هممیهنان، نیروهای مترقی و آزادی خواه،کارگران و زحمتکشان!
شکست قاطع نمایش فرمایشی “انتخابات” ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲، با تحریم گستردۀ دهها میلیون از شهروندان و همهٔ نیروهای مترقی و آزادیخواه کشور، گامی مهم در راه مبارزۀ مشترک برای پایان دادن به رژیم فاسد و استبدادی ولایت فقیه و حرکت به سمت فراهم کردن شرایط بهمنظور استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک در میهنمان بود.
بهرغم همه تلاشهای مذبوحانه، تکلیف کردنها، و نصحیت های رهبر و دیگر سران رژیم برای برگزاری یک “انتخابات پرشور”، حتی بر اساس آمارهای رسمی و تقلبی وزارت کشور دولت رئیسی، بیش از سیوپنج میلیون از هممیهنانمان (از ۶۱ میلیون واجدین شرایط رأی دادن) در حرکت اعتراضیای عیان، حاضر نشدند پای صندوقهای رأی بروند و در بسیاری از شهرهای کشور تعداد آرای باطله ریخته شده به صندوقهای رأی از شمار آرای نمایندهٔ اول و پیروز آن شهر بیشتر است. بر اساس اطلاعیۀ “ستاد انتخابات” وزارت کشور، انتخابات مجلس در ۱۵ استان کشور به دُور دوم کشیده شده است.
در تهران، با وجود بیش از ۱۰ میلیون نفر واجد شرایط برای شرکت در انتخابات، محمود نبویان- از شاگردان مصباح یزدی و طرفداران طالبان- با ۵۴۵ هزار رأی به مجلس راه یافت. بهگزارش خبرگزاری مهر، میزان مشارکت تهرانیها در این انتخابات ۲۴ درصد اعلام شد و روزنامه اعتماد با مقایسه این درصد با “۳۴٫۳۹ درصد” مشارکت تهرانیها در انتخابات سال ۱۴۰۰ ، نوشت: “با این اوصاف، کمترین میزان مشارکت مردم تهران در روز ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ رقم خورده است.” همچنین بر اساس گزارشهای مختلفی هم که در فضای مجازی منتشر شدهاند، صدها هزار رأی باطله نیز به صندوقها [ی رأی در تهران] ریخته شدهاند. بدینترتیب، نهتنها اکثریت قاطع مردم در انتخابات شرکت نکردند، بلکه بخش پرشماری از شرکت کنندگان هم که در اثر فشار و تهدید در پای صندوق های رأی حاضر شده بودند رأیهای باطله به صندوقها ریختند. “بسیم لاله”، خبرنگار خبرگزاری ایلنا که در وزارت کشور مستقر بود، روز شنبه ۱۲ اسفندماه، در شبکهٔ ایکس (توئیتر سابق) نوشت پس از شمارش ۸۰ درصد از رأیهای صندوقهای اخذ رأی در شهر تهران، شمار رأیهای باطله “بیش از ۳۸۰ هزار” بوده است. محمد مهاجری، روزنامهنگار نزدیک به اصولگرایان نیز ازجمله نوشت: “نتیجهٔ انتخابات مجلس در اکثر شهرها حتی کلانشهرها و از جمله تهران عجیب و جالب است. یعنی نفر اول یا دوم، آرای باطله است.”
هممیهنان گرامی!
اکنون مدتهاست که رژیم ضدمردمی، جنایتکار، و فاسد ولایت فقیه مشروعیت حکومت کردن در میهنمان را از دست داده است و تنها با ابزار سرکوب خشن و خونین اعتراضهای مردمی به حیات خود ادامه میدهد. در هفتههای اخیر مبارزۀ قهرمانانه کارگران و زحمتکشان کشور ازجملهٔ آنان کارگران فولاد اهواز، کارگران صنعت نفت، و بازنشستگان کشور برضد سیاستهای رژیم را شاهد بودهایم، سیاستهایی که میهنمان را اینچنین به ورطۀ فقر و محرومیت کشانده است که دهها میلیون از شهروندان بنا بر آمار در زیر خط فقر به حیات رنجبار خویش بناچار ادامه میدهند. در تاریخ معاصر کشور ما چنین فقر و محرومیتی بیسابقه است. حکومت جمهوری اسلامی، حکومت فاسد سرمایهداران بزرگ تجاری و دیوانسالاری رشدیافته در دل نهادهای نظامی و امنیتی کشور است که با اِعمال برنامهها و سیاستهایی ضد مردمی و نولیبرالی ایران را به ورشکستگی کامل اقتصادی و گسترش بیسابقۀ هنجارهای اجتماعیای منحط کشانده است. بر پایهٔ این واقعیت است که طبقهٔ کارگر و زحمتکشان در کارزار “نه” قاطع به حکومت استبدادی و درنتیجه بهشکست کشاندن انتخابات فرمایشی ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ نقشی مؤثر و چشمگیر داشتند.
