پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

کرونا، چین و روم و ری- سیدعلی صالحی

ای حرام‌زادهٔ لابراتوارِ اهریمن، تو نمی‌توانی ما را نسبت به معجزهٔ امید… بی‌باور کنی. خانوادهٔ مشترکِ بشری از گردنهٔ این بیم و از سلاسلِ این بلا عبور خواهد کرد. فرض که صباحی سر در ستم، بسیاران را درو کردی، فرض لگدِ نخست را تو زدی، با سوتِ پایان چه خواهی کرد!؟
سیدعلی صالحی

چندی پیش هیچ تصوری از تو نبود، چندی بعد هم هیچ هراسی از تو نخواهد بود. هرچند هزینه‌ها داده و تلفات تحمل کرده‌ایم، اما مثل تو موذی نابکار کم ندیده‌ایم. بیرقِ بیدادِ تو را نیز به زیر می‌کشیم. جنگ است دیگر! و بار نخست نیست که مرگ برای محاصرهٔ مردم ما دست به تب و تیغ می‌شود. ممکن است حتی یکی در میان فرو بریزیم، اما با قامت آراسته می‌میریم. تو نشانی را غلط آمده‌ای. تو بی‌رخصت… رگزنِ ملتی آمده‌ای که در هر شرایطی مهیاست تا برای زندگی بمیرد. این سرزمین ظلم‌ها و ظالمان بسیاری به خود دیده‌ است… تو هم یکی! من در روستای مَرغاب به عهد طفولیت و نوجوانی بارها مُردم از ملال طاعون، وبا، مالاریا، سرخک، حصبه و بیماری‌های مخوف و مخفیِ دیگری که مردم بی‌پناهِ آن ایام از سرِ بی‌خبری آن‌ها را کار جن و نفرین آل و «چی» و «کُهمیر» می‌نامیدند. در آن ایامِ بی‌کسی، حرام از حتی D.D.T.

همهٔ این فجایع دلیل بر این نمی‌شود که هزار سال بعد (به ذهن و نه به تقویم) امروز را آن روز بدانیم. ناگهان دههٔ چهل روستاها خالی و حواشی شهرها فربه شد. بی‌دفاع مانده‌گان از مرگ می‌گریختند، اما زیرِ لایهٔ این نارسایی‌های همه سویه و بیماری‌های بلاخیز، ذره‌ذره واکسنِ صبر ساخته شد تا نزدیک به نیمهٔ دوم دههٔ پنجاه خورشیدی. مردم علیه قرنطینهٔ سیاسیِ روزگار خود، کپسول و کبادهٔ ظالمان را شکستند،زیرا همواره در پیِ شفای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بودند.
باری در این ایام هم باز این مردم با دست خالی به جنگ ویروسِ وحشت می‌روند. این جادویِ شیطانی فقط می‌تواند ما را بکشد، بی‌خبر آن که ما پیش از این تاریخ بسیار کشته شده و کشته داده‌ایم.

درست است دست‌مان خالی است اما دلمان دلیر و پُر است. مهم نیست این حرامزاده مولود کدام لابراتوارِ تقویتی است. ما با این بیداد، با این « بیوتروریسم» می‌جنگیم. بنا به درد تاریخ و تجربهٔ درد، مردم ما نکبتْ‌شناس شده‌اند. پایان کار مهم است. لگدِ اول از شما، اما سوتِ پایان با ماست. مثل همهٔ جنگ‌ها، تلفاتِ بیشتری خواهیم داد، اما به زانو در نمی‌آییم. زودا خبر نهایی، خبرِ بزرگ، اعلام خواهد شد.

ای حرام‌زادهٔ لابراتوارِ اهریمن، تو نمی‌توانی ما را نسبت به معجزهٔ امید… بی‌باور کنی. خانوادهٔ مشترکِ بشری از گردنهٔ این بیم و از سلاسلِ این بلا عبور خواهد کرد.
فرض که صباحی سر در ستم، بسیاران را درو کردی، فرض لگدِ نخست را تو زدی، با سوتِ پایان چه خواهی کرد!؟

۱۰ اسفند ۱۳۹۸

https://akhbar-rooz.com/?p=21681 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مارال
مارال
4 سال قبل

بخوانند آنان که می کوشند و می پندارند: شهر را خالی کرده اند از عاشقان و رهروی نیست تا هوای کوی یاران بایدش.
زنده بمانی سیدعلی، ای آتشبان آتشکده-ی امید
آنچه می باید کنون – صبر “انسان” و دل امیدواران بایدش
با پوزش از دکتر شفیعی کدکنی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x