پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

بیانیه ی چهار تشکل کارگری در مورد اعتصاب در گروه ملی فولاد

جنبش کارگران و نرخ گذاری کاسبان!

کارگران گروه ملی فولاد در تداوم اعتراضات چندین ساله خود در آخرین اعتصاب و اعتراضشان که با حضور نزدیک به سه هزار نفر به وقوع پیوست، هشت روز به طول انجامید؛ مبارزه ای دشوار و در همان حال امیدآفرین را به پیش بردند. این اعتصاب بزرگ با حضور یکپارچه و قدرتمندانه کارگران به دلیل گام های موفق آنها که موجب دست یابی به برخی از خواست هایشان گردید، درسی دیگر به آموخته های خود افزودند. کارگران در این اعتصاب توانستند همکاران اخراجی از کارخانه را که تعدادشان به ۳۸ نفر می رسید به سرکارشان بازگردانند. پس از دومین روز اعتصاب، خواست باز گرداندن کارگران اخراجی به سر کار، به اولین خواسته آنها تبدیل شد.  پرداخت ۱۰ میلیون تومان به حساب کارگران تا پایان سال زیر عنوان علی الحساب حق طرح طبقه بندی مشاغل و قول مدیریت و کارفرما مبنی بر به جریان افتادن پرداخت حق طرح طبقه بندی و محاسبه آن در حقوق ماه های بعد نیز از موفقیت بعدی کارگران بود.
در جریان این اعتصاب و اعتراض آنچه بیشتر هر از چیز خودنمایی می کرد و نقطه قوت اعتراضات کارگران گروه ملی بود همبستگی و وحدت کارگران در ادامه اعتصاب، کنترل گیت های ورود و خروج کارخانه و رفت و آمدهای مدیران و وابستگان آنها و همچنین تعیین نمایندگان موقت برای مذاکره با کارفرما و هیأت های رسمی از نهادهای دولتی و همفکری، مشورت و هوشمندی آنها در اعلام و پیگیری خواست ها و ممانعت از تفرقه و سوء استفاده های ممکن از طرف مدیریت بود. بسیاری از تشکل های مستقل و جریان های سیاسی از این اعتصاب دفاع نمودند و ضمن حمایت از آن، تحلیل هایی نیز بر پایه مشاوره های درون جنبش کارگری از اعتصاب و اعتراض کارگران گروه ملی فولاد ارائه دادند.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و بازنشستگان خوزستان نیز در همین رابطه بیانیه ای مشترک در حمایت از این اعتصاب منتشر کردند. در این بیانیه ضمن گزارش تحلیلی از اعتصاب و بر شمردن نقاط قوت آن، توصیه ای دوستانه از طرف جمع امضا کنندگان بیانیه به کارگران اعتصابی گروه ملی فولاد داده شد. بخشی از بیانیه را در زیر نقل می کنیم. «کارگران آگاه و جسور گروه ملی در اجتماعات اعتراضی خود که انبوهی از همکاران در آن حضور داشتند درباره سرنوشت خود همفکری کردند و برای بیان اهداف خود و اعتراضاتشان به سخنرانی و تبادل نظر پرداختند. این تبادل نظرها امری بسیار شایسته و لازم برای پیشبرد مبارزه است. شایسته تر آن است که دوستان کارگر این موقعیت را مغتنم شمرده و در حضور این جمع عظیم رزمنده که در واقع مجمع عمومی آنها محسوب می شود، خواست تشکیل سندیکا یا اتحادیه  کارگران گروه ملی فولاد را طرح نمایند. زیرا تشکیلات مستقل کارگری مأمن و ابزار قدرت جمعی کارگران است.»
ما براساس نیاز جنبش طبقه کارگر و اهمیت تشکیلات به عنوان ابزار مبارزه کارگران، ضمن دفاع از مشورت، هم اندیشی و برگزاری مجمع عمومی کارگران معترض در گروه ملی فولاد، در بیانیه مذکور، مغتنم شمردن این مجمع عمومی و تبادل نظر را برای ایجاد تشکل پایدار و مستقل به دوستان کارگر و پیشروان کارگری توصیه کردیم. زیرا تشکیلات یکی از ابزارهای مهم طبقه کارگر است که نه تنها می تواند مبارزه جمعی را به سمت تحقق اهداف کوتاه مدت سوق دهد بلکه با ایجاد همبستگی در صفوف کارگران و آموزش مبارزه طبقاتی روند جنبش کارگری را به سوی تحقق اهداف بلند مدت و ایجاد دیگر تشکل های لازم، برای پیشبرد و هدایت اشکال عالی تر مبارزه نیز تسهیل نماید. مبارزه طبقاتی نبردی دائمی و دراز مدت در نظام سرمایه داری است که به نسبت درجه آمادگی و آگاهی طبقاتی که جوهره موفقیت آن محسوب می شود‌، کارگران را در شرایطی خاص به اعلام اعتصاب و تحمیل خواست ها یشان به کارفرما دعوت می نماید و با چنین فراخوان هائی تهاجم به کارفرما، دولت و نظام سرمایه داری به صورت آشکار و در عمل تحقق می یابد. تهاجمی که تنها بخشی از نبرد بزرگ کارگران به ضد استثمارگران در عرصه های مختلف مبارزۀ طبقاتی است. چنین فراخوان هائی صرفا در شرایط مبارزه خودبخودی و صرفا با عملکرد یک دسته کارگر معترض، هرچند آگاه و مبارز و فداکار، قابل تحقق نیست و اگر استثنائا عملی شود نمی تواند تداوم یابد و پایداری داشته باشد. تداوم و پایداری مبارزه و ارتقای آن بدون در اختیار داشتن ابزار تشکیلاتی متکی به تودۀ کارگران، عملی نمی شود.
همانطور که گفته شد تامین خواست ها و مطالبات اقتصادی بخش نخست و ابتدایی مبارزه کارگران است که در بهترین حالت ممکن است با اعتراضات مقطعی و در واکنش های واحد های جداگانه کارگری بدست بیاید. که البته قابل دفاع و پشتیبانی است.