تجربۀ تحریم گسترده و هماهنگ انتخابات ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ با حمایت کارگران، بازنشستگان، معلمان، خانواده های دادخواه، زندانیان سیاسی، تشکلهای مدنی، نیروهای مترقی و آزادیخواه، حزبها و سازمانهای سیاسی کشور نشان داد که با تلاش مشترک راه را برای بهچالش کشیدن حکومت استبدادی میتوان گشود. حزب تودۀ ایران بر این اعتقاد است که شرایط حاد کشور مانند آتشی زیر خاکستر است که همچون آتش اعتراضهای پردامنهٔ مردمی سالهای ۹۶، ۹۸ و جنبش “زن، زندگی، آزادی” دیر یا زود دوباره شعلهور خواهد شد.
باید تلاش کرد مبارزۀ قهرمانانهٔ کارگران و زحمتکشان کشور را که بهرغم سرکوبگریهای مزدوران ررژیم همچنان رو بهبالیدن است با مبارزۀ بازنشستگان، فرهنگیان و زنان و جوانان کشور پیوند زد و بهمنظور شکلگیری جنبشی اعتصابی و برپایی اعتصابهای کارگری- مردمیای سراسری راه را هموار کرد. باید با تجربهآموزی از این جنبشهای گستردۀ اعتراضی و آسیب شناسی ضعفهایش ازجمله نبود ستادی مشترک برای هدایت مبارزاتش، راه را برای پایان دادن به حکومت ضدمردمی و استبدادی جمهوری اسلامی گشود. حزب تودۀ ایران بهنوبه خود آماده همکاری و تلاش مشترک با همه نیروهای ملی و آزادیخواه کشور در جهت یافتن راهکارهایی مناسب در این عرصه است.
حزب تودۀ ایران
۱۳ اسفندماه ۱۴۰۲
الان ۴۳ سال است به جای پرداختن به مسائل جاری به این حرف های صد من یک غاز دل خوش میکنید.
یک حزب سیاسی باید برای ریز زندگیمردم برنامه داشته باشد. صرف نظر از حکومت مستقر.
سخت به دام رقابت با مزخرفات مشتی اوباش ارتجاعی در خارج شده اید.
از سرنوشت دار دسته پشت ویترین مشین حزب چپ عبرت بگیرید، که حسرت به دل یک مشتری مانده اند! حالا یا غربی یا شیخ نشین یا …!
هنوز شعله ور شدن زن زندگی ازادی زود است جمهوریت حتی ارتجاعی ترین انها سبب توسعه ی بورژوازی بنابر شرایط بومی هر کشور می شود واگربه صف عدم مشارکت درانتخابات هم نگاه کنیم حتی بنابر آمارهای ساختگی رژیم بیش از ۷۶ درصد مردم تهران اعتنائی به انتخابات نکرده اندوچون جمهوریت نوعی ازسرمایه داری را توسعه داده دیگر کسب سود با حتی روشهای «ملی و دموکراتیک » امکان پذیر نیست تولید اجتماعی هنگامی ازبحران خارج می شود که مالکیت اجتماعی وروابط اجتماعی برآن منطبق گردد حتی در بازار نیزباید مبادلات اجتماعی گردد تا رقابت درونی نیروهای مولده را امکان پذیر نماید که مقدمه ایست برتوسعه صنعتی در جهت زوال تولید ارزش اضافی و در نهایت تولید کل ارزش و این همان تفاوتی ست که لنین متوجه نشده است و انقلابات دموکراتیک را تئوریزه کرده است که متعلق به دوران پیش از سرمایه داری است در حالی که ایران اولین کشوریست که بحران سرمایه داری را مشاهده که انقلاب زن زندگی آزادی (ژینا ) را در دستور کار خود دارد که انقلابی از نوع کمون است
درود بر اعضا و هواداران حزب توده ایران که به جز اسفند سال ۱۳۵۸ یعنی اولین دوره ی مجلس که در آن همه حزب های حامی انقلاب ضد سلطنتی بهمن ماه ۱۳۵۷ فعالانه نقش داشتند و رژیم منفور پهلوی را به زباله دان تاریخ انداختند شرکت نکرده و به مبارزه مستمر خود جهت برانداختن رژیم منفور ولایی نیز در کنار مردم زحمتکش و آزادی خواه ایران تا تشکیل یک جمهوری دموکراتیک و ملی ادامه میدهد.