نامه خانم فائزه هاشمی رفسنجانی از زندان اوین، بحث های زیادی در اینترنت به دنبال داشت. اتاق های مختلف در کلاب هاوس در باره آن تشکیل شد. آقای مسعود بهنود روزنامه نگار قدیمی مقیم لندن، از شرکت کنندگان ثابت کلاب هاوس که ماله به دست در اتاق های مختلف حاضر میشود و حرف های همیشگی اش را میزند، در این میان بهانه ای جست تا به تحسین امکانات زندان اوین بپردازد که چقدر خوب است که در اوین، زندانی میتواند از داخل زندان تلفنی با خانواده اش صحبت کند. ایشان اضافه کرد که در زندان های آمریکا هم این موهبت نصیب زندانی ها نمیشود.
چند تن از دوستانی که آقای بهنود را (خوب) می شناسند کامنت نوشته بودند به حیرت از اینکه چرا ایشان بیش از این از زندان اوین تعریف نکرده! این دوستان شاید نشنیده اند یا اگر شنیده باشند فراموششان شده که آقای بهنود قبلا در این مورد سنگ تمام گذاشته بود و حرف تازه ای لازم ندیده است.
در شهریور ماه سه سال پیش فیلمی از داخل زندان اوین درآمد که زندانی زنده ای را مثل جنازه روی زمین و پله می کشیدند و یکی دیگر را مثل نعش پائین پله ها انداخته بودند و بی اعتنا از کنارش رد میشدند. دیدن این صحنه ها بدجوری آقای بهنود را منقلب کرده بود که در کلاب هاوس گفت:
«من از پریروز که فیلمی که از داخل اوین پخش شده یک حیرتی برای من به دست داده به خاطر اینکه والا اگر ما رفتیم اوین زندان، این چیزی که الان میبینم به این کفهای همه سنگ و این اتاقهای انفرادی که همه چیزی شبیه وان کاشی دارند عین خونههای شیک خیلی شیک تهران دیگه. …»
آقای بهنود در اینجا زندان رفتن خود را به رخ میکشد. البته هیچوقت هم اعلام نشد که جرمش چه بوده و چه مدت در حبس بوده. (حکومت اسلامی از این زندانی ها زیاد درست کرده و بیرون داده.) او از سنگ کف زندان تعریف می کند و سلول های انفرادی که تالی خانه های شیک تهران است
بهنود به شکنجه شده های افتاده بر خاک هم بی اعتنا نیست:
« و خوب اگر مردمی با هم دعوا میکردند توی زندان که عموماً کسانی که اونجا هستند آدمهای ناراحتی هستند صبح تا شب چیکار میکنند دعوا میکنن چاقو میزنن به همدیگه….» یعنی شکنجه کجا بود، اینها مرتب چاقو به همدیگر زده اند و افتاده اند.
میفرماید «این فیلمی که پخش شد از نظر شکل سازمانی و تمیزی و اینا مسئله خیلی جدیایه. اینها فقط احتمالاً در اروپا، نه همه اروپا و احتمالاً در آمریکا اونم نه همه آمریکا سابقه داره».
ختم کلام. میگوید: «این شده دیگه. این اتفاق وجود داره. یک ذهنیتی آماده شده است برای اینکه مدام تلخی های داخل کشورو ببینه.».
چنین بود که این بار آقای مسعود بهنود فقط به امکان تلفن کردن از داخل زندان اشاره کرد که در آمریکا هم نیست. زیاده هم عرضی نیست.
هادی خرسندی – ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ – ۱۲ سپتامبر
به آقای کهنسال و با درود! چند و چندین « آقا زاده » مفتخور و انگل و رانت بخور را هم اضافه کنیم. حسن خمینی، آخوند مرتجعی که بودجه کلانی میگیرد و اداره گور پدر بزرگ پلیدش را می گرداند، و بودجه دیگری هم برای « حفظ و نشر آثار امام » به او اختصاص میدهند تا خزعبلات خمینی را انتشار بدهد. فرزندان شمخانی که نفت قاچاق میکنند. فرزندان محمد رضا عارف، معاون اول پزشکیان، که دارای « ژن ویژه » هستند و با رانت، « همت ها» ( هزاران میلیارد تومان) به جیب میزنند. و ده ها و صدها « آقا زاده و خانم زاده » که از سفره به غارت گرفته شده، ارتزاق میکنند، و ده ها نهاد و بنیاد و گروه و دسته و حوزه های جهلیه، که مشغول مکیدن خون کارگران، بازنشستگان، پرستاران و مردم به فقر کشانده ایران هستند. و دیروز رنیس جمهور خامنه ای گفت : ما پولی در بساط نداریم. پول هست، اما نه در دست مردم، بلکه در جیب نامردمان. بله عزیزٍ! جنبش ژینا زنده است! وقت همگان خوش!
حسن آقای گرامی با درود! وسپاس بابت نظر تکمیلی و مفید شما.این قصه سر دراز دارد.
