با گذشت دو روز جهان همچنان برای هضم حمله دراماتیک ایران به اسرائیل تلاش میکند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با هماهنگی شرکای منطقهای خود در شب ۱۳ آوریل (۲۰۲۴)، بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک شلیک کرد که اولین باری بود که اسرائیل یا ایران از خاک خود طرف دیگر را هدف قرار میدهند.
با اینکه حمله ایران مشخصه بیسابقهای داشت، اما به هیچ وجه غیرمنتظره نبود. این حمله درپی حمله هوایی دو هفته پیش اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، که سبب مرگ ۷ افسرسپاهی و دو غیر نظامی شده بود صورت گرفت. اکثریت قریب به اتفاق پرتابهها، که رسیدن برخی از آنها به اسرائیل چند ساعت طول میکشید، توسط اسرائیل با کمک ارتشهای ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و اردن و اطلاعاتی که توسط چندین کشور خلیج فارس ارائه شد، رهگیری و نابود شدند. تنها تعداد انگشت شماری از موشکها توانستند از سد دفاعی اسرائیل فرار کنند، که در اثر آن از جمله یک دختر ۷ ساله بادیه نشین در روستایی ناشناس در نقاب/نگف به شدت زخمی شد و آسیب جزئی هم به پایگاه هوایی نواتیم وارد کرد.
۹۷۲+برای دریافت تصویر بزرگتری از این رخدادها، با خالد الگیندی، مدیر برنامه اسرائیل – فلسطین در موسسه خاورمیانه واشنگتن، و نویسنده “نقطه کور: امریکایی ها و فلسطینی ها، از بالفورتا ترامپ” گفتگو کرده است.
الگیندی ضمن تشریح”پیامی” که ایران تلاش کرد با حمله پیش بینی شده خود ارسال کند، تردیدهای خود را نیز دراین باره که آیا اسرائیل برای اجتناب از تلافی به فشارهای آمریکا اعتنا خواهد کرد یانه باما درمیان گذاشت و اشاره کرد که رژیمهای عربی چگونه ممکن است سعی کنند برای درامان ماندن از رو در رویی با افکار عمومی خشمگین خود درگیری خود را “به چرخانند”. اما تاکید هم کرد که فلسطینیها در قلب این آتش باقی میمانند و درحال حاضر سنگینترین بها را برای آن میپردازند.
الگیندی، با اشاره به تجاوز زمینی برنامهریزی شده به جنوبیترین شهر نوار هشدار داد، “یک امکان واقعی وجود دارد که اسرائیل به نوبه خود تشنج با ایران را کاهش دهد، (دراین صورت) ممکن است آمریکا دست اسرائیل را در غزه، به ویژه در رابطه با رفح باز بگذارد.”
الگیندی ادامه داد، از نظردولت بایدن،” مادامی که هزینهها اصولا از سوی فلسطینیها تحمل میشود، قابل قبول است. اما لحظهای که هزینهها به ورای غزه و فلسطینیها گسترش یابد… درآن صورت بسیار خطرناک میشود.” او افزود، اما این طرز فکر، نمیتواند این واقعیت را که چشم انداز جنگ منطقهای سراسری ” با هر روزی که بدون آتش بس در (غزه) میگذرد با احتمال بیشتری افزایش مییابد.” نادیده بگیرد
گفتگو برای وضوح بیشتر ویرایش شده است.
ما به تازگی گسترش شدیدی را درآنچه که اساسا جنگ سرد چند دههای بین اسرائیل و ایران بوده است شاهد بودیم. چرا جمهوری اسلامی تصمیم گرفت مستقیما به اسرائیل حمله کند؟
این پرسشی است که همه از خود میپرسند. البته، ماشه این حمله را ، حمله ۱ آوریل (۲۰۲۴) اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، که دو ژنرال جمهوری اسلامی را کشت بی درنگ چکاند. همه درک میکردند که ممکن است پاسخ جمهوری اسلامی درراه باشد- تهران درباره آن کاملا شفاف بود. اما پرسش این بود که کی و چگونه.
