اختلاف آذربایجان، ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، روسیه بر سر زنگزور موضوع تازه ای نیست اما این روزها مناقشه بر سر این دالان بالا گرفته است، روسیه رسما بر حق آذربایجان برای فعال کردن این کریدور تاکید کرده، گذرگاهی که ایران آن را خط قرمز می داند و الهام علی یف رئیس جمهور آذربایجان می گوید: «ما دالان زنگزور را ایجاد خواهیم کرد، ارمنستان بخواهد یا نخواهد. اگر بخواهد، آسانتر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهیم کرد».
زنگزور در دامنههای کوههای زنگزور جای گرفته و امروزه عمدتاً با استان سیونیک جمهوری ارمنستان مطابقت دارد. در زمان اتحاد جماهیر شوروی، مناطق گوریس، کاپان، مغری و سیسیان اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان در محدوده زنگزور قرار داشت که در سال ۱۹۹۵ بخشی از استان سیونیک ارمنستان شدند. این منطقه از خاک ارمنستان بین جمهوری خودمختار نخجوان و آذربایجان قرار دارد. جمهوری خودمختار نخجوان بخشی از سرزمین جمهوری آذربایجان است که در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و از شمال و شرق همسایه ارمنستان، از جنوب با ایران و از غرب مرز نسبتا محدودی با ترکیه دارد اما از خاک سرزمین اصلی جدا است.
جمهوری آذربایجان قصد دارد از راه احداث گذرگاه زنگزور، دو بخش جدا از هم خاک خود را به یکدیگر متصل کند.
در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان (۲۷ سپتامبر تا ۹ نوامبر) پاییز سال ۲۰۲۰، که منجر به ضمیمهی “سرزمینهای اشغالی” قرهباغ به جمهوری آذربایجان شد، توافق آتشبس ۹ مادهای میان جمهوری آذربایجان (الهام علی یف) و ارمنستان (نیکول پاشینیان) با وساطت روسیه (ولادیمیر پوتین) امضا شد.
در این توافقنامه از دو گذرگاه سخن رفته است. گذرگاه اول قرار بود منطقهی ارمنینشین استپاناکرت یا خانکندی را با خاک اصلی ارمنستان متصل کند. گذرگاه دوم میان نخجوان با خاک اصلی آذربایجان خواهد بود. هر دو گذرگاه قرار بود توسط نیروهای حافظ صلح روسیه نظارت شوند.
جمهوری آذربایجان نوامبر سال گذشته شهر خانکندی با اکثریت ساکنان ارمنی در قرهباغ کوهستانی را طی عملیاتی بازپس گرفت. در پی آن دیگر نیازی به نیروهای حافظ صلح روسی در دالان لاچین نبود و روسها کلا از قرهباغ کوهستانی خارج شدند.
در بند نهم توافقنامه در ارتباط با کریدور مورد نظر علی یف بدون اشاره به “زنگزور” نوشته شده است: جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین میکند. کنترل حمل و نقل توسط ارگانهای سرویس مرزی روسیه انجام میشود. با توافق طرفین، ساخت زیرساختهای جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند میدهد، انجام میشود.
ارمنستان همچنان خود را متعهد می داند به دلایل اقتصادی و حملو نقلی اجازه دهد که از خاک خودش راه ارتباطی میان خاک اصلی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان برقرار شود. ارتباط آذربایجان با نخجوان از این طریق برای باکو از جوانب مختلف مطلوب تر از مسیر ارتباطی فعلی است. در حال حاضر ارتباط زمینی میان دو منطقه جمهوری آذربایجان از طریق خاک استان آذربایجان شرقی برقرار است و محمولههای زمینی که از نخجوان به باکو و برعکس میروند مجبورند از کمرگ ایران عبور کنند. حالا دولت آذربایجان میخواهد از طریق گذرگاهی به اسم زنگزور، از داخل استان سیونیک در منتهی الیه جنوب ارمنستان، بدون اینکه مجبور شود از داخل ایران عبور کند، دو بخش جمهوری آذربایجان را به هم وصل کند.
