در چند ماه اخیر در رسانههای جریان غالب -گاردین، بیبیسی، سیانان، نیویورکتایمز و…- هر از چند روز یک بار مطلبی با موضوع یکسان منتشر میشود مبنی بر اینکه پس از بیست سال که از شناسایی ویروس آنفلوانزای پرندگان میگذرد، به تازگی تحرکات عجیبی در ساختمان RNA ی ویروس مشاهده شده است، و حتی همین چند هفتهی پیش در تگزاس این ویروس از یک مرغ به یک گاو سرایت کرده و آن حیوان را از پا درآورده، و در ضمن صاحب مزرعه نیز بیمار شده است. نوشتههای مربوط به این خبر در پایان از این احتمال دم میزنند که در ژنوم ویروس جهشهایی رخ داده که سرایتش را به یک پستاندار میسر کرده است. نتیجهی دوم این که احتمالا فقط یکی دو مرحله باقی است تا این ویروس بتواند از یک پستاندار به پستاندار دیگر انتقال یابد. اگر در نظر بگیریم که آنفلوانزای مرغی یکی از خطرناکترین عفونتهای ویروسیِ عصر حاضر است که طبق آمار حدود ۵۲ درصد موارد به مرگ منتهی میشود، اهمیت آن برایمان معلوم میشود. سازمان بهداشت جهانی معتقد است امکان یک همهگیری جدید بسیار بالاست. اما دانشمندان مستقل بر این باورند که در شرایط طبیعی ویروس H5N1 از نوعی نیست که بتواند از انسان به انسان سرایت کند.
در این نوشته با مراجعه به منابع مستقل تحقیقاتی به یادآوری حقایق کشف شده در پاندمی کووید-۱۹ خواهیم پرداخت و نقش مستقیم دولتها، مؤسسههای بینالمللی، شرکتهای دارویی و اَبَرثروتمندان در جریان همهگیری را از نظر خواهیم گذراند و در پایان دوباره به واقعیت میدانی روز باز خواهیم گشت.
…
امروز پس از پنج سال از شروع پاندمی کووید-۱۹ در سطح جهانی، شواهد بسیاری در دست دانشمندان و محققان بینالمللی است که نشان میدهد ویروس کرونا نه در اثر سیر طبیعی فرگشت ژنتیکش، بلکه در محیط آزمایشگاه و به دست انسان ساخته شد.
داستانی که برای ما تعریف کردند این بود که ویروس در بدن نوعی خفاش وحشی به نحوی دچار جهش شد و ژنهای خود را با یک حیوان وحشی دیگر (نوعی مورچهخوار به نام پانگولین) ترکیب، و آن را عفونیتر و خطرناکتر کرد. چیز غریب در این داستان این بود که این ویروس چطور از خود هیچ ردّپای بیولوژیکی، ژنومی، یا ردّپای اپیدمیولوژیکی از تاریخچهی فرگشت خود باقی نگذاشته است.
اگر واقعاً توضیحی طبیعی برای منشأ کووید-۱۹ وجود داشته باشد، تمام کاری که دولت چین و ایالات متحده و پژوهشگرانِ درگیر باید انجام میدادند این بود که جلو بیایند و شواهدی علمی به ما ارائه دهند. ندادند.
این شواهد، همانطور که دکتر دیوید رلمن در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم اشاره میکند، نیاز به ارائه نمونههای آزمایشگاهی و دادههای علمی دارد که هویت آخرین اجداد SARS-CoV-2 و همچنین «مکان، زمان» را نشان دهد. و نیز مکانیسم انتقال اولین عفونت انسانی را. اما در پنج سال گذشته از این داستانپردازان هیچ توضیح علمیای ارائه نشده است.
هیچکس نخواست تا مسئولیت مخربترین حادثهی آزمایشگاهی تاریخ را بپذیرد.
برعکس، دانشمندان مستقل امروز به شواهدی دست یافتهاند که نشان میدهد این ویروس بهطور مشخصا عامدانه در آزمایشگاه تولید شد و در مرحلهی دوم با دستکاری در ژنوم آن، درجهی عفونت و خطرناکیاش افزایش داده شد.
همه به یاد داریم چگونه در آن ایام در شبکههای مجازی ویدئوهایی از محلههای پیرامونی شهرهای چین در گردش بود که طرز شکار و طبخ خفاشها را نشان میداد و در پایان نتیجه میگرفت که ویروس از این خفاشان به انسان سرایت کرده است. بعدها معلوم شد که این پروپاگاندا تنها بخش بسیار بسیار کوچکی از یک پروژهی سیستم جهانی سرمایهداری برای یکی از بزرگترین غارتهای تاریخیاش بوده است.
مقامات دولت چین از ابتدا دروغ میگفتند و سعی میکردند حقایق مربوط به COVID-19 را پنهان کنند.
مرحلهی اول پنهانکاری شامل تلاش برای پنهان کردن یا به تاخیر انداختن پذیرش این واقعیت بود که یک اپیدمی جدید شبیه سارس در ووهان پدیدار شده است و برخلاف اولین شیوع سارس در سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۴ در چین، این بیماری بسیار مسری بود.
