پرسش مکن از رنج
گر می شوی از من ـ ای من!ـ اندرز پذیر،
یا زآنچه رَوَد بر دگران عبرت گیر،
پرسش مکن از رنج که: این رنج چراست:
با رنج بزا، بزی و در رنج بمیر!
چهاردهم دیماه ۱۳۹۸،
بیدرکجای لندن
خودآموزترین!
۱
نوزادِ بشر بُوَد خودآموزترین؛
پیگیرترین و مُمتدآموزترین:
امّا، چو عیارِ سنجشاش در کف نیست،
مادر پدر او راست بدآموزترین!
۲
از گپ زدنِ مادر با نوزادش،
انگار که نوزاد کِشد در یادش
انگارهای از پدربزرگی بیمرگ:
چون باورهای، خدا نه، مادرْدادَش!
پانزدهم دیماه ۱۳۹۸،
بیدرکجای لندن
در آیه ای از دین
۱
در آیهای از دین چو بیابند خلل،
در منطقِ دین، ور خلل افتد به عمل،
زو کم نشود شمارِ ملّتها، بل،
کافزوده شود یکی به تعدادِ ملل!
۲
در آیه ای از دین چو بیابند خلل،
در منطقِ دین خلل نبیند کس، بل،
احساسِ خطر کنند اگر دینکاران،
بخشِ دگری ز علم افتد به هچل!
شانزدهم دیماه ۱۳۹۸،
بیدرکجای لندن