اول مهر امسال، آغاز سال تحصیلی جدید در شرائطی فرارسیدهاست که جامعهی ما همچنان در تب و تاب جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» و متاثر از دستاوردهای آن قرار دارد؛ تاثیراتی که بیش و پیش از همه در مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزشی قابل رویت است. دانشاموزان، دانشجویان، معلمان و استادان دانشگاهها در این جنبش به همراه نیروهای اجتماعی دیگر، نقش برجستهای داشته و دارند. از همین رو هم، همواره در معرض تهاجم دستگاه سرکوب حکومت قرار گرفتهاند. حضور دانشآموزان، به ویژه دختران در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مبارزهی تمام قد آنها علیه حجاب اجباری و ایستادگی در برابر ماشین سرکوب رژیم، بسیار برجسته بود و هرگز فراموش نخواهد شد. توحش و حملهی شیمیائی به مدارس دخترانه، انتقام عوامل حکومت از این ایستادگی بود که بیش از همه، چهرهی کریه و غیرانسانی استبداد مذهبی و خامنهای رهبر سفاک رژیم را آشکارتر ساخت.
جمهوری اسلامی از همان آغاز تلاش کردهاست که دستگاه آموزشی کشور را مطابق الگوی مذهبی خود اداره کند، اما واقعیت این است که علیرغم این تلاشها، حتی با تحریف تاریخ و تغییر مفاد آموزشی در مدارس و دانشگاهها، موفقیتی به دست نیاوردهاست. اعطای بورسیههای دولتی و اختصاص سهمیه برای نیروهای وفادار حکومت در دانشگاهها نیز، نتوانسته به «اسلامی سازی» آموزش و کنترل دانشگاهها منجر شود. با این همه خامنهای با سماجت تمام با استخدام روحانیون و اخیرا بهکارگیری مداحان حکومتی به عنوان استاد، طرح ولائیسازی دانشگاهها را آن هم درست در حین اخراج استادان برجسته از دانشگاهها، در پیش گرفتهاست.
طی چهل و چهار سال گذشته، مراکز آموزشی همواره کانون چالش بین تاریک اندیشان حاکم و دستگاه آموزشی مدرن و کادر علمی آن بودهاست. نگاه تحمیلی و خرافی جمهوری اسلامی، روز به روز بر امر آموزش در مدارس و دانشگاه ها بیشتر سنگینی کرده، تحصیل دانش در مدارس و محیطهای دانشگاهی را دشوارتر نمودهاست. اجبار به فراگیری مضامین غیر علمی از یک طرف و بی توجهی به امنیت روحی و جسمی بهخصوص در مورد دانشآموزان، اعمال خشونت فیزیکی علیه آنان و اجبار به رعایت منویات ایدئولوژیک، فضای آموزشی و شوق به تحصیل را تخریب کردهاست. معلمان معترض سرکوب و زندانی میشوند. دانشگاهیان منتقد اخراج و بازنشسته میگردند. اعتراضات و اعتصابات معلمان مورد یورش قرار میگیرد. نمایندگان صنفی معلمان بازداشت و زندانی میشوند. معلمان بازنشسته از حداقل حقوق خود محروم هستند و علیرغم اعتراض به وضعیت فلاکتبار خود و خانوادهشان، توجهی به مطالبات آنها نمیشود. جمهوری اسلامی به جای نوسازی آموزش کشور، تامین آسایش کادر آموزش و پرورش که عموما مجبور هستند برای حداقل زندگی شغل دیگری را هم داشتهباشند، بخش اعظم بودجهی کشور را صرف دستگاه ایدئولوژیک و انگلی مذهبی خود و گسترش نیروهای سرکوب میکند. وزارت آموزش و پرورش سومین وزارتخانهی بزرگ کشور است، اما از کمترین میزان از بودجهی سالیانه (حدود ۲۰۶ هزار میلیارد تومان) برخوردار است.
آموزش و پروش در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی بیش از پیش طبقاتی شدهاست. بخش بزرگی از مردم در فقر مطلق به سر میبرند و تامین مخارج تحصیل فرزندان خود را ندارند. فاصلهی بین فقر و ثروت ابعاد فاجعهباری به خود گرفتهاست. به همین میزان هم امکانات آموزش با توجه به سیاستهای ویرانگر جمهوری اسلامی محدودتر، مدارس عمومی از هر نظر فقیرتر و مدارس ویژه و خصوصی برای درصد محدودی از صاحبان قدرت و مکنت افزایش بیشتر یافته است. در حالی که برای بخش اعظم مردم، تحصیل کودکان بار سنگینی بر دوش خانواده است، مدارس ویژه از رونق خاصی برخوردارند. در نتیجه، ترک مدرسه و تحصیل در سنین کودکی به یک پدیدهی عادی و فزاینده در کشور ما تبدیل شدهاست و کودکان کار را در هر گوشه از کشور میتوان مشاهده کرد. زبالهگردی، دستفروشی و … جای مدرسه را برای میلیونها کودک گرفتهاست. نگاهی به آمار نشان میدهد که این چرخهی معیوب هر ساله در حال گسترش است.
