عنوان این نوشتار روشن و رسا است. پس، بی هیچ مقدمه و توضیحی میروم سر اصل مطلب. چند شهر در اروپا به خاطر داشتن سالنهای تاریخیی تئاتر، نامدار و بزرگاند و همچنین به عنوان مراکز مهم تئاتری شهرتِ شایان دارند. در اینجا به چند نمونهی برجسته از این شهرها اشاره میکنم:
لندن، انگلستان:
لندن به عنوان یکی از پایتختهای تئاتر جهان شناخته میشود. منطقهی وستاند (West End) از مراکز مهم تئاتر در لندن است. سالنهای تاریخی مانند تئاتر گلوب شکسپیر و رویال اوپرا هاوس از مهمترین سالنهای تئاتری در این شهر هستند.
پاریس، فرانسه:
پاریس نیز به تاریخ غنی تئاتر و هنرهای نمایشیاش مینازد. سالنهای مهمی مانند کومدی فرانسیز (Comédie-Française) و اوپرا گارنیه (Opéra Garnier) از برجستهترین مکانهای تئاتری در پاریس هستند.
وین، اتریش:
وین به عنوان مرکزی هنری و فرهنگیی در اتریش و در جهان نامدار است و تئاترها و اپراهای این شهر محبوبیتی جهانی دارند. بورگتئاتر (Burgtheater) و اپرای دولتیی وین (Vienna State Opera) از مهمترین سالنهای تئاتر و اپرا در این شهر هستند.
رم، ایتالیا:
رم با تاریخ غنیی خود، دارای سالنهای تئاتر تاریخی است. تئاترو دی مارچلو (Teatro di Marcello) یکی از قدیمیترین سالنهای تئاتر در رم است. اپرای رم (Teatro dell’Opera di Roma) نیز از دیگر مکانهای برجستهی تئاتری این شهر است.
برلین، آلمان:
برلین با داشتن تاریخ طولانی در هنر تئاتر، یکی از مراکز مهم تئاتر نوین در اروپا است. برلینر انسامبل (Berliner Ensemble) و تئاتر شیلر (Schiller Theater) از جمله مکانهای مهم تئاتریی این شهر هستند.
بوداپست، مجارستان:
بوداپست به دلیل معماریی زیبای سالنهای تئاترش و تاریخ فرهنگ غنیی خود، مشهور است. اپرای ملیی مجارستان (Hungarian State Opera House) و تئاتر ملی (National Theatre) از مهمترین سالنهای تئاتری این شهر هستند.
شهر اسن در ایالت نورد راین وستفالن، آلمان:
نزدیک چهل سال است در آلمان زندگی میکنم و نزدیک بیست سال است به اجباری تلخ در شهر اسن، باشندهای انگار ماندگار شدهام و از آنانی که بسیار دوستشان میدارم دور افتادهام. اوایل دلِ خوشی از ماندن در این شهر نداشتم که اندوه میخوردم، هماره از آن میگریختم و ماندن در آن به جِدّ آزارم میداد. اما از زمانی که با آن آشتی کردم و آشنا شدم و در آن فرو رفتم و لایههای تاریخیاش را ورق زدم، به نکاتی رسیدم که ضربانِ قلبام را شدیدتر کرد و خون؛ رنگِ شور و جوانی به گونههایم دواند. در دلم از این شهر به خاطر انگارههایی صرفا احساسی که نسبت به آن داشتم، پوزش خواستم. اکنون این شهر، دوست من شده است. در آن میچرخم و میگردم و بیشتر میشناسماش. در این گفتاورد؛ به گوشهای از “تئاتر” مردمی در شهر اسن می پردازم که خود زمانی طولانی و از دوران کودکی با تئاتر اُنسی داشتهام.