اما روند مبارزه کارگران امری دراز مدت است که با درجه آمادگی و آزمودگی کارگران و با ایجاد تشکل مستقل طبقاتی، سیادت طبقاتی طبقه سرمایه دار را از بین می برد و شرایط کسب قدرت سیاسی را برای خود مهیا می نماید. ما برخلاف تصورات خام ایرج فرزاد و محمود قزوینی و همفکران آنها، نه تنها «عزا »نگرفتیم بلکه در دفاع از کارگران گروه ملی فولاد اهواز دست افشانی کردیم و به آنها پیام دادیم که «در حمایت از آنها از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.»
همچنانکه پیش از این در اعتصاب و اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه پیام آور اتحاد طبقاتی کارگران بودیم و در یکشنبه های اعتراضی بازنشستگان خود را همبسته و متحد کارگران معترض اعلام کردیم و در خیابان شعار« شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد» سر دادیم.
ما برخلاف کسانی که با ژست های دروغین کارگر دوستی، مبلغ نا پختگی کارگران هستند و با استدلال های نادرست خود، عدم تشکل و خواسته یا ناخواسته عقب ماندگی و وابسته ماندن کارگران را تئوریزه می نمایند، مشوق کارگران هستیم که با حماسه آفرینی در مبارزات خود، بنیان های مستحکم تشکل پایدار و طبقاتی را ایجاد نمایند. «زیرا تشکیلات مستقل کارگری را مأمن و ابزار قدرت جمعی کارگران» می دانیم. ما همواره براین امر تاکید داشته ایم که: مجمع عمومی کارگران محل همفکری، مشورت و تصمیم گیری کارگران برای برنامه ریزی در مورد یک اعتراض، یک اعتصاب و یا ارائه و تدوین و تصویب خواست ها از سوی تودۀ کارگران و تداوم مبارزه است. اما تداوم مبارزه و پیشبرد عملی آن نیازمند سازمان و تشکل است و مجمع عمومی به خودی خود تشکل نیست. ما از مجمع عمومی که تجلی گاه همفکری و ارادۀ جمعی کارگران است دفاع می کنیم و آن را ضروری و حیاتی می دانیم. اما مجمع عمومی نمی تواند ابزار تشکل و ابزار پیشبرد عملی مبارزه باشد و هرگز نمی تواند جایگزین یک تشکیلات گردد. زیرا تشکیلات دارای یک رشته اهداف معین، تقسیم کار و دیسیپلین خاص، مسئولیت پذیری ادامه دار و نه لحضه ای و پاسخگوئی مسئولان سازمان در مقابل اعضای سازمان و در مقابل تودۀ کارگران است خواه عضو آن تشکل باشند یا نباشند. تشکیلات می تواند در شرایط متفاوت هم اعتراضات تدافعی را سازمان دهد و مبارزه کارگران را برای خواست های فوری سازماندهی کند. هم در شرایطی مبارزات تعرضی را سازمان دهد و اعتصاب یا اعتراض را اعلام کند یعنی خود پیش برندۀ اعتصاب و اعتراض و مبتکر شکل های گوناگون مبارزه و تداوم آن باشد. اما آقایان ایرج فرزاد و قزوینی چشم بر این واقعیات می بندند و زیر پوشش یک امر درست از تئوری نادرست خود دفاع می کنند. این آقایان با ژست های حق به جانب تشکل مستقل کارگران را به استهزا و تمسخر می گیرند و با لاف های نخبه گرایی، با زبان تکفیر، از سندیکای کارگران یاد می کنند. ما استقلال تشکل کارگری را به معنی استقلال آن از کارفرما، دولت، احزاب سیاسی و نهادهای مذهبی می دانیم و بارها ضرورت استقلال در این مفهوم را بیان کرده ایم اما ظاهرا پذیرش این موضوع و اهمیت و ضرورت آن از حوصله و ظرفیت این آقایان خارج است و تنها واکنش آنها به این موضوع، استهزا و پوزخند است. معلوم نیست که چرا «استقلال» تشکل های کارگری در مفهومی که گفته شد، این آقایان را «اذیت» می کند!  کسانی که بدون مطالعۀ دقیق بیانیه چهار تشکل و بدون نقد علمی و بی غرضانۀ آن، کج فهمی خود را به ما منتسب می کنند و آشکارا با دروغ پراکنی طرفداران سندیکا و تشکل مستقل را مدافع و طرفدار شورای اسلامی کار می دانند.
ما برای تداوم و ارتقا جنبش کارگری همت و تلاش خود را مصروف ایجاد تشکل های مستقل  و سندیکای واحد‌های مختلف کارگری می کنیم. تکیه بر ضرورت سندیکا، به هیچ رو منافی ایجاد و عملکرد سازمان های دیگر طبقۀ کارگر برای حوزه های دیگر مبارزه نیست. همچنانکه در گذشته پتانسیل مبارزاتی خود را در راه ایجاد سندیکای کارگران و تشکل های بازنشستگان به کار گرفتیم. برخلاف کسانی که مسرور از مرگ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هستند و با توسل به هر شیوه ای می خواهند دستاورد مبارزه کارگران را نفی نمایند، ما سعی مضاعف داریم که با فائق آمدن بر سرکوب های حکومتی و دیگر موانع موجود در راه کارگران، با اتخاذ تاکتیک های مناسب و رزمنده و به نیروی متحد کارگران شاغل و بازنشسته شوش و هفت تپه، سندیکای کارگران نیشکر را احیا نموده، دستاورد های مبارزات کارگران را در خدمت ایجاد تشکل های دیگر در کارخانه ها و دیگر مراکز کارگری و نه بر روی کاغذ قرار دهیم. مطمئن هستیم رفقای ما در سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران نیز با وجود همه سرکوب ها می توانند از هویت طبقاتی خود دفاع نمایند و  میدان مبارزه را در دفاع از کارگران شرکت واحد و آزادی اعضای زندانی خود تقویت خواهند کرد. ایجاد هر هسته یا تشکل کارگری شعله امیدی در دل میلیون ها کارگر در واحد های تولیدی، خدماتی و کشاورزی فروزان می کند.

