بهروشنی نشان میدهد. حملهٔ وحشیانهٔ رژیم به معترضان حتی به نوجوانان و کودکان در جنبش، از کشتار مردم سیستان و بلوچستان گرفته تا حمله به مردم مبارز در کردستان و دیگر نقاط کشور و قتل آنان، سرکوبگری در دانشگاهها، شکنجه، تجاوز، و مرگ در زندانها، همگی این اعمال که با خشونتی بیحد و مرز گویی از جانب نیروی اشغالگری بیگانه انجام میشود، نشان دهندهٔ هراس رژیمی بیگانه با مردمش از مبارزات بهحق تودهها و برای “حفظ نظام”ش بههر شکل و بها است.
امروز پس از گذشت یک سال از شروع جنبش “زن، زندگی، آزادی”، جنبشی انباشته از خشم در واکنش به تبعیض و خشونت و نقض مدام حقوق زنان در چهلوچهار سال در ایران و در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی بهبهانه حجاب اجباری آغاز شد، وضعیت جامعه همچنان بحرانی است. سیاستهای فاجعهبار اقتصادی و بهتبع آن فقر و بیکاری بهویژه در بین زنان و رشد آمار انواع آسیبهای اجتماعی ازجمله خودکشی و اعتیاد همچنان جزو معضلهای گسترش یابنده در میهن ما است.
بنا به دادههای رسمی، آمار بیکاری در جوانان در گروههای سنی مختلف بین ۲۴٫۲ و ۱۷٫۴ درصد و در استانها، در کردستان ۲۰٫۶ درصد گزارش شده است [روزنامهٔ تعادل، ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۲]. زنان سرپرست خانوار ۱۲ درصد خانوارهای ایرانی را تشکیل میدهند که آسیب پذیرترین لایهٔ اجتماعی هستند [ایسنا، ۲۶ اردیبهشتماه ۱۴۰۰]. حقوق کارگران ۶۴ درصد خط فقر و نرخ تورم به بالای ۱۰۰ درصد گزارش شده و تعداد بیکاران تنها در طول سال گذشته ۳٫۳ میلیون نفر افزایش یافته است. شکستناپذیری رژیم بیاعتبار شده و اقتدار آن به شکلهایی گوناگون ازجمله با برپایی اعتراضهای صنفی و نافرمانیهای مدنی، مقابله با سیاستهای اجتماعی اقتصادی زنستیزانهاش از جنبش بهچالش طلبیده شده و میشود. زنان و دختران شجاع میهن ما در همراهی و پیوند با این نبرد نهتنها از درون زندانها و از پشت میلهها شجاعت و مقاومت را ندا میدهند، بلکه در زندانی بهوسعت ایران نیز با نافرمانی مدنیشان، هرچند با هزینههایی سنگین، دیوارهای ترس را فروریختهاند و با اعتماد بهنفسی بینظیر از خطوط قرمز نظام گذشتهاند.
رژیم همچنان مذبوحانه در پی شدت بیشتر اختناق و مهندسی کردن تحولها در جامعه بحرانزده است. تنها در طی هفتههای اخیر بیش از ۳۰ تن از اعضای خانوادههای دادخواه در ایران بازداشت شدهاند. دستگیری فعالان زن در گیلان، تعلیق دانشجویان، اخراج استادان دانشگاهها و معلمان، برنامهریزی برای اعمال فشار بیشتر در مدارس [ایرنا، ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۲] و اعلام “جنگ اعتقادی، فرهنگی، و جز اینها” در نهادهای آموزشی ، افزایش شمار دستگیری فعالان مدنی و زنان همگی از هراس روزافزون رژیم جمهوری اسلامی و سبعیت بیشتر آن حکایت میکنند.