رسانههای جریان غالب شروع به گزارش این واقعیت کردند که دولت چین خبر وقوع بیماری را یک ماه یا بیشتر به تأخیر انداخت و بالاخره اعتراف کرد که یک بیماری تنفسی جدید، ناشناخته و جدی، COVID-19، در نوامبر تا دسامبر ۲۰۱۹ ظاهر شده است. مقامات چینی و سازمان بهداشت جهانی که رابطهای ارگانیک با مقامات بهداشت چین داشت، به دنیا اطلاع دادند که این ویروس، SARS-CoV-2 ، بهرغم هشدارهای برخی از دانشمندان برجسته تا ۱۹ فوریه ۲۰۲۰ به سرعت در حال انتشار از فرد به فرد در ووهان بوده است.
البته باید این واقعیت را از یاد نبرد که آزمایشگاهی که در چین شهر ووهان منشأ این ویروس بود، در اصل یک مرکز تحقیقاتی متعلق به ایالات متحده است که زیر نظر «مؤسسهی بهداشت ملی» (NIH) امریکا مدیریت میشود. پیتر دازاک از «اتحاد اکو هلث» (EchoHealth) که کمک مالی NIH را برای تحقیقات ویروس کرونا به موسسهی ویروس شناسی ووهان اختصاص داد، نقش کلیدی در پردازش آن روایت دروغ مبنی بر سرایت ویروس از خفاش به انسان ایفا کرد.
در ۱۸ فوریه ۲۰۲۰، نشریهی The Lancet بیانیهای علمی با امضای ۲۷ محقق منتشر کرد که در آن نظریههایی را مبنی بر اینکه کووید-۱۹ از یک آزمایشگاه آمده بود، محکوم میکرد و میگفت: «ما در کنار هم ایستادهایم تا قویاً نظریههای توطئه را محکوم کنیم که نشان میدهد COVID-19 منشأ طبیعی ندارد. دانشمندان چندین کشور ژنوم عامل ایجاد کننده SARS-CoV-2 را منتشر و تجزیه و تحلیل کردهاند و بهطور قاطع به این نتیجه رسیدهاند که این ویروس کرونا از حیات وحش منشأ گرفته است…»
وقتی سال ۲۰۲۱ فرا رسید و صداهای زیادی در جهان خواستار تحقیقات واقعی در مورد منشأ SARS-CoV-2 شد، دازاک به ریاست دو کمیسیون جداگانه که وظیفه این کار را بر عهده داشتند منصوب شد: کمیسیون COVID-19 در Lancet34 و کمیتهی تحقیق سازمان بهداشت جهانی.
اما واقعا چقدر محتمل بود که دازاک – که خود نقشی کلیدی در ساخت این روایت داشت که SARS-CoV-2 منشأ مشترک بین انسان و دام دارد – در پایان این تحقیقات به نتیجهی دیگری برسد؟ پنج عضو دیگر کمیسیون Lancet نیز که بیانیه ۱۸ فوریه ۲۰۲۰ را در The Lancet امضا کرده بودند در این کمیسیون حضور داشتند.
ماهها پس از شروع همهگیری، رسانههای جمعی اساساً تعدادی از گزارشهای علمی و رسانهای را مبنی بر اینکه تست کووید روی هیچ حیوانی در بازار ووهان مثبت درنیامده است، نادیده گرفتند.
رسانهها همچنین شهادت افراد زیادی از بازار غذاهای دریایی هوانان را که قاطعانه اعلام کردند که هیچ خفاشی برای فروش وجود ندارد و هیچ خفاشی خورده نشده است، تا حد زیادی نادیده گرفتند. در واقع، نزدیکترین غار خفاشها به بازار ووهان ۶۰۰ مایل دورتر بودند و زمانی که SARS-CoV-2 در ووهان ظاهر شد، این خفاشهای وحشی در خواب زمستانی به سر میبردند.
در ژانویه ۲۰۲۰ یک روزنامه پکن گزارش داده بود که «بیمار صفر»، اولین قربانی ویروس کووید-۱۹، در واقع هوانگ یانلینگ، دانشمند موسسهی ویروسشناسی ووهان بود، و اگرچه این گزارش از آن زمان از اینترنت حذف شده است، شایعات همچنان ادامه دارد. در ماه فوریه دانشمندان چینی معتبر بوتائو شیائو و لی شیائو در یک مقالهی علمی پیش از انتشار (که به سرعت توسط دولت چین حذف و از اینترنت حذف شد) اشاره کردند که: «طبق گزارشهای شهرداری و شهادت ۳۱ ساکن و ۲۸ بازدید کننده، خفاش هرگز در شهر منبع غذایی نبود و هیچ خفاشی در بازار خرید و فروش نمیشد.»
اگرچه ظاهراً هیچ خفاش وحشی برای فروش یا مصرف در بازار ووهان وجود نداشت، بسیاری از خفاشها و ویروسهای خفاش در دو آزمایشگاه تحقیقاتی با امنیت بالا در آن نزدیکی ذخیره و آزمایش میشدند.