ایروان و تهران در این مورد که مسیر کوتاهتری برای برقراری ارتباط بین آذربایجان و نخجوان ایجاد شود اختلافی با باکو ندارند. اختلاف طرفین بر سر حاکمیت گذرگاه است. این که دالان ارتباطی در حاکمیت کدام دولت باشد نه تنها پی آمد اقتصادی دارد بلکه با تحول ژئوپلتیک همراه است و می تواند حوزه حاکمیت و مرزهای سه کشور ایران، ارمنستان و آذربایجان را تغییر دهد.
برخی کارشناسان معتقدند که موضوع از بین رفتن مرزهای ایران و ارمنستان زمانی میتواند توجیه داشته باشد که زنگزور درست از نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان گذر کند و کنترل آن به دست نیروهای حافظ صلح خارجی گذاشته شود.
گذرگاه مورد نظر الهام علی یف، کریدوری است که کلا در دست جمهوری آذربایجان باشد و به رغم عبور از داخل خاک ارمنستان، نیروهای ارمنی نظارتی بر آن نداشته باشند و عملا به بخشی از خاک جمهوری آذربایجان تبدیل شود.
جمهوری آذربایجان برای رفع نگرانی احتمالی جمهوری اسلامی از کنار گذاشته شدن از طرحهای ترانزیتی، احداث دالان مشابهی را در خاک ایران از پارسال با مشارکت تهران و به موازات مسیر زنگزور برای اتصال خاک آن به نخجوان آغاز کرده، اما تهران با تصور این که با ایجاد گذرگاه زنگزور، ترانزیت کالا از ایران بلاموضوع خواهد شد نسبت به اقدام باکو بدبین است.
در کشمکش آذربایجان، ارمنستان و جمهوری اسلامی بر سر چگونگی تامین ارتباط زمینی آذربایجان با نخجوان، ترکیه، روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا، اسرائیل هر یک به نوعی ذینفع هستند و هر یک آشکار و پنهان تلاش می کنند این مناقشه در شکل و محتوی در جهت مطلوبشان پیش برود.
در رسانه های نزدیک به جمهوری اسلامی در باره انگیزه ترکیه در پشتیبانی از تفسیر مورد نظر علی یف از گذرگاه زنگزور استدلال می شود که: درخصوص نقش ترکیه باید توجه داشت که این کشور بدنبال ایجاد یک هاب ترانزیتی- انرژی است تا با ایجاد پیوستگی سرزمینی با جمهوری آذربایجان، این کشور را از طریق خاک خود به اروپا متصل کرده تا ضمن تقویت محوریت خود در منطقه، زمینههای ضعیفتر شدن رقبای منطقهای را فراهم آورد. لذا از همین روی، ترکیه ضمن تلاش برای جلب نظر غرب، سعی در تضعیف مولفههای فشار روسیه در منطقه قفقازجنوبی و مهار ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران دارد. ترکیه بشدت بدنبال افزایش نقش ژئوپلتیک خود در منطقه قفقاز جنوبی است و سعی دارد از فرصتهای پیش رو نهایت استفاده را کرده و ضمن خالی کردن ظرفیتهای ژئوپلتیک رقبای منطقهای خود، نفوذ خود را در منطقه بسط و گسترش دهد.
روسیه با هدف بازگشت به نقش سابق خود در منطقه قفقاز، آشکارا جانب آذربایجان را گرفته و همین اتخاذ موضع، جمهوری اسلامی را در تنگنای سیاسی قرار داده است.
مقامات جمهوری اسلامی تاکنون استدلالهای مختلفی برای مخالفت با این طرح مطرح کردهاند؛ از باز شدن پای ناتو به منطقه، تا اخلال در ترانزیت کالاهای ایرانی از ارمنستان به بازارهای خارجی تا تغییر مرزهای سنتی میان ایران و ارمنستان.
