اصلاحطلبان حکومتی بار دیگر و برای فریب مردم به تولید تبلیغات نمایشی و غیرواقعی از کارآمدی [نداشته] خود و کیاست [نداشتهی] رئیس الوزرای منتخب ولی فقیه روی آوردهاند و در حالیکه مساله پوشش و حاکمیت انسان بر بدن خود یک حق ابتدایی بوده، خط مقدم خواستههای جنبش زن، زندگی و آزادی است که زنان با برگزیدن پوشش انتخابی در صف اول آن هزینه میدهند، بر روی یک جمله از سخنان دادستان کل کشور که همچنان حق انتخاب پوشش را جرم میخواند و اقدام قضایی علیه آن را لازم میداند و فقط زمان آن را به بعد از ارشاد و امر به معروف موکول میکند، چنان سر و صدا و تبلیغاتی به راه انداختهاند و به گونهای آن را حاصل تعامل هوشمندانه پزشکیان با حکومت معرفی میکنند، که گویی فتحالفتوحی رخ داده است.
در حالیکه موضوع برخورد خیابانی با مساله حجاب -چون بسیاری از مسائل دیگر مثل ممنوعیت برگزاری اجتماعات- هیچگاه حتی با قوانین متحجرانهی جمهوری اسلامی نیز، توجیه قانونی نداشته اما به طور سلیقهای همواره اعمال شده است و اشاره به این مساله موضوع جدیدی نیست.
اما به هر حال اعتراف اجباری به عدم کارایی روش مطرود و وحشیانه برخورد خیابانی در مساله پوشش که به یمن مقاومت مدنی مردم و خصوصا زنان جامعه، مدتها است به امری بسیار پرهزینه برای حکومت تبدیل شده امر مبارکی است، اما نکته شرم آور این است که پس از گذاشتن منت بسیار بر سر مردم بابت این وعدهی نیم خطی که در واقع “هیچ” است، چندین خط در جهت تهدید، ارعاب و ترساندن مردم گفته و نوشته شده است که مبادا رعیت ناسپاس! این لطف و عنایت سلطان را قدر نداسته، از آن سوءاستفاده کنند.
گویا اصلاح طلبان و حامیان آنان در اپوزیسیون دروغین خارج از کشور -که در این یادداشت از آنان به “بالهای حامی استمرار نظام” یاد میکنیم- فراموش کردهاند که اکثریت مردم کشور از موضوع متحجرانهی جرم بودن نداشتن پوشش سر مدتها است که گذر کردهاند و حق زن بر بدن خود و انتخاب پوشش را امری ابتدایی و حقی بشری برای تمام انسانها میدانند. مردمی که به حق انتخاب یکدیگر احترام میگذارند و اکثریت افراد باحجاب آن نیز در مورد حق پوشش انتخابی در نقطه مقابل حکومت ایستادهاند.
بنابراین دادن چنین صدقهای به مردم در امری که در واقعیت به دلیل مقاومت مدنی ناشی از اشاعه تفکر آزادی پوشش در جامعه و حمایت خانوادهها از یکدیگر و خصوصا فرزندان خود در این مورد عملا از کنترل حکومت کاملا خارج شده، آن را کاملا بیآبرو کرده، روز به روز در چاه بدنامی فروتر میبرد، به نوعی نذر امامزاده کردن روغن ریخته است و فریاد و شلوغکاری این “بالهای حامی استمرار نظام” تغییری در واقعیت ایجاد نخواهد نمود.
اساسا نیز مساله جمهوری اسلامی با زنان هیچگاه فقط حجاب و چنانکه این
گروههای “حامی استمرار نظام” همواره سعی دارند آن را به یک تکه پارچه تقلیل داده، بی اهمیت جلوه دهند و از اولویت مبارزه مردم ایران برای آزادی خارج کنند، نبوده است.
واقعیت این است که این حکومت تمامیت بدن یک زن، وجود و زیست آزاد او را تاب نیاورده، خود را صاحب اختیار مطلق العنان آن میداند و در تمام این سالها از بدن زن میدان جنگی ساخته است که با اعمال زور و اختیارداری بر آن، سعی میکند استیلای خود بر کل جامعه و تمام ساز و کارهای متصل به آن را تحقق بخشد و با قلدری تمام به دنبال ارعاب و ترساندن مردم، بلندپروازیهای هستهای، خودنمایی منطقهای با گروههای نیابتی، توهم رهبری مسلمانان جهان و …. باشد که حاصل آن وضعیت نابسامان کنونی است.
آری! حکومت در تمام چهار دههی اخیر قلدری و تمامیتخواهی خود، در داخل و خارج را با مساله حجاب گره زده و موجودیت خود را روی آن قمار کرده است، تا حدی که هرگونه کوتاه آمدن از سیاستهای خود در این زمینه را بر هم زنندهی هیمنه و شکوه خود و باعث ریزش شدید طرفداران باقیمانده اش میداند.
به خاطر همین هم هست که طی دهههای اخیر به جز مواردی که نمایندگان هسته قدرت از احمدی نژاد گرفته تا پزشکیان به قاعده زمان و مصلحت نظام، فقط فضا را تلطیف و وعدهدرمانی موقت و تکرار مکررات از قول فلان مقام و بهمان مسوول درجهی چندم کردهاند، در عمل هیچ نوع انعطاف و نرمشی در مورد “اصل” این موضوع از طرف حکومت نشان داده نشده است و هر گاه که خواسته بنابر نیاز خود این پیچ را شل و سفت کرده است. نظام حتی در زمانی که فکر میکند دارد به رعیت ناسپاس خود نهایت لطف را میکند!! نیز اندر خم این کوچه است که اقدام قضایی و قهری خود علیه جرم انتخاب پوشش را چه موقع اعمال کند!
البته این اصرار و سماجت از طرفی ضعف بزرگ نظام در این زمینه را نشان میدهد و از آن یک چشم اسفندیار تمامعیار میسازد.
بنابراین حداقل پس از جنبش زن زندگی آزادی که نقطه عطفی در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران بوده، تاریخ مصرف چنین فریبکاریهایی به سر آمده است.
چنانکه انتصاب چند نفر با جنسیت زن که در بستر تفکرات ضد زن رشد کرده با رانت به مقام و مسوولیت رسیدهاند هرگز حتی به معنی مقدمه رسیدن زنان به حقوق حقهی خود نمیتواند باشد.
البته خوشبختانه جامعه و خصوصا نسل جوان آن با هوشمندی راه سخت خود به سمت دالان باریک آزادی را به درستی یافته است و به این نمایشهای ملتسمانهی بالهای حامی استمرار نظام وقعی نمینهد و ترهای برای طراحان آن خرد نمیکند.