همانطور که بسیاری از دانشمندان اشاره کردهاند، بسیار بعید است که ویروس کرونای خفاش SARS (که اساساً به انسان منتقل نمیشود) در کنار یک پانگولین نادر زیست کند و سپس ژنهایش را با آن مبادله کند تا یک پروتئین خاصی پدید آورد که درجهی سرایتش به انسان را بسیار زیاد کند. با توجه به اینکه خفاشها و پانگولینها هزاران مایل از هم فاصله دارند، این رویداد نوترکیبیِ پیشنهاد شده غیرقابل باور بود (مگر اینکه در آزمایشگاه مهندسی ژنتیکی شده باشد). بهعلاوه، اگر این ویروس فرضی و بسیار عفونی خفاش/پنگولین وجود داشته باشد، بسیار بعید است که هیچ گونه اثر بیولوژیکی یا اپیدمیولوژیکی در پی خود باقی نگذارد. متخصصان خاطرنشان کردند که در طبیعت، این نوع از نوترکیبی پیچیده بین گونهها، دههها طول میکشد تا انسانها را آلوده کند، و سپس زمان بیشتری برای تکامل بیشتر برای تبدیل شدن نوع قابل سرایت از انسان به انسان لازم است.
اما با وجود اینکه شکارچیان خفاش، اپیدمیولوژیستها و ویروسشناسان در سرتاسر جهان به دنبال شواهدی هستند، تا کنون مطلقاً هیچ مدرکی مبنی بر وجود این ویروس خفاش/پنگولین به دست نیامده است. به بیان دیگر، اگر گونهای از این ویروس کرونای خفاش/پانگولین وجود داشته باشد، باید در آزمایشگاهی ساخته شده باشد، همان جایی که در اواخر پاییز ۲۰۱۹ در ووهان نشت کرده یا منتشر شده است.
دیگرانی برای تأکید برمنشأ طبیعیِ SARS-CoV-2 ادعا کردند که اگر از نظر ژنتیکی مهندسی شده بود، در ژنوم ویروس SARS-CoV-2 آثار دستکاری باقی میماند. در مقابل این فرضیه محققان دیگری گفتند که با توجه به فقدان یک «ستون فقرات ویروسی» شناخته شده برای SARS-CoV-2 چگونه میتوان چنان دستکاریهای اِعمال شدهای را بازشناخت، و به این ترتیب آن فرضیهی غلطانداز نیز از روی میز کنار رفت.
پس باید پرسید SARS-CoV-2 جدید از کجا آمد، و توانایی بیولوژیکی منحصربهفرد خود را که SARS-CoV (کروناویروس اصلی SARS) فاقد آن بود، برای اختلال سیستم دفاع سلولی انسان از کجا دریافت کرد؟ به طور خاص، ویروس SARS-CoV بخش منحصر به فرد چهار آمینواسیدی را که کاملاً در ژنوم خود قرار داده بود، از کجا انتخاب کرد که به آن امکان میداد از فورین و سایر آنزیمهای بدن انسان برای حل کردن پوشش ویروسی خود استفاده کند تا بتواند به آن نفوذ کند، و سلولهای انسانی را آلوده و شروع به تولید مثل کند؟
علیرغم اینکه دانشمندان در سراسر جهان نمونههای متعددی از ویروس SARS-CoV-2 را که انسانها را آلوده کردهاند، به دقت تجزیه و تحلیل کردهاند، هیچ مدرکی مبنی بر تبدیل این ویروس از مرحلهی ضعیف به مرحلهی عفونیتر در طول زمان کشف نشده است.
واقعیت این بود که ویروس کرونا از همان روز اول برای آلوده کردن انسانها به نوعی مهندسی شده بود، همانطور که از چیزی که در آزمایشگاه ایجاد شده بود انتظار دارید، و نه ویروسی که به تدریج در حال گردش و انتشار در بین انسانها خارج از محیط آزمایشگاهی فرگشت پیدا میکند.
در واقع، دکتر شی ژنگلی، که در آزمایشگاه ووهان کار میکرد، استفاده آزمایشگاهی از موشهای تراریخته را به منظور کشت یک پیوند خاص بین ویروسها و گیرندههای ACE2 انسانی ذکر کرده است. (آنزیم مبدل آنژیوتانسین ۲ یا ACE2 پروتئینی است که گیرنده های آن روی غشای سلولی قرار دارند و مسئول نحوه دسترسی ویروس SARS-CoV-2 به سلول است.)
بسیاری تلاش کردهاند بفهمند که چگونه این قرابت بین SARS-CoV-2 و سلولهای انسانی میتواند اینقدر آشکار باشد، و چرا، اگر پانگولین در کار نیست، ما نتوانستهایم گونهی واسطهای را پیدا کنیم که ویروس را قادر میسازد از خفاش به انسان منتقل شود . دکتر ژنگلی در جولای ۲۰۲۰ به مجله معتبر Science گفت:
«ما در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در آزمایشگاه ایمنی زیستی مؤسسه، آزمایشهایی را بر موشهای تراریخته (با بیانکننده ACE2 انسانی) و سیوه(گربهی زباد) انجام دادیم. ویروسهایی که ما استفاده کردیم SARSr-CoV خفاش بودند که نزدیک به SARS-CoV بودند. عملیات این کار دقیقاً با پیروی از مقررات مربوط به مدیریت ایمنی زیستی میکروبهای بیماریزا در آزمایشگاههای چین انجام شد. نتایج نشان داد که SARSr-CoV خفاش میتواند مستقیماً سیوهها را آلوده کند و همچنین میتواند موشها را با گیرندههای ACE2 انسانی آلوده کند. با این حال در موشها بیماریزایی کم بود و در سیوهها بیماریزایی نداشت.»