تهران در حالی که از رفتار مسکو ناراضی است اما به دلایل مختلف قادر به واکنش در مقابل روسیه نیست و فعلا امیدوار است با چانه زنی در سطح سفارت موضوع فروکش کند و روزنه ای برای مدیریت اختلاف در پشت پرده گشوده شود.
آیا جمهوری اسلامی می تواند علی یف را مهار و از ایجاد دالان زنگزور با همان تفسیری که رئیس جمهور آذربایجان در نظر دارد جلوگیری کند؟ در پاسخ به این پرسش یکی از رسانه ها بالاگرفتن مناقشه ی زنگزور را بازتاب تغییر توازن قدرت در منطقه و درماندگی جمهوری اسلامی توصیف کرده و نوشته است: «پشت داستان گرفتن بخشی از خاک ارمنستان برای بازکردن راه ترکیهی توسعهطلب که به از بین رفتن مرز استراتژیک ایران با ارمنستان میانجامد، مسئلهی بههمخوردن موازنه قدرت است. تعادل قدرت بهضرر ایران بههمخورده و آنکه قدرت (مجموعهی توان نظامی و اقتصادی و نفوذ و ارتباطات بینالمللی) بیشتری دارد، تعیینکننده است. روسیه به عنوان رئیس و سرکردهی منطقه بهطرف آذربایجان چرخیده، ترکیه هم با چشمان حریص و دست گشاده داخل منازعه است و ارمنستان شکستخورده و ضعیف مجبور است خاک خود را واگذارکند. ایران؟ حکومت فقط به نالیدن اکتفا خواهد کرد؛ هر چند قبلا دربارهی مقابله با تغییری که در پیش است مانور نظامی هم برگزار کردهاست»
اینکه بی عرضگی قاجار میفرمائید تکرار نوشته های سلطنت طلب هاست چرا که اگر کمی به تاریخ جنگهای روس – قاجار مراجعه بفرمائید طی دو جنگ که حدود ٢٠ سال و چند ما طول کشیده ارتش قاجار تا آنجائی که در توان داشت در مقابل روسها مقاومت کرده و بالجبار دو قرار داد بسته شده و این جنگ بین تورکهای آذربایجان و روسها بوده یعنی شما فارس زبانها از کرمان و یزد و امثالهم تشریف نیاوده اید تا در مقابل توپ و تفنگ روسها با خنجر و نیزه بجنگید و امروز هم طلبکار هستید ما تورکها قبول میکنیم که به روسها باخته ایم منتها سر فرصت آذربایجان شمالی مستقل شد حالا زمان نشان خواهد داد که بقیه خاک آذربایجان چه خواهد شد آقای مازیار حتما تورکیه هم به امپراطوری عثمانی بر خواهد گشت و یک سوم اورپا و دو سوم خاور میانه و کشور های شمال افریقا به تحت سلطه عثمانی بر خواهند گشت . شتر در خواب بیند پنبه دانه …….
جنابان اسد و ناشناس گرامی، شگفتا شما با زیاده خواهی وارث تزار روس و پان ترکها مشکلی ندارید اما از نوشته من که پشتوانه محکم تاریخی و فرهنگی چند هزار ساله برخوردار است خرده می گیرید.
مازیار فارس نیست او همانند یک سوم دیگر باشندگان ایران فارسی زبان دومش می باشد.
همانگونه که هنگ کنگ بعد ۹۹ سال به چین برگردانده شد و تایوان هم بایستی برگردانده شود. خاک آنسوی ارس و قله ارارات و باریکه ائی که ترکیه را به نخجوان پیوند می دهد و بحرین که با بی غیرتی و بی عرضگی شاهان قاجار و پهلوی خائن از دست رفتند بایستی به ایران برگردانده شوند و این کشور گشائی نامیده نمی شود. این جبران مافات و رفع ستم نامیده می شود. کشور گشائی آن بود که سال گذشته خاقان اردوغان به همراه ملیجکش الهام با یورش به ارتساخ باشندگان تاریخی آن خاک را مغول وار تار و مار نمودند.