شهر اسن، دارای تاریخچهای غنی در گسترهی از همهسو بازِ هنر و فرهنگ است و به خصوص در حوزهی تئاتر نقش مهمی ایفا میکند. اسن در سال ۲۰۱۰ به همراه منطقهی حوزهی رودخانهی “رور” به عنوان پایتخت فرهنگیی اروپا انتخاب شد. تاریخ و اهمیتِ تئاتر اسن، در این انتخاب، نقشی بزرگ ایفا کرد. تئاترهای اسن در توسعهی فرهنگی و هنریی این شهر فوق صنعتی، که دارای تاریخ مبارزاتیی غنی در جنبش کارگری و بهخصوص تحزب سوسیالیستی است، نقشی اساسی و “تاریخا شکل گرفته” دارند.
نقش تئاتر در اسن
اسن به عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگی در منطقه رور، هماره دارای صحنهی تئاتری فعال و پویا بوده است. انتخاب این شهر به عنوان پایتخت فرهنگیی اروپا در سال ۲۰۱۰ موجب شد تا تئاترهای آن در سطح بینالمللی نیز شناخته شوند. این تئاترها به عنوان مراکز تجمع هنرمندان و علاقهمندان به هنرهای نمایشی، نقش کلیدی در ترویج فرهنگ و هنر در اسن و همهی نورد راین وستفالن ایفا میکنند.
تئاترهای مهم در اسن
در شهر کارگریی اسن به خاطر حضورِ مهم تئاتر در زندگیی اجتماعیی مردم، علاقهی اندیشمندان و فعالان و رهبران مبارزات کارگری به اهمیت ادبیات نمایشی و تاتر فراوان بود. مراکز تئاتری با سازماندهیی منظم وجود داشت و در گذر زمان این حضور به سنتی ماندگار تبدیل شده بود که هنوز هم به حیاتاش ادامه می دهد. بر بستر این سنت ماندگار، در اسن سالن های تئاتر بسیاری وجود دارد که هر کدام به راستی دبستانی برای ژرفاندیشی در عرصهی هنر نمایش و ادبیاتاند. پرداختن به همهی آنان دشوار است، اما در اینجا به مهمترین آنها به فشردگی میپردازم:
تئاتر آلتو
(Aalto-Theater)
این تئاتر به عنوان اپرای اصلی شهر اسن شناخته میشود و به خاطر معماریی برجستهی آن که توسط آلوار آلتو، معمار نامدار فنلاندی، طراحی شده است، مشهور است. آلتو، خانهی اپرا، باله و کنسرتهای بزرگ است و از مراکز فرهنگیی مهم در شهرِ اسن به شمار میرود.
تئاتر گریلو
(Grillo-Theater)
تئاتر گریلو یکی از قدیمیترین و مهمترین تئاترهای شهر اسن است که در سال ۱۸۹۲ افتتاح شد. این تئاتر دارای یک سالن بزرگ برای نمایشهای مختلفِ درام، کمدی و نمایشهای مدرن است و نقشی اساسی در شکلگیریی تئاتر روشنگرِ اسن ایفا کرده و میکند.
تئاتر و فیلارمونی اسن
(Theater und Philharmonie Essen, TUP)
این مجموعهی بزرگ، مرکز نمایشِ تئاتر، اپرا و کنسرتهای فیلارمونیک است و به عنوان یکی از مهمترین مراکز فرهنگی در اسن و منطقهی رور شناخته میشود. این مجموعه امکانات گستردهای برای نمایشهای مختلف هنری و فرهنگی ارائه میدهد.
تئاتر سهچه کارل
(Kulturzentrum Zeche Carl)
این مرکز فرهنگی که در یک معدن ذغالسنگ تُهیشدهی قدیمی قرار دارد، به عنوان یکی از مکانهای معروف برای اجرای تئاترهای تجربی، موسیقی و رویدادهای فرهنگیی متنوع در اسن شناخته میشود.
