۱
تا چشم کار می کند گور و گُل است.
چه پیوندی ست میانِ این دو؟
“برای پوشاندن نازیبایی مرگ، زیبارویانِ طبیعت را به سوگواری دعوت می کنیم تا پای مُردگان پَرپَر و پژمرده شوند.”
” شاید برای کاهش اندوه اطرافیانِ از دست رفته است”
” به بهایِ پَرپَر کردنِ اینهمه گُل؟”
” به جای غُرزدن از زیبایی گَل ها و عطرشان لذت ببَر”
فضایی عطراگین برای نفس کشیدن عطر زندگی.
” در گورستان؟”
چرا بیش از هرکس به مُردگان هدیه داده می شوند؟
چرا بیش از هر جا به گورستان ها برده می شوند؟
گل ها را با مرگ و سوگواری چه رابطه ای ست؟
و از میان این همه پرنده چرا فقط کلاغ ، وچرا این همه جیرجیرک؟
۲
وقتی بوی الرحمان ات به مشام صاحبان مراکز و شرکت های فروش قبر وکفن و دفن و سوزاندن مردگان و برنامه گزارانِ مجالس سوگواری برسد، با اگهی و دعوت نامه فرستادن سراغت می آیند. رُک و پوست کنده می گویند:
” مُردن شما نزدیک است، از تخفیف ها و امکانات ما استفاده کنید”
ببین تا کجا می باید هوای حساب و کتابت را داشته باشی!
قبر فروشان و مرده سوزان ها پا به سن گذاشته ها را شناسایی می کنند.
” بدن آدم همیشه پول ساز بوده است، زنده اش در بازارِ سکس، مرده اش در مرده بازارِ فروش قبر وکفن و دفن و سوزاندن مردگان و برنامه گزارانِ مجالس سوگواری. از پول سازترین کسب و کارها شده است. “
تازه ترین اگهی با کارتِ دعوت خوشرنگ وزیبا رسیده است.
عکس گورستانی سرسبز و پُرگُل، سالنی زیبا برای مراسم گردهمایی و تسلیت گویی و عزاداری.
نام شرکت، که مرده می سوزاند” اسمارت” یعنی با هوش است.
به رستوران مجللی دعوت شده ام برای صرفِ ناهاری مجانی و شنیدن سخنانی در مورد قیمت قبر و سنگ قبر و سوزاندن مرده و هزینه های سالن برگزاری مراسم.
شرکت کنندگان می توانند تخفیف بگیرند و حتی هزینه ها را به اقساط بپردازند. مرکزِ” اسمارت” به متقاضیانی که وضعیت مالی مناسبی ندارند، وام بدون بهره هم می دهد.
لیست غذاها و بساط پذیرایی همراه اگهی ست، از انواع مختلف استیک تا خوراک وکباب مرغ و پیش غذاها و دسرهای مختلف.
۳
باران شروع می کند، مثل همیشه ریز و تند تا چیزی شبیه ” دوش” شود.
چتر قرمز با پیراهن زرشکی جور می شود.
” کراوات هم بزنم؟ می زنم، مشکی بد نیست”
راه می افتم، به طرف رستوران
نزدیک رستوران به این نتیجه می رسم که:
با قسطی معامله کردن موافقت کنم.
……….
گوشه ای از رمانِ “وصیت نامه”