دوبار تمام این مناظره را تماشا کردم ودلم به حال دانولد ترامپ سوخت !
بک هفته تمام مشاوران، او را آماده کرده بودند تا تاکتیک های خشن و تهاجمی خود را که در رویارویی با رئیس چمهور بایدن موثر واقع شده بود، کنار بگذارد زیرا ممکن است که آن روش ها در مقابل کاملا هریس موثر واقع نشود لذا ترامپ این بار در نقش خودش یک بوفالوی خشن وترسناک ظاهر نشد بلکه در قامت یک زرافه پیر و فرسوده باغ وحش، روبروی یک گوزن جوان و تازه نفس به میدان آمد!
مصیبت ترامپ از همینجا آغاز شد!
جنگ در درون خودش و نه چالش با یک زن جوانً سیاهپوست .
دوگانگی اضطراب آورش بین خودش ( بوفالوی خشن و شکست ناپذیرش ) با نقش جدیدش ( زرافه بلند قد خوش سیما و آرام با لگد های گاه و بیگاه ) که چندان در رویا روبی با گوزن تیز تک و جوان کارساز نبود!
دانولد ترامپ در همین ٩٠ دقیقه مناظره ، به ناگهان پیر و فرسوده وًنا کارآمد فروًریخت و هرگز نتوانست سر خود را روی شانه هایش نگاه دارد و هرگز نتوانست حضور ذهن خود را متمرکز کرده و چون بوفالوی شمال غربی نیویورک ، میدان وسیع جنگل را از آن خود کند !؟
اما گوزن تیز پا، از هر گوشه جنگل سر بر می آورد تا جنگل را از آن خود کند . باد به غبغب می انداخت، سم ها را بر زمین می کوبید ، لآله گوش ها را بالا می کشید ،هوای جنگل را از هرطرف می بویید ورقص کنان چندین و چندبار از کنار زرافه مغموم که دیگر خرناسه می کشید و گاهی هم لگد های کوتاه می پراند ، گذر کرد اما بوفالوی فرو رفته در قالب زرافه پیر به نفس نفس افتاده بود که حتی گربه های ملوس و سگ های خانگی اسپرینگ فیلد ایالت أوهایو هم ، دلشان بحال این زرافه درهم شکسته کباب می شد !
من ، همگام با ۶۷ ملیون بیننده دیگر، بوضوح می دیدم که ترامپ کوچکتر ، وکوچکتر و شکننده تر می شود و آرام آرام در فضای مه آلود جهان امروز از نظر ها دور می گردد، چنان دور که همچون یک نقطه در فصل جدید یک کتاب که فردا کسی آن را می نویسد و وًجوانانً، در فردا های دیگر ، آن را دوره خواهند کرد.
اشکبوس طالبی – روان شناس – مریلند ( زنجیران)..