این توضیح میدهد که چرا شرکت Big Pharma یا مؤسسهی ملی بهداشت آنتونی فائوچی، این نوع تحقیقات آزمایشگاهی بحثبرانگیز در ووهان را تأمین مالی میکند.
اما میتوان به راحتی حدس زد که ارتش چین و سازمانهای نظامی و امنیتی ایالات متحده، که بزرگترین سرمایهگذاران این نوع تحقیقات زیستجنگ/دفاع زیستی در سراسر جهان هستند، ویروسی مانند SARS-CoV-2 را به منزلهی یک سلاح زیستی بالقوه به ویژه در زمینهی یک مسابقهی جهانی تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی ببینند.
خود دکتر آنتونی فائوچی گفت: «و اگر من میخواهم امروز پیامی را بر اساس تجربهام با شما در میان بگذارم، این است که بیماریهای عفونی یک شیوع غافلگیرکننده دارند. چیزی که ما در مورد آن فوقالعاده مطمئن هستیم این است که در چند سال آینده دوباره شاهد این خواهیم بود.»
امروز محققان مستقل زیادی در جهان همچنان در حال بررسی احتمالاً این بزرگترین عمل جنایتکارانه و سهل انگاری و پنهانکاری در دوران مدرن است.
اگر کسی یا، در این مورد، گروهی از افراد بسیار ثروتمند و قدرتمند (از جمله بیل گیتس، سازمان بهداشت جهانی و مجمع جهانی اقتصاد)، به طور غیرعادی با جزئیات زیادی پیشبینی کنند که یک بیماری همهگیر مانند COVID-19 در شرف ظهور است، و سپس این اتفاق بیافتد، ما باید بر سر آن تأمل کنیم. بهویژه زمانی که همین صاحبامتیازان جهانی، فاجعه را به نفع خود دستکاری میکنند، روایت را با دقت کنترل و صحنهسازی میکنند و برنامههای بلندپروازانهای را برای اجرای آنچه نظم نوین جهانی با کنترل تکنوکراتیک و تمامیتخواه قلمداد میشود، به میدان میگذارند.
نقش صاحبامتیازان جهانی
بیل گیتس مدافع سرسخت و قدیمی صنعت دارو است و قصد او برای پیشبرد برنامهی دارویی را میتوان به وضوح در همهگیری فعلی کووید-۱۹ مشاهده کرد. از همان ابتدا، گیتس جلوتر میگفت تا زمانی که کل جمعیت جهان واکسینه نشوند و کشورها فناوریهای ردیابی ویروس و «گذرنامههای واکسن» را اجرا نکنند، هیچ چیز به حالت عادی باز نخواهد گشت. در همان زمان، او روی پروژههای شناسهی دیجیتال و طرحهای جامعهی بدون نقدینگی سرمایهگذاری کرد. در نهایت، هدف این بود که همهی این چیزها به هم متصل شوند و یک «زندان دیجیتالی» تشکیل شود که در آن صاحبامتیازان تکنوکرات کنترل کاملی بر جمعیت جهان پیدا کنند.
گیتس که در سال ۱۹۷۵ مایکروسافت را تأسیس کرد، شاید یکی از خطرناکترین «بشردوستان» در تاریخ معاصر باشد که میلیاردها دلار برای طرحهای بهداشتی جهانی که بر روی زمینهای علمی و اخلاقیِ متزلزل استوار است – از جمله همهگیری کووید-۱۹ – سرمایهگذاری کرده است.
پاسخهای گیتس به مشکلات جهان به طور مداوم بر بالا بردن سود شرکتها از طریق روشهای بسیار زیانبار برای مردم متمرکز است، خواه کشاورزی شیمیایی و GMO (جانداران دستکاریشدهی ژنتیکی)، یا داروها و واکسنهای دارویی. در طول پاندمی کووید-۱۹ واکسنها و فنآوریهای نظارتی مختلف، پاسخهای مورد علاقه او برای غلبه بر همهگیری بودهاند، و این همان صنایعی هستند که او در آنها دست دارد .
مقالهای در ۱۷ مارس ۲۰۲۰ در The Nation با عنوان «پارادوکس خیریهی بیل گیتس» با جزئیات بسیار به بررسی «خطرات اخلاقی پیرامون مؤسسهی خیریه ۵۰ میلیارد دلاری بنیاد گیتس میپردازد، که فعالیتهای گستردهی آن در دو دههی گذشته تحت نظارت اندک دولت قرار داشته است.»
گیتس یک راه آسان برای به دست آوردن قدرت سیاسی کشف کرده است – «راهی که به میلیاردرهای غیر منتخب اجازه میدهد تا خط مشی عمومی را شکل دهند» – این راه، تأسیس خیریه است. گیتس استراتژی خیریهی خود را به صورت «انساندوستی کاتالیزوری» توصیف کرده است، که در آن از «ابزار سرمایهداری» به نفع فقرا استفاده میشود.