این راهی است که کارگران مبارز گروه ملی فولاد، ذوب آهن، شرکت نفت، ملی حفاری، مجتمع فولاد، معادن و سایر مراکز کارگری به رغم اظهار فضل ها و نسخه پیچی های «نخبگان» و «کادرهای مجرب» خواهند پیمود.

۲۰دی ماه ۱۴۰۲

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

گروه اتحاد بازنشستگان

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

کارگران بازنشسته خوزستان

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=229933 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
8 ماه قبل

هر دو جریان اشتباه می کنید تقلیل یک طبقه به صنف ایده ی سندیکالیستی را توسعه می دهد با صف مستقل از تعریف شما حمایت می کنیم اما سندیکالیسم با اتوماسیون محلی از اعراب ندارد یعنی دیگر مادیت نداردالبته در هفت تپه با وجودتلفیق کار کشاورزی و صنعتی تا حدی وجود دارد اما در صنعت فولاد چنین حکم نمی کند زیرا خط تولیدیگانه وجود دارد و تعداداندکی کارمند و راننده های منفرد . طبقه ی کارگر قرار است مالکیت این واحدها را به تملک اجتماعی درآورد یعنی هر کس در هر واحدی کار می کند سهم مالکانه دارد یک مالک چگونه باید مالکیت خودش رادر کالاها به اثبات برساند ؟ فقط برای مشورت ؟ یا اینکه باید در تمام تصمیمات دخالت کند ؟ قرار است انقلاب اجتماعی مالکیت خصوصی را تبدیل به مالکیت اجتماعی نماید پس باید مالکان استقلال داشته باشند در مورد سهم مالکانه خودشان تصمیم بگیرند لذا مجمع عمومی یک ضرورت است و چون سازمان اجتماعی کار در هر واحد وجود دارد پس شورا ی منتخب مجمع عمومی هم الزامی ست از اینرو تکامل تکنولوژی این حکم را دارد

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x