مردم ازاین که جمهوری اسلامی مستقیما به خاک اسرائیل حمله کرد شگفتزده بودند، چون این بخش (حمله به خاک اسرائیل) بیسابقه بود. مقیاس حمله نیز شگفتانگیز بود: درابتدا ما صرفا چند ده پهپاد را دیدیم، اما بعد شاهد موشکهای کروز و دیگر موشکهای بالستیک بودیم،که از انتظار افراد بسیاری خیلی فراتربود.
چرا جمهوری اسلامی با اینکه میدانست بسیاری از پرتابههای آن ممکن است رهگیری شوند حمله مستقیم و آن هم دراین مقیاس را انتخاب کرد؟
احساس من این است که جمهوری اسلامی برای ارسال پیامی بازدارنده تلاش میکند-ارسال پیامی که حملهای مانند حمله به کنسولگری در دمشق، یا هر تشدید درگیری از سوی اسرائیل، میتواند پاسخ بزرگی درپی داشته باشد. جمهوری اسلامی در گفتن آنکه : (پاسخ ما) همین است، ادامه نمیدهیم، کاملا شفاف عمل کردند.
مشکل تشدید برخوردهااین است که (این برخوردها)برای بازدارندگی طراحی میشوند اما (واقعیت) آن است که اغلب تاثیر مخالفی دارند، طرف مقابل نیز احساس میکند مجبوربه تشدید برخورد است، و بعد شما جنگ تمام عیاری دارید. من فکر میکنم ایالات متحده برای جلوگیری از آن سناریو تلاش میکند و حداقل اسرائیلیها را متقاعد میکند که مستقیما در خاک ایران پاسخ ندهند، چون (این حمله) میتواند ماشه پاسخی حتی بزرگتر را ازسوی جمهوری اسلامی بچکاند. الان با اسرائیل است تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به درگیری دامن بزند یا نه، و میداند که این امر (جمهوری اسلامی )را تحریک خواهد کرد.
سلاحها و مکانهایی که جمهوری اسلامی انتخاب کرد درباره هدفهای این حمله به ما چه میگوید؟
جمهوری اسلامی میخواست توانایی واراده خود را برای استفاده از موشکهای بالستیک و کروز نشان دهد. جمهوری اسلامی برای نشان دادن آنچه میتواند انجام دهد مکانهای متفاوتی را در اسرائیل هدف گرفت، اما فکر میکنم حملهها طوری طراحی شده بود که تلفات زیادی در سمت اسرائیل نداشته باشد. ولی درحمله بعدی ممکن است این ملاحظه وجود نداشته باشد.
این واقعیت را که هر دوطرف ادعای پیروزی میکنند چگونه ارزیابی میکنید؟
آشکارترین تفسیر آن است که هیچ یک از طرفین خواهان تشدید بیشتر درگیری نیستند، و به آنچه رخ داده راضی هستند. آنها تلاش میکنند به افکار عمومی خودشان این پیام را بدهند که به آنچه میخواستند رسیدهاند. اما وضعیت بسیارغیر قابل پیش بینی است، و شما در هر دوطرف افراطیها را دارید.
رژیم جمهوری اسلامی، و به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کاملا جنگ طلب هستند. در سمت اسرائیل، شما یک دولت ائتلافی ازافراطیها و نخست وزیر مایوسی را دارید که مدت طولانی مشتاق جنگ با جمهوری اسلامی و مشتاق کشاندن امریکا به ستیزه خود با جمهوری اسلامی بوده است. و اکنون ایالات متحده به نوعی پا پشت دردارد. ازاین رو من نمیتوانم احتمالات را ، صرف نظر از آنکه ادعای دو طرف چیست نادیده بگیرم، که ممکن است برخوردها را بیشتر تشدید نماید- به ویژه با معلوم بودن آنکه جنگ غزه آن چنان که دولت اسرائیل میخواهد پیش نمیرود.