نژاد پرست آنهائی هستند که همچون اسرائیل که با موجودیت فلسطین مشکل دارد با موجودیت ارمنستان و ایران مشکل دارند و ایران را توران می خواهند.
کامنت های ناسیونالیستی که معمولا بعد از مدتی به میلیتاریستی تبدیل میشوند واقعا حال به هم زن هستند !
آقای مازیار وقتی گفته میشود وضع مخالفین رژیم بدتر از آخوند هاست یک حقیقت است و جنابعالی حتی تا آنجا پیش رفته ای که حتی برای کشور نامگذاری میکنی عین نوشته شما « دیگر آنکه نام دولت آنسوی ارس “آذربایجان” نیست نامش دولت قفقاز جنوب شرقی است » و من تورک وقتی به نوشته تو فارس نگاه می کنم به خودم میگویم چطور میشود من خود را هم وطن این آقا بدانم . و در ضمن منطقه زنگه زور تا زمان استالین جزو آذربایجان بود و تا سال ١٩٩١ یعنی اشغال قاراباغ و اطرافش توسط ارمنستان کوریدر یا راه زنگه زور باز بود و طبق توافقنامه ٢٠٢٠ دوباره این راه باز خواهد شد و ایران خودش را بی خودی انداخته وسط .
نخجوان، گنجه، بادکوبه، دربند و نام دیگر شهرهای قدیمی و مهم آنسوی ارس همگی از واژه های ایرانی (نه لزوماً فارسی) می باشند و آن نامها نه سنخیتی با روس دارند و نه با ترکی و مغولی. گذشته از این، همه می دانند که از آغاز تاریخ تا ۲۰۰ سال پیش آن سوی ارس بخشی از خاک ایران بود و تنها ۲۰۰ سال پیش از پس بی غیرتی و بی عرضگی قاجار جولانگاه روس و ترک گشت. پس ما چرا نشسته و اجازه می دهیم که روس و ترک برای ما تصمیم گرفته و خط و نشان بکشند؟! اینجور مسئله ها به تک تک ما مردم ایران مربوط است و نبایست به رژیم وابسته به امپریالیسم و بی وطن و بی عرضه حاکم بر کشور واگذار شود. اینها منافع ملی ماست و هیچ ربطی به رژیم حاکم ندارد و چه بسا رژیم حاکم همچون رژیم وابسته به امپریالیسم شاه که بحرین را دو دستی تقدیم امپریالیستها و نوکران عربش نمود پشت پرده با مزدور وابسته به صهیونسیم حاکم بر بادکوبه در وطن فروشی همکاری می کند.
دیگر آنکه نام دولت آنسوی ارس “آذربایجان” نیست نامش دولت قفقاز جنوب شرقی است.
جناب مازیار عزیز،
میفرمایید چه کار باید کرد؟ لطفا شما بیافتید جلو و ما پشت سر شما.
کشورگشایی و بازگشت به امپراتوری هخامنشی شما را راضی میکند؟
این همه عقده و نفرت نسبت به یک کشور مستقل همسایه که مردمانش با تقریبا نصف جمعیت ایران همزبان و همفرهنگ هستند، از کجا نشأت گرفته است؟
آیا کمی در این باره فکر کرده اید؟ آیا نژاد نحس آریایی و مرض خودبزرگبینی و خودبرترپنداری آریایی شما و امثال شما را به این نوع واکنشها رهنمون نمیشوند؟
در همه عالم و بین کشورهای مختلف امکان بروز مشکلات و مسائل مرزی هست و معمولا هم با مذاکره و میانجیگری طرف سوم موضوع حل و فصل میشود. ولی درمانی برای مرض نژادپرستی آریایی هنوز کشف نشده است!