از بزرگترین دستاوردهای این جنبش علاوه بر لزوم انجام تغییرهای بنیادین و گذر از جمهوری “اسلام سیاسی”، گسترش هرچه بیشتر گفتمان برابریطلب جنسیتی و ارتقای خواستهای حقطلبانه زنان و تبدیل آنها به مطالبههایی ملی و همگانی در جامعه است. نبرد پیگیر و مقاومت مدنی زنان و دختران جوان در کنار مبارزات صنفی سیاسی نیروهای مردمیای مانند کارگران، دانشجویان و استادان، فرهنگیان، بازنشستگان، هنرمندان و ورزشکاران، مبارزان محیط زیست، و بهویژه خانوادههای دادخواه، نشان دهنده تداوم جنبشی مردمی است که زیر نام “زن زندگی آزادی” در جامعه شکل گرفته است، جنبشی آنگونه که رژیم با تمام ابزارهای سرکوبگریاش قدرت خاموش کردن آن را تا کنون نیافته است. واکنشهای مذبوحانه و از سر استیصال رژیم برای بازگشت به تدبیرهای ضد مردمی گذشتهاش ازجمله وارد کردن مجدد “گشت ارشاد” به خیابانها یا تصویب لایحه “حجاب و عفاف” پشت درهای بسته که زنان، دختران، و حتی دانشآموزان دختر را از حقوق شهروندیشان محروم میکند درعینحال به محدودتر شدن پایگاه اجتماعی رژیم و افشای هرچه بیشتر بنیادهای پوسیدهٔ کپکزدهٔ مردسالارانهٔ “اسلام سیاسی” و درخشش بیشتر روشنای آگاهی جنسیتی در جامعه انجامیده است.
تلاش ارزندهٔ کنشگران و فعالان زن در گستردن گفتمان برابرطلبانه و ارتقای آگاهی جنسیتی در جامعه طی این یک سال و تدوین چندین منشور مطالباتی که بر امر برابری زنان در حوزههای حقوقی و اجتماعی و اقتصادی تأکید میورزند از دستاوردهای دیگر این جنبش است. این منشورها ضمن ارائه برنامه عملی و منسجم برای حکومت مردمی آینده، کوششی هدفمند و تلاشی آگاهانه در راستای نشر هرچه بیشتر گفتمان جنسیتی در جامعه است که با جنبش مردمی مهسا در میهن ما تشدید شده است.
امروز و در آستانهٔ اولین سالگرد جنبش مردمی مهسا، افکار مترقی جهانی شاهد است که جنبش پرتوان زنان ایران با برجسته ساختن خواستهای برابریطلبانهاش در حکم یکی از مطالبههای اصلی این جنبش توانسته بار دیگر بر پیکرهٔ مبارزات حقطلبانهٔ مردممان مُهرونشان تاریخیاش را بهجا گذارد و در مبارزات زنان دیگر کشورها و مخصوصاً مبارزات زنان منطقه برای طرد هرنوع استبداد و تفکر مبتنی بر تبعیض جنسی و جنسیتی و طرد حاکمیت “اسلام سیاسی” الهامبخش گردد.
امروزه زنان و دختران شجاع ایران با تجربههای عینیشان بهروشنی دریافتهاند که در کنار فعالیتهای مدنی و سازمانیابی، پیوند دادن مطالباتشان با خواستهای جنبش مردمی و در ایجاد اتحاد عملی و سازمانیافته با همه نیروهای جنبش مردمی برای رسیدن به پیروزی نهایی ضرورتی حیاتی است. تجربهٔ جنبش مهسا یک بار دیگر ثابت کرد شرکت هماهنگ و گسترده همه طیفهای اجتماعی مانند زنان، کارگران و زحمتکشان، فرهنگیان، بازنشستگان، دانشجویان و جوانان، پشتوانهٔ پیروزی مبارزه بر ضد استبداد در میهنمان است.
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران در یکسالگی “جنبش زن زندگی آزادی” همراه با درود فراوان به همه زندانیان سیاسی و عقیدتی بهویژه هزاران مبارز “جنبش زن زندگی آزادی” اسیر در سیاهچالهای رژیم و گرامیداشت یاد و خاطرهٔ همهٔ جانباختگان قهرمان این جنبش مردمی و بهویژه یاد دختران و پسران جوانی در عیار و قامت مهساها، خدانورها، مجیدها، نیکاها، ساریناها، و سید محمد حسینیها، بر این باور است که راهشان تا پیروزی نهایی و رسیدن به صلح و آزادی و عدالت اجتماعی همچنان ادامه دارد.
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران
۲۱ شهریورماه ۱۴۰۲