در ادامه جنبش دادخواهی؛ این آقا زاده های ریز و درشت که مدافع ج.ا هستند و مدعی آزادی بیان؟ و دموکراسی؟ ؛ باید در مورد جنایتهای والدین خویش طی۴۵سال(بخصوص دهه ۶۰)؛نیز پاسخگو باشند.وقتی دختر صادق خلخالی پدر خود را مهربان و فائزه؛ قند در دلش آب میشود؛ ازینکه بابا را “امیرکبیر” و “سردار سازندگی” مینامند وحسن خمینی ها….باید نظرات خود را در مورد جنایتهای فرودگاه سنندج و نقش رفسنجانی؛ ری شهری ؛احمد خمینی و موسوی خوئینیها درمربع کنار خمینی و برای کشتار ۶۷؛ و هیاتهای مرگ توضیح دهند.همانند رضا پهلوی که دیکتاتوری پهلوی وکودتاها را حمایت وتایید میکند.اینان اول باید خواهری و برادری خود را ثابت و بعدازآن ادعای تاج و تخت ومنبرکنند.
بازنشسته ها که دراین سن و سال برای متناسب سازی حقوق خود سالها در خیابان و بسیاری از آنان قبل از به ثمر رسیدن تلاششان فوت وازآن طرف واعظانی که چون به خلوت میروند؛ آن کاردیگر میکنند
آنچه که اوین و زندانها را تبدیل به “هتل۵ستاره” کرده؛ بهای سنگینی است که ایستادگی؛ به خاک و خون افتادن و سپری شدن جوانی هزاران کودک؛زن و مرد آزاده و شریف چپ و مجاهد و دموکرات در طی سالیانی سیاه و بویژه در کشتاردهه۶۰پرداخته اند.خمینی؛”امیر کبیر”؛سیدعلی با همدستی فرزندان ولاجوردی؛ری شهری؛فلاحیان؛موسوی خوئینی و موسوی تبریزی..صحنه گردان بودند.
رضا پهلوی؛مجتبی خامنه ای؛فائزه ومهدی هاشمی آقازاده های رنگارنگی هستند که برای ایران[غارت ثروت کارگران؛مزد بگیران؛پرستاران؛بازنشستگان؛ کولبران؛سوختبران…که در بنیادعلوی(پهلوی سابق)؛ستاد اجرایی امام؛بنیاد مستضعفان؛آستان قدس؛بنیاد ۱۵خرداد…انباشته شده] میجنگند!؟اولی دلبسته چماقداران فرشگردی؛ترامپ و نتانیاهو! دومی بیت امام وموشک بالستیک و کروز سپاه وپوتین را دارد؛سومی بین دوتای قبلی در نوسان!گاه بایدن؛اگر شد تاجزاده واگر نشد؛شاهزاده!در خارج هم مثلث بهنود-مهاجرانی-نگهدار+بی بی سی را دارند که عکس امام را دوباره در ماه نشان دهند.جنبش ژینا زنده است!
spin doctor : اسپین داکتور، اصطلاحی است که وارد فرهنگ سیاسی شده است. واژه اسپین به زبان انگلیسی، به معنای « بافتن، ریسیدن، چرخیدن و چرخاندن، پیچ و تاب دادن، سواری مختصر هم معنا میدهد». در فرهنگ سیاسی ایران «ماله کش » هم بکار میرود. نه تنها دولت ها، بلکه خیلی از احزاب و گروه های سیاسی هم، اسپین داکتور دارند، تا در عرصه عمومی، تبلیغات و نظرات دروغین « ببافند » و مجیز گو و جیره خوار جریانهایی بشوند، که برایشان اسپین داکتوری میکنند. اینها به دستگاه ها « سواری » میدهند و مزد خود هم میگیرند. عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
مسعود خان ذاتا ماله کش است. زمان شاه هم شغل شریفش همین بود. ولی میترسم این واحد های انتقامی که در گوشه کنار جهان تشکیل شده روزی ما را از وجود مبارکش محروم سازند.
به قول سعدی، ذات بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است، حکایت همین مسعود بهنود است که ماله کشی در او نهادینه شده است و درست شدنی هم نیست دیگه. اگر رژیم ملایان ایران را بهشت کرده چرا خود ماله کش اعظم در لندن زندگی میکند نه در ایران؟ درضمن جناب خرسندی امروز در عصر ایران رسانه داخلی آمده که رئیس دانشگاه شهید بهشتی درخواست کرده که اداره زندان اوین را برعهده این دانشگاه( طویله اسلامی) بگذارند که سوژه خوبی برای طنز ناب جنابعالی میتواند باشد. مسعود بهنود آخوند بی عمامه است که خودفروشی اش سابقه طولانی دارد! سلامت باشید استاد!
رفیق این جاندار دو پا در ابتدا حوزوی بوده و بعد ترک حوزه کرده . مانا باشید
با درود و دست مریزاد خدمت جناب خرسندی و فقط ذکر این نکته که اگر « زندان » رفتن آقای بهنود از جنس بابک زنجانی هاستالبتهکه باید با محلات « شیک» تهران در فیاس باشد. البته ایشان احتمالا ( به یقین نمیدانم)در خاک امریکا نبودهچگونه راجع به بد و خوب زندان های امریکا داد سخن میدهد گو این که شرایط این زندانها جای انتقاد فراوان دارند.
ایشان جزو جماعت ورشکسته همیشه به تقصیری هستند که هر انتخابات ( بخوانید انتصابات ) یکبار سرو کله مبارکشاان در نهایت « شرمندگی» جلوی سفارت جمهوری اسلامی پیدا میشود تا مراتب عبودیت خویش را به عرض خواص مقیم تهران برسانند. جماعتی که به راستی حیا را بلعیده و شرم را پس داده اند. نظراتشان را چندان صایب ندانید و جدی نگیرید.