تنها مشکل این پروپاگاندا این است که ذینفعان واقعیِ تلاشهای بشردوستانهی گیتس کسانی هستند که پیشاپیش ثروتمند هستند، از جمله بنیاد خیریهی خود گیتس. از سوی دیگر، فقرا با راهحلهای پرهزینهای مانند دانههای GMO ی ثبتشده مواجه میشوند.
گیتس علاوه بر کمک به سازمانهای غیرانتفاعی، به شرکتهای خصوصی و انتفاعی نیز کمک میکند. به گفتهی The Nation، بنیاد گیتس نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار کمکهای خیریه به شرکتهایی که از این بنیاد دارای سهام و اوراق قرضه شرکتی هستند، اعطا کرده است. به عبارت دیگر، بنیاد گیتس به شرکتهایی پول میدهد که در ازای آن از آنها سود مالی میبرد. در نتیجه، هر چه گیتس و بنیادش پول بیشتری ببخشند، ثروت آنها بیشتر میشود. به نظر میرسد بخشی از این رشد ثروت نیز به دلیل معافیتهای مالیاتی باشد که برای کمکهای خیریه در نظر گرفته میشود. به طور خلاصه، این یک طرح عالی برای جابجایی پول است که به او امکان میدهد از مالیات فرار کند و در عین حال درآمدزاییاش را به حداکثر برساند.
«انساندوستی» گیتس قطعاً نقشی اساسی در همهگیری COVID-19 ایفا کرده است، و در اینجا نیز او بسیار سود میبرد – باز هم با سرمایهگذاری در صنایعی که به آنها کمکهای خیریه میکند و با ترویج برنامهی بهداشت عمومی جهانی که باز به نفع اوست.
تیم شواب در مقاله ای در ۲۱ آگوست ۲۰۲۰ در مجله Columbia Journalism Review ارتباطات بین بنیاد بیل و ملیندا گیتس و تعدادی از خبرگزاریها از جمله NPR را برجسته میکند. این رسانهها به طور معمول اخباری را منتشر میکنند که به نفع گیتس و پروژههایی است که او تأمین مالی آنها را به عهده دارد. جای تعجب نیست که کارشناسانی که در چنین داستانهایی نامشان نقل میشود، تقریباً همیشه به بنیاد گیتس نیز مرتبط هستند.
شواب، نزدیک به ۲۰ هزار از دریافتکنندگان کمکهای مالی بنیاد گیتس را بررسی کرد و دریافت که بیش از ۲۵۰ میلیون دلار به شرکتهای رسانهای بزرگ از جمله به BBC ، NBC، الجزیره، The National Journal ، Guardian، Univision، Medium، Financial Times داده شده است. رسانههای دیگر عبارتاند از: آتلانتیک، تگزاس تریبون، گانت، ماهنامه واشنگتن، لوموند، پیبیاس نیوز و مرکز گزارشگری تحقیقی. (متاسفانه چارچوب زمانی این کمکها نامشخص است.)
بنیاد گیتس همچنین به سازمانهای خیریهای که به نوبهی خود با رسانههای خبری مانند BBC و New York Times، Neediest Cases Fund مرتبط هستند، کمکهای مالی اعطا کرده است.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد کووید-۱۹ یک رویداد برنامهریزیشده است. در اکتبر ۲۰۱۹، درست ۱۰ هفته قبل از شروع شیوع COVID-19 برای اولین بار در ووهان چین، بنیاد بیل و ملیندا گیتس با همکاری مرکز امنیت سلامتِ دانشگاه جانز هاپکینز و مجمع جهانی اقتصاد یک شبیهسازی آمادگی برای همهگیری یک «کروناویروس جدید» معروف به مورد ۲۰۱ را میزبانی کرد.
این شبیهسازی شامل همهی چیزهایی بود که از آن زمان تا کنون در دنیای واقعی رخ داده است، از کمبود ماسکهای PPE، قرنطینه، سانسور، و حذف آزادیهای مدنی گرفته تا کمپینهای واکسیناسیون اجباری، شورشها، آشفتگیهای اقتصادی، و شکست انسجام اجتماعی.
درست مانند زندگی واقعی، «اطلاعات نادرست» که آنها گفتند باید با آن مقابله شود، شامل شایعاتی مبنی بر ایجاد و انتشار ویروس از یک آزمایشگاه سلاحهای زیستی و مسائلی در مورد ایمنی واکسنها در مفاد پروژه بود.
دانشگاه جانز هاپکینز شاید به ظاهر مؤسسهی معتبری به نظر برسد، اما در نظر بگیریم که این دانشگاه توسط بنیاد راکفلر راه اندازی شده است و محققان بنیاد راکفلر و دانشگاه جانز هاپکینز پشت آزمایشهای بدنام و بیرحمانه بر روی ۶۰۰ سهامدار سیاهپوست در تاسکگی، آلاباما بودند. محققان بدون رضایت موارد آزمایش به آنان باکتری سیفلیس تزریق کردند و بعد آنان هرگز تحت درمان واقعی قرار نگرفتند، و به این ترتیب همسر و فرزندان خود را نیز آلوده کردند.
بنیاد راکفلر و محققان جانز هاپکینز همچنین در آزمایشهای وحشتناک گواتمالا که بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ رخ داد، شرکت داشتند، زمانی که ۵۰۰۰ گواتمالایی آسیبپذیر، از جمله روسپیها، یتیمان و بیماران روانی، به طور وحشیانه به باکتریهای حاوی چندین بیماری مقاربتی آلوده شدند.