این تئاترها و مجموعهی دیگری از تئاترهای دیگر و گروه های نمایشی، به اسن کمک کردهاند تا به عنوان یکی از مراکز برجستهی تئاتری در آلمان و اروپا شناخته شود. انتخاب این شهر به عنوان پایتخت فرهنگیی اروپا، تأکید بر اهمیت تئاتر و ادبیات و هنر در زندگیی فرهنگیی این شهر عمیقا و تاریخا کارگری و صنعتی دارد.
در این جا کوشش میکنم به فشردگی، گوشه هایی با اهمیت از تاریخچه و نقش یکی از این تئاترها بررسی کنم. تئاتر گریلو!
تئاتر گریلو یکی از مهمترین و تاریخیترین تئاترهای شهر اسن در ایالت نورد راین وستفالن و آلمان است. باید توجه کرد که در این نوشتار هرجا از واژهی “تئاتر” نام برده می شود، منظور تنها ساختمان و “محلِ” آن نیست، بلکه دبستانی با اهمیت و تاریخساز است که به آموزش و تعمیقِ ادبیات نمایشی و هنر و تلاش در امرِ آموزشِ مسئولیت اجتماعی و عدالت پژوهانه و آزادی طلبیی اجتماعی می پردازد. این تئاتر نه تنها به خاطر نمایشهای برجسته و نقشی که در فرهنگ و هنر اسن ایفا میکند، بلکه به دلیل تاریخچهی منحصربهفرد و پیوند آن با یک شخصیت بورژوای دوستدار فرهنگ در زمانِ خودش نیز شناخته میشود.
تاریخچه و معماری تئاتر گریلو:
تئاتر گریلو در سال ۱۸۹۲ آغاز به کار کرد و از همان زمان به یکی از مراکز اصلیی هنرهای نمایشی در اسن و غرب آلمان تبدیل شد. ساختمان این تئاتر با سبک معماریی نئوباروک ساخته شد که در آن دوران بسیار محبوب بود. این سبک با ویژگیهای تزئینی، شکوه و جزئیات ظریف معماری مشخص میشود که در طراحیی داخلی و بیرونیی تئاتر نیز به چشم میخورد. تئاتر گریلو در مرکزیترین نقطهی شهر اسن قرار دارد و خیابانی آن را دایرهوار احاطه کرده است. نام این میدان؛ “میدان تئاتر” است.
دلیل نامگذاری به نام “گریلو”:
نام “گریلو” از فریدریش گریلو ، صنعتگر و “نیکوکار” برجستهی اهل اسن، گرفته شده است. فریدریش گریلو که یکی از چهرههای مهم در توسعهی صنعتی منطقه رور بوده است. او تأثیر زیادی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعیی اسن داشت. وی از علاقهمندان به هنر و فرهنگ بود و بخش بزرگی از ثروت خود را برای تأسیس و حمایت از نهادهای فرهنگی و رفاهی صرف کرد. یکی از برجستهترین اقدامهای او، تأمین مالی و حمایت از ساخت تئاتری بود که به افتخار او “تئاتر گریلو” نامگذاری شد.
نقش تئاتر گریلو در فرهنگ اسن
تئاتر گریلو از زمان تأسیس تاکنون، میزبان نمایشهای درام، کمدی، و همچنین آثار مدرن و کلاسیک بسیار بوده است. این تئاتر به دلیل صحنهی بزرگ و امکانات فنی پیشرفته، از جمله سیستمهای نورپردازی و صوتی، توانسته است نمایشهای با کیفیت بالا را به روی صحنه ببرد. همچنین، این تئاتر نقشی کلیدی در ترویج هنرهای نمایشی در اسن داشته و به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی شهر شناخته میشود.
تئاتر گریلو پس از جنگ جهانی دوم
مانند بسیاری از ساختمانهای تاریخی در آلمان، تئاتر گریلو در جریان جنگ جهانی دوم آسیبهای زیادی دید. اما پس از جنگ، این تئاتر به سرعتی شگفتی انگیز و با همان استحکام آغازین، در ردیف اولاترین وظایفِ نوسازیی شهر، بازسازی شد و همچنان به عنوان یک مرکز فرهنگیی مهم به فعالیت خود ادامه داد. در طول دههها، این تئاتر با تغییرات و بهبودهایی نیز روبرو شد تا همچنان بتواند جایگاه خود را در صحنهی فرهنگی منطقه حفظ کند.
