شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳

شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳

نیرنگ دین با عزاداریش، جز کشتن خرد وکاشتن نادانی نیست – بهنام چنگائی

 تا بیش ازین دیر نشده سرراست و یکدست از همگان برای چاره یابی پرسیدنی ست! با نیرنگ و فریبخوردگی دینی که امروز ما دچار نسل کشی ها، تباهی ها و ویرانگر ولائی هایش هستیم، چه خواری ها، چه بیماری ها، چه بلاها و چه نابودسازی های ژرف، گسترده و مرگبارتری هنوز مانده است که تاکنون خدا، این آقای ولایت فقیه مطلق و دینمداران دیروز و امروز اسلامی بر سر تک تک دین باوران و مومنان ساده دل و درخود شکننده ی ما که ” همگان” امروزین باشیم نیاورده باشند؟ مگر خمینی، خامنه ای و آخوند و ملا جماعت همه جا و در منبرهای سرطانزای شان نگفته و نمی گویند که بیش از ۹۰% مردم ایران مومن و دیندار و دینمدارند!؟

خوب، اگر چنین است که آنها می گویند! پس ما باید بپذیریم که این بلای نسل در نسل کش و خانمان عقل برانداز و نادانپرور، یک بیماری هولناک و”همگانی” ست! و ازینرو نیز برای پیشگیری از زایش و همچنین برای زدودن ریشه ها و آسیب های تاریخی و کنونی آن و رهائی همگانی خویش، و همگام و همزمان پاکسازی خرد انسانمداری لهیده شده ی امروزین، می بایست راهکارها، راهبردها و چاره ورزی های بیشتر مردمی ـ توده ای را از تجربه ها آموخت، و سپس ساختاری و سیستماتیک و قانونمدار آنها را آموزاند، و برای کودکان و جوانان، دانشورزانه و روشنگرآنه مشوق فردائی بهتر و خودباورانه تر شد و انسانمداری را بناساخت و دانشگرائی عینی ـ اجتماعی را جزو آموزش آغازین و راهبردی و حقوق پایه ای هر فرد نمود و پرداختن به هستی، و ساختن و بهبود زندگی بوم زیستی و نگهداری زیست بومی شد که بی گمان هر دگرگونی پایه ای و زیرساختی چنین ابزار و اهرم های عینی و واقعی ای را می خواهد که ما دستکم هرگز درین ۱۴۰۰ سال یکه تازی و خودرائی اسلامی از آن بی بهره مانده ایم.

 آری سزاوار ما نیست که بیش ازین خوار و زار خدا و ملا شویم و همچنان گول دکانداران زالو، پلید و مشنگ دینی و مفتخور را بخوریم. چراکه ایران در ۱۴۰۰ سال گذشته همچنان در جا زده و پیوسته در تسخیر چرندبافی و برده سازی های آنهاست که پایانی هم ندارد و دار مرگ مخالف، و دام تباهی هستی و تیغ کور خردکشی آنها با این دین دشمنی افکن و جنگ برافروزی شان سرانجامی انسانی و نوعدوستانه برای ما ندارد و نخواهدداشت؛ و نگرش ها و گرایش های خود خدای ذهنی و دین ضدبشری شان هم، گوشه بگوشه نابودی زندگی تک تک ما را نشانه گرفته، و نام و نانِ و نوای نادانپری ملای مکار را همه جا ساق و سیراب نموده، و حرص و زیاده خواهی  آنها را هرچه بیشتر گسترده و سفره های جهانی شان را هرچه بیشتر چرب و پهن تر کرده است.

مگرنه این است که ما از اینان خداشناس از دیرباز خوانده، شنیده و درین ۴۵ سال می بینیم که با اینهمه سرکوب ها، زن ستیزی ها، چپاول ها، دروغگوئی ها، ویران کردن ها، سرگردان سازی ها، تباهی ها جان و مال ها، زندانسازی ها و کشتارهای بالای دار و سرکوب های روزانه ی زنان دادخواه پیاپی  ادامه دارد و جوانان ناامید بسیاری دست به خودکشی می زنند و رژیم کارگران، روشنفکران، نیروهای مخالف، چپ، کمونیست، آگاه و ناسازگار با ساختار دینی را، بنام کافر و دشمن خدا سرزنش، زندان و سرکوب می کند و یا با گستاخی، و به ریشخند درآوردن چنین مبارزانی، زندگی آنها و آینده ی ما را ویران تر می کند تا با این جنایت های بلند و بی شمار، زمان را تسخیرکند و زندگی ملاها را بیش از پیش آرامش چشمگیربخشد و البته که بیشترین شان در رفاهند و خوشبختند و دلگرم، در کاخ های آسمانی شان لمیده اند و بی شرمانه تر ما و توده های کارگر و کارمزد را با کلک و نیرنگ رحمت و حکمت خدا، اینگونه که بر ما رفته سنگدلانه تر تلیده و چلیده اند.