برخی از تحلیلگران میگویند که اسرائیل دریافت که نمیتواند به تنهایی از عهده چنین تهدیدی برآید. آیا موافقید؟
ما از قبل، یعنی بعد از ۷ اکتبرمیدانستیم اینکه اسرائیل میتواند خودش از خودش دفاع کند یک افسانه است. حتی با داشتن پیش رفتهترین سلاحها، اطلاعات جاسوسی، و سیستمهای دفاع موشکی، و نیز میلیاردها دلاری که امریکا روانه اسرائیل میکند، اسرائیل نتوانست از عهده جلوگیری یا حتی کشف آن حمله برآید. درست پس ازحمله ۷ اکتبر، امریکا بلافاصله کشتیهای جنگی را با تاکید بر میزان حمایتی که اسرائیل نیاز دارد به مدیترانه شرقی اعزام کرد. و این به حقیقت بودن خود ادامه میدهد.
بنابراین مسئله فقط داشتن پیشرفتهترین سلاحها نیست. آنچه که شما عملا به آن نیاز دارید دوستان و متحدانی است که خواهان بالابردن شما و کمک به شما درهنگام نیاز است. و این تنها از طریق روندهای گسترده سیاسی و دیپلماتیک حاصل میشود.
حمله جمهوری اسلامی، و درگیری اردن و دیگر کشورهای عربی در دفاع از اسرائیل، در جهان عرب – به ویژه در سایه انفعال و بی عملی دولتهای عربی در برابر کشتار اسرائیل درغزه- چگونه ارزیابی خواهد شد؟
ما میدانیم که در سراسر جهان عرب مردم از اسرائیل، امریکا، و غرب بر سرریاکاری آشکار آنها در رابطه با اینکه در شش ماه گذشته چگونه قوانین بینالمللی و حقوق بشر را از پنجره به بیرون پرت کردهاند خشمگین هستند. اما، بسته به کشور، محدودیتهایی در آنچه عموم مردم میتوانند اظهارکنند وجود دارد. در اردن، اعتراضهای عادی علیه آنچه در غزه رخ میدهد وجود دارد، اما در مصر نمیتوانند اعتراض کنند چون در صورت اعتراض زندانی خواهند شد.
درپایان روز، سرکوب روش بسیار موثری برای آرام نگه داشتن محلی اموراست، اما تاکی؟ من نمیدانم. اما فکر نمیکنم که این حمله، یا نقشی که اردنیها و دیگران مانند عربستان سعودی برای خنثی کردن آن ایفا کردند بتواند تعادل را پس از شش ماه ویرانی و نسل کشی باور ناکردنی به هم بزند، و سبب انفجار عمومی ناگهانی شود. آنها درحال حاضرجذب ضربه و عذاب روحی غزه هستند و این واقعیت را که رژیمهای آنها همدست حفظ وضع موجود هستند نشان میدهند. این بار نمی تواند متفاوت باشد.
من فکر میکنم در مورد اردن مقامات میتوانند بگویند که حمله فضای هوایی اردن را نقض کرد و لازم بود، صرف نظر از آنکه چه کسی آنرا نقض کرد پاسخ دهند. و ممکن است راهی باشد که درگیری آنرا از لحاظ داخلی قابل هضمتر سازد. همینطور برای سعودیها، آشکار است که رابطه آنها و رژیم جمهوری اسلامی آسیبی ندیده است. مردم عربستان سعودی تهدیدی را که جمهوری اسلامی مطرح میکند درک میکنند، بنابراین فکر میکنم دولت میتواند مورد مشابهی را در آنجا هم ایجاد کند.
درهر دو مورد، روایت متفاوت ازآن چیزی خواهد بود که اینجا در واشنگتن و شاید در اسرائیل تفسیرمیشود، که” دوستان عرب اسرائیل” به پا خاستند و از اسرائیل حمایت کردند. این مسئلهای نیست که اردنیها و سعودیها به آن بپردازند، اما میتوانند به موضوع متفاوتی، که جمهوری اسلامی تهدیدی برای منطقه است به پردازند.
