مردم شریف و آزادیخواه ایران!
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی می رود ؛ زیرا کالبد جسمی خود را به خطر انداخته، گاه با آسیب های جبران ناپذیری روبرو می گردد. پرسش اینجاست: ژرفای این ستم تا کجاست یک زندانی از مهمترین داشته اش دست می شوید؟
منوچهر فلاح با ۱۵ ماه بلاتکلیفی، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد. در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش بوده ایم. کارگری که سرپرست تنها فرزند و دل نگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانواده اش (داماد و تنها خواهرش) بوده است. دلسوزی و مهربانی اش زبانزد هم بندی های بند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی می باشد. درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشنده ای که عدم پیگیری پرونده اش را هم در بر می گیرد، بخش کوچکی از ناگفته های منوچهر فلاح است.
لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه ی اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری
۲۰ مرداد ۱۴۰۳