هرکدام از ما مسلمانان بایستی بی طرف و بی گرافه گوئی پاسخ دهیم که آیا ما با پذیرفتن وجود و حکمت و رحمت خدا، و همچنین با تن دادن به فرامین دین او، و گوش جان به وراجی و خرافه بافی ملاها دادن و سرسپردگی به چرندهای صدها ساله و رنگین آنان، تاکنون توانسته اندکی در بهبود زندگی ما باورمندان رُل سازنده داشته و نقش درستی برای احقاق دستکم حقوق انسانی مان باشد و بدهد که ما آنرا ببینیم و بیابیم؟ پاسخ من: نه هرگز! من و ما تنها درین ۴۵ سال پست و پلشت قربانی این رژیم بوده و از آن هیچ جز ترس و تنبیه و اعدام و … ندیده و نمی بینیم. زیراکه خود ولایت و ملا جماعت خدایان بی بروبرگرد زمین ایران در سرتاسر کشور شده اند و تک تک مای کلان و میلیونی پیگیر و هرچه بیشتر و روزانه، تنگدست تر و گرسنه تر و بیدادرس تر و بی فرداترشده ایم. آیا در میان ما کسی هست که منکر این واقعیت باشد که ملا مفتخور است و ما کارگران و کارمزدان و نیروهای سازنده که خود اینک گرسنه ایم، نان آوران و بردگان آنها شده ایم؟! و چندش آورتر اینکه ما خالقان زندگی دردا که همگی بردگان این قوم ریاکار شده، و همچنان می باید بنا بر فرمان دین دولتی مومن بمانیم، و بی حق و حقوق بخاطر خدا و حکومت اش درجازنیم و بمیریم! اما همیشه به حکمت و عدالت او وفادارمانیم! آیا چندش برانگیزتر ازین می شود؟! که بنام خدا و رسول و… بی یاورتر از همیشه شد و بجای زندگی، جان کند؛ ولی همچنان زیر بار طمع ملا بود و ایمان به وعده های پوچ خدا داد که کمرهای مان را شکسته، ولی از رحمت و حکمت اش هیچ نشانه ای نیست و یکدست همگی ما را در درگاه و خلافت ملا پاک باخته ایم.

تک تک ما در این سرانجام پوچ و پرت و تاریک خداباوری باخته ایم و مسئولیم و می باید پاسخگوی این پشتیبانی از ملاها فاسد و طمعکار باشیم! بنابرین بی هیچگونه گرافه سرائی بگوئیم که ما در پیدایش این حاکمیت ترسناک، ضدبشری و یکه تازی ولائی چه سودی و جه اشتباه هائی کرده ایم؟ که این سرنوشت سیاه، زندگی تلخ و هستی خونین وبال گردن مان شده است! سرانجامیکه بنام خدا آمد و با نیرنگ ملا برای مان جهنم واقعی ساخت. و توان و اعتماد ما را چنان مورد سوء استفاده و بهره بری دکانداران دینی و بسود دینمداران ضدبشری و سرمایه سالاری داخلی و جهانی قرارداد که دیگر هر کنش و واکنشی از ما جز راه و رسم خودزنی نبوده و فریبخوردگی دینی ما نیز جز، سپری برای سروری بی مانند ملا جماعت نشده است. درحالیکه می بایستی پذیرفت که تنها و تنها جنبش مردمی، پویش اجتماعی، تلاش نیروی کار، خرد و دانش تجربی انسانمدار می توانست یاور حقیقی ما با باشد و نبوده و نیست. ضرورت و نیاری هائی که دستکم درین ۴۵ سال جای شان در میان ما خالی بود وگرنه، می توانست هستی و زندگی ما بسود منافع اجتماعی ـ طبقاتی مان دگرگون کند و ما را ازین جور و ستم، سرزنش و بهره کشی های بی شرمانه ی آخوندها رهاسازد و وجود همو نیز می توانست سازنده کنونی ایران دیروز و امروز باشد؛ نه خدا و هیچ نیرنگ دیگری!.

و این شگفت انگیز نیست که بدانیم نسل های پیشین همین انسان های کار چپاولشده ولائی مبارزانی بوده اند که خستگی ناپذیر، جستجوگر و چالشورز در درازای تاریخ، همیشه از شکنندگی زندگی شان رنج برده، ولی پیوسته دست در گریبان قلدران برده و با آنان جنگیده و سرنگون شان کرده اند و سپس ناگوارائی ها و نا هنجاری ها و ناسازگاری و نارسائی های زمانه ی خود را با ایستادگی و نبرد اجتماعی و سراسری پشت سرنهاده و بردبارانه بر همه سختی ها چیره شده و پیروزمندانه راه فردا را یافته و نان خود را با کارکردن درآورده و خورده و زندگی سرزنده ای کرده و همچنان می توانند بکنند. روش، شیوه و کارکردهائی که با چهارچوب دین و هستی دینمداران هرگز خوانائی نداشته، ندارد و نخواهدداشت؛ همانگونه که سرمایه سالاران انگل و مفتخور چنین بوده و همچنان بسان ملایان مفتخورمی باشند و ما بخوبی می دانیم که ” دین و سرمایه” یا “ملا و دارا”این دو لاشخوران اعصار باهم پیوند بلند تاریخی داشته و خون ما و پیشینیان مان را خورده و امروزه هم می خورند.

