این احتمال وجود دارد که به اندازه کافی، سبک زندگی نتانیاهو را مسخره نکرده باشیم؛ در هر صورت، او به تمام این تمسخر ها روراست برخورد کرده است. اما توجه داشته باشید که بسیاری از منتقدان اش، در یک مورد خاص، از حمله به او خودداری میکنند: یعنی، ایدئولوژیِ او. به عقیده ی همه ی منتقدان نتانیاهو، او هیچ ایدئولوژی ندارد، فقط یک تمایل عمیق برای ماندن در قدرت، شهوتی بی حد و مرز برای قدرت دارد. از نگاه اعضای گروه «هر کس، به جز بیبی*»، او یک فرصتطلب توخالی است که هیچ دیدگاه جهانی ندارد. اگر هم داشت، مدتهاست که فقط برای ماندن در قدرت، آن را فروخته است.
سردبیر هاآرتس، آلوف بن، نظر دیگری دارد. به عقیده او، بنیامین نتانیاهو یک هدف فراگیر دارد، و آن الزاماً ماندن در قدرت نیست. به نظرِ بِن، نتانیاهو، برای یک هدف بسیار بزرگتر میجنگد: اشغال دائمی باریکه غزه.
برای رسیدن به این هدف، نخست وزیر حاضر است بهای سنگینی بپردازد، از جمله رهاکردنِ گروگانها و پذیرفتن مخاطره ی یک جنگ منطقهای، به شرطی که اسرائیل تا ابد کنترل غزه را در دست داشته باشد. تاکنون، هیچکس انگیزههای نتانیاهو را به این شکل تحلیل نکرده است. این پرسش که انگیزه ی او چیست، کاملاً حیاتی است.
پاسخ بِن، از ضرورت مبارزه با نتانیاهو نمی کاهد، اما فقر فکری مخالفان او را آشکار می سازد. آن ها به ایدئولوژیِ وی حمله نمیکنند، بلکه فقط به سبک زندگی شرم آور او، زیرا چنین کاری، بسیار آسان تر است.
همچنین آسان است که نتانیاهو را به خاطر مسئولیت فوق العاده اش در شکست ۷ اکتبر مورد حمله قرار دهند، اما این جماعت، از انتقاد از بینش جهانی او خودداری میکنند، زیرا به خوبی میدانند که هیچ اختلاف ایدئولوژیکی واقعی با او ندارند؛ اینان هیچ برنامه ی عملی نیز برای بیرون کشیدن اسرائیل از ذلتی که در آن فرورفته است، ارائه نمی کنند.
از میان تمام نامزدهای احتمالی برای جایگزینیِ نتانیاهو – از جمله، یوآو گالانت، بنی گانتس، گادی آیزنکوت، نفتالی بنت، آویگدور لیبرمن، گیدئون سائِر، یوسی کوهن و یَعیر گولان – هیچکدام حاضر نیست همه زندانیان فلسطینی را آزاد کرده ، از سراسر باریکه ی غزه عقبنشینی کند. به عبارت دیگر، هیچ کدام واقعاً طرفدار پایان دادن به جنگ و آزادی گروگانها نیست. همچنین هیچکدام قصد ندارد به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ بازگردد.
با این وصف، آنان از انتقاد از طرح نتانیاهو خودداری میکنند. جنایت ها و شکستهای حکومت او، که نه فقط موجب شد که اسرائیل به نسلکشی متهم شود، بلکه آن را به یک کشور جهان سومیِ فاسد و ناکارآمد تبدیل کرد، مایه نومیدی است. این حقیقت که هیچکدام از منتقدان پر هیاهویِ او طرح متفاوتی پیشنهاد نمیدهند، به همان اندازه دلسرد کننده است.
ایدئولوژی نتانیاهو بسیار خطرناک تر از سبک زندگی پرزرق و برق و فساد او است. برخلاف نظر منتقدانش، او در درازنای سالها به این ایدئولوژی پایبند بوده است. نتانیاهو هرگز به توافق با فلسطینیها اعتقادی نداشت. او همواره، به زندگی با شمشیری دردست معتقد بوده است؛ و هرگز از آن دست برنداشته است.
از زمان سخنرانی در بار ایلان، که پر از فریب و ترفندِ آشکار بود، نتانیاهو در چارچوب آن گفتار عمل کرده و توفیق هم به دست آورده است: او امکان تأسیس یک دولت فلسطینی را برای همیشه از برنامه حذف کرد و از هرگونه سازش با پذیرفتن راهحلی دیگر خودداری کرده است.
او هرگز به یک راهحل دیپلماتیک اعتقاد نداشت و به باور خود وفادار مانده است. مرحله ی آتی، تسخیر غزه است و اشغالِ دائمیِ آن؛ یعنی افزودن سنگی دیگر بر مجموعه ی طرح های او جهت «حل» مسئله فلسطین که فقط از طریق جنگ تأمین می شود.
می بایست، پیش از هر چیزی، نتانیاهو به خاطر این دیدگاه جهانی، بی رحمانه مورد حمله قرار میگرفت، ولی نه فقط به خاطر سبک زندگی اش. این همان چیزی است که برای نابودی کشور، بذر می پاشد، بسیار پیش از هواپیمای جنگی “بال صهیون”، پسرش یَعیر، همسرش سارا و محاکمه او به جرم فساد.
نوسازی پایان نیافتنیِ خانه قیصره انزجارانگیز است، همان گونه که رفتار با کارکنان محل سکونت رسمی نخستوزیر ؛ اما طرح نتانیاهو برای دائمی کردن آپارتاید بزرگترین خطری است که مورد نفرت ترین / محترمترین نخست وزیر در تاریخ اسرائیل به وجود می آورد.
بنابراین، برای ابدی کردن آپارتاید، هیچ رهبر “حزب صهیونیستی”نمیتواند به نتانیاهو حمله کند: از ایتَمار بنگویر تا یَعیر گولان، همه با او توافق دارند.
و دلیل واقعی نومیدی، همین است، بزرگترین دلیل همهی ناامیدی ها.
* بی بی، لقبِ خودمانیِ نتانیاهو در اسرائیل است.