فعالیتهای کنونی:
امروزه تئاتر گریلو یکی از مکانهای اصلی برای اجرای نمایشهای تئاتری در اسن است. این تئاتر همواره تلاش میکند با ترکیب آثار کلاسیک و مدرن، و نیز با اجرای نمایشهای محلی و بینالمللی، تنوع و کیفیت بالایی را به تماشاگران خود ارائه دهد. همچنین، برنامههای آموزشی و کارگاههای نمایش برای جوانان، نوجوانان و علاقهمندان در این تئاتر با اهمیتی درخور برگزار میشود.
فریدریش گریلو، بانیی این تئاتر، یکی از چهرههای برجسته در تاریخ صنعتی و فرهنگی آلمان است. او بهعنوان صنعتگری موفق شناخته میشود که نقش مهمی در توسعهی اقتصادی و فرهنگی شهر اسن و منطقه رور ایفا کرد.
فریدریش گریلو در ۲۰ دسامبر ۱۸۲۵ در شهر کاسل، آلمان به دنیا آمد. او در یک خانوادهی بسیار ثروتمند پرورش یافت. پس از اتمام تحصیلات، گریلو به سرعت وارد عرصهی فعالیت اقتصادی شد و به ویژه در صنعت معدن و فلزات فعالیت خود را آغاز کرد.
فریدریش گریلو از پیشگامان صنعت مدرن در آلمان بود. او در دهههای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ به توسعهی صنایع معدنی و شیمیایی در منطقه رور کمک شایانی کرد. گریلو شرکتهای صنعتی متعددی تأسیس کرد که نقش مهمی در رشد اقتصادی این منطقه داشتند. بهویژه، او در توسعهی صنعت زغالسنگ و صنایع شیمیایی در اسن و مناطق اطراف آن نقشی کلیدی ایفا کرد.
یکی از معروفترین دستاوردهای او تأسیس شرکت “Grillo-Werke AG” بود که در زمینهی تولید فلزات، بهویژه روی و فرآوردههای شیمیایی، فعالیت میکرد. این شرکت به سرعت رشد کرد و تبدیل به یکی از شرکتهای پیشرو در آلمان شد.
علاوه بر موفقیتهای صنعتی، فریدریش گریلو به دلیل حمایتهای فرهنگی و دست و دل بازیی خود نیز شناخته میشود. او به عنوان یک نیکوکار بزرگ، بخش بزرگی از ثروت خود را به پروژههای فرهنگی و اجتماعی اختصاص داد. گریلو معتقد بود که توسعهی فرهنگی باید همگام با توسعهی اقتصادی پیش رود، و به همین دلیل، از پروژههای فرهنگی متعددی حمایت کرد.
یکی از اقدامات او، ساخت تئاتر گریلو در اسن بود. این تئاتر که در سال ۱۸۹۲ افتتاح شد، به یکی از مراکز اصلی هنرهای نمایشی در شهر تبدیل شد و نام او را در تاریخ فرهنگ و هنر اسن جاودانه کرد.
فریدریش گریلو در زندگی شخصی فردی متواضع و اجتماعی بود. او با وجود رفاهِ فراوان، به بهبود شرایط زندگی کارگران و مردم عادی اهمیت میداد و تلاش میکرد تا از طریق فعالیتهای خیرخواهانه، سهمی در رفاه جامعه داشته باشد.
گریلو در ۱۶ آوریل ۱۸۸۸ در سن ۶۲ سالگی در شهر دوسلدورف درگذشت. او در دوران زندگی خود نه تنها به عنوان یک صنعتگر موفق، بلکه به عنوان یکی از نیکوکاران و حامیان فرهنگ و هنر در تمام آلمان شناخته شده است.