این خدا و دین دولتی اش نیرنگباز تازه ای یافته: مسعود پزشکیان روز پنجشنبه ۲۲ شهریور در دیدار با ایرانیان مقیم عراق گفت: ( اگر به راهی که خداوند و امامان به ما گفته ‌اند عمل می‌کردیم در این وضعیت امروز قرار نداشتیم. هر عیب که هست از مسلمانی ماست وگرنه اسرائیل جرأت نمی‌کرد این بلا را بر سر مردم غزه بیاورد.) و این در حالی ست که ۶۰% جامعه ایران فقیر هستند و نمی‌توانند ۲۱۰۰ کالری در روز مصرف کنند، یعنی بیش از ۵۰ میلیون فقیر و ندار داریم!

و سعید لیلاز، اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاحطلب به “رویداد۲۴” گفت: ( اصل بدبختی ما فساد، رشد نقدینگی و تورم با چاپ پول بدون پشتوانه است و هیچ ربطی به امپریالیسم آمریکا ندارد و افزود: ” نباید اجازه داد تحریم ماسکی برای فساد ساختاری و ناکارآمدی ساختاری اقتصاد در داخل شود.” و علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه کشور گفت: ( عزاداری یک هنر آسمانی است که به شعب مختلف تقسیم می‌شود، و حوزه باید راه و رسم نفوذ اندیشه دینی در تمام هنرهای مشروع را بیاموزد.) تو گوئی در اسلام اندیشه و هنر جایگاهی مستقل و خودمحوردارد که هرگز نداشته و دشمن هردوست!.

و نیرنگ تازه ی محمد شجاعی، استاد حوزه علمیه گفت: ( امام زمان صرفا امام کشورهای اسلامی نیست بلکه امام کره زمین است و ( وظیفه انقلاب و جمهوری اسلامی آماده کردن زمینه برای ظهور او بوده است.) او افزود: ( امام زمان غایب است چون امنیت جانی ندارد.) و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، گفت که سپاه پاسداران در ایام اربعین، “همه امکانات ممکن و توان” خودش را در عراق و ایران به کار گرفت. او افزود: ( همه امکاناتی که سپاه در اختیار دارد متعلق به مردم و برای رفاه حال آنان است و علاقمندیم مردم از این تسهیلات استفاده کنند. ) و این درست در حالی ست که نان خالی خوردن تا ۶۶% برای تنگدستان گران شده است. این رژیم باید با استفاده از اعتصاب ها و تسخیر خیابان ها و میدان ها در سراسر کشور با همبستگی و اراده اجتماعی و در یک صف بندی مستقل طبقاتی سرنگون شود. وگرنه نیرنگ دینمداران با دروغ ها، موعظه ها و عزادری های شان جز کشتن خرد و کاشتن نادانی نبوده و نیست.

بهنام چنگائی جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ 

https://akhbar-rooz.com/?p=250433 لينک کوتاه

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سیامک ش. - دوسلدورف
سیامک ش. - دوسلدورف
20 روز قبل

ممنون از زحمات روشنگری شما که حرفهای دل مرا هم در این نوشته بخوبی آوردید. خب کارل مارکس چرا میگفت که دین افیون توده هاست؟ احمقانه است که یکسری فکر می‌کنند با حضور اسلام نکبتی در ایران می‌شود حتی نیمه دمکراسی برپا کرد. هنوز یکسری پی نبردند که با انقلاب ۵۷ که بعدا اسلامی شد و به انحراف رفت چه فاجعه و بلای عظیمی بر سر ایران و ایرانی آمده وقتیکه آخوندهای حیله گر و فریبکار و دروغگو به دست شان قدرت سیاسی هم برسد. حالا که صاحب چاه های نفت ایران هم شدند و پول پرداخت مراسم مذهبی و حوزه سازی و مدرسه سازی برای ترویج دین پلید شان را هم دارند دیگه مشنگ کردن مردم برای شان راحت تر هم شده خصوصا بجای منبر مسجد الان تمام رسانه های داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا اینترنت و غیره زیر سلطه و کنترل خود ملاها هم است برای شستشوی مغزی مردم. البته عیب از مردم ما هم است که علیرغم ناکارآمدی و فساد و دزدی رژیم شیعه فاشیستی ملاها هنوز گویا از آن سیر نشدند و تحملش می‌کنند یا سازش! ج.ا. غده سرطانی بدخیمی شده!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x