بنیاد گیتس، مجمع جهانی اقتصاد و دانشگاه جانز هاپکینز با هم یک سهگانهی تکنوکراتیک را تشکیل میدهند که شبیهسازی همهگیری آن بیش از هر چیز شبیه یک پِرُوْ یا تمرین لباس بود.
نقش سلبریتیها
سلبریتیها با سیاست موجود همراه شدند.
به عنوان مثال، تام هنکس و همسرش ریتا ویلسون را به یاد آوریم که هر دوی آنها در اوایل همهگیری بر اساس گزارشها تست کووید-۱۹ مثبت داشتند. آنها رفتار مورد نظر متخصصان را با وظیفهشناسی الگوبرداری کردند – آزمایش شدن، قرنطینه شدن، و تسلیم شدن به نظارت مستمر تا زمانی که لازم بود برای اطمینان از عدم انتشار آن به دیگران – و هر قدم خود را در رسانههای اجتماعی و رسانههای غالب به اشتراک گذاشتند. این یکی از نمونههای قدرت نرم است.
سلبریتیها همچنین کنسرت خیریهی مجازی «One World Together at Home» را برگزار کردند تا برای سازمان بهداشت جهانی پول جمع کنند و شهروندان سراسر جهان را به این ایده برسانند که اگر همهی ما فقط دستورالعملها را دنبال کنیم و در خانه بمانیم، میتوانیم از آن عبور کنیم. در ماه مه ۲۰۲۰، سلبریتیها و تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی به WHO و دیگر رهبران واکنش به بیماری همهگیر، مانند دکتر آنتونی فائوچی، اجازه دادند تا برای به اشتراک گذاشتن پیامهای آن سازمانها از حسابهای رسانههای اجتماعیشان استفاده کنند.
«دیلی کالر» در مقاله ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰ «سازمان بهداشت جهانی یک شرکت روابط عمومی را برای شناسایی «افراد تأثیرگذار» و مشهور برای تقویت پیامرسانی ویروس استخدام کرد.» به گفته Daily Caller:
«سازمان بهداشت جهانی یک شرکت روابط عمومی پرقدرت را استخدام کرد تا بهاصطلاح افراد تأثیرگذار را برای کمک به ایجاد اعتماد در واکنش سازمان به ویروس کرونا جستوجو کند.»
سازمان بهداشت جهانی بر اساس اسنادی که تحت قانون ثبت عوامل خارجی ثبت شده است، ۱۳۵۰۰۰ دلار به شرکت Hill and Knowlton Strategies پرداخت … این قرارداد ۳۰۰۰۰ دلار برای «شناسایی افراد تأثیرگذار»، ۶۵۰۰۰ دلار برای «تست پیام» و ۴۰۰۰۰ دلار برای یک «طرح چارچوب کمپین» در نظر گرفته بود.
هیل و نولتون پیشنهاد کردند که سه دسته از افراد تأثیرگذار شناسایی شوند: افراد مشهور با فالوورهای بزرگ در رسانههای اجتماعی، افراد با فالوورهای کوچکتر اما درگیرتر، و «قهرمانان پنهان»، آن دسته از کاربرانی که فالوورهای کمی دارند اما «با این وجود، مکالمات را شکل میدهند و هدایت میکنند».
تأثیرات سیاست پاندمی بر مردم
ما در طول پاندمی یاد گرفتیم که باید فاصلهی فیزیکی خود را از دیگران، از جمله بین اعضای خانواده حفظ کنیم. به ما گفتند که ماسک بزنیم، حتی در خانهی خود و هنگام رابطهی جنسی. ما را تست کردند تا بفهمند تا کجا به حرفهای آنان گوش میدهیم. کسب و کارهای کوچک مجبور به تعطیلی شدند که به ورشکستگی بسیاری از آنان انجامید. به کارکنان اداری گفتند که از خانه کار کنند. به ما گفته شد که باید کل جمعیت جهان را واکسینه کنیم و محدودیتهای شدید سفر را برای جلوگیری از شیوع آن اعمال کنیم. ما در هر لحظه از شبانهروز ردیابی میشدیم. افراد آلوده: تهدید جدید، دشمن نامرئیِ جدید بودند. این همان چیزی است که صاحبامتیازان تکنوکرات، به رهبری بیل گیتس، میخواستند ما باور کنیم، و واقعاً شگفتآور است که چگونه در عرض چند ماه، آنها توانستند بیشتر مردم را در این مورد متقاعد کنند.
تأثیر قرنطینه و علت اِعمال آن
رویکرد کلی در مهار همهگیری با اعمال قرنطینهی عمومی روشی غیرعلمی بود. بسیاری از ما بخش زیادی از روز خود را صرف بررسی آخرین تحقیقات کردیم، غافل از آنکه تلفات وحشتناکْ ناشی از خود قرنطینه بود. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد قرنطینه واقعاً زندگی انسانها را نجات داده است. برعکس، شواهد نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از مرگ و میرهای بیش از حد، ناشی از COVID-19 نبود، بلکه به دلیل مصرف بیش از حد دارو، افسردگی و خودکشی بود.
