ستم طبقاتی، گریبانگیر کودکان و نوجوانان در سن تحصیل و صنف لوازمالتحریر
دستفروش مترو با صدایی نسبتاً بلند میگوید:
«پنج تا خودکار بیست تومان، سال تحصیلی دارد شروع میشود، پنج تا خودکار بیست تومان. دانشگاه میروی، محصلی، بچهمدرسهای داری، بیا بخر.»
این در حالی است که به گفتهٔ محسن گلستانی، رئیس اتحادیهٔ صنف نوشتافزار تهران، اوضاع کسبهٔ صنف نوشتافزار سالبهسال بدتر میشود:
«در شهر تهران حدود ۱۸۰۰ واحد صنفی مربوط به فروش لوازمالتحریر داریم. متأسفانه به دلیل اوضاع بد اقتصادی و افت تقاضا در صنف لوازمالتحریر، در سال ۱۴۰۲، حدود صد واحد در شهر تهران تعطیل شدهاند. شواهد به شکلی است که تصور میکنیم اتفاق سال گذشته باز هم تکرار شود. اگر قبلاً یک جعبه مداد برای دانشآموز خریداری میشد، الان به صورت دانهای خرید میکنند. به دلیل افت قدرت خرید، چند سالی است که پیک فروش لوازم التحریرمان از ۱۵ شهریور تا ۱۵ مهر کاهشی بوده است. پیک تقاضای لوازمالتحریر کاهش پیدا کرده و میزان تقاضا از شهریور تا مهر، به طول سال انتقال پیدا کردهاست.»
این تازه وضع کلانشهر تهران است. بر اساس گزارش ایسنا، اگر شهریور امسال سری به شهر ساوه بزنیم، بازار لوازمالتحریر را خلوت و بیرونق میبینیم. دلیلش هم این است که هزینههای مایحتاج تحصیلی شامل کیف و کفش، لباس و لوازمالتحریر چیزی بالغ بر پنج میلیون تومان میشود که با ۱۰ الی ۱۳ میلیون تومان حقوق کارگریِ بخش اعظم جمعیت این شهر، همخوانی ندارد.
این موضوع محدود به کشور ما نیست. لولهتفنگ سرمایهداری، جایجای جهان را نشانه رفتهاست. برای مثال، نظرسنجیِ Leger اضطراب خانوادههای کانادایی برای خرید لوازمالتحریر فرزندانشان را نشان میدهد؛ والدین کانادایی نیز مانند والدین ایرانی قصد دارند نسبت به سال پیش، اقلام نوشتافزار کمتری بخرند که این مازاد عرضه را در پی خواهد داشت.
این فقط یک بُعد ماجراست. تنها بخشی از جلوهی شکاف طبقاتی را میتوان در لوازمالتحریر نخریدن مردم ناشی از کاهش توان خرید دید، بخش دیگر این تراژدی ترک تحصیلهای گسترده است. ترک تحصیلی که اگر پیشتر در دبیرستانها دیده میشد، اکنون به سنین دبستان و حتی کلاس اول رسیده است:
در سال گذشته، بیش از ۱۷۵هزار کودک ۶ تا ۱۱ سال از تحصیل جا ماندند. بیشترین آمار ترک تحصیل نیز با تعداد نزدیک به ۴ میلیون نفر، متعلق به ۱۵ تا ۱۷ سالهها بود. پرواضح است که این دانشآموزانی که از تحصیل باز میمانند، از طبقههای پایینتر جامعهاند. یعنی اگر امسال سهم مدارس دولتی در قبولی کنکور فقط ۷ درصد بودهاست، با ترک تحصیل دانشآموزان باید در آینده انتظار اعدادی اعجابآورتر از این را داشته باشیم.
حال راهحل دولتهای سرمایهدار (نظیر جمهوری اسلامی) برای کسبوکارها و دستفروشانی که به نزدیکی سال تحصیلی امید بستهاند و کودکان و نوجوانانی که در آرزوی مدرسه رفتن میمانند چیست؟ غیر از این است که این دولتها حتی دغدغهٔ رفع این مشکلات را هم ندارند؟ در اوج بیدغدغگی، به سیاستهای خصوصیسازی و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی دامن میزنند. به هرحال مراکز خرید مجلل خصوصی یا دولتی، همیشه مشتریان سرمایهدار خود را دارند و از نوسان اوضاع گزند چندانی نمیبینند. مدرسههای غیرانتفاعی نیز، سهمشان از قبولی کنکوریها بیشتر و بیشتر میشود و وجدان خود را در رابطه با عدالت آموزشی، با تخفیف دادن به شماری دانشآموز بیبضاعت راحت میکنند.
راه حل ما کارگران و فرودستان که میخواهیم فاصلهی طبقاتی را در جامعهمان ازبین ببریم چیست؟ در این رابطه اعتراض خانوادهها و تجمع جلوی مراکز حکومتی آموزش و پرورش نمیتواند جوابگوی «ترک تحصیلها»، «پشت کنکورِ طبقاتی ماندنها» و «روانهی سختترین شغلها در بازار کار» باشد. باید مبتنی بر قِسمی «همبستگی طبقاتی» ضمن بلند کردن صدای اعتراضمان، به یاری فرزندان کارگر و فرودست بشتابیم:
۱) با پرستاران، معلمان بازنشسته، کارگران و همهٔ کسانی که پیوسته سنگر عدالتخواهی را در خیابان نگه داشتهاند، به هر طریق که میتوانیم اعلام همبستگی کنیم و بکوشیم جبههی «دانشآموزان محروم و اولیایشان» را به مجموعهی مبارزان و معترضان نامبرده اضافه کنیم.
۲) اگر فرصت و توانش را داریم، ترکتحصیلکردگان اطرافمان را شناسایی کنیم و دروس مدرسه را با آنها کار میکنیم تا اگر شرایطش پیش آمد، به مدرسه برگردند.
۳) اگر کنکوری هستیم، از سهمیههای غیرمعمول استفاده نکنیم.
۴) اگر مدیر مدرسه هستیم، لوازمالتحریر را عمده نگیریم و ارائه نکنیم تا از مشتریهای کسبههای خرد و دستفروش کم نشود.
۵) برای سال تحصیلی، بهجای فروشگاههای زنجیرهای و بزرگ، از مغازههای محلی و دستفروشها خرید کنیم.
۶) شبکهای از روابط را بین خانوادههای کارگر و فرودست ایجاد کنیم تا با شکل دادن به «صندوق» جهت تهیهی وسایل آموزشی برای بچهها، امکان آموزش و کمکهای رایگان به بچهها در درسهایشان را بهوجود آوریم.
منبع سرخط