فریدریش گریلو پس از مرگش نیز به یاد آورده میشود. تئاتر گریلو در اسن به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی شهر و میراث او، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. نام او با تلاشهایش در صنعت و فرهنگ، در تاریخ منطقه رور و شهر اسن ماندگار شده است. شرکتهایی که او تأسیس کرد نیز، هرچند تغییراتی را تجربه کردند، اما همچنان به عنوان بخشی از تاریخ صنعتی آلمان باقی ماندهاند.
فریدریش گریلو علاوه بر تأسیس تئاتر گریلو، به دلیل نقش برجستهاش در توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر اسن و منطقه رور، پروژههای مهم دیگری را نیز در این شهر به انجام رساند. او یکی از چهرههای برجستهای بود که از طریق کارهای خیرخواهانه و حمایت از پروژههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تأثیر عمیقی بر شهر اسن گذاشت.
همانگونه که پیشانه اشاره شد، فریدریش گریلو مؤسس شرکت “Grillo- Werke AG” بود که در تولید فلزات، بهویژه روی و فرآوردههای شیمیایی تخصص داشت. این شرکت نقش مهمی در رشد اقتصادی اسن و ایجاد اشتغال در منطقه رور ایفا کرد. همچنین، او با تأسیس دیگر شرکتهای صنعتی، از جمله شرکتهای فعال در زمینهی زغالسنگ و فلزات، به توسعهی صنعتی منطقه کمک شایانی کرد.
گریلو از حامیان اصلی پروژههای خیریه و بهداشتی در اسن بود. او به تأسیس و حمایت از بیمارستانها و مراکز درمانی در شهر کمک شایان کرد. این اقدامات نه تنها در بهبود خدمات بهداشتی و درمانی، بلکه در رفاه عمومی مردم نقش داشت.
گریلو به آموزش و پرورش نیز اهمیت زیادی میداد و در تأسیس و حمایت از مدارس و مؤسسات آموزشی در اسن نقشآفرینی کرد. او اعتقاد داشت که آموزش یکی از کلیدهای پیشرفت جامعه است و به همین دلیل از برنامههای آموزشی و تربیتی در منطقه حمایت میکرد.
علاوه بر تأسیس تئاتر گریلو، او از فعالیتهای فرهنگی و هنری مختلفی حمایت کرد و تلاش کرد تا از طریق این حمایتها، فضای فرهنگی پویا و متنوعی در شهر ایجاد کند. گریلو به خصوص از پروژههایی که به ارتقاء سطح فرهنگی جامعه کمک میکردند، حمایت مالی میکرد.
گریلو در توسعه زیرساختهای شهری اسن نیز نقش داشت. او به پروژههایی نظیر بهبود شبکهی حمل و نقل شهری، تأسیس نهادهای عمومی و توسعهی خدمات شهری اقدام کرد. این اقدامات باعث بهبود کیفیت زندگی در اسن شد و به توسعه متوازن و پایدار این شهر کمک کرد.
فریدریش گریلو به عنوان یکی از چهرههای برجستهی صنعتی و فرهنگی اسن، نقش بسزایی در توسعه این شهر داشت. اقدامات او نه تنها در زمینههای اقتصادی و صنعتی، بلکه در بخشهای اجتماعی و فرهنگی نیز تأثیرگذار بود. امروزه او به عنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ اسن و منطقه رور به یاد آورده میشود، و میراث او همچنان در زندگی فرهنگی و اقتصادی این شهر احساس میشود.
همانگونه که پیشانه یاد شد، فرایند بازسازیی تئاتر گریلو بلافاصله پس از پایان جنگ دوم جهانی آغاز شد. با توجه به اهمیت فرهنگی و تاریخیی این تئاتر برای شهر اسن، بازسازیی آن بهعنوان یکی از پروژههای مهم شهری، با بازسازیی روحیهی نابود شدهی مردم در جریان جنگ، در پیوند قرار گرفت. سرانجام، تئاتر گریلو در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۵۰ به طور رسمی بازگشایی شد.