علاوه بر افشای منشاء آزمایشگاهی ویروس و اقدامی برای اطمینان از اینکه این اتفاق دیگر تکرار نمیشود، بایسته است که علم دستکاریشده، آزمایشهای آزمایشگاهی نادرست، آمارهای گمراهکننده و وحشتآفرینی را که منجر به داستان رسمی میشود، افشا شود. باید از ماهیت بیماری کووید-۱۹ بگوییم و از اقدامات فاجعهآمیز و اقتدارگرایانه — سودمند برای ثروتمندان، فاجعهبار برای طبقه کارگر، و اقشار فرودست — که اغلب دولتها ظاهراً برای مهار ویروس به اجرا گذاشتند.
هراسافروزیهای انجام شده به سیاستمداران فرصتطلب، دانشمندان و مهندسان ژنتیک وابسته به اقتدارها، بوروکراتهای بهداشت عمومی و شرکتهای بزرگ، به ویژه بیگ فارما و غولهای فناوری، این امکان را داده است تا ثروت و قدرت خود را مانند قبل تثبیت کنند.
این حقیقت که همهگیری برای انتقال ثروت از طبقه ی فقیر و متوسط به طبقه فوقثروتمند استفاده شده است، برای همه در این مرحله پدیدهای آشکار است. طبق مطالعهی موسسه مطالعات سیاست، در دسامبر ۲۰۲۰، مجموع ثروت میلیاردرهای امریکایی به ۴ تریلیون دلار رسید که بیش از ۱ تریلیون دلار آن از مارس ۲۰۲۰ زمانی که همهگیری شروع شد به دست آمده است.
موسسهی مطالعات سیاست در ژوئن ۲۰۲۰ گزارش داد در حالی که ۴۵٫۵ میلیون امریکایی درخواست حقوق بیکاری کردند، ۲۹ میلیاردر جدید پیدا شد و پنج نفر از ثروتمندترین مردان ایالات متحده – جف بزوس، بیل گیتس، مارک زاکربرگ، وارن بافت و لری الیسون – تنها بین ۱۸ مارس تا ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰ ثروت خود را در مجموع ۱۰۱٫۷ میلیارد دلار (۲۶ درصد) افزایش دادند.
دلیل اینکه ثروتمندان در طول این بیماری همهگیر ثروتمندتر شدهاند این است که مشاغل آنها تعطیل نشد. تعطیلیها عمدتاً بر مشاغل کوچک و خصوصی تأثیر گذاشت. نابرابری در برخورد با فروشگاههای بزرگ و خردهفروشان بهشدت غیرمنطقی و عمدی بوده است.
سودجویانِ همهگیری شامل خردهفروشان آنلاین و شرکتهای فناوری بزرگ مانند آمازون، زوم، اسکایپ، نتفلیکس، گوگل و فیسبوک و برخی از بزرگترین خردهفروشان هستند. به عنوان مثال، Walmart و Target رکورد فروش خود را در سال ۲۰۲۰ گزارش کردند. همانطور که IPS News اشاره کرد: «همهگیری کووید «اکولایزر بزرگ» نبوده است. در عوض، نابرابریهای موجود را در امتداد شکافهای جنسیتی، نژادی و طبقاتی اقتصادی در سراسر جهان تشدید کرده است.»
این که قرنطینهها بیش از آنکه فایده داشته باشد، زیانبار بودهاند، در دادههای مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها نیز دیده میشود: در مقایسه با سالهای گذشته، مرگومیرهای بیش از حد در بین افراد ۲۵ تا ۴۴ ساله به میزان قابلتوجهی ۲۶٫۵ درصد افزایش یافته است. اگرچه این گروه سنی کمتر از ۳ درصد از مرگ و میرهای ناشی از COVID-19 را تشکیل میدهد.
آمار همچنین نشان میدهد که قرنطینهها منجر به افزایش چشمگیر آزار خانگی، تجاوز جنسی، سوء استفاده جنسی از کودکان و خودکشی شده است. تا ژوئیه ۲۰۲۰، ایرلند افزایش ۹۸ درصدی در افرادی را که برای تجاوز جنسی و سوء استفاده جنسی از کودکان به دنبال مشاوره هستند، گزارش کرد.
پاندمیِ جدید و درراه
به طور خلاصه، اتوریتههای بهداشت و پزشکی به جای استناد به مطالعات علمی برای توجیه ماسکها، قرنطینهها و واکسنها؛ سازمانهای بهداشت جهانی، CDC، FDA و NIH را مورد استناد قرار دادند. تحقیقات متعدد فدرال در امریکا و پژوهشهای بینالمللی، درهمتنیدگیهای مالی این سازمانها را با شرکتهای داروسازی مستند کردهاند که این مؤسساتِ هماهنگکننده را به جولانگاه فساد تبدیل کرده است.
غرض از یادآوری آنچه در طی سالهای پاندمی بر جامعهی بشری گذشت این است که هشدار دهیم همین صاحبامتیازان و صحنهگردانانِ تمام شئونات زندگی ما، با توجه به قراین موجود دوباره قصد کردهاند یک پروژهی جدید به اجرا بگذارند. در واقع، حالا متوجه میشویم که کرونا پروژهی اصلی آنان نبود، و تنها مانووری بود که از آن برای کسب تجربه برای یک عملیات بسی وسیعتر سود ببرند.