عواملی که پاسخ اسرائیل را شکل خواهند داد چه عواملی هستند؟
دسته های رقیبی در داخل اسرائیل وجود دارند. جناح افراطی کاهانیست ائتلاف هست، خود ناتانیاهو هست، با نیاز شخصی به ماندن در قدرت، و یک جنگ گستردهترمنطقهای اگر بتوان انرا کنترل کرد ممکن است به این هدف خدمت کند، دستگاه ارتش هست، که ممکن است روی آنکه اسرائیل تا کجا پیش رود فشار وارد کند، و افکار عمومی وجود دارد، واین پرسش که افکار عمومی اسرائیل چقدر خواستار پاسخ تلافیجویانه بزرگتر است. عامل دیگرامریکا خواهد بود، که نفوذ عظیمی روی مسیر اقدام اسرائیل درچند روز و چند هفته آینده خواهد داشت. اسرائیل ممکن است نه پاسخ بیدرنگ، بلکه پاسخ در تاریخ دیرتری را انتخاب نماید.
دولت بایدن اکنون که به شریک فعالتری در جنگ تبدیل شده است،با وجود نا امیدی کاملا مستند بایدن از چگونگی جنگ اسرائیل در غزه چه فکری خواهد کرد؟
من گمان میکنم اندیشه اساسا جلوگیری ازگسترش بیشتر برخورد درجهت جنگ علنی بین اسرائیل و جمهوری اسلامی است. این یک سناریو کابوسی است که امریکا در شش ماه گذشته برای اجتناب ازآن تلاش کرده است، و نیز سناریو بازشدن جبهه بزرگتری در شمال با حزب الله.
هر دو این سناریوها اکنون احتمال بیشتری نسبت به ۴۸ ساعت گذشته دارند. و فوریتی را برای دولت بایدن ایجاد میکند که هرچه زودتر برای توافق آتش بس تلاش کند. همزمان، بایدن تلاش میکند اسرائیل را متقاعد کند که مستقیما، حداقل درخاک ایران پاسخ ندهد.
آیا امکان دارد بایدن برای جلوگیری از پاسخ تهاجمی اسرائیل، مثلابا اهرم کمک نظامی فشار بیشتری تحمیل کند؟
در واشنگتن به ویژه در چپ درمیان دموکراتها بحث فزایندهای وجود داشته است، که لازم است حمایت نظامی آمریکا ازاسرائیل مشروط یا اهرم نفوذی باشد. این استدلال به دنبال حمله جمهوری اسلامی ضربه خورده است. مردم اکنون میگویند، ” وقت آن نیست، اسرائیل به تمام کمکی که میتواند بگیرد نیاز دارد.” از این رو فکر میکنم این امراکنون حتی احتمال کمتری از گذشته دارد. اما برای دولت بایدن، و شخصا برای رئیس جمهور بایدن، دریغ اسلحه از اسرائیل هرگز روی میز نبوده است. آنها ارسال سلاح برای اسرائیل را مقدس و مصون (از تعرض) تلقی میکنند، و به دنبال حمله جمهوری اسلامی بیشتر.
درعوض، مانند هر چیز دیگری که امریکا برای رساندن آن به اسرائیل تلاش کرده است تلاش خواهد کرد: اسرائیلیها آن را توصیهای تلقی خواهند کرد، اما در پایان روز، آنچه را که در جریان است انجام خواهند داد، و آمریکاییها همان نتیجه را خواهند پذیرفت.
ما از ابتدا شاهد این روند بودهایم. آمریکاییها تلاش کردند اسرائیل را از انجام تجاوز زمینی منصرف کنند. تلاش کردند اسرائیل را متقاعد کنند که اجازه کمکهای بشر دوستانه بیشتری را بدهد. آمریکاییها سعی کردند آنها را وادارند در حمله هایشان بیشتر حماس را هدف گیرند و با هدف گرفتن غیر نظامیها و زیر ساختها مخالفت کردند. و (توصیههای)آمریکاییها در هر مرحلهای نادیده گرفته شدند.
دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم امریکا این بارقویتر خواهد بود. راهی که امریکا در پیش گرفته است گفتن آن است که، “ما ترجیح میدادیم که چنین نکنید، اما اگر انجام میدهید خوب است.”فکر میکنم این بار هم تفاوتی نخواهد داشت.