در این بازگشایی، نمایشنامهی “Minna von Barnhelm” اثر گوتولد افراییم لسینگ (Gotthold Ephraim Lessing/1729- 1781) ، از کلاسیک نویسانِ آلمان، به اجرا درآمد. این رویداد نقطه عطفی در بازگشت زندگیی فرهنگی به اسن پس از جنگ بود و تئاتر گریلو دوباره به یکی از مراکز مهم هنریی شهر تبدیل شد.
گوتولد افراییم لسینگ از برجستهترین چهرههای ادبیات و تئاتر آلمان در قرن هجدهم است. او نقشی اساسی در شکلگیری و توسعهی ادبیات و تئاتر نوین آلمان پس از دوران اصلاحات مارتین لوتر داشت و از پیشگامان روشنگری در آلمان شناخته میشود.
لسینگ با آثار خود، تحولی در ادبیات و تئاتر آلمان به وجود آورد. او با نوشتن نمایشنامهها، مقالات انتقادی و آثار فلسفی، به یکی از چهرههای کلیدی در جنبش روشنگریی آلمان تبدیل شد. تأثیرات او در چندین زمینه قابل توجه است:
لسینگ با مخالفت با قوانین سختگیرانه و سبک کلاسیسیسم فرانسوی که بر ادبیات و تئاتر آلمان تسلط داشت، به شکلگیریی تئاتر آلمانی کمک کرد. او به جای پیروی از الگوهای از پیش تعیینشده، به اهمیت شخصیتپردازی، پیچیدگی روانشناختی و واقعگرایی در ادبیات نمایشی تأکید داشت.
لسینگ در آثار خود، از ایدههای جنبشِ روشنگری حمایت کرد، از جمله تأکید بر خرد، مدارا و نقد دینگرایی. او با نوشتن نمایشنامههایی مانند “ناتان خردمند” (Nathan der Weise) به ترویج ایدههای مُروّت و همزیستی میان ادیان مختلف پرداخت.
لسینگ به عنوان یک منتقد ادبی، به تحلیل و نقد آثار ادبی و تئاتری دستزد و با نوشتن کتاب “لاوکوون” (Laokoon)، به بررسی تفاوتهای میان ادبیات و هنرهای تجسمی پرداخت. او با نقد سبکهای پیشین و ارائهی نظریههای جدید، به پیشرفت نقد ادبی در فضای ادبیات آن زمان کمک کرد.
در این میان، نظر لسینگ در مورد نقش طبقاتیی اعیان و شاهان در تئاتر حائز اهمیت اساسی است. لسینگ معتقد بود که نباید کنترل، اداره و نوشتن نمایشنامهها به طبقات غنی، شاهان و شاهزادگان سپرده شود. او بر این باور بود که این طبقه به دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادیاش، از درک واقعیی مشکلات و رنجهای مردم زحمتکش جامعه ناتوان است. لسینگ معتقد بود که ثروتمندان و قدرتمندان درکی از زندگی واقعی مردم ندارند، چرا که خودشان هرگز با سختیها، فقر و مشکلات روزمرهای که مردم عادی با آن مواجه هستند، روبرو نشدهاند. به همین دلیل، آنها قادر به نوشتن و اجرای نمایشنامههایی نیستند که واقعیتهای جامعه را همانگونه که هستند، بازتاب دهند. غیر از اینها، آنان را نیز باید از کنترل و اجرا و نظارتِ بوروکراتیکِ بر ادبیات و هنر دور نگاه داشت. آنان اگر ادعای حضور در و حمایت از فرهنگ و هنر دارند، این ادعا را با اختصاص بخشی از ثروتهای بیحسابشان به توسعهی فرهنگ و هنر نشان دهند! لسینگ بر این باور بود که طبقات حاکم تمایل دارند ارزشها و منافع خود را از طریق هنر و تئاتر ترویج کنند. این امر میتواند به تحریف واقعیتهای اجتماعی منجر شود و در نتیجه، تئاتر به ابزاری برای حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از پیشرفت اجتماعی تبدیل شود.