حق آموزش به زبان مادری در کشور ما هم چنان حل نشده باقی ماندهاست. این حق در اسناد و معاهدات بینالمللی از جمله اعلامیهی جهانی حقوق بشر، منشور زبان مادری، اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی، زبانی، مذهبی، کنوانسیون حقوق کودکان، منشور بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و … به رسمیت شناخته شدهاست. نادیده گرفتن آموزش به زبان مادری، مزید بر تمام مشکلات عمومی آموزشی در سراسر کشور است که علاوه بر فشار بر کودکان در مدارس مناطق دارای ویژگی ملی و قومی، نتیجهی آن، به حاشیه راندن و نابودسازی زبانهای زنده و رایج در کشور است. این امر با هر نام و استدلالی صورت گیرد، یکی از دلایل اصلی افت تحصیلی و ترک مدرسه و درس در این مناطق است. رژیم ارتجاعی حاکم بر کشور، که همهی اصول اساسی حقوق بشر را زیر پا نهاده است، در این عرصه حتی به قانون اساسی خود نیز پایبند نیست.
علاوه بر این، بهائیان در کشور ما رسما از حق تحصیل در دانشگاهها و استخدام دولتی محروم هستند و اگر هم دست به ایجاد دانشگاهها و مدارس خصوصی بزنند، به شدت با آنها برخورد میشود و دستگاه سرکوب رژیم، آنها را دستگیر و اموالشان را مصادره میکند. هم چنین، مهاجران افغانستانی و یا افغانتبارهای ساکن ایران، نهتنها مورد تبعیض قرار گرفته و از حقوق اولیهی شهروندی محروم هستند، بلکه بخش چشمگیری از فرزندان و نونهالان آنها، از حق آموزش حتی در سطح دورهی ابتدایی هم برخوردار نیستند.
در آستانهی آغاز سالتحصیلی، هزاران تن از دانشآموزان و دانشجویان که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شدهاند، هم چنان در زندان به سر میبرند. صدها تن از دانشجویان نیز به دلائل واهی تعلیق یا اخراج شده و از تحصیل محروم شدهاند، نمایندگان معلمان از جمله رسول بداقی، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی و جعفر ابراهیمی و دهها تن دیگر در سراسر کشور در زندان به سر میبرند و یا در معرض پروندهسازی نهادهای سرکوب قرار دارند. ما بار دیگر اعلام میکنیم در مبارزه برای آزادی و امنیت و عدالت، همراه همهی آنها هستیم و به همهی آنان درود می فرستیم. تاریخ نشان دادهاست که بازداشت، زندان و شکنجه، در ارادهی مقابله با حکومت و برای پایان دادن به استبداد و بی حقوقی تاثیری ندارد و مبارزه برای زندگی در آزادی و امنیت، علیرغم جنایتهای آشکار رژیم علیه فعلان جنبش انقلابی مردم ایران ادامه دارد. در آغاز سالتحصیلی بهخصوص یاد آنان را که در مدارس کشور در جریان مقابله با تحمیل سرود «سلام فرمانده» خامنهای بر دختران دانشآموز جان باختهاند، زنده خواهد بود.
حزب چپ ایران یاد همهی جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» را گرامی میدارد؛ همراه با دانشآموزان، دانشجویان و معلمان کشور برای رهاسازی مدرسه و نظام آموزشی از سیطره ایدئولوژی تمامیتخواه حاکم و برای آزادی معلمان و همهی مبارزان راه آزادی از زندان تلاش میکند. ما مخالف سیاستهای تحمیلی جمهور اسلامی بر آموزش و پرورش در مدارس کشور و تمام اشکال ستم و تبعیض ملی و قومی و خواهان به زیر کشیدن حکومت سراپا تبعیض جمهوری اسلامی هستیم. ما بر این باوریم که مراکز آموزشی کشور سنگر مقدم مبارزه با نظام تبعیضبنیاد هستند و امیدواریم که دانشجویان و دانشآموزان آگاه در سال تحصیلی جدید، مسئولیت سترگ مبارزه با زور و تبعیضِ نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی را بر بستر بسیج عمومی با کامیابی پیش ببرند.
هیئت سیاسی – اجرائی حزب چپ ایران
او مهر ۱۴۰۲ – ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