موشکها از ایران، عراق، سوریه، یمن و لبنان شلیک شدند. ازطرف دیگر، اردن به سرنگونی آنها کمک کرد، درعین حال شایع است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی درباره حمله با اسرائیل تبادل اطلاعات جاسوسی کردند. معنای همه اینها برای امنیت منطقه به عنوان یک کل چیست؟
خطر واقعی یک جنگ بزرگ تمام عیار منطقهای وجود دارد، و این احتمال با هر روزی که بدون آتش بس میگذرد بیشتررشد میکند. همه اینها قابل پیش بینی بود. هرکسی درک میکند که با طولانیتر شدن( عملیات اسرائیل در غزه)، بسیاری از بازیگران منطقه میتوانند درگیر شوند. و درست هم اکنون ما در آستانه یک انفجار بزرگ منطقهای قرار داریم.
آیا سرهای سردترغلبه خواهند کرد و اجازه خواهند داد اوضاع آرام شود و به سوی اتش بس حرکت کند؟ یا افراد اشتباه خواهند کرد و تصمیم به تشدید بیشتر درگیری خواهند گرفت، که نوعی از زنجیره واکنش را بر خواهد انگیخت تضمین شده است. ما همه میدانیم هر روزی که درآن اتش بسی وجود ندارد منطقه بی ثباتتر میشود.
این تشدید درگیری روی جنگ درغزه و جبهه شمالی با حزب الله در لبنان چه تاثیری خواهد گذاشت؟
این ترس بزرگی است. من فکرمیکنم احتمال واقعی وجود دارد که در ازای کاهش تنش اسرائیل با ایران، امریکا ممکن است دست اسرائیل را درغزه، به ویژه در رابطه با رفح باز بگذارد. ما میدانیم که ناتانیاهو و کابینه جنگی او مشتاقانه درخواست میکردند که به آنها اجازه داده شود وارد رفح شوند و آنچه را که بر سر شهر غزه و خان یونس آوردند انجام دهند. آنها میخواهند همان ویرانی را تکرار کنند، اما آمریکا و جامعه بینالمللی به آنها گفتهاند این خطر قرمزاست. اکنون اگر تنها راه برای امریکا متقاعد کردن اسرائیل به کاهش تنش با جمهوری اسلامی باشد این خط قرمز میتواند پاک شود.
این احتمالی شدنی است، چون محاسبهای که دولت بایدن انجام داد اصولا آن بود که تاجایی که هزینههای (جنگ) را اصولا فلسطینیها تحمل میکنند، قابل قبول است. لحظهای که هزینهها به ورای غزه و فلسطینیها گسترش یابد- جبههای با حزب الله، یا با جمهوری اسلامی یا سوریه یا بازیگران دیگر- آن زمان خطرناکتر میشود. اما آنها در حقیقت با هزینههایی که فلسطینیها متقبل میشوند مشکلی ندارند.
چون جبهه شمالی وابسته به آن است که اسرائیل چگونه پاسخ میدهد. من دراین لحظه فکر میکنم، چون ایرانیها اشاره کردهاند که کارخود را با این حمله تمام کردهاند و در انتظار تشدید درگیری بیشتری نیستند، حزب الله، البته با این استدلال که –آنها نمیخواهند علیه منافع جمهوری اسلامی اقدامی بکنند- به آن پای بند خواهد بود. اگر اسرائیل درگیری را گسترش دهد، درآن صورت بله، امکان دارد که حزب الله به یک جنگ مرزی و گسترش این جبهه کشیده شود.
مصر وقطر، دو دلال اصلی عرب که برای پادرمیانی درآتش بس در غزه تلاش میکنند این تشدید درگیری را چگونه ارزیابی میکنند؟
من فکر میکنم این تشدید برخورد فوریت بسیار بیشتری را روی دوش تمام طرفهای درگیر مذاکرات – از جمله ایالات محده، اما به ویژه قطریها و مصریها که مستقیمتر درگیرند- میگذارد تا هر چه زودتر به یک توافق آتش بس دست یابند، و تلاشهای خودشان را تشدید کنند. امیدوارم این پیامی باشد که دریافت میشود: که این وضعیت میتواند هر لحظهای گسترش بیشتری بیابد، ازاین رو نومیدانه نیازمند پایان دادن به آن هستیم.
https://www.972mag.com/elgindy-iran-israel-gaza/
تاریخ ترجمه : ۳۱/۰۱/۱۴۰۳