لسینگ عمیقا بر این باور بود که تئاتر باید به واقعیتهای اجتماعی و ترویج فرهنگیی عدالت اجتماعی بپردازد، نه اینکه به خوشایند طبقات حاکم و راضی بودن به رضای سانسورچیان گردن نهد. او معتقد بود که نویسندگان و هنرمندان واقعی باید از میان مردم برخیزند و داستانهایی را روایت کنند که به مشکلات و مسائلی که جامعه با آن روبروست، توجه کنند.
به این ترتیب:
گوتولد افراییم لسینگ با نقد شدید نقش طبقات حاکم در تئاتر، تلاش کرد تا تئاتر را به ابزاری موثر برای تغییر و اصلاح اجتماعی تبدیل کند. او با تأکید بر واقعگرایی و بازتاب صحیح مشکلاتِ جامعه، بهویژه در آثارش، راه را برای تئاتر مدرن و ملی آلمان هموار کرد. نقد او بر اغنیا و سلطهگران به دلیل ناآگاهیشان از رنج مردم و ناتوانیشان در درک واقعیتهای اجتماعی، همچنان بهعنوان یکی از موضوعات کلیدی در تاریخ ادبیات و تئاتر آلمان باقی مانده است. کلیدِ انتخاب و اجرای نمایشنامهای از لسینگ، در آغاز به کار تازهی تاتر گریلو، و در فاصلهی کوتاهی پس از پایانِ جنگ جهانیی دوم، در همین نکته نهفته است. نکته ای که بسیاری از مردم آلمان با غفلتی سیاه، در دوران تسلطِ نازیها، قربانیی بزرگِ آن شدند.
*توضیح عکسها:
تصویر سیاه و سپید: تئاتر گریلو اسن پیش از بمباران و ویرانیی ناشی از جنگ جهانیی دوم. رژهی نیروهای فاشیسم هیتلری از مقابل ساختمان تئاتر. بر فراز در ورودیی ساختمانِ تئاترگریلو این شعارها نصب شده است:
“یک رهبر! یک ملت! یک لَبَیْک!”
” لَبَیْکِ تو! به رهبر!”
این شعارها، در مقاطع تاریخیی زیر مطرح شدند:
همهپرسی ۱۹۳۴: پس از مرگ رئیسجمهور وقت آلمان، پاول فُن هیندنبورگ، هیتلر با این همهپرسی، قدرت و اختیارات رئیسجمهوری و صدارت را با هم ادغام کرد و به عنوان “Führer” (پیشوا) همه قدرتها را در دست گرفت. در این همهپرسی از مردم خواسته شد با یک “بله” به او قدرت کامل بدهند. شعارهایی مانند:
Ein Führer, Ein Volk, Ein Ja
Dem Führer dein Ja
در این دوره مطرح بودند.
همهپرسی ۱۹۳۸: این “همهپرسی” پس از آن برگزار شد که آلمان اتریش را ضمیمهی خود کرد. در این همهپرسی مردم از طریق رایگیری میبایست به این الحاق، رای “آری” میدادند. این شعارها نیز در این دوره بسیار استفاده شد تا حمایت از هیتلر را تقویت کند.
این شعارها نشاندهندهی تلاش رژیم نازی برای ایجاد یک “وحدت ملی” و “تقویت رهبری”ی هیتلر از طریق تبلیغات گسترده و کنترل افکار عمومی بودند.
تصویر رنگی: تصویر کنونیی تئاتر گریلو. بر سر در تئاتر نوشته شده است:
KEINE BÜHNE FÜR RASSISMUS!
هیچ صحنهای در اختیار راسیسم نیست!