دو روز دیگر روز ۲۵ شهریور دومین سالگرد قتل ژینا امینی (مهسای جوان) و آغاز خیزش انقلابی است. گرامیداشت یاد عزیز جانباختن مهسا و نزدیک به هزار جانباخته مبارز دیگر و پافشاری بر دستاوردهای پر اهمیت نبرد و مبارزه دوساله اخیر به هم گره خورده اند. جامعه بیدار شده و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی براین واقعیت آگاه است و امسال هم با اعلام کمپین ها و اقدامات شایسته،قصد نهادینه کردن اثرات ماندگار و تحول بخش خروش انقلابی دو سال گذشتهو تداوم و ارتقاء پیشرویهای تاکنونی را دارند.
جامعه ی سالها در نبرد با جمهوری اسلامی در شهریور ١۴٠١ منتظر انفجار اجتماعی و انقلابی بود. جامعه ای که تجارب دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و چندین بار اعتصاب گسترده و مستمر کارگران هفت تپه و هزاران اعتصابات کارگری دیگرومبارزه دایمی زنان علیه حجابرا پشت سر گذاشته بود، جامعه ای که متکی به ابتکارات مبارزاتی و متشکل چند ساله فرهنگیان و معلمان و بازنشستگان و بخشهای معترض علیه فقرو گرانی و برای تامین معیشت بود، باقتل دولتی و جنایتکارانه مهسا (ژینا امینی) خشم و انزجارو تحرک انقلابی اش سرریزشد. ۲۵ شهریور دو سال قبل سرآغاز خیزش انقلابی سراسری شد که با پیشکسوتی زنان و دختران و نسل جوان، توده مردم جان به لب رسیده را با خواست بی اما و اگر سرنگونی به میدان کشید.
عروج دوباره جنبش سرنگونی ادامه ساده دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ نبود. این بار تکامل یافته تر و ارتقاء یافته تر از قبل بود. اینبار در ابعاد بسیار گسترده تر و تقریبآ تمامأ سراسری، عمده شهرهای کشور را پوشاند. به دلیل حضور موثر، زنان و دختران ونسل جوان خلاف جریان و قطب چپ رادیکال، خصلتها و المنتهای متفاوت تر و انقلابی و رادیکال در خیزش انقلابی ١۴٠١بسیار برجسته تر از دفعه های قبل به صحنه آمد. به این دلایل نه فقط شاهد جنبش سرنگونی عظیم، بلکهدر بطن آن و همزمان برجسته شدن خیزش انقلابی چپ گرایانه با دستاوردهای مهمبودیم.دامنه گسترده و همبسته سراسری و استمرارآن به ویژه در چند ماهه اول این خیزش در سراسرکشور، علیرغم تفرقه اندازی شاخه های مختلف ملی و مذهبی از جمله ناسیونالیسم ایرانی و کرد دستاورد تعیین کننده ای بود. پیشکسوتی زنان و دختران خلاف جریان با پرچم مبارزه علیه حجاب و شئونات اسلامی خصلت رادیکال و بسیار متحول و مهم این خیزش است که با مقاطع قبلی خروش انقلابی تمایز اساسی دارد. تقابل شفاف با مذهب و اسلام میرود به یک رنسانس ضد مذهبی عظیم نه تنها در ایران و در صورت پیروزی در سطح منطقه و کشورهای اسلام زده تبدیل شود. پس زدن و به حاشیه راندن دسته بندیهای ملی و ناسیونالیستی و محلی بسیار مهم بوده و هست. اتفاقأ شعار “زن، زندگی، آزادی” یک جنبه مثبتش این بود، اجازه نداد شعارهای ناسیونالیستی و محلی را به آن و به فضای سیاسی و انقلابی جامعه آویزان کنند. از اینها مهمتر و برجسته ترین خصلت خیره کننده،شکفتن خلاقیتهای مبارزاتی چه در قالب اهداف و شعارها و خواسته ها و چه در تاکتیک ها و اقدامات متنوع مبارزاتی و به دست دادن ابتکارات قابل تحسین فعالین و پیشروان مبارزات این دوره است. خیزش انقلابی آندوره در ابعاد اجتماعی ایده انقلاب و انقلابیگری و ابتکارات انقلابی را به کوی و برزن ومحله و مراکز کار و به شهرها ودانشگاه و مدارس و به درون منازل و خانواده ها کشاند. درسهای انقلابی در فرصت چند ماهه در سطح اجتماعی و توده ای بکارگرفته شد و انقلابیگری در سنت رادیکال مبارزاتی جایگاه محکمتری پیدا کرده است.شاخه های مختلف بورژوازی مرتجع که قبل از قتل مهسا و خیزش شهریور و مهر ۱۴۰۱ انقلاب و ایده انقلابی را به تمسخر میگرفتند، این بار ریاکارانه به ستایش انقلاب آمدند و البته ریاکاریشان طولی نکشید و رنگ باخت. اتفاقأ انقلابیگری و رادیکالیسم ناظر بر خیزش رادیکال عامل اصلی شکست و ناکامی طرحها و ائتلافهای جریانات راست شد. اپوزیسیون راست از خیزش انقلابی مردم پاسخ رد گرفتند و بازنده مهم این دوره اند. ناکامی راست ها و شکست پروژه همه باهمی بی پایه از دیگر دستاوردهای مهم خیزش انقلابی ١۴٠١ است. درپرتو این دستاوردها خروش انقلابی دوسال قبل کاراکتری رادیکال و چپ گرایانه داشت.
بعد از گذشت دوسال از خیزش انقلابی ١۴٠١و فراز و فرودهای قابل درک آن، برآمد توده ای و اعتراضی مجدد در چشم انداز است و میتواند و باید به درسها و تجارب اساسی خیزش انقلابی دوسال قبل متکی شود. به علاوه محدودیتهای خیزش دوره قبل را جبران کند. اکنون صورت مسئله اینست قطب چپ و سوسیالیستی و جریان ما چگونه میتواند با تشخیص موانع و محدودیتهای سد راه و کنار زدن آنها تداوم و تکامل خیزش انقلابی را در راستای قد علم کردن آلترناتیو چپ و سوسیالیستی تقویت کند. به سهم خود در مطلب دیگری به این مسئله میپردازم.
***