چنانکه در آغاز نوشته گفته شد، اکنون با به میدان انداختن رسانههای خود سعی در زمینهسازی برای شیوع ویروس جدید میکنند. باید دانست که تنها راهی که یک آنفولانزای مرغی بتواند درانسانی بروز یابد، این است که اول ویروسش ایجاد شود، و دکتر آنتونی فائوچی، مدیر مؤسسه ملی آلرژی و بیماریهای عفونی، سرمایهگذاری روی تحقیقات عملکردی را با این هدف انجام داده است که ویروسِ H5N1 به انسان قابل انتقال باشد. بیل گیتس نیز به منزلهی بزرگ ترین سودجوی جهانیِ واکسن، سالهاست در این مسیر سرمایهگذاری میکند.
برخی از این تحقیقات در آزمایشگاههای زیستی با بودجهی پنتاگون در اوکراین انجام شده است. برای جزئیات بیشتر در این مورد، مقالهی آلکسیس بادن مایر را حتما بخوانید:
https://organicconsumers.org/author/alexis/
حالا رسانههای جریان غالب دارند به ما میگویند که: ویروس آنفلوانزای پرندگان(H5N1) تاکنون به ندرت به انسان سرایت میکرده اما به تازگی سرایتش به یک گاو در تگزاس گزارش شده است که آن گاو هم به نوبهی خود ویروس را به صاحبش منتقل کرده است، تا ما نتیجه بگیریم که ژنوم ویروس دستخوش جهش شده و توانسته خود را به یک پستاندار سرایت دهد. قدم بعدی در این روایت دروغ این است که ویروس یک جهش دیگر بکند تا بتواند به راحتی از یک پستاندار به پستاندار دیگر بدون میانجیگری پرندهای منتقل شود، و این یعنی شروع یک پاندمی دیگر. این روایتی است که دارند از حالا برای ما حاضر میکنند. سازمان بهداشت جهانی میگوید شیوع یک پاندمی جدید قریبالوقوع است. در این روایت، ما در بخش آخر جهش ژنوم ویروس هستیم، چیزی که حدود شش ماه تا یک سال طول میکشد و با شروع فصل پاییز و بازگشایی مدارس همه چیز برای شیوع پاندمی مهیا خواهد شد. این بار اما از آغاز میگویند: خبر خوب این که واکسن این بیماری را ساختهایم. پس به نظر میرسد برنامه این است که بعد از شیوع دادن ویروس با چند ماه تأخیر هم برای بالا بردن سطح هراس و نگرانی عموم، و هم برای کنترل جمعیت، قادر باشند تا با قیمت هنگفت واکسنها را تولید و روانهی بازار جهانی کنند. احتمالا سه یا چهار بار نیاز به تازه کردن واکسن وجود دارد، و همراه با قرنطینههای بلند مدت، این فرصتی دو سه ساله به ثروتمندان صاحبامتیاز جهان میدهد تا بر ثروت خود بیش از پیش بیفزایند.
چرا دست به این کار میزنند؟- علل زیادی وجود دارد:
- کنترل جمعیت، یا به بیان عریانتر برای از بین بردن بخش بزرگی از مردمان تهیدست جهان که قبلا در جنگهای جهانی میلیون میلیون کشته میشدند.
- رکود بیسابقهی اقتصاد جهانی از دههی ۱۹۲۰ به این سو.
- کاهش افزایندهی منابع غذایی و آب آشامیدنی.
- کم کردن بار هزینهی معیشت و بهداشت و خدمات پزشکی بازنشستگان با مرگ زودرس آنان.
- نظارت مستقیم و از نزدیک روی زندگی خصوصی شهروندان.
- و مهمتر از همه، تلاش برای افزایش تصاعدیِ ثروت ثروتمندان.
چه کاری از دست ما ساخته است؟
به نظر کار چندانی از دست کسی ساخته نیست. رسانهی مستقلِ همگانیای نمانده است که دانشمندان و محققان آزاده بتوانند حقیقت ماجرا را از طریق آن به گوش مردم برسانند. کتابها و گفتارهای حقیقی هم که در کتابفروشیها و فضای مجازی هست، در اندازهای نیست که توجه بخش بزرگی از مردم را به خود جلب کند. دست حریف قویتر است و حقایق امر را با برچسب «تئوری توطئه» بیاثر میکند.
تنها اعتراضات گسترده و تظاهرات خیابانی و مداوم در امریکا و اروپا ممکن است بتواند این پروژه را متوقف کند.
………………………………………………………………………………..
منابع:
۱) The Truth About COVID-19, Exposing The Great Reset, Lockdowns, Vaccine Passports, and the New Normal, Dr. Joseph Mercola, Ronnie Cummins, Chelsea Green Publishing, Florida, USA,۲۰۲۱
۲) The Truth about Wuhan, How I Uncovered The Biggest Lie in History, Dr. Andrew G Huff, Skyhorse Publishing, New York, ۲۰۲۲
۳) The Great Bird Flu Hoax: The Truth They Don’t Want You to Know about the Next Big Pandemic, Dr. Joseph Mercola, Nelson Books, ۲۰۰۶